سایه های نور

( سیر تحول زیبایی در معماری ایران )

با استفاده از دکمه ستاره این کتاب را به دیگران توصیه کنید.
    جزئییات کلی
  • گروه سنی : بزرگسال
  • جلد : شومیز
  • قطع : وزیری

 کتاب سایه‌های نور

سیر تحول زیبایی در معماری ایران 

همایون عالمی

پیش‌درآمد 

این داستان قهرمانی ندارد یا بهتر بگویم آن‌قدر قهرمان دارد که هیچکدام از آن‌ها را نمی‌توان به‌عنوان قهرمان این داستان به حساب آورد.

همه‌چیز از یک مسجد مخروبه شروع شد.

 «تاریخانه» یکی از قدیمی‌ترین مساجد ایران که هنوز تنها و باوقار ایستاده است و با کویر، بادهای شنی دامغان کامیون‌ها و اتومبیل‌های آخرین مدل مبارزه می‌کند. یک‌هزار سال پیش بیا و برویی داشت. احتمالاً در کنارش بازار شلوغی بود که تنها در وقت شب آرام می‌گرفت. اما تاریخانه آرام نداشت، شب و روز، آشنا و غریبه در آن‌جا به نماز، استراحت، تبلیغ و درد و دل مشغول بودند. پرندگان مهاجر از مناره‌ی بلند آن لذت می‌بردند و مورچگان از شکاف‌های سنگ‌فرش آن. اما روزگار خوش تاریخانه به سر رسید. قسمت فوقانی مناره، وضوخانه و دهانه میانی (ایوان) آن فروریخت، بازار کنار آن‌هم به خیابان تبدیل شد، سنگ‌فرش‌ها ازبین‌رفته و مردم دیگر در آن‌جا به نماز نمی‌ایستادند، و شد تاریخانه‌ای که من می‌شناسم.

ستون‌های کوتاه و ضخیم اش، خشت‌های بسیار بزرگ آن گنبدهای کوچک و تقریباً تخت آن داستانی نقل کرده‌اند که باید با شما درمیان بگذارم. تاریخانه البته که سنگ خود را به سینه می‌زند ولی دل من با قصه او به سوی همه ساختمان‌هایی نظیر آن پر می‌کشید.

چرا و چه چیزی انسان را به یک محلی یا یک ساختمان ویران و قدیمی جلب می‌کند؟ چرا وقتی وارد حیاط مدرسه چهارباغ اصفهان می‌شوم بی‌اختیار احساس آرامش می‌کنم؟ خستگی را فراموش کرده و احساس آشنایی با آن دارم؟ اما با ورود به ساختمان فرودگاه جدید تهران احساس گم شدگی می‌کنم و بی‌دلیل دغدغه و خستگی مفرط آزارم می‌دهد. آیا این تأثیرات نتیجه طرح ساختمان و معماری آن است؟ آیا نوع تأثیر و ارتباط معماری و ساختمان بر همه انسان‌ها یکی است یا هر کس به آوا و پیام متفاوتی از یک ساختمان پی می‌برد؟ آیا هر ساختمان داستانی برای گفتن دارد؟ که برای پی بردن به آن باید کلید رازش را یافت. در جستجوی آن کلیدها بودم که باز تاریخانه به کمکم آمد. سرنوشت این مسجد نشان می‌دهد که هر ساختمانی مثل هر انسان، داستانی دارد اما اغلب آن‌ها شبیه به‌هم هستند و می‌توان آن‌ها را به گروه‌هایی تقسیم کرد تا بتوان از میان آن‌ها داستانی که بهتر از همه گروه خود را بیان می‌کند را یافت. پس به‌جای گشتن به‌دنبال کلیدهایی که گویای داستان‌های هر ساختمان باشند، باید شاه‌کلید تعبیر گروهی آن‌ها را یافت.

قهرمان‌های داستان یا همان شاه کلیدها هستند. شاه کلیدهایی که معماری هر شیوه ساختمانی در ایران را به‌وضوح بیان می‌کنند. شیوه‌های مختلفی که نمایشگر تغییرات عمیق فرهنگی در این سرزمین هستند.

آنچه می‌خوانید کنکاشی در نقد معماری و زیبایی ایرانی به زبانی ساده و داستانی است. قصه نقد معماری است. قصه‌ی تلاش دایم مردم این مرزوبوم جهت دستیابی به زیبایی است. زیبایی چه درونی و بیرونی مترادف با فرهنگ جامعه است. پس صحبت از معماری خودبه‌خود ما را به سوی بحث از فرهنگ آن جامعه می‌کشاند.

نقد یعنی محک زدن عنصری براساس مفاهیم مشترک. اما در معماری ایران هنوز این مفاهیم مشترک دقیقاً روشن نشده است و سعی من در این مقوله بیشتر تعیین و درک آن مفاهیم مشترک است که بتوان ساختمان‌های گوناگون را با آن سنجید. از طرفی، تشریح سبک معماری و شهرسازی نمی‌تواند به گسست های عمدی و سهوی آثار تاریخی ما اشاره نکند. بنابراین تنظیم مفاهیم مشترک معماری ایران باید نه‌تنها به باقی‌مانده میراث فرهنگی ما، بلکه با آن‌چه ازبین‌رفته نیز بپردازد. یعنی معماری و شهرسازی و شیوه‌های ساختمانی که هنوز در خاطرات جمعی و در ادبیات و فرهنگ ما زنده و باقی است.

دکتر پیرنیا ۶ نحوه ساختمانی یا سبکی را در معماری ایران مشخص کرده‌است. پس درآغاز پای صحبت ساختمان‌های می‌نشینیم که هرکدام نمونه بارز و روشن از آن ۶ سبک ساختمانی در ایران هستند. با تعیین و روشن شدن خصوصیات این سبک می‌توان به آن مفاهیم مشترکی که اشاره شد دست یافت تا بپردازیم به نقد و بررسی معماری ایران و ارتباط آن با دیگر هنرها و فرهنگ این جامعه.

اما داستان‌هایی که توسط یک ساختمان یا مجموعه ساختمانی نقل می‌شود لزوماً درباره‌ی سبک یا شیوه معماری نیست بلکه هدف یافتن زوایای فرهنگی آن دوره خاص است. داستانی است که می‌توانسته در آن معماری یا ساختمان اتفاق می‌افتد. داستانی است تخیلی اما گویای واقعی طرز فکر و فرهنگ جامعه آن دوره خاص. ساختمان‌های ما موجودات زنده‌ای هستند که حتی حرف می‌زند و داستان می‌گوید. داستان‌هایی از گذشته اما با بار فرهنگی وسیع بدون زمان.

این‌گونه برخورد با معماری و شهر، به‌عنوان موجودی زنده، چیز جدیدی نیست و نمونه‌های زیادی از این نوع برخورد با معماری وجود دارد که نمونه کتابهایی  اخیراز دانشگاههای معتبر منتشرشده ،دیده می‌شود.

با استناد به این قصه‌ها سعی خواهم کرد که خصوصیات هر سبک معماری را به صورتی ساده و خوانا و روشن کنم تا ساختاری از آن مفاهیم مشترک در اختیار خواننده قرار گیرد. خواهیم دید که زیبایی در هر دوره چگونه تعریف می‌شده  و نماد کدام دسته از خصوصیات فرهنگی جامعه بوده‌است.

با توجه به این‌که معماری نیز همچون شعر و موسیقی ایرانی از لایه‌های گوناگونی با معانی و تأویلی خاص از هر لایه برخوردار است سعی شده تا برای سادگی مباحث از پرداختن به تمام آن‌ها پرهیز شود. تفسیر رمز و تأویل رازهای یک ساختمان به‌خصوص تفسیر آرایش و نقاشی، ایجاز و استعاره، وزن و بحر نیاز به بصیرت و آگاهی عمیق از عرفان، موسیقی و فلسفه دارد.

داستان‌هایی که ساختمان‌ها برایمان تعریف می‌کنند راجع‌به معماری نیست اما زمینه فرهنگی دوران و سبک خاص آن‌ها را مطرح و ارتباط تنگاتنگ فرهنگ هر دوره را با شیوه و سبک معماری همزمانش مشخص می‌کند، یعنی نقش فرهنگ جامعه در معماری و بالعکس. مهم‌تر از همه می‌تواند روشنگر چگونگی بازتاب آن تحولات در روحیه و زندگی امروزی ما و تعیین ساختاری مدلل، علمی و تاریخی برای نقد و طرح معماری امروز و فردا باشد.

داستان هر ساختمان به‌مثابه شاه کلیدی از یک شیوه ساختمان ایرانی مطرح می‌شود، قصه‌ای از زندگی، عشق و دنیا، فریادی از عدم تفاهم و نجوایی از آرزوها و امیدهای آن دوره.  نمی‌دانم حقیقت چیست و قهرمان واقعی کیست؟ اما شاه‌کلید هر دوره ، قهرمان ساختمانی است که بهتر از دیگر ساختمان‌های مشابه گویای فرهنگ و نمایشگر فلسفه‌ی زمانه‌ی خود باشد. ساختمانی که هراندازه خودش قدیمی است داستانش تازگی خود را از دست نداده است.

پس هر داستان به بررسی و تشریح یک شیوه خاص معماری می‌پردازد، یعنی خواهیم دید که چه خصوصیاتی موجب تلقی آن به‌عنوان یک سبک و شیوه متفاوت از دیگری می‌شود؟ اما ازآن‌جاکه تاریخ به‌صورت ممتد پیش نمی‌رود و تغییر سبکی در هنر و موسیقی و معماری هم‌زمان نیست اغلب این تغییرات را با تاریخ خاص شروع و ختم نکرده و تنها به ذکر دوره‌ای تاریخی که یک سبک معماری یا نقاشی رواج داشت اکتفا شده‌است.

ضمناً هر داستان با حاشیه‌ای از اطلاعات جنبی که می‌تواند خواننده را با فرهنگ و فلسفه خاص آن زمان آشنا کند تکمیل شده‌است. این داستان‌ها تنها برای درک بهتر شرایط و اوضاع داستان آمده و زمینه‌ای برای داستان محسوب می‌شود که به‌صورت جدا از متن داستان آورده شده‌است.

سعی شده که تمام سؤال‌های تاریخی به میلادی باشند تا دوره شیوه‌های مختلف معماری ایران را به‌راحتی بتوان با دوره شیوه‌های معماری غرب مقایسه کرد.

در آخر صحبتی راجع‌به معماری و زیبایی به‌طورکلی و سر گشتگی معماری امروزی در ایران می‌شود. به این وسیله گذشته و حال را به یکدیگر مرتبط ساخته تا از جدایی فعلی آن کاسته شود تا ببینیم چرا جمعی یک اثر را زیبا می‌دانند و گروهی دیگران را نمی‌پسندند؟ فرهنگ یک جامعه چگونه زیبایی را تعیین می‌کند و در مقابل، معماری چگونه بر ما و فرهنگ جامعه تأثیر می‌گذارد.

انحطاط معماری امروز ما از کجاست و آیا درمان‌پذیر است یا نه؟ نقش زمان در تحول آن تعاریف زیبایی و آن داستان‌های واقعی چیست؟ یعنی آن‌چه در دوره‌ای خاص از نظر یک جامعه زیبا تلقی می‌شود چیست و چرا خصوصیات زیبایی پس‌از مدتی تغییر می‌کند؟ 

چگونه جامعه در زمانی خاص به سبک جدیدی روی می‌آورد؟ تأثیر آن شیوه ساختمانی بر فرهنگ و اجتماع آن زمان چیست و در واقع کدام نیاز فرهنگی و بینش اجتماعی را پاسخ‌گو است؟ 

و بالاخره چگونه می‌توان از این داستان‌ها برای درک مسائل زمان حال و طراحی معماری امروزی درس گرفت؟ 

و ایا این ویژگی‌ها در تعیین شیوه‌ی معاصر ساخت و تلقی ما از زیبایی بازتابی دارند یا نه؟ 

سوالاتی که سعی شده در بخش آخر پاسخ‌گویی شوند.

فهرست

پیش‌درآمد

معماری ایرانی

بخش اول: نمونه‌هایی از معماری ایران قبل‌از اسلام 

بخش دوم: نمونه‌هایی از معماری ایران در دوران بعد از اسلام

بخش سوم: معماری و زیبایی

بخش چهارم: معماری امروز و فردای ایران 

منابع

فهرست عکس‌ها و نقش‌ها

مشخصات
نام نویسندههمایون عالمی
نام مترجمندارد
ناشرانتشارات روشنگران و مطالعات زن
گروه سنیبزرگسال
تعداد صفحات365
شابک9789641940739
نوبت چاپ1
جلدشومیز
قطعوزیری
برای ثبت نظر وارد اکانت کاربری خود شوید یا در سایت خشت آذین ثبت نام کنید.