آشنایی با مکتب نقاشی قاجار

تعریف مکتب نقاشی قاجار

 مکتب نقاشی قاجار، به آثار نقاشی اطلاق می‌شود که در واقع از دوره زندیه شروع شده، تا دوره قاجار و حتی کمی پس‌از آن‌هم ادامه یافته است.

 این شیوه به ‌عنوان سبکی منسجم و مکتبی متشکل در نقاشی ایران از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است که تمامی ویژگی‌های موضوعی و کاربردی یک مکتب نقاشی را دارد.

 این شیوه، بیشتر از تلفیق ویژگی‌های هنر نقاشی سنتی ایرانی با عناصر و شیوه‌هایی از نقاشی اروپایی شکل گرفت. هرچند آثاری نزدیک به این شیوه از دوره صفوی در ایران تاحدی مرسوم بود و «فرنگی سازی» نامیده می‌شد، اما ابتدا در دوره زندیه و در ادامه آن در دوره قاجار شکل مشخص خود را یافت.

 رشد و گسترش هنر نقاشی بیشتر مرتبط به دربار بود چرا که شاهان و شاهزادگان و دیگر افراد وابسته به دربار مهم‌ترین سفارش ‌دهندگان آثار هنری بودند. در دوره فتحعلی ‌شاه، «سبک دیوار نگاری» به‌گونه‌ای متفاوت با دیوار نگاره ‌هایی پیشین که به ‌خصوص در دوره صفویه و در چهل‌ستون و عالی قاپو مشاهده می‌شود، شروع شد. دیوار نگاره‌هایی از آقامحمدخان و فتحعلی شاه قاجار در کرج، در خرابه‌های کوشکی در نزدیکی مدرسه جدید کشاورزی به ‌خوبی یادآور نقاشی دوره قاجار است.

پیشینه

 شروع شیوه‌ی نقاشی دوران قاجار را باید در دوره‌های افشاریه و زندیه جستجو کرد. ولی به واسطه کوتاه بودن این دو دوره و ناآرامی‌های گوناگون سیاسی و اجتماعی، آثار چندانی از دوره‌های افشار و زند برجای نمانده است.

 از کتب تصویر شده دوران مذکور می‌توان به «تاریخ جهان‌گشای نادری» که با تحریر و خوش‌نویسی به خط نستعلیق استاد میرزا محمد مهدی استرآبادی همراه است اشاره کرد که البته راقم ۱۴ مجلس نگارگری موجود در این کتاب، نامعلوم است. از استادان دوره افشاریه می‌توان به محمدعلی بیگ، ابدال بیگ، داوود نقاش، محمدرضا هندی و هادی نقاش اشاره داشت.

 نقاشی دوران زند که خود ادامه ‌دهنده سنت فرنگی سازی، عهد صفوی بود، با مختصر تغییراتی به دوره قاجار انتقال یافت. ازین رو می‌توان گفت که مکتب موسوم به «قاجاری» در واقع از دوره‌ی کریم‌خان آغاز شده‌است. به‌گونه‌ای که برخی از صاحب‌نظران نام مکتب مذکور را «مکتب زند و قاجار» دانسته‌اند.

 در زمان فتحعلی‌شاه شرایط برای تجدید حیات هنر درباری مناسب بود. شاه قاجار، شماری از برجسته‌ترین هنرمندان را در تهران-پایتخت-گرد آورد و آن‌ها را به‌کار نقاشی پرده‌های بزرگ اندازه برای نصب در کاخ‌های نوساخته گماشت.

 ایل قاجار، ترکانی در خدمت صفویان بودند که در اوایل سده سیزدهم هجری قمری با غلبه بر آخرین پادشاه زند یعنی لطفعلی خان زند به قدرت رسیدند.

 نخستین سال‌های فرمان‌روایی فتحعلی‌شاه هم‌زمان با جنگ‌های ناپلئون در اروپا بود و کشمکشی سیاسی میان انگلستان و فرانسه در دربار ایران جریان داشت، که به پیروزی انگلیسی‌ها انجامید -زیرا هدایای گران‌بها تری با خود آوردند-فتحعلی‌شاه نیز ضمن برقراری رابطه سیاسی، درگیر جنگ با روس‌ها شد. هیچ‌گاه پیش‌از این چنین تماس نزدیک و مستمری میان ایران و قدرت‌های اروپایی برقرار نشده بود. چراکه دیپلمات‌ها و مأموران اروپایی در تهران استقرار یافتند و مسافران خارجی، گروه گروه، سراسر قلمرو ایران را طی می‌کردند. ازاین‌رو بیشتر اطلاعات دست اول ما درباره‌ی نقاشی این دوره بر اساس گزارش‌های گردشگران مذکور استوار است.

 نقاشی دوره قاجار که از اول قرن نوزدهم میلادی شروع و تا اول قرن بیستم میلادی ادامه می‌یابد را می‌توان به دو دوره‌ی کلی تقسیم کرد :

  • از آغاز تا اواخر سلطنت فتحعلی‌شاه که نقاشان در این دوره مواردی از نقاشی خارجی را که به مذاقشان خوش می‌آمد، انتخاب و آن را در سنت نقاشی ایرانی ادغام می‌کردند که به تلفیق شیوه‌های نو و کهنه منجر به شیوه نقاشی متمایزی می‌شد که کاملاً ایرانی بود.
  • دوره دوم مقارن با سلطنت ناصرالدین‌شاه و پس‌از او می‌شود که در این دوره ، روزبه‌روز، محدودیت هنر درباری آشکارتر و محسوس تر می‌شد و نقاشی رسمی و کلاسیک نیازهای فرهنگی و هنری زمان را برآورده نمی‌کرد.

 سبک نقاشی قاجار

 سبک یا شیوه یا استایل هر دوره به‌طور عام، روشی مشترک است که بر اجرای آثار هنری آن مقطع زمانی با اصول واحد و درک مشترک زیبایی شناختی حاکم است. آثار نقاشی، و به‌طور کلی آثار هنری دوره قاجار هم از این قاعده مستثنی نیست.

 از آن‌جا که جریان‌های هنری ایران و کشورهای شرقی را معمولاً به حکومت همان دوره نسبت می‌دهند، مجموعه آثار خلق‌شده در دوره قاجار-اعم از معماری، نقاشی، موسیقی، نگارگری، تذهیب و… -را به قاجار نسبت داده‌اند و آثار هنری این دوره را «سبک قاجار» نامیده‌اند. در واقع تکوین آثار هنری دوره قاجار براساس میزان درک از زیبایی در آن دوره بوده‌است و از آن‌جا که هنرمند دوره قاجار، بخشی از این زیبایی را با رؤیت و مشاهده آثار اروپاییان درک می‌کرد، همین امر دلیل تولید برخی آثار به شیوه آنان است. همان‌طورکه پیش‌تر هم ذکر شد، این شیوه از دوره صفویه و با نام «فرنگی سازی» در ایران مرسوم شد.

 ترکیب‌بندی و آرایش آثار دوره قاجار، تأثیرپذیری از هنر نقاشی اروپایی را آشکار می‌سازد. علم پرسپکتیو، نمودی رنسانسی، به‌ویژه ایتالیایی، دارد. نقش‌ونگار پارچه در آثار نقاشی از نمونه‌های قرن هجدهم میلادی فرانسه است، شیوه اجرای همانندسازی با بافت‌های طبیعی در آثار دوره مذکور به‌وفور دیده می‌شود که تلاش در بازنمایی مشابه عین خارجی آن دارد. این بازنمایی در نقاشی از چهره نگاری به اوج ظهور می‌رسد. همچنین آثار چاپی گوناگون نقاشان اروپایی، تأثیرات گاه زیاد و گاه متفاوتی بر هنرمندان نقاش قاجار برجای نهاد و افزون بر پیامدهای قابل‌توجه، در مواردی حتی کژ فهمی هایی را نیز به‌همراه داشت. بازنمایی عین خارجی ناسوتی موضوع، تفسیری است که در مرحله نخست در تفکر هنرمند مصداق یافته، و با این برخورد تلاش می‌شود واقعیت جهان بیرون، جایگزین نقاشی تجریدی در پیوند با شعر و ادبیات شود. در این تلاش، حضور جهان بیرونی به‌عنوان موردی نفسانی، در آثار آشکار می‌شود. بدین ترتیب اثری مستقل از تخیل شاعر و ادبیات به ظهور می‌رسد.

 هنرمند نقاش دوره قاجاریه به مکاشفه‌ای هنری، کل تجربیات سنتی و مدرن زمان خود را به نمایش می‌گذارد. پس‌از انقراض سلطنت صفویان، سبکی منسجم و مکتبی متشکل در نقاشی شیعه ایران پدید می‌آید که باتوجه به ویژگی‌های موضوعی و کاربردی نقاشی‌ها، عنوان «پیکر نگاری درباری» را برای این مکتب مناسب می‌دانیم. عمده مشخصات این سبک عبارت است از:

 الف: ترکیب‌بندی متقارن و ایستا با عناصر افقی، عمومی و منحنی.

 ب: سایه پردازی مختصر در چهره و جامعه.

 ج: تلفیق نقش مایه های تزیینی و تصویری.

 د: رنگ گزینی محدود با تسلط رنگ‌های گرم به‌خصوص رنگ قرمز.

 این سبک کمابیش تا آغاز سلطنت ناصرالدین شاه قاجار باقی ماند.

 پیکر نگاری درباری نمایانگر اوج امتزاج و هم آمیزی سنت‌های ایرانی و اروپایی در قالبی پالایش‌ یافته و ارزشمند است. به دیگر سخن، این مکتب، مکتبی است که در آن روش‌های طبیعت پردازی چکیده نگاری و آذین گری به‌طرزی نیکو و درخشان با هم سازگار شده‌است.

 در این مکتب، پیکر انسان، اهمیت اساسی دارد، ولی به‌رغم بهره‌گیری از اسلوب برجسته نمایی، همواره شبیه‌سازی فدای میثاق‌های زیبایی استعاری، جلال و وقار ظاهری می‌شود. غالباً شاه، شاهزادگان و رامشگران درباری تنها در برابر ارسی یا پنجره‌ای که پرده‌اش به کناری جمع‌شده است، قرار گرفته‌اند. مردان با ریش بلند و سیاه، کمر باریک، و نگاه خیره درحالی‌که دستی بر شال کمر و دست دیگری بر قبضه‌ی خنجر دارند، نمایانده شده‌اند و زنان با چهره بیضی، ابروان پیوسته، که چشمان سرمه کشیده و انگشتان حنا بسته در حالتی مخمور به تصویر درآمده‌اند. همگی در جامه‌های زربفت و مروارید نشان، و غرق در جواهر و زینت‌ها تجسم یافته‌اند. سریر، تاج، کلاه، سلاح، قالیچه، مخده و جز این‌ها نیز سراسر نقش‌دار و فاخر است. به‌طورکلی، افراد بیشتر به واسطه‌ی اشیاء معرفی می‌شوند، و کوششی برای نمایش خصوصیات روانی آن‌ها به چشم نمی‌خورد. اشیاء فرعی چون صراحی و جام، میوه و گلدان و غیره فضای دوبعدی تصویر را پر می‌کنند. در برخی پرده‌ها چشم‌اندازی از طبیعت یا معماری در پس زمینه به چشم می‌خورد.

 در دوره دوم نقاشی قاجار که مقارن با سلطنت طولانی ناصرالدین‌شاه و بعد آنست، ارتباط ایران با برخی از ممالک اروپایی روزبه‌روز بیشتر و گسترده‌تر شد. ازسوی دیگر به‌علت سیاست‌های استعماری دولت هایی همچون روس و انگلیس، سرنوشت ایران با سیاست کشورهای دیگر آمیخته شد. مجموعه این عوامل، افزون بر تحولات داخلی، دگرگونی‌های اجتماعی بزرگ و عمیقی را ایجاد می‌کند که در انقلاب مشروطیت، آثار آن به شکل انفجارآمیزی آشکار شد. توسعه صنعت چاپ، تأسیس دارالفنون -برای آموزش به شیوه تازه-ایجاد ارتش مدرن، پیدایش روزنامه، گسترش افکار دموکراتیک، تماس با فرهنگ غرب و ترجمه ادبیات و علوم اروپایی، تحول در نظم و نثر فارسی، پیدایش عکاسی که خود بیش‌از نقاشی، می‌توانست نشانگر زندگی روزانه مردم آن زمان باشد و به‌خصوص اثر این صنعت در هنر نقاشی، هم کمابیش مربوط به‌همین دوره و مقارن با سلطنت پنجاه‌ساله ناصرالدین‌شاه است.

 در چنین شرایطی، نقاشی رسمی و کلاسیک نیازهای فرهنگی و هنری زمان را برآورده نمی‌کرد و محدودیت هنر درباری، روزبه‌روز آشکارتر و محسوس تر شد. همان‌طورکه در زمینه‌ی سیاست و اجتماع روش‌های پیشین در تنگنا قرار گرفته بود هنر هم باید راهی را پیدا می‌کرد که نجات می‌یافت وگرنه در پستویی که در آن گرفتار آمده بود، خفه می‌شد. ازسوی دیگر اجتماعی ایران هنوز چنان تحولی پیدا نکرده بود که هنر مستقیماً مخاطبان و متقاضیان خود را پیدا کند. هنوز ساخت اجتماعی کشور دست‌نخورده باقی‌مانده بود و به‌طور عمده همچنان دربار و محافل اشرافی خواستار هنر و پشتیبان هنرمندان بودند. این بود که در ضمن تحول، هنر تصویری روی‌هم‌رفته همچون گذشته وابسته به دربار باقی‌مانده بود. منتها کمابیش هم توجهی به زندگی اجتماعی در آن راه یافته بود و در جستجوی شیوه بیان رساتری بود.

 دوران طولانی سلطنت ناصرالدین‌شاه ۱۲۶۴-۱۳۱۳ هجری قمری نسبتاً دوران امن و آرامی بود و امکان پرداختن به امور هنری و تجملی ذوقی برای درباریان، شاهزادگان، اشراف و ثروتمندان تا حدی وجود داشت. خود شاه هم از ذوق هنری بی‌بهره نبود و دستی در نقاشی، عکاسی و شعر داشت. مجموعه این عوامل سبب شد که هنر و صنایع ظریف رونق یابد.

 در آن زمان، صنعت چاپ که پیش‌تر وارد ایران شده بود، رواج یافت. درباریان، اعیان و اشراف ایران به پیروی از سرمشق‌های اروپایی خود و از روی خودنمایی و چشم‌وهم‌چشمی به نقاشی علاقه نشان می‌دادند، به نوعی تجمل هنری، نیاز پیدا کرده بودند که نتیجه عملی آن رونق کار تصویرگران بود. در چنین محیط اجتماعی و فرهنگی و با رقابت شاهزادگان و طبقات ممتاز، شهرهایی چون تهران، اصفهان و تبریز و یا شیراز در جلب و جذب هنرمندان توفیق بیشتری داشتند و گل و بته سازی، نقش پرندگان روی قلمدان و قلمدان سازی، قاب آیینه که به شیوه‌ی روغنی سازی آماده می‌شد و جلد قرآن مجید و کتاب‌های خطی که به‌طور عمده باهنر لاکی روغنی (روغنی سازی) و گاه با جلدهای پارچه‌ای همچون زری، مخمل و ترمه، آماده می‌شد، رونقی بیش‌از گذشته یافت و حتی هنر خوش‌نویسی رو به ترقی نهاد.

 موضوعات نقاشی قاجار

 موضوعات نقاشی‌های دوره قاجار را می‌توان به چند گروه مجزا به شرح زیر تقسیم کرد:

 منظره سازی، شمایل نگاری، صحنه‌های بزم و رزم، حرکات موزون، بندبازی و موضوعات مرتبط با شعر و ادبیات فارسی.

 گفتنی است بجز استادان این هنر با موضوعاتی که برشمرده شد، نقاشان در کوچه و بازار نیز به طراحی چهره می‌پرداختند. برخی از آثار نقاشی دوره قاجار نیز با تأثیر از عوالم عرفانی نقش شده‌است.

 در طول قرن دوازدهم هجری قمری موضوعات و ترکیب بندی های اروپایی بسیار مورد توجه بود و شاید دیوان‌ها و مرقع ها که نادرشاه از هند با خود آورده بود در این امر تأثیرگذار بود.

 شمایل نگاری (شمایل کشی)

 برخلاف سنت نقاشی دوره‌های قبل که شمایل نگاری حضرت محمد ص و ائمه سلام‌الله‌علیه بسیار نادر بود و همواره چهره آنان را با نقاب و یا بدون توجه به جزئیات صورت، نقاشی و به‌هرحال پوشیده نگه می‌داشتند، نقاشان دوره‌ی قاجار شمایل‌های متعدد از چهره پیامبر ص و حضرت علی علیه السلام بدون نقاب و به‌طور کامل نقاشی و ترسیم کردند که عموماً تصویری متناسب و زیبا، صورتی گندمگون با محاسنی سیاه ترسیم می‌کردند که از نمونه‌های آن می‌توان به شمایل علی علیه السلام و حسنین علیه السلام منسوب به استاد بیوک احمری اشاره داشت.

 چهره نگاری

 از موضوعات پراهمیت نقاشی دوره قاجار، چهره‌نگاری است که چنین آثاری به‌طور عمده برای نصب در اماکن رسمی و دولتی، سفارش و تولید می‌شد. این‌گونه نقاشی به‌صورت نقش چهره، در حالت نشسته روی صندلی، ایستاده تمام‌قد، دو زانو در حالت نشسته با پشتی و نظایر آن دیده شده‌است. گفتنی است این نقاشی‌ها ویژه‌ی پادشاهان، شاهزادگان، وزرا و دیگر وابستگان به دربار قاجار بود. در این چهره‌پردازی ها پرداختن به جزئیات چهره و نیز توصیف شخصیت انسان موضوع نقاشی در درجه نخست اهمیت قرار داشت.

 نگارگری (مینیاتور)

 سنت هنر اصیل نگارگری یا «نقاشی ایرانی» که مسامحتن آن را مینیاتور نیز نامیده‌اند و پس‌از فروپاشی حکومت صفوی رو به انحطاط رفته بود، در دوره قاجار با نوآوری‌های برخی از استادان دوباره تا حدودی احیا شد. البته در دوره افشاریه و با بررسی ۱۴ مجلس نگارگری که در کتاب «تاریخ جهان‌گشای نادری» موجود است، متوجه تفاوت نگارگری در مکاتب نقاشی ایران دوره صفویه-تبریز دوم، قزوین و اصفهان-با نگارگری دوره افشاریه که تمایل به واقع‌گرایی به‌جای خیالی نگاری دارد می‌شویم اما آن‌چه که از مینیاتور دوره‌ی قاجار استنباط می‌شود که تفاوت بسیار زیادی با نگارگری دوره‌های تیموری و صفوی دارد بیشتر مربوط به وارد شدن نقاشی اروپایی به فضای سنتی و کهن ایرانی دارد مثلاً تصویرهای کتاب هزارویک‌شب که توسط صنیع الملک تصویرسازی شده‌است و الحق هم کتاب باارزشی است تلفیقی از نگارگری ایرانی و نقاشی اروپایی است. همچنین فقدان حامیان هنری قدرتمند و گشاده‌دست در دربار و کم رونقی هنر کتاب‌سازی و کتاب‌آرایی در دوره قاجاریه، موجب عدم رونق نگارگری یا نقاشی ایرانی در دوره مذکور است.

 نقاشی گل و بته

 تصاویر گل و گیاهان زیبا در بیشتر آثار نگارگری، نقاشی‌های روی دیوار، کاشی‌کاری‌ها، نقوش قالی و دیگر آثار هنرهای سنتی و صنایع ایران به‌ویژه در دوره صفویه جای گرفته است و هنرمندان ایرانی از این عناصر زیبا در طرح‌های خود بسیار استفاده کرده‌اند. از استادان شاخص گل‌وبته و آبرنگ باید از «لطفعلی شیرازی» نام برد. این هنرمند کم‌نظیر که در زمان محمد شاه قاجار می‌زیسته است، کارهای لاکی روغنی به‌ویژه لاکی روغنی های روی جلد بی‌نظیری از خود به یادگار گذاشته است که از آثار گران‌بهای کتاب‌خانه سلطنتی است. «شاردن» سیاح معروف درباره‌ی نقاشی ایران گفته‌است: « ایرانیان در کشیدن تصاویر و طرح‌های فرنگی بی‌نظیر و در ترسیم نمونه‌های گل که در این طرح‌ها از رنگ‌های شاد و زیبا استفاده می‌کنند، بی‌رقیب هستند» .

 نقاشی گل و مرغ

 نقاشی گل و مرغ که یکی از شیوه‌های مرسوم نقاشی و نگارگری ایرانی است از دوره سلجوقی در ایران متداول در عهد صفوی رونق گرفت و در دوره قاجاریه به اوج ترقی رسیده است. صاحب‌نظران گفته‌اند که این نوع نقاشی از ۲ کشور آسیایی هند و چین و ۲ کشور اروپایی ایتالیا و فرانسه به ایران راه یافته و به‌مرور زمان و با ابتکارات هنرمندان ایرانی، به‌تدریج خصوصیات ایرانی پیدا کرده‌است و اگرچه در آغاز در ذیل هنر نگارگری قرار داشته است اما اکنون به‌عنوان رشته‌ای مستقل و به‌نام «گل و مرغ سازی» مطرح است.

 از نظر و تاریخی، ترکیب گیاهان و پرندگان از زمان دور شدن ترسیم گیاهان با طرح‌های هندسی، آغاز شد. زیرا گل‌ها و گیاهان با بافت حلقوی و پرپیچ‌وخم خود می‌توانند، طرح‌های هندسی را بپذیرند اما پرندگان به واسطه نرمی اندام‌هایشان به طرح‌های غیر هندسی نیاز دارند. آثار گل و مرغ در دوران‌های مختلف، تفاوت‌هایی با هم دارد اما روند تغییرات آن‌ها در طول زمان کند بوده‌است و بیشتر در شیوه اجرا تفاوت‌هایی وجود دارد. برای مثال در مکتب شیراز، گلبرگ‌ها پرتر هستند و در مکاتب دیگر، نازک و اندک و گاه کاملاً تنک و کم هستند.

 نقاشی زیر لاکی (روغنی سازی )

 نقاشی زیر لاکی که اصطلاح صحیح آن «روغنی سازی» است را نخستین بار بر جلد کتاب‌هایی مربوط به اواخر قرن نهم هجری قمری و یا پانزدهم میلادی و در کتابخانه‌ی توپ قاپی استانبول مشاهده کرده‌اند. طرح جلدهای مذکور با جلدهای چرم آن عهد یکی است. ساخت جلدهای لاکی با نقش سنتی لچک و ترنج در دوره قاجار کاملاً مرسوم بوده‌است. البته چند درب لاکی هم از دوره صفویه و به‌ویژه در دوران حکومت شاه عباس به‌جای مانده‌است. اما بیشترین دربهای لاکی که هنوز هم در برخی از بناها مشهود و یا به‌صورت جداگانه نگه‌داری می‌شود متعلق به اواخر سده سیزدهم هجری قمری و یا نوزدهم میلادی است و در مجموع هم از کیفیت خوبی برخوردار است.

 تا پیش‌از اواخر قرن یازدهم هجری قمری و یا هفدهم میلادی به نمونه‌های چندانی از قلمدان‌های لاکی برنمی‌خوریم. قلمدان‌های اولیه غالباً مستطیل شکل بود و دارای درب لولایی و نقوش افقی، مسلم است که طرح‌های عمودی را بعدها به‌کار گرفته‌اند. اما نوع معمولی قلمدان با گوشه‌های هلالی‌شکل و محفظه کشویی نیز در نقاشی‌های این دوره دیده می‌شود، هرچند، ظاهراً نمونه‌ای از آن‌ها باقی نمانده‌است.

 در سده دوازدهم هجری قمری و یا هیجدهم میلادی از انواع جعبه‌ها و قاب آیینه و قلمدان‌ها ساخته شد لذا هنگامی‌که قاجاریان در ۱۲۰۰ هجری قمری و یا ۱۷۹۰ میلادی روی کار آمدند، اشیاء لاکی زیادی ساخته می‌شد و شیوه کار به کمال رسیده بود.

 در نیمه دوم سده سیزدهم هجری قمری و یا نوزدهم میلادی به قلمدان‌های اهدایی خاصی برمی‌خوریم که همه سطوح آن‌ها-داخلی و خارجی-پوشیده از نقاشی است. مضمون این نقاشی‌ها غالباً با صحنه‌هایی از دربار شاهان قدیم، داستان‌های ادبی ایران و چهره‌های منتخب است که گاه شمار چهره‌های منقوش بر یک قلمدان از ۳۰۰ هم فراتر می‌رود. مجموعه‌های نفیسی از قلمدان‌ها، جعبه‌ها، قاب آینه‌ها و… که از دوره‌های صفویه به این‌سو و به‌ویژه از دوره قاجاریه به‌جای‌مانده در موزه‌های رضا عباسی، ملک و گنجینه دفینه و نیز در نزد مجموعه‌داران همچون عبدالعلی ادیب برومند موجود است.

 از نقاشان قلمدان شاخص دوره قاجار می‌توان به استادانی همچون محمدصادق، محمدباقر، صنیع همایون، ابوطالب مدرس، لطفعلی شیرازی، علی‌اشرف و… اشاره داشت.

 نقاشی زیر لاکی، شاخه‌ای از نگارگری به‌شمار می‌آمد و زمینه را برای رهایی هنرمند از تکرار تصویرسازی براساس اشعار شاعران کهن، که طبعاً ملزم به مصور کردن آن بود، فراهم می‌کرد. چرا که او می‌توانست خود را از قیود گذشته برهاند و هر اندیشه‌ای را بیازماید. گسترش نقاشی زیر لاکی در سده‌های دوازدهم و سیزدهم هجری قمری و یا هجدهم و نوزدهم میلادی با کاهش درخورتوجهی مصورسازی کتاب مقارن بود. البته در دوره‌ی قاجار توازن این ۲ جریان هنری تا حدی برقرار شد، اگرچه نقاشی زیر لاکی به‌لحاظ کمیت به‌جز چند استثنا کیفیت در سطحی بالاتر باقی ماند.

 نقاشی پشت شیشه

 نقاشی پشت شیشه، صناعتی دشوار است که شروع آن به دوره زندیه و شهر شیراز برمی‌گردد، در این هنر، نقاش باید رنگ‌ها را بر پشت بگذارد و مراحل کار را به‌طور معکوس پیش ببرد، یعنی نخست باید روشن‌ترین سطوح و جزئیات دیگر، و در آخر پس‌زمینه را نقاشی کند. نقاشی پشت شیشه در دوره قاجاریه رونق درخورتوجهی یافت. تک چهره‌های عالی از فتحعلی‌شاه و پسرانش که توسط «مهر علی» در پشت شیشه نقاشی شده‌است و هم‌اکنون در موزه نگارخانه کاخ گلستان موجود است، نشان اگر این مهم است.

 نقاشی قهوه‌خانه‌ای (خیالی سازی)

 نخستین قهوه‌خانه‌ها در زمان شاه طهماسب و در شهر قزوین پایتخت آن دوران حکومت صفوی به وجود آمد ولی بعدها و به‌ویژه از دوره قاجاریه، مشهورترین قهوه‌خانه‌ها در تهران ساخته شد و از همه معروف‌تر «قهوه‌خانه عباس آقا تکیه» بود که در حدود دروازه دولت قرار داشت و در آن‌جا هنرمندان شاخصی چون حسین قوللر آغاسی و محمد مدبّر به‌کار نقاشی خاصی که نام نقاشی قهوه‌خانه بر آن اطلاق شد، می‌پرداختند.

 شیوه نقاشی قهوه‌خانه‌ای یا به زبان عامیانه و یا آن‌گونه که موسوم بود و هست «خیالی سازی» ، شاخه‌ای از فرهنگ مردم ساده و بی‌آلایشی است که در قهوه‌خانه که محل اجتماع طبقات فقیر و متوسط است، پای گرفت و کم‌کم رواج پیدا کرده‌است. مدح امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام و گفتارهای مذهبی نیز در این قهوه‌خانه‌ها رواج داشت. برای‌اینکه داستان‌های حماسی ملی مانند شاهنامه و وقایع حماسی دینی همچون واقعه کربلا و نیز داستان‌های دل‌نشین ادبی از قبیل یوسف و زلیخا، لیلی و مجنون و مانند آن‌ها که قصه‌گویان در قهوه‌خانه‌ها می‌خواندند، بیشتر در مردم اثر کند و محسوس‌تر باشد، برخی از وقایع این داستان‌ها را نقاشی می‌کردند و بر دیوار قهوه‌خانه می‌آویختند. لذا نقاشی قهوه‌خانه‌ای یکی از هنرهای سنتی ایران است که از قهوه‌خانه آغاز شده است و از آن‌جا که نقاشان برای به تصویر درآوردن موضوعاتی که شرح آن رفت، تحت تأثیر منقبت خوانی، مداحی، شاهنامه‌خوانی، شعرخوانی و… هرآنچه که در قهوه‌خانه می‌گذشت قرار می‌گرفتند و با خیال و انتزاع، موضوع و مجلس را به تصویر درمی‌آوردند، آن را «خیالی سازی» هم نام نهاده‌اند.

 آشنایی با برخی از نقاشان صاحب‌نام قاجار

 میرزا بابا اصفهانی

 نخستین نقاش‌باشی دربار قاجار میرزا بابا نام داشت. او در آغاز در دربار کریم‌خان زند مشغول بود و در سال‌های پایانی عمر، نقاش‌باشی دربار فتحعلی‌شاه شد.

فتحعلی‌شاه قاجار اثر میرزا بابا

فتحعلی‌شاه قاجار اثر میرزا بابا

 

 میرزا بابا اصفهانی در نقاشی رنگ‌وروغن، سیاه‌قلم و تذهیب استاد بود و در گل‌وبته و شبیه کشی نیز دست توانمندی داشت. از بررسی آثار استاد میرزا بابا چنین مستفاد می‌شود که او در بین سال‌های ۱۲۰۰ و ۱۲۴۵ هجری قمری فعالیت هنری داشته‌است. گفته‌شده است که میرزا بابا، اصفهانی بوده و در استرآباد برای خاندان قاجار کار می‌کرده‌است. او در نقاشی‌هایش از سبکی شبیه سبک محمدصادق استفاده کرده‌است.

 از آثار شاخص او می‌توان از:

 تابلوی رنگ روغن فتحعلی‌شاه

 تصویری از اژدها و ققنوس (۱۲۰۳ هجری قمری)

 تک چهره‌ی هرمز چهارم ساسانی (۱۲۰۴ هجری قمری)

 تصویر ملکشاه سلجوقی همراه با وزیرش

 تابلو طبیعت بی‌جان انار، هندوانه و گل‌ها

 قاب چوبی حاوی تصویر شیرین و فرهاد در کوه بیستون (۱۲۰۸ هجری قمری)

 صف سلام فتحعلی‌شاه (از معروف‌ترین آثار او)

 تصویر محمدشاه قاجار

 نقاشی از آقامحمدخان و فتحعلی‌شاه

 نسخه‌ی نفیس اشعار فتحعلی‌شاه (موجود در موزه سلطنتی بریتانیا)

 مهرعلی نقاش

 استاد مهرعلی، برجسته‌ترین نقاشی دربار فتحعلی‌شاه به‌شمار می‌آید. پرده‌های برجای‌مانده از این نقاش مؤید آنست که او بیش‌از همکارانش در به نمایش درآوردن صحنه‌های باشکوه، توفیق داشته‌است.

 از بررسی‌های به‌عمل‌آمده، چنین برمی‌آید که فعالیت هنری مهرعلی در سال‌های ۱۲۱۰ تا ۱۲۴۵ هجری قمری بوده‌است. او دست‌کم ۱۰ پرده‌ی پیکر نگاری از فتحعلی‌شاه کشید که به‌ویژه در یک شمایل تمام قد، فتحعلی‌شاه را با تاج کیانی و عصای مرصع و در نهایت ذوق، دقت و مهارت نشان می‌دهد.

 

پرتره فتحعلی شاه

پرتره فتحعلی شاه اثر مهرعلی نقاش در موزه بروکلین، جوهر، طلا، آب‌رنگ مات و تیره بر روی کاغذ

 

 طراحی‌های مهرعلی در اوایل سده سیزدهم هجری قمری پخته‌تر شد و تصویر فتحعلی‌شاه را با تناسب چشمگیری کار کرد.

 در یکی از زیباترین پیکر نگاری‌های مهرعلی از فتحعلی شاه به تاریخ ۱۲۲۷-۱۲۲۸ هجری قمری و با ردای جواهرنشان و تاج بر سر تصویر شده‌است. چند تابلوی نقاشی از زنان فتحعلی‌شاه هم هست که به‌لحاظ سبک شبیه آثار مهرعلی است.

 از جمله آثار منسوب به مهر علی، مجلس شکار فتحعلی‌شاه به‌همراه فرزندانش است که آن را در جایگاه ویژه‌ی ریاست‌جمهوری هند-دهلی نو، راش تراپاتی بهاون -آویخته‌اند. همچنین چند نقاشی پشت شیشه از فتحعلی‌شاه و پسرانش نیز به دست مهرعلی منسوب است. «سر ویلیام اوزلی» که در ژوئیه‌ی سال ۱۸۱۱ م از اصفهان دیدن کرده، در کاخ فتح‌آباد یک سلسله چهره‌نگاری از شاهان باستانی ایران کار مهرعلی مشاهده کرده‌است که در تاریخ ۱۲۴۴ هجری قمری برای سرمشق و تعلیم شاگردش ابوالحسن غفاری (صنیع‌الملک) کشیده است.

 عبدالله‌خان نقاش‌باشی

 عبدالله‌خان از نقاشان خاصه فتحعلی‌شاه بود و از او تک چهره می‌کشید. این نقاش دیوار نگاره‌ای بزرگ از مراسم سلام نوروزی فتحعلی‌شاه در تالار بار عام کاخ گلستان کشیده که اکنون اثری از آن به‌جای نمانده است. عبدالله خان، معمارباشی و نقاش‌باشی دربار فتحعلی‌شاه و ناصرالدین شاه بود و در بین سال‌های ۱۲۲۵ تا ۱۲۶۶ هجری قمری فعالیت داشت. مهارت استاد عبدالله خان در به تصویر درآوردن مجالس بزم و رزم و شبیه‌سازی بود و بیشتر کاخ‌های سلطنتی قاجار را تزیین و آراسته است.

 

نقاشی عبدالله خان از آغامحمد خان در کاخ سلیمانیه کرج

نقاشی عبدالله خان از آغامحمد خان در کاخ سلیمانیه کرج

 

نقاشی عبدالله خان از فتحعلی شاه

نقاشی عبدالله خان از فتحعلی شاه

 

 محمدشاه قاجار، طی فرمانی، استاد عبدالله‌خان را به منصب ناظر بر کار معماران، پیشه‌وران و سایر ارباب حرف و صنایع همچون دوره فتحعلی‌شاه منصوب کرد.

 بی‌شک مهم‌ترین اثر عبدالله‌خان، دیوار نگاره عظیم کاخ گلستان نگارستان با ۱۱۸ پیکره تمام قد در تهران بود که ازبین‌رفته است. در دیوارنگاری مذکور، تاج‌گذاری فتحعلی‌شاه در میان فرزندانش آمده بود.

 از آثار آبرنگ استاد عبدالله خان، تصویر شاهزاده خانمی در درون یک شمسه همراه با ندیمه اوست. از دیگر آثار منسوب به او، تصویر تمام‌قد فتحعلی‌شاه با ردای قرمز و جواهر نشان همراه با کلاه هشترخانی (محفوظ در موزه ویکتوریا و آلبرت لندن) است.

 استاد عبدالله خان در حدود سال ۱۲۲۸ هجری قمری در قصر سلیمانیه کرج دیوار نگاره‌ای از آقامحمدخان و فتحعلی‌شاه اجرا کرد که متأسفانه امروزه از بین رفت خوب است اما قطعه‌ای از آن در دانشکده کشاورزی کرج باقی مانده‌است.

 علی‌اشرف

 استاد علی‌اشرف در حدود ۱۱۲۰ هجری قمری به دنیا آمد و از نقاشان و استادان شاخص قلمدان نگاری بود و به موضوع گل مرغ می‌پرداخت. علی‌اشرف از شاگردان محمد زمان بود. از آثار شاخص او می‌توان به قلمدان با نگاره‌های شیخ صنعان و دختر ترسا، قلمدان گل و مرغ و تاب آیینه گل و مرغ و اشاره داشت.

 

قاب آینه با جلد زیر لاکی، اثر علی اشرف، ۱۱۶۵ هجری، موزه بروکلین

قاب آینه با جلد زیر لاکی، اثر علی اشرف، ۱۱۶۵ هجری، موزه بروکلین

 

 آقا زمان

 استاد آقا زمان، نقاش و قلمدان ساز دوره محمدشاه قاجار بود که امضا و در واقع سجع انتخابی او «یا صاحب الزمان» بود.

 آقا صادق

 او از نقاشان و قلمدان نگاران معروف دوره قاجاریه در دوران سلطنت فتحعلی‌شاه و ناصرالدین‌شاه است. استاد آقا صادق دارای امضا و سجع «یا صادق‌الوعد» بوده‌است. از هنرمندانی است که سبک صفویه را به سبک اروپایی مخلوط می‌کرد و در آثار خود ارائه می‌داد.

 سید میرزا

 سید میرزا از استادان نقاشی رنگ روغن، آبرنگ و نقاشی زیر لاکی بود که در حدود میانه‌ی قرون سیزدهم هجری قمری عمده آثار خود را ارائه داده است.

 آقا نجف اصفهانی

 استاد آقا نجف، فرزند استاد و آقا بابا نقاش و اصالتاً اصفهانی بوده‌است. او از نقاشان و قلمدان سازان شاخص دوره قاجاریه است. سبک کار او ترکیبی از نقاشی ایران و اروپا بوده‌است و با تشویق‌های او فرزندان و نوه‌های استاد هم به جرگه‌ی هنرمندان پیوستند. بابا نجف، اغلب کارهای خود را به ظل‌السلطان -پسر ناصرالدین‌شاه- تقدیم می‌کرد. از هنرمند مذکور آثار متعددی به‌ویژه قلمدان‌های زیبایی به‌جای مانده است که هم‌اکنون زینت‌بخش موزه‌ها و مجموعه‌های خصوصی است.

 محمدجعفر، محمدکاظم و آقا احمد

 استادان نقاش مذکور هر سه از فرزندان آقا نجف اصفهانی و از نقاشان دوره‌ی قاجاریه بوده‌اند.

 آقا لطفعلی شیرازی (صورتگر)

 نام این هنرمند شیرازی، نقاشی‌های زیبای گل و مرغ و نقاشی‌های استثنایی بر درها و سقف‌های باغ نارنجستان قوام در شیراز و خانه زینت الملوک و نیز آثاری از قلمدان، درها و نقاشی‌های سقفی موجود در کاخ صاحب‌قرانیه و موزه جهان‌نما -موجود در مجموعه فرهنگی و هنری نیاوران-را بلادرنگ به ذهن متبادر می‌سازد. گل و مرغ‌های او به ‌غایت زیبا و جذاب و پرطراوت و زنده می‌نماید. لطفعلی صورتگر، هنرمندی است که اکثر تصاویر شاهنامه داوری-هم‌اکنون در موزه رضا عباسی در تهران نگه‌داری می‌شود-را کشیده است. همچنین آقا لطفعلی شیرازی جدّ دکتر لطفعلی صورتگر استاد، شاعر، نویسنده و مترجم شاخص معاصر ایرانی است.

 محمد اسماعیل اصفهانی

 محمد اسماعیل اصفهانی، برادران و برادرزادگان او از هنرمندان مطرح نقاشی زیر لاکی و مینایی در دوره قاجاریه و مشخصاً در دوران سلطنت محمدشاه و ناصرالدین‌شاه بودند. محمداسماعیل سهم شایسته ای در اوج‌گیری هنرهای مذکور در دوران فعالیت هنری‌اش داشت و نگاره‌هایش مورد استقبال ناصرالدین‌شاه و رجال آن عصر قرار گرفت و لقب «نقاش‌باشی» را دریافت کرد. نگاره‌های زیبای او بیشتر بر روی قلمدان‌ها، جعبه‌ها و قاب آیینه ها رقم زده شده‌است.

 

قلمدان

قلمدان با صحنه‌ای از هفت‌پیکر اثر محمد اسماعیل اصفهانی

 

 محمد شیرین نگار

 از نقاشان سده‌ی سیزدهم هجری و متعلق به مکتب پیکر نگاری درباری دوران قاجار است.

 محمود خان صبا (محمود خان ملک الشعراء)

 ملک‌الشعرا فرزند محمدحسین‌خان عندلیب به سال ۱۲۲۸ هجری قمری در تهران متولد شد. او نوه‌ی فتحعلی خان صبای کاشانی و از خاندان ایل دنبلی آذربایجان بود که به واسطه تسلط درخور توجه در شعر و ادبیات به مقام ملک‌الشعرای دربار فتحعلی‌شاه نایل آمد.

 محمودخان ملک الشعراء از کودکی به تحصیل علوم و فنون پرداخت و در ادب، فقه، عروض، قافیه، شعر، انشاء تاریخ، ریاضیات و فلسفه اطلاعات زیادی کسب کرد. او در خطاطی و خوش‌نویسی نیز مهارت و چیره‌دستی بدست آورد و در میناکاری وضعیت کاری خود را آزمود و در پیکرتراشی و رودوزی هم صاحب اطلاع شد.

 محمود خان، شعر نیک می‌گفت و غزلیات او دل‌نشین بود. او در نقاشی اسلوب کهن و نیز شیوه رایج زمان خود را تجربه کرد. از جمله آثار او، اثری به‌نام «استنساخ» است که از آثار پیشروی نقاشی دوره قاجار به شمار می‌رود.

 

تابلوی استنساخ

تابلوی استنساخ

 

 محمود خان این تابلو را به سبکی کشید که هنوز در اروپا جریان نداشت. در این تابلو، فضای تصویر دوبعدی است و نور و سایه در اشکال نمودی چشمگیر یافته وضع ریزه‌کاری پرهیز شده‌است و آن را می‌توان از آثار پیشرو نقاشی مدرن ایران دانست.

 محمود خان ملک‌الشعرا در منظره پردازی و دورنما سازی دستی قوی داشت و آن را با شیوه‌ای مطلوب اجرا می‌کرد. عمارت بادگیر (۱۲۷۸ هجری قمری) ، منظره خیابان الماسیه (۱۲۸۸ هجری قمری) ، کاخ گلستان (۱۲۹۷ هجری قمری) ، صحن آستان قدس رضوی (۱۳۰۳ هجری قمری) از آثار شاخص این هنرمند است.

 محمود خان صبا در سال ۱۳۱۱ هجری قمری دعوت حق را لبیک گفت و به سرای باقی شتافت و در شهر ری به خاک سپرده شد.

 اسماعیل جلایر

 او از با استعدادترین هنرجویان فارغ‌التحصیل دارالفنون بود که در نقاشی و خوش‌نویسی نه‌تنها متبحر بلکه نوآور بود. اسماعیل جلایر در نیمه‌ی دوم سده‌ی سیزدهم هجری قمری به فعالیت هنری پرداخت و بیشتر آثارش را چهره‌نگاری و نقاشی با موضوعات مذهبی تشکیل می‌دهد. ازجمله آثارش چهره حضرت علی علیه السلام، امامان حسن علیه السلام و حسین علیه السلام، زنان قاجاری بر گرد سماور را می‌توان نام برد. از اسماعیل جلایر، آثاری از تلفیق خط و نقاشی به‌جای مانده که تحولی مهم در خط گلزار نستعلیق سنتی است و پایه‌ای برای نهضت نقاشیخط مدرن محسوب می‌شود. شیوه اسماعیل جلایر به‌طور علنی جنبه‌ای فردی دارد و به نوعی افسرده حال بهت‌زده، آمیخته است.

 

اسماعیل جلایر

زنان در حال رقص و شادی کنار سماور اثر اسماعیل جلایر

 

ابوالحسن غفاری (صنیع‌الملک)

 ابوالحسن غفاری کاشانی از جمله شاگردان بسیار مستعد مهرعلی بود که در دربار محمدشاه خوش درخشید و سپس در حوالی سال ۱۲۶۳ هجری قمری به رم اعزام شد. بدین‌سان او نخستین هنرمند ایرانی بود که در اروپا آموزش دید. سفر او به ایتالیا به‌منظور هنرآموزی و آشنایی با فن چاپ سنگی و طبعاً پیشرفت هرچه بیشتر و در واقع تعالی در نقاشی بود.

 ابوالحسن غفاری در موزه‌های فلورانس و رم به مثنی برداری (رونگاری) از آثار هنرمندان عصر رنسانس پرداخت و زمانی‌که به ایران بازگشت، ناصرالدین‌شاه به پادشاهی رسیده بود. شاه جدید او را به مقام نقاش‌باشی دربار منصوب کرد.

 

ناصرالدین‌ شاه نشسته بر صندلی

ناصرالدین‌شاه نشسته بر صندلی اثر صنیع الملک

 

 ابوالحسن غفاری که بعداً لقب صنیع الملک را گرفت حتی پیش‌از سفر به ایتالیا، مهارت خود را در شبیه‌سازی با استفاده از اسلوب پرداز نشان داده بود ولی بعداً تحت تأثیر آثار استادان اروپایی، تحولی در اسلوب، شیوه و دید هنری‌اش پدید آمد. او اگرچه اصول و قواعد طبیعت نگاری را به‌خوبی درک کرد ولی همواره بر آن بود که روح سنت ایرانی را زنده نگه‌دارد.

 ابوالحسن غفاری در مقام نقاش‌باشی دربار، اجرای دو سفارش بزرگ را برعهده گرفت: یکی، نقاشی مراسم سلام نوروزی ناصرالدین‌شاه، و دیگری، مصورسازی کتاب هزارویک‌شب. در سال ۱۲۷۷ هجری قمری ریاست دارالطباعه و اداره امور چاپ و نشر روزنامه «وقایع اتفاقیه» به او واگذار شد. او نام روزنامه را به «روزنامه‌ی دولت علیه ایران» تغییر داد و آن را با قطعه بزرگ‌تر و کاغذ و خط بهتر منتشر کرد. از آن زمان به بعد در هر شماره از این روزنامه، تصاویری با شیوه گراور سازی از رجال ناصری منتشر می‌شد: چون او فن گراورسازی را نیز در اروپا فراگرفته بود. البته بعدها اهل فن او را «پدر گرافیک ایران» دانستند. با اعتبار و منزلتی که صنیع‌الملک نزد ناصرالدین‌شاه پیدا کرد، مکانی را در جنوب ارگ دولتی و عمارت سلطنتی در اختیار او قرار دادند تا امور مربوط به نقاشی و چاپ و غیره را پیش ببرد. در این‌جا بود که مقدمات تأسیس نخستین مدرسه‌ی نقاشی را به سبک اروپایی و با عنوان «نقاش‌خانه دولتی» فراهم ساخت و تأسیس آن را در شماره‌ی ۵۱۸ روزنامه‌ی دولت علیه ایران، مورخ سوم شوال ۱۲۷۸ هجری قمری به اطلاع عموم رساند و از مردم خواست تا فرزندان خود را برای یادگیری نقاشی به این مؤسسه بفرستند. شاه در سال ۱۲۷۹ هجری قمری قطعه‌ نشان سرتیپی و حمایل به صنیع‌الملک اهدا کرد.

 ابوالحسن غفاری تصویرگر کتاب هزارویک‌شب و پدر گرافیک ایران در اوایل ماه ذیقعده سال ۱۲۸۳ هجری قمری درحالی‌که فقط ۵۴ سال داشت چشم از جهان فروبست و او را در مجموعه عبدالعظیم الحسنی علیه السلام در شهر ری به خاک سپردند.

 ابوتراب غفاری

 ابوتراب غفاری نقاش و استاد چاپ دوره قاجار است که از پیشگامان هنر گرافیک در ایران به‌شمار می‌رود. او برادر بزرگ‌تر محمد غفاری (کمال‌الملک) بود و در مدرسه دارالفنون آموزش دید و در فن چاپ سنگی مهارت یافت. از آثار این هنرمند می‌توان به چهره محمودخان ملک‌الشعرا و چهره‌ی ناصرالدین‌شاه قاجار اشاره کرد.

 

ابوتراب غفاری

ابوتراب غفاری، نقاش دربار ناصری و تصاویر روزنامه شرف

 

 حسین بهزاد تهرانی (مینیاتور)

 حسین بهزاد تهرانی معروف به حسین بهزاد مینیاتور از هنرمندان نقاش اواخر دوره قاجار محسوب می‌شود که سهم بزرگی در نوآوری و احیای هنر ارزشمند نقاشی ایرانی (نگار گری) که به ‌غلط به مینیاتور معروف شده‌است، دارد. او این هنر را که از اواخر دوره صفوی به حالت تکرار و یکنواختی افتاده بود، با کوشش خود و شاگردانش رونق تازه‌ای داد، به آن جنبه عملی بخشید و به جهانیان شناساند. او هنر نگارگری را که در دوره قاجار تحت تأثیر مکاتب روسی و فرانسوی واقع شده بود، به روش اصلی و منطقی بازگرداند. بهترین آثار او از دیدگاه خودش تابلو فردوسی، تابلوی رودکی و تابلوی ایوان مداین است. اگرچه متجاوز از ۱۲۰ تابلوی او که در موزه استاد بهزاد در مجموعه فرهنگی و هنری سعدآباد و موزه هنرهای ملی ایران و برخی دیگر از گنجینه‌ها موجود است هر یک اثری ارزشمند و تأثیرگذار است. در شیوه کار بهزاد که براساس مکتب اصفهان عهد صفوی است، اهمیت طراحی و محدودیت رنگی، بارز است. توجه به حالات و سکنات اشخاص، سایه پردازی، انتخاب مضامین جدید و گاه موضوعات معاصر نشان می‌دهد که او از سبک پیشین در انتخاب موضوعات، پیروی نکرده است. او هنرمندی است که در چهره‌پردازی کم‌نظیر و در شیوه‌های رنگین قلم، سیاه ‌قلم و سفید قلم تبحر داشت و جوایز ارزنده ای را از نمایشگاه های بین‌المللی دریافت کرد و نشان درجه یک هنری را هم اخذ کرد. جالب است که گفته شد آثار دوران سال‌خوردگی او که با بیماری هم توأم بود، شور و سرزندگی خاصی دارد.

 

حسین بهزاد

زکریای رازی در حال طبابت اثر حسین بهزاد

 علی‌اکبر خان مزین الدوله

 میرزا علی‌اکبرخان کاشانی (مزین الدوله) نقاش اواخر قرن چهاردهم هجری قمری را می‌توان نخستین بنیان‌گذار نمایش (تئاتر) در ایران به‌شمار آورد. او در مدرسه هنرهای زیبای پاریس آموزش دید و از نخستین هنرمندانی بود که اصول و قواعد طبیعت پردازی را در نقاشی ایران به‌کار برد. از آثار این هنرمند می‌توان به منظره‌ی ساحل با کلبه چوبین و چهره شعاع السلطنه اشاره داشت. تبحر استاد مذکور در نقاشی منظره و گل و بتّه بود.

 مهدی مصور الملک

 مهدی مصور الملک نقاش و چاپگر ایرانی در اواخر قرن سیزدهم و اوایل سده چهاردهم هجری قمری است که به چهره‌نگاری و مردم‌نگاری با رنگ روغن و آبرنگ می‌پرداخت. مهدی مصور الملک، تصاویر روزنامه شرافت را می‌کشید. او از اواخر عهد ناصری تا اوایل سلطنت محمدعلی شاه در خدمت دربار بود و لقب «مصور الملک» را از مظفرالدین شاه دریافت کرد. ازجمله آثار او باید از علی‌اصغرخان اتابک، دکان کله‌پزی و سه شطرنج ‌باز را نام برد.

 

اثری از مصور الملک

اثری از مصورالملک در سال ۱۲۷۰ شمسی

 

 نقش مدرسه عالی دارالفنون در نقاشی دوره قاجار

 در عصر ناصری، به همت و پایمردی میرزا تقی خان امیرکبیر در دهه ۱۲۸۰ هجری شمسی مدرسه‌ای عالی به‌نام «دارالفنون» در تهران تأسیس شد. این مدرسه عالی کار آموزش در زمینه‌های گوناگون نظامی، اجتماعی، فرهنگی و هنری و من‌جمله نقاشی را برعهده داشت. دارالفنون در آغاز کار خود هنرمند بااستعدادی همچون اسماعیل جلایر را به‌عنوان فارغ‌التحصیل به هنر نقاشی و نقاشیخط آن روز تقدیم داشت.

 از طرف دیگر، دولت قاجار در اوایل سده سیزدهم هجری قمری هنرمندان و نقاشانی را به اروپا اعزام کرد تا با فن و هنر اروپایی آشنا شوند. از جمله نخستین گروه این افراد کاظم فرزند نقاش‌باشی عباس‌میرزا بود که عباس‌میرزا او را همراه عده‌ای از محصلان برای یادگیری نقاشی اروپایی در سال ۱۲۲۶ هجری قمری به بریتانیا اعزام داشت. با این‌که گزارش شده وی درکار خود پیشرفتی چشمگیر داشته ولی هرگز به ایران بازنگشت و در سال ۱۲۲۸ هجری قمری در بریتانیا درگذشت.

 پس‌از او محمد شاه قاجار، میرزا رضا را برای تحصیل نقاشی و انجام کارهای دیگر به پاریس، اعزام کرد. ابوالحسن غفاری (صنیع‌الملک) نیز در حوالی سال ۱۲۶۳ هجری قمری به شهر رم در کشور ایتالیا اعزام شد. مزین الدوله نطنزی یکی از ۴۲ محصلی بود که در سال ۱۲۷۴ هجری قمری به فرانسه اعزام شد و پس‌از بازگشت از اروپا، معلم نقاشی دارالفنون شد. میرزا عبدالمطلب هم یکی از شاگردانی بود که از طرف ناصرالدین‌شاه به اروپا اعزام شد. در شهر شیراز ۲ نفر استاد نقاش بودند که به سبک اروپایی کار می‌کردند و یکی از آن‌ها میرزا آقا نه‌تنها نقاشی را در اروپا یاد گرفته بود بلکه سالیان متمادی در آن‌جا نقاشی کرده بود. در تبریز سید ابراهیم برادر کوچکتر سیدمحسن نقاش‌باشی در دربار مظفرالدین میرزا ولیعهد بود. او که شعر هم می‌سرود، نقاشی را در روسیه فراگرفته بود. هدف از اعزام نقاشان بااستعداد به اروپا از طرف دولت و یادگیری نقاشی سبک اروپایی، تربیت گروهی از نقاشان ایرانی بود تا در داخل کشور بتوانند برای کسانی که استطاعت سفر به اروپا را نداشتند، نقاشی سبک اروپایی را تعلیم دهند.

 علی‌اکبر خان مزین الدوله از نخستین کسانی است که اصول و قواعد علمی طبیعت پردازی را در مدرسه دارالفنون آموزش داد. وی بیش‌از ۵۰ سال-نیم‌قرن-معلم زبان فرانسه و نقاشی بود و بیشتر منظره و گل نقاشی می‌کرد و در چهره‌نگاری با اسلوب پرداز، نقش‌آفرینی می‌کرد. از شاگردان وی می‌توان کمال الملک را نام برد.

 «جرج کروزن» که به سال ۱۳۰۷ هجری قمری از مدرسه دارالفنون دیدن کرده ‌است می‌نویسد:

 «مدل‌های کلاس طراحی، الگوهایی اروپایی به‌صورت برهنه و سرها و نیم‌تنه‌های قدیمی بود. همچنین طراحی‌هایی از مسیح علیه السلام تصاویری با موضوعات مختلف از جمله شاه، در کلاس دیده می‌شد» .

 آن‌چه که مسلم است مدرسه دارالفنون نقش مهمی در آموزش صنایع و هنرها و فنون روز داشت که دراین‌میان نقاشی به سبک اروپایی در دستور کار آموزش استادان به هنرجویان قرار گرفته بود.

 جمع‌بندی نقاشی ایران در دوره قاجاریه

 در یک جمع‌بندی از هنر نقاشی ایران در دوره قاجار خوب است که نظر شیلار-کن بای هنرشناس آمریکایی و نویسنده کتاب‌های متعدد در خصوص نقاشی ایرانی را مرور کنیم:

 «هنرمندان در این دوران تاریخی به شیوه تلفیقی هنر ایرانی و اروپایی، به هنرآفرینی پرداختند. کن بای، این ترکیب را تا حدودی نامتعادل می‌داند. آشنایی با اصول اولیه و ابزار متداول نقاشی غربی سبب شد تا فضای خیالی و مثالی هنر ایران درهم ریزد و باغ‌های خیالی و فضاهای عاطفی و عاری از ویژگی‌های جسمانی که نتیجه دوری از پرسپکتیو-عمق نمایی-و حجم سازی و تأکید نداشتن بر بافت و به‌طورکلی پرهیز از هر آن‌چه تصویر را به طبیعت عینی شبیه‌ساز بود، جای خود را به دنیای سه‌بعدی و تجسم‌یافته دهد. ادامه تأثیرات نقاشی مغرب زمین در دوره‌های افشاریه، زندیه و قاجاریه، موجب ظهور سبکی در نقاشی ایران شد که در دوران حاکمیت خاندان قاجار، به‌ویژه در زمان اقتدار فتحعلی‌شاه به اوج شکوفایی رسید و به «مکتب قاجاریه» شهرت یافت».

منبع: کتاب نگاهی تازه به استاد استادان نقاشی نوین ایران کمال الملک