کتاب سبکشناسی معماری ایرانی
تألیف: دکتر محمدکریم پیرنیا
تدوین: دکتر غلامحسین معماریان
فهرست مطالب
پیشگفتار... 5
دیباچه... 20
بخش اول: اصول معماری ایرانی… 26
بخش دوم: شیوه پارسی… 38
بخش سوم: شیوه پارتی… 92
بخش چهارم: شیوه خراسانی… 130
بخش پنجم: شیوه رازی… 156
بخش ششم: شیوه آذری… 204
بخش هفتم: شیوه اصفهانی… 270
واژهشناسی ... 350
فهرست منابع… 359
فهرست منابع نگارهها ... 360
فرست آثار استاد پیرنیا ... 362
فهرست نامها… 364
پیشگفتار
تاریخ چندهزارساله معماری ایران، آنگونه که شایستهاست مورد مطالعه و بررسی کافی قرار نگرفتهاست و در پی آن، معرفی آن نیز دچار سرنوشتی مشابه شدهاست هرچند که افراد زیادی زندگی خود را وقف شناخت این معماری نمودهاند، اما متأسفانه نتایج تحقیقاتشان بهصورت مدون در اختیار دیگران قرار نگرفتهاست. بهنظر میرسد این گروه را بیشتر باستانشناسان و متخصصین وابسته تشکیل دهند تا معماران کافی است به دانشکدههای معماری مراجعه شود و اساتیدی که به این کار مشغولاند شمارش شوند، نتیجه کار مشخص است و این شاید درصدی بسیار ناچیز را دربر گیرد.
ایران سرزمینی است که ارمغانهای متعددی به جهان معماری عرضه داشتهاست، و باز متأسفانه خود دقیقاً نمیدانیم آنها چه هستند، اگر استاد بزرگ معماری ایتالیا، پروفسور سن پائولزی بناهای سلطانیه و سانتا ماریا دل فیوره فلورانس را مقایسه نمیکرد، کدام ایرانی از تأثیر ساختمانی گنبد مقبره اولجایتو بر گنبد کلیسای سانتا ماریا دل فیوره فلورانس باخبر بود؟ اگر در ایران درسی به نام معماری جهان تدریس میشود، آیا به جایگاه معماری ایران در معماری جهان اشاره میشود؟ آیا به ارمغانهای متعددی که این معماری به جهان ارائه دادهاست اشاره میشود؟ تمامی اینها به ما میگوید که باید توجه بیشتری به تحقیق، مطالعه و معرفی این معماری شود.
استاد پیرنیا از نادر افرادی است که در چهل سال گذشته، سعی در شناخت و شناساندن این معماری نمود اگرچه ایشان با توجه به تسلطشان بر بیشتر جوانب معماری ایرانی به بحثهای گوناگونی پرداختهاند اما شاید بتوان یکی از مهمترین آنها را شیوه شناسی و یا سبکشناسی معماری ایرانی دانست.
شیوه شناسی و یا سبک شناسی استاد پیرنیا، دارای ویژگیهای متعددی است. شاید بارزترین ویژگی سبکشناسی استاد در تشخیص آنها با توجه به تفاوتهای کیفی و کالبدی اندامهای معماری و با توجه به محل رواج آنها است. نمود این ویژگی در نامگذاری ایرانی سبکها دیده میشود. مستشرقین و برخی از محققین ایرانی سبکها را با نامهای بیگانه معرفی میکنند نامیدن سبکها با نامهایی چون عرب، غزنوی، سلجوقی، مغول، تیموری و… برای کشور و مردمی که خود تولیدکننده سبکها بودهاند دردآور است. در سرزمین ایران هنر معماری شکل میگیرد، هنرمند ایرانی آن را به اوج خود میرساند و درنهایت قبایل و اقوامی که خود در بیابانگردی به سر میبردند و برخی از آنها این ملت را قتلعام کردند و از سر آنها مناره ساختند، نام خود را بر آن هنر به یدک میکشند. شاید اگر آن اقوام چنین نامگذاری را میدیدند خود به شگفت میآمدند اما در عصر ما یکبار دیگر نام آنها زنده شد و اگر همین روش ادامه یابد برای آیندگان نیز زنده خواهیم ماند. کافی است به تاریخ مراجعه نماییم و آنچه این اقوام بر سر ایران و مردم آن آوردند را ببینیم: انوری زبان حال مردم خراسان پساز حمله مغول را اینگونه بیان میکند:
خبرت هست کزین زیر و زبر شوم غزان … نیست یک پی ز خراسان که نشد زیر و زبر؟
خبرت هست که از هر چه درو خیری بود … در همه ایران امروز نماندهاست اثر؟
اشراف فراوان نسبت به معماری ایران از دیگر ویژگیهای استاد پیرنیا بود که نمود آن در بحثهای سبکشناسی بهخوبی دیده میشود. پرداختن به ریشههای معماری، سیر تحول آن و تغییراتی که در زمانها و مکانهای مختلف پیدا کرده بود به همراه مقایسه طرحهای مختلف با هم و… نشانهایی از این اشراف میباشد.
افزون بر نامیدن سبکها به نامهایی چون پارسی، پارتی، خراسانی، رازی و ... استاد صدها واژه فارسی را به خوانندگان معرفی میکند هرچند که در نگاه نخست کاربرد این واژهها تا حدی فهم متن را سختتر میکند اما با آشنا شدن به زبان معماری استاد، این واژهها در ذهن خواننده باقی میماند و پساز مدتی او پی خواهد برد که کاربرد یک واژه ایرانی چگونه او را به پارسی خواندن مانوس نموده و بهتدریج او را تشویق به کاربرد کمتر واژههای بیگانه میکند.
استاد پیرنیا هیچگاه اعتقاد بر این نداشت که مطالب عرض شده بدون کاستی و خالی از ایراد بودند بلکه آنها را آغازی برای کارهای بعدی میدانستند، اما درسهایی اساسی در پس آنچه که ایشان در نوشتههای خود ارائه دادند نهفتهاست. صبر، تلاش، عشق، ازخودگذشتگی، فروتنی و… درسهایی که هر عاشق و دوستدار معماری ایرانی به آن نیاز دارد شاگردان او در دهه شصت به یاد دارند که در اوج بیماری، چگونه ایشان در دانشکده حضور مییافتند و با لرزش دست خود بر تختهسیاه رقم میزدند. ثمره تلاش و کوشش و تنها نوشتههای ایشان نبود بلکه از پس آنها و تلاش پنجاهساله، تعداد زیادی شاگرد تربیت شدند که راه او را ادامه میدهند و انشاءالله با تلاش آنها کمبود موجود در زمینه معرفی و تحلیل معماری ایران برطرف خواهد شد.
نخستینبار استاد حدود سی و پنج سال پیش، سبکشناسی را با مقالهای کوتاه معرفی کردند و پساز آن در دیگر مقالات، کتب و جزوات درسی دربارهی آنها نگاشتند. سبکشناسی معماری ایرانی نخست در سال هزار و سیصد و چهل هفت در مجله باستانشناسی و هنر ایران به چاپ رسید سپس استاد در نوشتههای گوناگون که نام آنها در آخر همین کتاب آمدهاست، آن را گسترش دادند تااینکه بخش بزرگی از یکیک و نیم سال تحصیلی درس معماری اسلامی برخی از دانشکدهها به این بحث اختصاص داده شد. نگارنده بین سالهای هزار و سیصد و شصت و پنج تا هزار و سیصد و هفتاد و یک در کنار جناب آقای مهندس میر لطیفی استاد محترم گروه معماری دانشکده هنرهای زیبا افتخار همکاری در درس معماری اسلامی را با استاد بزرگوار داشت. در آن هنگام بیماری استاد اجازه نگارش کتاب را به ایشان نمیداد، بنا بر وظیفه بزرگی که در برابر استاد بزرگ و جامعه فرهنگی کشور احساس میکردم تصمیم به گردآوری درسهای ایشان گرفتم. برای این کار، نخست از درسهای ایشان یادداشت برداشته شد و در جلسات هفتگی، کاستیهای کار با استاد مرور کرده و پساز آن صفحهآرایی ابتدایی اذکار صورت میگرفت هرچند که استاد پیرنیا نظرات مشخصی درباره سبکهای گوناگون و بناهای آن داشتند اما در مراجعه دادن دانشجویان به متخصصین و صاحبنظران دیگر کوتاهی نمیکردند. هنگام بحث درباره مسجد جامع اصفهان و اردستان همیشه از دکتر باقر آیتالله زاده شیرازی سخن میگفتند و یا دربارهی بناهای خراسان، دانشجویان را به آثار آقای مهندس یعقوب دانشدوست ارجاع میدادند.
نوشتهای که در پیش رو دارید، بخشی از نتایج بحثهای شیوه شناسی یا سبکشناسی استاد پیرنیا است که در حدود سه دهه مطرح شدهاست. برای تدوین این کتاب حدود پنج سال زمان صرف و از همکاری حدود صد نفر بهره گرفته شد اگرچه کتابی با نام شیوههای معماری ایرانی در سال هزار و سیصد و شصت و نه به چاپ رسید، اما آن کتاب کاستیهای زیادی داشت که متأسفانه بخش زیادی از آن به ناشر مربوط میشد. نوشته کنونی تا حد زیادی کاستیهای کتاب پیشین را برطرف نمودهاست اما آشنایان با کار نشر آگاهند، که بخش اصلی کیفیت چاپ یک اثر به نویسنده برنمیگردد.
چند ویژگی این کتاب بهشرح زیر میباشد:
ویرایش کامل متن پیشین
افزودن بخشهای تکمیلی به کار، برای حفظ امانت این افزودهها در یک نیم ستون باریکتر و با خطی به اندازهای متفاوت آمده که آن را از متن اصلی کاملاً مشخص میکند.
تمامی نگارهها بازبینی دوباره شدند و نگارههای گویا و یکدست افزوده شد.
سعی شدهاست تا خواننده بهراحتی متن و نگارهها را در کنار هم ببیند.
بدونه شک کاستیهایی این کار به تدوین کننده برمیگردد. هدف از نشر این کتاب به یادگار گذاشتن کاری درخور از استاد پیرنیا از کاری که برای نخستینبار به این شکل به وسیله یک ایرانی آگاه به معماری ایرانی انجامشده است. این کوچکترین کاری است که یک شاگرد درحق استاد خود میتوانست انجام دهد. شاگردی که هر روز بخشی از زندگی خود را با یاد آن بزرگوار میگذراند.
خداوند بزرگ روح این عزیز را هرچه بیشتر شاد گرداند، یاد و خاطره این استاد بزرگ همیشه گرامی باد.
غلامحسین معماریان
دانشکده معماری و شهرسازی
دانشگاه علم و صنعت ایران بهار 1386