تزیینات کاشیکاری معماری ایران

تزیینات معماری اسلامی ایران: کاشی کاری

همانند دیگر هنرهای ایران در عهد اسلامی، صنعت و هنر کاشیکاری نیز از اعتبار و ارزش ویژه ایی برخوردار است. سابقه هنر کاشی گری، که توامان در تزیین و استحکام بناهای تاریخی نقش موثری داشته، به گذشته بسیار دور باز می گردد.

مدارک تاریخی و باستان شناسی حکایت از آن دارد که در اواخر هزاره دوم قبل از میلاد هنرمندان ایران زمین، آشنا به ساخت خشت و آجرهای لعابدار بوده و از آن برای آرایش مناسب بناها استفاده می کرده اند.

کاوشها و بررسیهای محوطه های باستانی، مانند معبد چغازنبیل در خوزستان نشان می دهد که هنرمندان از خشت های رنگین در تزیین معبد استفاده کرده اند.

 

خشت لعابدار در معبد چغازنبیل 

خشت لعابدار معبد چغازنبیل

فن و صنعت موزاییک سازی نیز، از طرف دیگر، به موازات هنر ساخت خشت های رنگین آغاز گردید و هنرمندان از ترکیب سنگهای الوان ریز و قرار دادن آنها در کنار هم، طرحها و نقوش بسیار زیبایی مانند نقوش هندسی به وجود آورده اند.

برای مثال می توان جام موزاییکی مارلیک متعلق به هزاره اول قبل از میلاد را که در موزه ایران باستان نگهداری می شود نام برد.

 

جام موزاییکی مارلیک 

جام موزاییکی مارلیک

در عهد هخامنشی کاربرد و استفاده از آجرهای لعابدار رنگین، عموما با رنگ های سبز، زرد و قهوه ایی با نقوش انسانی و حیوانی برای آرایش کاخها مورد استفاده قرار گرفت. نمای تعدادی از کاخهای این دوره مانند کاخهای تخت جمشید و شوش نمونه های جالبی از کاربرد آجرهای لعابدار در این زمان است. 

 

سه نیزه دار آجرهای لعابی

نقش سه نیزه دار

نقش سه نیزه‌دار یکی از آثار باستانی است که در کاخ آپادانا شوش در استان خوزستان کشف شده‌است. نقش برجسته سه سرباز نیزه‌دار و کمان‌دار سپاه جاویدان، از آجرهای رنگی لعابدار ساخته شده‌است. در این نقش سه سرباز سپاه جاویدان دوره هخامنشی دیده می‌شود که پشت سر هم ایستاده و هر یک نیزه‌ای به دست دارند. این جام در موزه پرگامون برلین نگهداری می‌شود.

در دوره اشکانیان گرچه صنعت لعاب دهی توسعه فراوان می یابد ولی به نظر می رسد هنرمندان این دوره چندان توجهی به آرایش بناها به شیوه دوره متقدم(هخامنشی) نداشته و بیشتر از نقاشی برای تزیین بناها استفاده کرده اند.(1)

 

دیوار نگاره کوه خواجه سیستان دوره اشکانی

دیوار نگاره دوره اشکانی، کوه خواجه سیستان

همزمان با حکومت ساسانیان مجددا کاربرد آجرهای لعابدار و به موازات آن هنر و صنعت موزاییک سازی رو به گسترش نهاد و هنرمندان این دوره از دو شیوه یاد شده برای آریش و تزیین بنا استفاده می کردند. کاوشهای فیروزآباد و بیشابور نمونه های جالبی از کاربرد موزاییک سازی و کاشیکاری را معرفی می کند.(2)

در دوره اسلامی به تدریج هنر کاشیکاری همانند آجرکاری و گچ کاری به شیوه جدید آغاز گردید و در تمامی ادوار اسلامی به دو علت آرایش و استحکام بخشی به بنا کاربرد ویژه ایی یافت. بسیاری از محققان براین عقیده اند که ایران اولین کشوری است که از کاشیکاری به عنوان دو عامل یاد شده از آن بهره گرفته است. در ادوار اسلامی بناهای بسیاری مانند مساجد، مدارس، مقابر، کاخ ها، حمام ها، و حتی پل ها به یکی از انواع کاشی تزیین گردید و تقریبا از اواخر قرن چهارم هجری به بعد کمتر بنایی را می توان یافت که با کاشی آرایش نشده باشد.

از آنجایی که این هنر و صنعت در طی ادوار اسلامی با ویژگی های به خصوصی توسعه تکامل و گسترش یافته و با شیوه های متفاوت ساخته و پرداخته شده شایسته است تحول و  توسعه هرکدام جداگانه مورد بررسی قرار گیرد.

کاشی یک رنگ:

آرایش و تزیین بناها در اوایل اسلام مانند تزیینات معماری عهد ساسانیان عموما شامل آجر کاری، گچبری و نقاشی بود که تا حدودی با الهام از طرحها و نقوش عهد ساسانیان مورد استفاده استادکاران قرارمی گرفت. مساجد نایین، تبریز، مقبره اسماعیل سامانی در بخارا، مجموعه سنگ بست و مناره مسعود غزنوی از نمونه های جالب معماری اوایل اسلام است که تزیینات آجرکاری و گچبری را نشان می دهد.

آغاز استفاده و بهره گیری از کاشی در معماری عهد اسلامی به درستی روشن نیست. بررسیها و کاوشهای محوطه ها و شهرهای اسلامی حکایت از آن دارد که از اواخر قرن چهارم هجری هنرمندان با ساخت کاشی و نحوه لعاب دهی آن آشنا بوده اند. همچنین در بعضی منابع تاریخی و ادبی می خوانیم که استفاده از کاشی در آرایش بناها در اوایل اسلام مرسوم و متداول بوده است. در این مورد صاحب چهار مقاله می نویسد:" چون مامون به بیت العروس بیامد خانه ایی دید محصص و منقش، ابزار چینی زده خرم تر از شرق در وقت دمیدن صبح و خوش تر از بوستان به گاه رسیده گل ..."(3)

در سفرنامه ابن بطوطه به هنگام مسافرتش به مشهد می خوانیم: " مشهد امام رضا قبه بزرگی دارد. قبر امام در داخل زاویه است که مدرسه و مسجدی در کنار آن وجود دارد و این عمارتها با سبکی زیبا و ملیح ساخته شده و دیوارهای آن از کاشی است.(4)

با این ترتیب به نظر می رسد که استادکاران ایرانی در عهد اسلامی در پوشش بناها از کاشیهای یک رنگ اولیه استفاده کرده و برای آغاز رنگ فیروزه ایی را که رنگ آرام بخشی است بر سایر رنگها ترجیح دادند. از نمونه های جالب کاشی های یکرنگ اولیه می توان کاشی های موجود در موزه ایران باستان(5) پ، مساجد حیدریه، جامع قزوین، مناره مسجد سین، گنبد کبود مراغه، برجهای خرقان(460-486 هجری) و بالاخره در قرن بعد مسجد ملک زوزون در خراسان، برج رادکان خراسان، مسجد جامع گناباد و منار مسجد جامع دامغان(6) را نام برد که با کاشی فیروزه ایی تزیین شده است.

 

کاشی یکرنگ فیروزه ایی

کاشی یکرنگ فیروزه ایی

ادامه کاربرد کاشی یکرنگ در بناها منجر به استفاده از رنگهایی دیگر شد و به تدریج در قرون بعد رنگ هایی مانند قهوه ایی، آبی سیر، نیلی، سفید و سیاه همانند کاشی فیروزه ایی در آرایش بناها در سطوح داخلی و خارجی بنا متداول گشت. آقای دکتر ویلبر با تحقیقات سودمندی که در این مورد انجام داده این تحولات را مورد بررسی قرار داده است.(8) در کاوش های جرجان در یک بنای مذهبی متعلق به قرن چهارم و پنجم هجری صدها قطعه آجر تراش دار که دارای لعاب فیروزه ایی بوده به دست آمد. همچنین در بین کاشی های مکشوفه تعدادی کاشی کتیبه ایی با نوشته کوفی شامل سوره های قرآن به رنگ فیروزه ایی مشاهده شد.

 

کاشی های تکرنگ الوان

کاشیهای تک رنگ

کاشی معرق:

کاشیکاری به شیوه معرق یا معروف به کاشی گل و بوته اندک زمانی پس از رواج کاشی یکرنگ در معماری ایران مورد استفاده قرا گرفت.(9)

کاشی کاری معرق و استفاده از آن در معماری دوره اسلامی ایران از دو جنبه هایز اهمیت بسیار است:

اول از نظر زیبایی فوق العاده و دوم از نظر استحکام، به نظر می رسد آغاز بهره گیری از کاشی معرق در آرایش بناها با تلفیق از گچبری بوده و به تدریج توسعه و تکمیل گردیده باشد. قرار دادن قطعات ریز کاشی در کنار قطعات گچبری به اشکال مختلف به ویژه طرحهای هندسی، استادکاران را قادر ساخت که تحولی دیگر در توسعه کاشیکاری به عمل آورند. به احتمال زیاد در مورد آغاز پیدایش و توسعه کاشی معرق کاشیگران شهر اسلامی جرجان در مقایسه با هنرمندان دیگر نواحی ایران پیشقدم بوده اند. در شهر اسلامی جرجان در بنایی متعلق به قرن پنجم هجری قطعات متعددی از کاشی معرق با تلفیق گچبری، توام با نقاشی زیبای هندسی به دست آمده که شاید بتوان آن را از نمونه های اولیه کاشی معرق دانست. عصر طلایی و شکوفایی هنر کاشی کاری معرق به اواخر دوره ایلخانی، دوره تیموری و دوره صفوی متعلق است.

 در توسعه کاشیکاری معرق، استادکاران و هنرمندان دوره تیموری نقش مهمتری داشته و در توسعه آن به ویژه در شرق ایران فعالانه کوشیده اند.

بناهایی چون غیاثیه خرگرد به سال 848 هجری، مسجد گوهرشاد به سال 821 هجری، مسجد کبود به سال 870 هجری از نمونه های جالب معماری ایران است که با آرایش کاشی معرق همراه است.

کاشی کاری معرق

نمایی از پشت کاشیهای معرق آماده دوغاب ریزی و قالب گیری

شیوه کاشیکاری معرق در دوره صفویه با کاربرد وسیعی توسعه یافت و بناهای بسیاری با این شیوه آرایش شد. یناهایی چون مسجد شیخ لطف الله، مسجد امام (شاه) مدرسه چهارباغ که شاهکارهای معماری عهد صفوی شمرده می شوند دارای کاشیکاری معرق هستند.

کاشی هفت رنگ:

از آنجایی که ادامه شیوه کاشیکاری معرق از قرن یازدهم هجری  به دلایلی چون دلیل اقتصادی مقرون به صرفه نبود کاشیکاری نوع هفت رنگ مرسوم و متداول گشت.(10) توسعه کاشی هفت رنگ را تا حدودی می توان ناشی از تحولات اقتصادی و سیاسی عصر صفوی دانست. با توجه به اهمیت معماری و احداث روز افزون بناهای مذهبی و غیر مذهبی در پایتخت صفویان و همچنین سایر شهرهای کشور، استادکاران معماری برآن شدند که در تزیین بناهای گوناگون از شیوه آرایش بناها با کاشی هفت رنگ بهره گیرند. با استفاده از کاشیهای هفت رنگ معماران و بنایان قادر بودند از یک طرف با هزینه و وقت کمتری این نوع کاشی را تولید نمایند و از طرف دیگر از محدودیتهایی که برای ساخت کاشی های دیگر مانند معرق وجود داشت رهایی یافته و میدان هنر نمایی را بهتر فراهم نمایند و بالاخره از محدودیت های اشکال هندسی رهایی یابند. برای ساخت و اجرای کاشیکاری هفت رنگ ابتدا طرحهای مورد نظر را روی کاشی ساده آماده ساخته و سپس نقش ها و نگاره ها را به رنگهای گوناگون در آورده و سرانجام لعاب داده و به کوره می برند.(11) از جمله  طرحهای متنوع کاشی هفت رنگ نقوش اسلیمی است که با مهارت خاصی توسط هنرمندان عصر صفوی در بسیاری از بناهای این دوره به مرحله اجرا درآمده است. شیوه کاشی کاری هفت رنگ تا دوره قاجار ادامه یافت ولی متاسفانه به جز در بناهایی استثنایی مانند مسجد سپهسالار (شهید مطهری)، مسجد امام (سلطانی) سمنان، مسجد شاه (مسجد انبی) قزوین و مسجد کبود گنبد و تعداد اندکی در شهرهای مختلف ایران سیر نزولی پیموده و از نظر کیفیت و کمیت با دوره قبل قابل مقایسه نیست. رنگهای زرد و نارنجی از جمله رنگهایی بود که در عصر قاجاری با کاربرد وسیع در آرایش بناها از آن استفاده شده است.

کاشی هفت رنگ

کاشی هفت رنگ در حال لعاب گذاری

کاشی طلایی:

از دیگر انواع کاشی تزیینی دوره اسلامی که سابقه ساخت و استفاده از آن در تزیین معماری به قرون اولیه اسلامی باز میگردد نوع طلایی است. به علت عدم انجام کاوشهای باستان شناسی در همه شهر های اسلامی توسعه و کاربرد جغرافیایی کاشی طلایی به درستی آشکار نیست. ولی تزیین بناهایی مانند مسجد قیروان در تونس و همچنین بناهایی مانند مسجد سامره با این نوع کاشی بیانگر آشنایی کاشی سازان قرون اولیه اسلامی با تکنیک ساخت آن می باشد.(12) تولید کاشی طلایی نیز همانند سفالینه زرین فام پس از اندک زمانی در قرون اولیه اسلامی متروک شد. توسعه تدریجی کاشی زرین فام و استفاده آن در معماری بویژه در بناهای مذهبی از اواخر دوره سلجوقیان آغاز گردید و در دوره های خوارزمشاهیان و به خصوص ایلخانیان به اوج ترقی رسید و تحول چشمگیری در آن بوجود آمد. تصاویر نقش گرفته براین نوع کاشی بیشتر اشکال انسانی، حیوانی، گیاهی و هندسی را دربر می گیرد. همچنین نگارش شیوه های متفاوت و موزونی از اشعار فارسی، ضرب المثلها، احادیثی از پیامبر اکرم و ایمه اطهار از دیگر تزییناتی می باشند که عموما بر دور و لبه کاشیها شکل گرفته اند.

کشف کوره کاشی سازی در تخت سلیمان، ساخت و لعاب دهی کاشیهای گوناگون را به اثبات می رساند. همچنین در حفریات این محل تعداد زیادی کاشی از نوع یکرنگ و زرین فام به دست آمده است که برای آرایش کاخ آباقاخان حکمران مغولی که بر ویرانه های ایوان خسرو در تخت سلیمان بنا گردیده به کار رفته است.

برجسته کاری در روی کاشی در زمان مغول رواج داشته و تعداد زیادی از کاشیهای ستاره ایی شکل این دوره که در حاشیه با کتیبه و در وسط با نقوش انسان، حیوان و یا گل و گیاه مزین گردیده در کارگاههای کاشی سازی تخت سلیمان ساخته شده است. از انواع دیگر نقش های مختلف مخصوصا نقش اژدها در روی کاشیهای مستطیل شکل بیشتر به شیوه برجسته و در کاشیهای کوکبی 6 ضلعی و 8 ضلعی به شکل ساده به چشم میخورد. اغلب نوشته های دور کاشیهای کتیبه دار روی زمینه لاجوردی به رنگ قهوه ایی ساده نوشته شده است.(13)

در قرن هفتم هجری قمری، کاشی گران هنرمند با الهام از گرایشهای مذهبی، زیباترین کاشی های محرابی را ساختند. کارگاههای کاشیگری معروف این دوره که به خصوص در شهر کاشان احداث شده در توسعه این هنر سهم بسزایی داشته اند. طبق نوشته ابولقاسم کاشانی، در زمان او یعنی حدود سال 700 هجری قمری، ساخت کاشی طلایی در کاشان، مرسوم بوده و نامبرده در کتاب خود نحوه و چگونگی ساخت کاشی را شرح می دهد.(14) از خانواده های هنرمند کاشی ساز که آثار ارزشمند آنان زینت بخش بناهای با شکوه و مذهبی ایران گردیده است، از محمد ابن ابی طاهر کاشی می توان یاد کرد، که کاشیهای زرین فام حرم حضرت رضا علیه السلام به سال 612 هجری قمری و مرقد حضرت معصومه(ع) در قم به سال 602 هجری قمری از ساخته های اوست.

 متاسفانه بنابر سنت و شیوه هنرمندان عموما رموز کاشیگری یا سفال گری مانند دیگر هنرهای سنتی به غیر از افراد خانواده آموخته نمی شده و در جایی نیز به ثبت نمی رسیده و به همین دلیل مدرک و یا نوشته ایی که قواعد علمی و هندسی طرحها و نگاره های این هنر را نشان دهد در دست نمی باشد، و تنها طریق انتقال این هنر افراد یک خانواده بوده اند، که فرزند شغل پدر را پیشه کرده و شیوه و سبک او را ادامه داده است. مثلا فرزند محمد ابن ابی طاهر به نام علی سبک و شیوه پدر را در کاشی گری ادامه داده و کاشیهایی به شیوه او از خود به یادگار گذارده، برای نمونه از آثار وی می توان از کاشیهای امامزاده یحیی در ورامین به سال 640 هجری قمری ذکر کرد(15)

هنرمندان کاشی ساز کاشان زمانی هم مشترکا با نقاشان به ساخت کاشی های زرین فام می پرداختند. از جمله ابوزید نقاش که با هنرمندان کاشی ساز یاد شده فوق همکاری داشته است.

از جرجان، سلطانیه و ساوه به عنوان دیگر مراکز مهم ساخت کاشی زرین فام نام برده شده، که در این بین نقوش تزیینی کاشیهای جرجان، با طرحهای کاشی های کاشان برابری می کند.

جهانگردانی که در قرن های دهم و یازدهم از ایران دیدن نموده اند، از شهرهای اصفهان، شیراز، کرمان و مشهد نیز به عنوان مراکز ساخت کاشیهای گوناگون یاد کرده اند. ذکر این نکته مجددا ضروری است که تا زمانی که تحقیقات و کاوشهای دقیق علمی در شهرهای سرزمین های اسلامی انجام نشده نمی توان نظریه کاملی در مورد توسعه، تحول و محل ساخت کاشیهای زرین فام بیان کرد.

کاشی با تلفیق آجر:

شیوه این نوع تزیین معماری اسلامی همانند شیوه آجر و کاشی یکرنگ بوده، با این تفاوت که بجای کاشی یکرنگ از کاشیهای الوان استفاده شده است. تلفیق آجر و کاشی که عموما با حرکات زیبای شطرنجی شکل می گیرد، ارزش ویژه ایی به معماری دوره اسلامی ایران بخشیده است.

استفاده از آجر و کاشی در آرایش بناهای مذهبی و غیر مذهبی از قرن هفتم هجری به بعد و از زمانی توسعه یافت که هنرمندان کاشی کار در صنعت کاشی سازی با لعاب الوان به مرحله پیشرفته ایی رسیدند و به رنگهای مورد نظر مانند لاجوردی، سفید، آبی و سبز با لعاب های گوناگون دست یافتند. مسجد جامع اشترجان بنا شده در تاریخ 715 هجری قمری، مسجد جامع ورامین به تاریخ 722 هجری قمری، گنبد سلطانیه به تاریخ 704 الی 713 هجری قمری، مدرسه خان شیراز به تاریخ 1024 هجری قمری، مسجد وکیل به تاریخ 1187 هجری قمری و مسجد نصیر الملک قرن دوازدهم هجری از جمله بناهایی هستند که تزییناتی با تلفیق آجر و کاشی برسطو آنها دیده می شود.

تزیینات خط بنایی که به علت شیوه خاص نگارش آن به خط معقلی نیز شهرت یافته زیباترین شکل ترکیب آجر و کاشی را به روی بناها نمایش می دهد، این شیوه به خصوص نقش آفرین سطوح بناهای مذهبی متعددی گردیده است.(16)

بناهایی چون مسجد جامع اصفهان متعلق به قرن هشتم هجری قمری، مسجد علی اصفهان بنا شده به تاریخ 929 هجری قمری، مسجد حکیم اصفهان بنا شده در تاریخ 1067 هجری قمری، مسجد میر چخماق به تاریخ 830 هجری قمری و مسجد گوهر شاد مشهد به تاریخ 821 هجری قمری نمونه هایی از کاربرد توام این دو عنصر را نشان می دهند. طرحها و نقوش متنوع آجر و کاشی هر یک به نام و اصطلاحی معروف بوده و تابع قواعد خاصی می باشند لیکن بطور کلی طراحان در مرحله نخست زمینه نقش را بدست آورده سپس زمینه ها بوسیله سطوح مربع، مستطیل، دایره و اشکال منظم دیگر شکل داده می شوند.(17)

انتقال رموز این شیوه هنری نیز از پدر به فرزند و از طریق خانواده بوده، در طوماری که از یک خانواده هنرمند کاشیکار شیرازی بجای مانده، از 24 طرح در هنر گره سازی در معماری ایران نام برده شده است.(18) که این نسخه از یادگارهای منحصر به فرد بر جای مانده است.

به نظر می رسد که در گذشته رسم بر این بوده که استادکاران عملا یا شفاها رموز هنر را به شاگردان که عموما از افراد خانواده و بستگان بوده می آموختند، و به این ترتیب نکات فنی و رموز هر هنر در دایره محدود استاد و شاگرد باقی می ماند و از نسلی به نسل دیگر منتقل می گردید. عدم ثبت اصطلاحات و نکات فنی آجر کاری و کاشیکاری باعث گردیده که اغلب قواعد علمی هندسی طرحها و نقش و نگارها یکی پس از دیگری از بین برود.(19)

نوشته های کاشی: 

تقریبا در تمامی ادوار اسلامی نگارش بر روی کاشی یکی از تزیینات مهم و مورد علاقه کاشی گران بوده است.(21) نوشته ها بر روی کاشی زمانی با الهام از عقاید و گرایشهای مذهبی و زمانی تحت تاثیر ادبیات زمان خود شکل گرفته، که در هر دو حالت زیبایی خاصیی به این هنر بخشیده است.

نوشته ها بر روی کاشی به شیوه های گوناگون است، زمانی هنرمند از خطوط به شیوه کوفی استفاده کرده، زمانی از شیوه شکسته نستعلیق، گاهی از شیوه ثلث و نسخ و بالاخره از شیوه قالب زده کاشیهای گوناگون مانند کاشیهای مربع، مستطیل، کوکبی، ستاره ایی 6 ضلعی، 8 ضلعی و محرابی رایج ترین نوع کاشی ها هستند که عموما با نوشته های مختلف همرا هستند. این گونه کاشی ها که برای تزیین بناهای مذهبی مانند مساجد، مدارس و مقابر مورد استفاده قرار گرفته ضمن دارا بودن نقوش و طرحهای گیاهی، هندسی و انسانی دارای نوشته هایی به شیوه های مختلف بوده که اغلب نوشته ها در لبه کاشی جای گرفته است. قدیمی ترین کاشی دارای تاریخ 600 هجری قمری است. از کاشی سازان معروف عهد سلجوقی و ایلخانی که نام و کارگاههای آنان در کاشیهای متفاوت ثبت گردیده می توان ابوزید، ابو طاهر، جمال نقاش، سید رکن الدین و محمدبن ابن الحسن المقری یاد کرد.

از دوره صفویه نوشته های تزیینی به شیوه های نسخ و ثلث تغییر یافت و بسیاری از بناهای مذهبی مانند مساجد و مقابر با دارا بودن تزیینات کاشی کاری گوناگون ساده، معرق و هفت رنگ شیوه های متفاوت نگارش را نمایش می دهند، و نام هنر مندان خوشنویسی چون علیرضا عباسی، شمس الدین تبریزی، استاد حسین بنا، باقر بنا، محمد رضا امامی، عبدالباقی تبریزی و محمد صالح اصفهانی که آثارشان بر روی کاشیهای مختلف شکل گرفته و معماری اسلامی ایران را شکوهی خاص بخشیده، همچون هنرشان جاویدان خواهد ماند.

سنگ کاری، آجر کاری، گچبری و کاشیکاری از تزیینات چهارگانه معماری دوره اسلامی ایران هستند که در هر دوره ایی از تاریخ عوامل مختلف طبیعی، سیاسی و اقتصادی را پشت سر گذاشته(20) و راه خود را طی کرده اند و نمایشی از زیبایی ها آفریده و به جای گذاشته اند، ولی در قرن اخیر و با آغاز عصر ماشین و توسعه هنرهای جدید] هنرهای سنتی تزیینی معماری ایران به دست فراموشی سپرده شده است.

باگذشت 14 قرن از معماری اسلامی ایران و آنچه تاکنون از هنر گچبری و کاشیکاری در کشور پهناور ایران بر جای مانده همگی یادآور ذوق، سلیقه، مهارت و ابتکار هنرمندان و استادکارانی است که هنر خود را با الهام از عقاید مذهبی و با ایمان به وحدانیت، در تزیین معماری ایران به خصوص کاشیکاری به زیباترین شکل ممکن، به آن ارزش جاودانه بخشیده اند. امید است معماران و پژوهشگران آینده با تحقیقات و بررسیهای خود در شناسایی این هنرها به ویژه هنر کاشیکاری گامهای موثری برداشته و سازمانهای دولتی و خصوصی نیز در ادامه پیشرفت این هنر سنتی امکانات و تسهیلات لازم را فراهم آورند.

زیر نویس:

  1. دیوار نگاره های کاخ آشور و کوه خواجه سیستان یادآور اهمیت و رونق نقاشی دیواری در عهد اشکانیان می باشد.
  2. لازم به یادآوری است که مهمترین عامل تزیینی در عهد ساسانیان هنر گچبری است. هنر گچبری در این دوره توسعه فراوان یافته و هنرمندان با استفاده از طرحهای جالب بناهای بسیاری را آرایش دادند. در ادوار اسلامی به ویژه در عهد سلجوقیان بسیاری از طرحهای متداول عهد ساسانی در بناهای اسلامی مورد استفاده قرار گرفت.
  3. احمدبن علی نظامی عروضی سمرقندی، چهار مقاله، به اهتمام دکتر محمد معین، تهران، 1348، ص 34-35
  4. ابن بطوطه، سفرنامه، ترجمه دکتر محمد علی موحد، بنگاه ترجمه و نشر کتاب جلد اول ص 441.
  5. کاشی مزبور به شکل مستطیل 104*83 سانتیمتر و به رنگ فیروزه ایی ساخته شده و کلمه محمد به شیوه کوفی بر روی آن نقش گردیده است.
  6. شهریار عدل در تحقیق و بررسیهایی که در مسجد دامغان به عمل آورده کتیبه کاشی مناره مسجد دامغان را (حدود 450 هجری قمری) یکی از کهن ترین نمونه های بجای مانده از کاربرد کاشی در معماری ایران می داند. این کتیبه در قسمت فوقانی مناره قرار دارد و شامل آیه 18 و 19 سوره آل عمران می باشد.(مجله اثر شماره 7 و 8 و 9).
  7. لازم به یاد آوری است که استفاده از کاشی در مرحله نخست با تلفیقی از گچ و آجر توامان بوده و قطعات کاشی یا آجرهای کوچک لعاب دار در اشکال مختلف در کنار آجرهای قالب زده یا تراش دار ( مانند نشاندن نگین انگشتری ) قرار می گرفته است.
  8. Wilber,D.N.”The development of mosaic Faiencee in Islamic Architecture in Iran"
  9. در فرهنگ عمید میخوانیم : در فارسی نوعی از کاشی را گویند که از تکه های ریز ریز به اشکال گوناگون ساخته می شود و معادل اروپایی آن موزاییک است.(ص 927) طریقه ساخت کاشی معرق را عبدالحسین سپنتا چنین می نویسد: ابتدا کاشی را به قطعات کوچک بریده و طبق نقشه ایی که قبلا تهیه گردیده پهلوی هم می چینند و سپس با دوغاب گچ درزها و منافذ را پر می کنند بطوری که تمامی ان بصورت یک قطعه کاشی یکپارچه در آید و زمانی که سفت و محکم شد آنرا بر روی بنا نصب میکنند. عبدالحسین سپنتا، تاریخچه ایی از کاشی و معرق اسلامی در ایران، معارف اسلامی، نشریه سازمان اوقاف شماره 9 سال 1348، صفحات 6-64.
  10. لازم به یادآوری است که از اواخر قرن هشتم هجری از کاشی کاری هفت رنگ برای تزیین بنا استفاده شد. ولی کاربرد وسیع آن از اوایل قرن یازدهم هجری آغاز گردید.
  11. عبدالحسین سپنتا، کاشیکاری در گذشته و حال، مجله وحید شماره 1 و 2 سال 1343 صفحه 73.
  12. F.Hansman,Dating evidence for the earlist Islamic Luster Pottery
  13. برای مثال نگاه کنید به: عبدالله قوچانی، اشعار فارسی روی کاشیهای مجموعه دکتر محسن مقدم، مجله باستان شناسی و تاریخ، سال اول شماره 9 سال 1365 صفحه 76-87.
  14. ابوالقاسم عبدالله کاشانی، عرایس الجواهر و نفایس الطایب به کوشش ایرج افشار، انجمن آثار ملی 1345 صفحه 339 تا 338.
  15. محمد تقی مصطوفی، قدیمی ترین و نفیس ترین کاشیهای ایرانی بوسیله این خانواده ساخته شده است، اطلاعات ماهانه، سال 1344 شماره 90 صفحه 30.
  16. در این مورد کتاب ذیل نمونه های جالبی را در بر دارد. عبدالله قوچانی، خط کوفی معقلی، در مساجد باستانی اصفهان انتشارات بنیاد اندیشه اسلامی تهران 1364.
  17. محمود ماهرالنقش، هنر کاشیکاری در ایران، هنر و معماری ایران شماره 20 سال 1352 صفحه 42 تا 43.
  18. گره سازی در هنر معماری ایران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران شماره 127 در این کتاب 24 طرح آجر کاری و کاشی کاری آمده است. نگاه کنید به صفحه 355.
  19. کتابهای ذیل در مورد گره سازی و کاربندی اطلاعات سودمندی را دربر دارد: - اصغر شعر باف، گره و کاربندی. جلد اول سازمان ملی حفاظت اثار باستانی 1361. – زهره بزرگمهری هندسه در معماری ایران. مجله اثر شماره 6- 1361 . – جواد شفایی، هنر گره سازی در معماری و درودگری (جلد 1 )، انتشارات انجمن آثار ملی.
  20. در مورد تزیینات چهار گانه معماری ایران نگاه کنید به: Hill, Derek and O.Grabar.Islamic Architecture and Decorations , A.D.800-1500, London, 1964
  21. برای آشنایی با کتیبه های کاشی نگاه کنید به: محمد یوسف کیانی – عبدالله قوچانی – فاطمه کریمی مقدمه ایی بر هنر کاشیکاری ایران، انتشارات موزه رضا عباسی سال 1362.