پیشگفتار
شاید بهندرت بتوان هنری یافت که بهاندازه معماری با زندگی مردم پیوند داشته باشد. هنر معماری از بارزترین جلوههای فرهنگ هر قوم و هر دوره تاریخی و نمایشگر گویای فضای زیست آدمی است.
مجموعه حاضر که بهعنوان (فرهنگ و معماری) انتشار مییابد، بیشتر ناظر به این هدف است که ضمن معرفی آثار معماری و شهری، کاربرد مفیدی در جهت احداث مراکز فرهنگی در سطح کشور داشته باشد.
ازآنجاکه آثار معماری مانند بناهای تاریخی، فضاهای شهری و مانند آنها با گذشت ایام و نیز به دست بشر در معرض ویرانی و تباهی است، کوشش میشود با فراهم آوردن و انتشار متنهای پژوهشی و اسناد مصور و مستند در این مجموعه، بخش مهمی از فرهنگ بشری تا جای ممکن از گزند فراموشی مصون بماند. طبیعی است آن دسته از آثاری که با زندگی مردم ساکن در کشورمان پیوندهای نزدیکتری دارد بیشتر در کانون توجه مجموعه حاضر است.
امید است با همکاری همه علاقهمندان بتوان تصویر گویا و به هم پیوستهای از پیوندهای فرهنگ و معماری در این مجموعه به دست داد، به گونهای که برای راهگشایان و نوآوران قلمرو خلاق فرهنگ الهامبخش و برای پژوهندگان و جویندگان وسیلهای برای آموزش و پژوهش باشد.
دفتر پژوهشهای فرهنگی
بنام پروردگار یکتا
بخشهای گوناگون فضاهای معماری گاه به صورتی غیرهمسان از عوامل و پدیدههای متفاوت مؤثر در شکلگیری فضا تاثیر میپذیرفتهاند و برخی از بخشهای فضا بیشتر بازتاب نیازها و خواستههای کارکردی بود، درحالیکه بعضی از دیگر بخشها بیشتر از عوامل و پدیدههای فرهنگی تأثیر میپذیرفت. اهمیت وارد شدن به فضاهای آیینی در فرهنگ ایران چنان بود که غالبا در طراحی آنها چه از لحاظ کمی و چه از جنبه کیفی توجه، فعالیت و سرمایهگذاری کافی صرف میشد برای نمونه میتوان به فضای ورودی کاخ صدستون اشاره کرد که حجم عظیمی به آن اختصاصیافته بود و همچنین فضای ورودی مسجد جامع عباسی یا امام در اصفهان را میتوان مورد ملاحظه قرار داد که نهتنها بخش وسیعی از عرصه مسجد به فضای ورودی اختصاصیافته، بلکه یکی از ظریفترین و حساسترین بخشهای طراحیشده نیز به این فضا تعلق دارد.
با وجود آنکه در مواردی ممکن است احساس شود اطلاعات فراوانی درباره معماری ایرانی وجود دارد و خصوصیات آن شناخته شدهاست، اما اگر دقت شود مجهول ها و سوالهای بسیار فراوانی درباره آن وجود دارد برای نمونه میتوان به مسیرهای غیرمستقیم در فضای ورودی معماری ایران اشاره کرد که از ویژگیهای خاص معماری ایرانی به شمار میآید و حداقل از اواخر دوره تیموری و بخصوص از دوره صفویه به بعد در بسیاری از بناهای طراحیشده بزرگ و مهم بهویژه بناهای آیینی بزرگ مشاهده میشود. خاستگاه، پیشینه و علل طراحی مسیر ورودی بهصورت غیرمستقیم چندان روشن نیست. براساس اسناد باقیمانده سه معبد در نزدیکی چغازنبیل وجود دارد که در آنها مسیری مایل برای دسترسی به جایگاه و فضای اصلی وجود داشتهاست و ممکن است حدس زد که ورود و حرکت غیرمستقیم به فضای آیینی ریشه در فرهنگ ایلامی داشتهاست، زیرا آشکار است که برخی از سنتهای معماری و فرهنگی ایلامیها که تمدن و فرهنگ درخشان داشتهاند از طریق معماری و هنر هخامنشی به دورههای بعد انتقال یافت. ورودیهای غیرمستقیم در تختجمشید نیز ممکن است تحت تاثیر الگوهای آیینی شکلگرفته بوده باشند.
یکی از دیگر نکاتی که پساز تألیف و چاپ نخست کتاب فضاهای ورودی نظر مرا به خود جلب کرد، وجود یک حوض در وسط برخی از جلوخان هایی است که یا به شکل قدیم باقی ماندهاند یا اسناد تصویری یا توصیفی از وضع پیشین آنها باقی ماندهاست. این خصوصیت بهصورت خاص و عمده از ویژگیهای مهم برخی از بناهای بزرگ ازجمله مساجد جامع و مهم ایرانی به شمار میآید، چون در سایر مساجد جامع یا بزرگ در سایر سرزمینها به صورت تیپ و معمول دیده نمیشود، درحالیکه این خصوصیت یکی از ویژگیهای مهم بناهای شاخص ایرانی است و شاید بتوان آن را با اهمیت و تقدس آب در این سرزمین مرتبط دانست. در دوران باستان بهسبب تقدس و اهمیت آب در انجام برخی نیایشها و مراسم آیینی از آن در فضاهای آیینی به صورتهای گوناگون استفاده میکردند، و در مواردی در جلوی چشمه یا دریاچهای که منبع آب دائمی داشت، بنایی آئینی میساختند. طاق بستان در کرمانشاه و مجموعه آثار باقیمانده در محله موسوم به تختسلیمان از اینگونه بناها به شمار میآیند.
یکی دیگر از نکاتی که هنگام چاپ اول کتاب از آن آگاهی نداشتم و در پی بررسیهای بعدی متوجه آن شدم، علت وجود سه فضای ورودی بیرون زده از لبه بنا در امتداد محورهای اصلی مساجد جامع طراحی و ساختهشده در دوره قاجار مانند مسجد جامع امام (سلطانی) در تهران، مسجد امام (شاه) در سمنان و مسجدالنبی (سلطانی) در قزوین است. تا جاییکه بهخاطر دارم تا حدود ده سال پیش در هیچ منبعی بهصورت مدون به علت و چگونگی شکلگیری طرح مساجد جامع در دوره قاجار اشارهای وجود نداشت. اینجانب در پی بررسی ارتباط معماری ایران با معماری گورکانی، کتابی دربارهی معماری گورکانی در هند را ترجمه کردم که در سال ۱۳۷۳ در دفتر پژوهشهای فرهنگی منتشر شد، و در پی بررسیهایی که بعد منجر به تألیف و انتشار کتاب تاجمحل شد، متوجه شدم که برخی ویژگیهای اساسی و مهم مساجد جامع دوره قاجار از معماری مساجد جامع هند در دوره گورکانیان اقتباس شدهاست.
امید است که در آینده نزدیک بتوانم درباره فضاهای ورودی در معماری ایران بررسیهای دقیقتری انجام دهم و در چاپ بعدی کتاب نتایج آن را ارائه دهم، زیرا میتوان اظهار داشت که اطلاعات و آگاهیهای موجود درباره این فضا که در فرهنگ کهن و سنتی ایران بسیار اهمیت داشت، هنوز اندک است و لازم است عوامل و پدیدههای فرهنگی، آیینی و اجتماعی را که در زمینه پیدایش و شکلگیری این فضا مؤثر بودند و تکوین سنت های مفهومی و سنتهای شکلی در این زمینه منجر شدهاند، مورد بررسی و شناسایی قرار گیرند، بههمین سبب از پژوهشگران، همکاران و همه خوانندگان ارجمند درخواست میشود از راهنمایی مؤلف در صورت امکان دریغ نفرمایند.