سفال زرین فام ایرانی: پیشینه سفالینه سازی

پیشینه سفالینه سازی

نه شیوه زرین‌فام و نه نوع ظرف سفالینی که بکار گرفته می‌شده‌است، هیچ‌یک از ابداعات ایرانیان نیست؛ هرچند سفالگران ایرانی هر دو را به سطح جدیدی از تکامل هنری و فنی رساندند . بدنه سفالینه‌ی جدید، که به نام ظرف «خمیر شیشه‌ای» نیز معروف است، قبل‌از رسیدن شیوه زرین‌فام، سفالینه سازی ایرانی را متحول ساخته بود. بنابراین، قبل‌از آنکه سفالینه‌های زرین‌فام ایرانی را، به‌عنوان ماهیتی مستقل، در نظر گیریم، شاید روشنگرتر باشد اگر تاریخچه اولیه هم ظروف زرین‌فام و هم «خمیر شیشه‌ای» را جداگانه بررسی کنیم.

قرن‌ها قبل از ابداع ظروف خمیره شیشه‌ای، سفالگران ایرانی از خاک رس معمولی استفاده می‌کردند. این سفالینه‌ها معمولاً به رنگ قرمز و نخودی بودند، و غالبا روکشی از لعاب رقیق سفیدرنگی داشتند که زمینه مناسبی را برای شیوه‌های مختلف تزیینی فراهم می‌ساخت. آن‌ها را با لعاب سرب شفاف نازکی می‌پوشاندند تا، در موقع لزوم، با اضافه کردن اکسیدهای آهن یا مس، بتوان آن‌ها را به‌ترتیب به سبز یا زرد مایل به قهوه‌ای درآورد. بعضی از شیوه‌ها در همه نقاط کشور متداول بود به‌طور مثال، رنگ پاشی و تزیینات خراشی ساده، درحالی‌که سایر شیوه‌ها محدود به مناطقی خاص بود. نقاشی روی روکش گلی بیشتر در شرق رواج داشت؛ درحالی‌که سبک‌های مختلف تزیینات شیاری و خراشی به نواحی غربی و شمال غربی اختصاص داشتند این‌گونه ظروف، درمجموع، به طرزی ناشیانه ساخته شده‌اند، و در حال حاضر گیرایی آن‌ها بیش‌از پیشرفت بودن طرح‌هایشان ما را تحت تاثیر قرار می‌دهند؛ تعریف و توصیف آرتور لین از آن‌ها، به‌عنوان خاک دان سفالی، شاید آن‌ها را بیش‌ازحد بی‌ارزش به شمار می‌آورد تنها مورد استثنایی بر این اصل کلی، ظروف کتیبه‌دار دوره‌ی سامانی از نیشابور و سمرقند است که پرداخت دقیق‌تر ظرف و احیای برخی از زیباترین دست‌خط‌ها را در آن دوران نمایش می‌دهند. حتی این‌گونه آثار هم، هرچند پیش رفته‌اند، به‌نظر می‌رسد که عمدتاً برای مشتریان محلی ساخته می‌شده‌اند. باآن‌که احتمالاً آثاری از سمرقند به نیشابور صادر شده بوده‌است هرچند این‌موضوع کاملاً روشن نیست، سفالینه‌های شرقی با روکش گلی منقوش در هیچ‌یک از نقاط غرب ایران یافت نشده‌اند، و بازهم به‌نظر می‌رسد شمال و شمال غربی ایران مراکز عمده‌ای برای ظروفی با لعاب گلی بودند. کیفیت عمومی این دیگ‌ها نازل بود، ولی بر ظروف آشپزخانه برتری داشت؛ بااین‌حال، غیر از چند مورد استثنایی، با فراورده‌های تجملی آن عصر، مانند ظروف نقره یا برنز، یا آثار زیباتر شیشه‌گران، به‌هیچ‌وجه قابل‌مقایسه نبود.

استفاده از خمیر شیشه‌گری که به تر کیب خاک رس ترجیح داده شد و، برای سفالگر چنین امکانی را به وجود آورد که پرداخت فنی تولید خود را به‌طور قابل‌ملاحظه‌ای اصلاح کند. ترکیب خمیر شیشه مخلوطی از کوارتز خرد شده با کمی خاک رس سفید و لعاب برای اولین‌بار در مصر در قرن هفتم یا شاید قبل‌از آن، در قرن ششم، مشاهده شد این ماده از بدل چینی مصری گرفته شد و، در ساخت آن، از فنی بهره جسته‌اند که احتمالاً از دوران پیش‌از اسلام، در ساخت مهره‌ها یا سایز زیورآلات ارزان کوچک، بکار می‌رفت. بایستی فرض کنیم که این فن، در مقطعی در نیمه اول قرن هفتم، از مصر به ایران آمد؛ اما این‌که دقیقاً چه وقت و به چه طریق آمد، مطلبی است که نمی‌دانیم. ظاهرا فقط مواد لازم بود که در ایران اقتباس شد؛ زیرا در بین ظروف خمیره شیشه‌ای اولیه، نمونه‌هایی از طرح‌ها و شکل‌های مصری دیده نمی‌شود.

به‌نظر می‌رسد که در اصل سفالگران ایرانی این مسائل را به یک دلیل پذیرفته بودند؛ و آن، ساختن ظروفی به تقلید از چینی‌های سفیدرنگ عالی سونگ موسوم به پورسلین بود که در آن زمان مقدار معتنابهی از آن‌ها به خاورمیانه صادر می‌شد. این پورسلین ها، از لحاظ زیبایی و ظرافت دیوار، که به آن حالت نیمه شفافی می‌داد، و تزیینات ظریف کنده‌کاری یا قالب‌گیری شده، با ظروف وارداتی اولیه متفاوت بود. امکان نداشت که بتوان با استفاده از لعاب مات سفید و ضخیم، همان گونه که از کاسه‌های پورسلین اولیه تقلید شده بود، ظرفی شبیه به آن‌ها ساخت بدنه ساخته‌شده از خمیر شیشه‌گری می‌توانست بدنی قلابی را در اختیار سفالگر گذارد: زیر لعاب شفاف بی‌رنگ یکدست سفید بود، او می‌توانست به‌خوبی تابیده و چرخیده شود، و در جایی‌که نازک بود، در واقع، نیمه شفاف می‌نمود. تولیدات اولیه ایرانی با چنین مصالحی به تقلید از ظروف اولیه چینی ساخته شده‌اند، اما ذوق و سلیقه ایرانی، پس‌از گذشتن مدت کوتاهی، در زمینه طرح و رنگ دنباله‌روی احساس خود شد. لعاب به رنگ‌های آبی، فیروزه‌ای، سبز یا ارغوانی تغییر کرد و طرح‌های حکاکی شده‌ای با منشاء صددرصد اسلامی بر روی آن‌ها دیده شد. ظروف هایی با شکل‌های جدید ساخته شد که بعضی از آن‌ها به تقلید از ظروف ساخته‌شده از گل رس اولیه بودند، و بقیه از شکل‌های فلزی گرفته شدند، و شیوه‌های تزیینی جدید هم ابداع شد.

تا سال ۵۹۷ فنونی به کار می‌رفت که تنها سفالگران صنعتی قرن هجدهم انگلستان بر آن‌ها پیشی گرفتند. تزیینات خراشی، حکاکی مشبک کاری: استفاده از قالب و تزیینات بکار رفته در آن نقاشی مینایی و زیر لعاب و نقاشی زرین‌فام و مطلا کاری همه این‌ها یکی از خلاق‌ترین دوران پیشرفت سفالینه سازی را، که در جهان دیده شده‌است، مشخص می‌کنند. تا اواخر قرن هفتم، بسیاری از شهرهای ایران در کار تولید انواع ساده‌تری از ظروف با استفاده از خمیر شیشه بودند. ضایعات کوره و سایر مدارکی که از نیشابور، گرگان، ری و کاشان به‌دست‌آمده اند و تنوع گسترده نمونه‌ها و کیفیت آن‌ها، از ورود به مراکز بی‌شمار دیگری هم حکایت دارند. ظاهرا شیوه‌های پیشرفته‌تر، به‌خصوص نقاشی مینایی و زرین‌فام، ۱ مرکز محدود بوده‌است به‌هرحال، آنچه مانع از تاریخ‌گذاری دقیق این ظروف می‌شود، این واقعیت است که تنها ظروفی با نقاشی زیر لعاب و مینایی و زرین‌فام تاریخی را ارائه می‌دهند به‌نظر می‌رسد که همه این شیوه‌ها، بعد از مرحله اولیه آزمایش‌ها، که آشنایی با مخلوط خمیر شیشه را بدنبال داشت، پیشرفت‌هایی کرده‌اند، و هم‌شکل آن‌ها دقیقاً مانند ظروف چینی به‌نظر نمی‌رسد و هم بدنه‌های ساخته‌شده از خمیر شیشه‌گری سخت و فشرده آن‌ها که با این شکل‌ها جور شده‌اند. قدیم‌ترین تاریخ روی ۱ قطعه زرین‌فام از سال ۵۷۵ احتمالاً چندین دهه از دوران ظروف ساخته‌شده از خمیر شیشه را در بر می‌گیرد، اما هیچ دلیل محکمی در دست نداریم که فرض کنیم این تاریخ به دوره ابداع و معمول سازی سفال زرین‌فام در ایران، طی چند سالی، اشاره‌ای نمی‌کند. به‌این‌ترتیب، قدیمی‌ترین تاریخ‌ها برای نقاشی مینایی (۵۸۲) و برای نقاشی زیر لعاب (۶۰۱) احتمالاً تاریخ اختراع این فنون را به‌طورکلی نشان می‌دهند. دو شیوه اخیر به‌حق اختراع نامیده می‌شوند، زیرا آن‌ها پیش‌از این در هیچ کجا و حتی در چین هم یافت نشده‌اند. ولی چنین چیزی در مورد ظروف زرین‌فام، که قبلاً تاریخچه‌ای طولانی در دنیای اسلام داشت، واقعیت ندارد.

تاریخچه اولیه زرین‌فام

پیچیدگی‌های فنی نقاشی زرین‌فام، که شرح مفصل آن در فصل بعدی آمده‌است، به‌گونه‌ای است که ممکن است به‌طور منطقی تصور شود که هیچ سفالگر قرون‌وسطایی و حتی یک سفالگر ماهر و مبتکر هم به‌تنهایی نمی‌توانسته است اسرار این فن را کشف کرده باشد. ظرف زرین‌فام، بر خلاف هر یک از شیوه‌های تزئینی دیگر، وقتی به‌صورت یک کالای کامل است، هیچ سرنخی در زمینه نحوه ساخت خود بدست نمی‌دهد. بنابراین، بایستی فرض کنیم که این فرآیند از همان ابتدا به‌عنوان سنتی مستمر محفوظ مانده و دانش این فن از نسلی به نسل دیگر منتقل‌شده بود. اگر این اطلاعات از بین می‌رفت، دیگر بار به دست نمی‌آمد. چنین فرضیه‌ای مبنای نظریه مهاجرت سفالگران است. بر اساس این نظریه، تاریخچه رواج و انحطاط فراورده‌های زرین‌فام، در کشورهای مختلف خاورمیانه، با حرکت سفالگرانی توجیه می‌گردد که اسرار این فن را با خود می‌بردند، ۹ با تقلید کردن از کالاهای وارداتی به وسیله سفالگران محلی. سفال زرین‌فام در نوع خود، فراورده‌ای گران‌بهاست. چنین سفالی به مواد و مصالح گران‌بها و ۱ آتش گیری ثانویه (که همین امر چون مستلزم سوخت و نیروی کار اضافی است، شاید به‌تنهایی قیمت کالا را تا ۲ برابر بالا می‌برد) احتیاج دارد. سفالگری و رنگرزی معمولاً از مشاغل سطح بالا هستند. قیمت بالای سفال زرین‌فام و منافع حاصل از آن برای سفالگران، بایستی انگیزه قوی برای کسانی بوده باشد که رموز این فن را نزد خود نگه داشته‌اند تا مالک انحصاری این‌گونه ظروف باشند. مدارک قابل‌توجهی در ایران، مانند جاهای دیگر خاورمیانه و ویل بود درواقع، در اروپا وجود دارد که ثابت می‌کند چنین امتیاز انحصاری ای محفوظ بوده‌است. فریبندگی و مهارت فنی سبک زرین‌فام و احتمال انحصاری بودن آن تابع آن حد پیش می‌رود که می‌تواند ماهیت یکپارچه ظروف زرین‌فام هر کشور را در هر دوره‌ای توجیه کند و نیز بی مقدم بودن پیدایش آن را، که باعث می‌گردد تولید آن در محلی متوقف و در محلی دیگر شروع شود.

در گذشته، در زمینه اعتبار بخشیدن به ۱ کشور، در مقایسه با سایر کشورها، در خصوص ابداع شیوه زرین‌فام، پژوهشگران تلاش فراوانی کرده بودند. اطلاعات دقیق در مورد چگونگی استفاده از آن، در مراحل اولیه، فوق‌العاده کم است و آگاهی‌های لازم را برای بنای تاریخچه‌ای مطمئن در اختیار نمی‌گذارد. بر مبنای نتیجه‌گیری‌های مقدماتی از حفریات، مخصوصاً حفریات سیراف در خلیج‌فارس، نظریه پذیرفته‌شده رایج، احتمالاً در مورد تاریخ گذاری بعضی از انواع آثار تا حدود زیادی، به‌اندازه یک قرن، به خطا رفته‌است نکته به‌هرحال، به دلیل فقدان هرگونه تحقیق و بررسی مطمئن و مفصل،در این‌جا نظریه پذیرفته‌شده، همراه با اشارات و یادآوری‌های مقتضی، مطرح می‌شود.

قدیم‌ترین تزیین زرین‌فام، که می‌توان آن را تاریخ‌گذاری کرد، بر روی یک جام شیشه‌ای دیده می‌شود که در فسطاط (قاهره قدیم) پیدا شده‌است و بر آن نام عبدالصمد بن‌علی آمده‌است. این شخص در سال ۱۵۷ به مدت یک ماه حکمران مصر بود. قطعه‌ی دیگر، با اعداد قبطی، تاریخ سال ۱۶۳ را نشان می‌دهد، و تصور می‌رود که هر دو، دراصل، متعلق به مصر باشند. گمان می‌رود که این فن دنبال انواع بخصوصی از شیشه بینایی رومی است که در آن، به روشی مشابه شیوه‌های زرین‌فام، از نقره به‌عنوان رنگ محلول استفاده می‌شد. مورد قابل‌شناسایی بعدی در بین‌النهرین، هم روی شیشه و هم، برای اولین‌بار، روی سفال یافت شده‌است. احتمالاً ثروت این سرزمین که خلفای عباسی بر آن حکم‌فرمایی می‌کردند لیر بود صنعتگران مصری را به خود جلب کرده بود. در شهر درباری سامر، که بالاتر از بغداد بر ساحل دجله واقع است، و در فاصله سال‌های ۲۲۴ و ۲۷۰ توسط خلفا تسخیر شد، قطعات بی‌شماری سفال زرین‌فام پیدا شده‌است. بر اساس این تاریخ‌گذاری، و آن دسته از کاشی‌های زرین‌فام که ظاهرا از بغداد به قیروان در تونس، در ۲۴۸، فرستاده شده‌اند، کونل به تهیه یک گاه نگاری فرضی برای ظروف زرین‌فام بین‌النهرین اقدام می‌کند. او، در گاه نگاری خود، با در نظر گرفتن تغییری که به سوی نقاشی دورنگ، در حدود سال ۲۴۶، صورت گرفت، آن دسته از آثاری را که تزیین چند رنگی داشتند در رده‌ی قدیم‌ترین اشیاء قرار داده‌است. در حدود سال ۲۶۷ نقاشی تک‌رنگ اقتباس شد. قطعات منقوش و لعاب زرین‌فام تک‌رنگ، با طرح‌های تجریدی کمیابی از حیوانات و انسان‌ها، معمولاً به قرن چهارم منسوب اند. در مرحله‌ای در این قرن، تولیدات سفال زرین‌فام در بین‌النهرین پایان می‌یابد، و در مصر (دومین مهاجرت) تحت حکومت فاطمیان شروع می‌شود. تا این‌جا، این تاریخچه بر انبوهی از کالاها، اما معدود داده‌های موثق، متکی است. صحت و ارتباط تاریخ‌گذاری قیروان و سامره هر دو زیر سوال رفته‌است، و نتیجه‌گیری‌های حفریات سیراف ممکن است نظریه ما را به‌نحو چشمگیری تغییر دهد. اینک مسئله تولید محصولات قدیم زرین‌فام در خارج از بین‌النهرین، به‌ویژه در مصر، مطرح شده‌است.

هنگامی‌که به تولید دوره فاطمی در مصر می‌پردازیم، در موقعیت مستحکم‌تری هستیم.

سرچشمه اصلی بطور قطع با هزاران قطعه یافت‌شده در فسطاط و با نوشته‌های روی برخی از آن‌ها تعیین می‌شود. تعدادی از امضاها، که غالبا دیده می‌شوند، ایجاد یک طبقه‌بندی تقریبی از انواع آثار زرین‌فام را ممکن می‌سازند. جای بسی تاسف است که تابه‌حال بررسی و مطالعه‌ای برای ایجاد یک گاه نگاری مفصل صورت نگرفته‌است. قدیم‌ترین آثار قابل تاریخ‌گذاری هدایایی هستند که امکان دارد متعلق به حوالی سال ۳۹۰ باشند. به‌نظر می‌رسد که در مرحله‌ای، در نیمه دوم قرن ششم، تولید سفال به‌طور ناگهانی متوقف‌شده باشد، چراکه هیچ اثر زرین‌فام، به نوع شیوه‌های تزئینی سلسله ایوبی، یافت نشده‌است. غالباً خاطرنشان می‌شود که او غلبه صلاح‌الدین بر مصر و تاسیس سلسله ایوبی، در ۵۶۷، فقط چند سالی قبل‌از تاریخ قدیم‌ترین قطعه سفال زرین‌فام ایرانی، که به سال ۵۷۵ تعلق دارد، اتفاق افتاده‌است. احتمالاً تغییر سلسله حاکم بر مصر، در مقایسه با آتش‌سوزی شهر فسطاط در ۵۶۴، و، به‌طور وسیع‌تر، در مقایسه با ناآرامی‌های اجتماعی و قحطی و مشکلات اقتصادی که با آخرین سال‌های زمامداری حکومت فاطمی تمام بودند، تأثیر مستقیم کمتری بر سومین مهاجرت داشته‌است به‌هرحال ویل بود در دوره‌ای در نیمه‌ی دوم سده‌ی ششم، تولید سفال زرین‌فام در مصر خاتمه یافت و در سوریه (با ظروف موسوم به رقه و تل مینیس)، و ایران شروع شد.

در این‌جا ما بیشتر به این مبحث پرداخته‌ایم که در ایران، لعاب زرین‌فام قبل‌از اواخر قرن ششم ساخته می‌شد؛ و این مبحثی است که پوپ در احیای هنر ایرانی به مؤثرترین شکل مطرح می‌کند. برای این‌موضوع دو دلیل اقامه می‌شود: اولاً، گفته می‌شود که تعداد زیادی از آثار زرین‌فام قرن چهارم، شامل ضایعات کوره، در ایران ساخته شده‌است، و ثانیاً، کاشی‌های کتیبه‌دار زرین‌فام، در حرم امام رضا (ع) در مشهد، تاریخ ۵۱۲ را دارد به‌هرحال، لعاب‌های زرین‌فام ایرانی قرن چهارم را نمی‌توان، از لحاظ سبک تزئیناتی، لعاب، مواد ترکیبی یا شکل ظرف، از آن‌ها که به‌عنوان آثار بین‌النهرین پذیرفته شده‌اند، تشخیص داد. آثار زرین‌فام بین‌النهرین، با انواع تزیین و لعاب و خاک رس همیشگی‌شان، به مقدار محدودی، در محل‌هایی در هر دو طرف منتهی الیه قلمرو اسلامی یافت شده‌اند: در برهمن آباد سند، و در مدینه الزهرای اسپانیا، و تقریباً در هر منطقه مهمی بین این دو، تعداد زیادی آثار صادرشده به مصر کشف‌شده است، و می‌توان فرض کرد که همان مقدار نیز به ایران صادر شده‌است. به‌هرحال، حفاران ری و نیشابور دو شهر عمده مرکزی در آن دوره قطعات بسیار کمی زرین‌فام یافته‌اند که همه آن‌ها را کالاهای صادراتی فرض کرده‌اند این ادعای پوپ را که در ساوه ضایعات کوره پیدا شده‌است اتینگهاوزن رد می‌کند، و هرگز هم به تصویر کشیده نشد و به‌طور کامل توصیف نگردید. تا زمانی‌که بتوان مباحث اساسی‌تری ارائه کرد، به‌نظر عاقلانه می‌آید که دلایل مطرح‌شده در خصوص تولید لعاب زرین‌فام را در ایران، در قرن چهارم، نادیده بگیریم.

کاشی‌های کتیبه‌دار مشهد را باید اهمیت بیشتری داد. این کتیبه‌ها روی دیواره‌های اتاقک فقط بع این زیارتگاه دیده می‌شود، و مابین حاشیه‌ای بزرگ بود با نوشته‌هایی از قرآن، و قاب‌های ستاره‌ای شکل و ازاره، نصب شده‌است. ارتفاع کاشی‌ها در حدود ۱۰ سانتی‌متر و کمتر از یک‌چهارم ارتفاع کتیبه قرآنی است. کتیبه درون قاب‌های خطوط کناره نما، که با نقش مایه چشم طاووسی پر شده‌است، قرار دارد. کاشی‌ها به طریقی بسیار نامنظم، با حفره‌هایی بزرگ، دوباره نصب‌شده‌اند. متن حاوی مطالبی درباره بازسازی‌های انجام‌شده در قبور و تعدادی اسم است؛ ازجمله سلطان سنجر سلجوقی، ملکه ترکان ضمن مرده، و شخصی به نام حسن ابن محمد. تاریخ ۵۱۲ کاملاً روشن است؛ درحالی‌که کتیبه قرآنی و کاشی‌های ستاره‌ای شکل و هشت‌ضلعی، در پایین آن، تاریخ ۶۱۲ را نشان می‌دهند. دلایلی قانع‌کننده برای چنین استنباطی وجود دارد که کاشی‌های سال ۵۱۲، به همان سالی که روی آن نوشته‌شده است تعلق ندارند؛ بلکه آن‌ها جایگزین متن اصلی، احتمالاً آجری، هستند که طی حملات سال ۶۱۲ ویران‌شده بود. اندازه نامناسب آن‌ها دال بر این نظریه است؛ و این در حالی است که همین سبک کتیبه نیز روی محراب همان زیارت گاه دیده می‌شود که آن هم تاریخ ۶۱۲ را نشان می‌دهد. بشقاب‌های بزرگ، با قاب‌های تزیینی کنار، که پوپ سبک کتیبه سال ۵۱۲ را به آن مرتبط ساخته است، و اوایل قرن ششم تعلق ندارند، اما امکان دارد تاریخ آن‌ها حدود سال ۶۰۰ باشد.

پیدایش لعاب زرین‌فام اولیه را در ایران نمی‌توانیم منکر شویم ؛ اما برای این فرضیه که در این سرزمین ساخته می‌شدند، قادر به یافتن دلیل محکمی نیستیم. کتیبه مشهد و بشقاب‌های مربوط به آن به اوایل قرن هفتم تعلق دارند، و هیچ کالای دیگری به‌عنوان ۱ محصول ایرانی مستمر، از قرن چهارم به بعد، دیده نمی‌شود.

لعاب زرین‌فام اواخر قرن ششم به‌طور ناگهانی در ایران شروع می‌شود و بهترین توجیه آن می‌توان ورود صنعتگران مصری باشد مشابهت‌های دقیق برخی از آثار ایرانی و مصری وجود چنین ارتباطی را گویا مطرح می‌کند. برای لحظه‌ای آثاری را که در تصویرهای ۱ و ۲ آمده‌است با هم مقایسه کنید. تصویر شماره ۱، قطعه‌ای عالی از نوع زرین‌فام مصری را نشان می‌دهد. طرح طبیعت گرایانه‌ی جانور اساطیری، به طریق از پیش‌ آماده، بر زمینه‌ای زرین‌فام نقش بسته‌است. افشانه هایی از شاخ و برگی از دهان، بال‌ها و دم جانور به اطراف پراکنده و در لابه‌لای پاهایش شناورند تا سطح زرین‌فام را از یکنواختی درآورند. ساقه‌ای موجی شکل دورتادور دیواره آن امتداد دارد که در اطراف آن، به‌تناوب، برگ نخل ۲ نیمه شده‌ای جوان زده‌است. کاسه سبک درشت نقش ایرانی، مشهود در تصویر ۲، دقیقاً از همان اجزا و قسمت‌ها ساخته شده‌است: نقشه از پیش آماده جانوری در وسط بر زمینه‌ای زرین‌فام که از افشانی‌های شاخه برگی جدا شده‌است، و ساقه‌ای موجی شکل با برگ نخل ۲ نیم شده در دورتادور دیوار. همانندی و تشابه ظاهری این ۲ قطعه بسیار چشمگیر است؛ اما، در بسیاری از آثار، آشکارا عوامل قابل‌مقایسه کمتری، که در هر دو به‌طور مشترک وجود دارند، ارتباط نزدیکی را نشان می‌دهند. به‌طور مثال، سوارکاران تصویرهای شماره ۳ و ۴، لبه دال بری و حاشیه دور یکسانی دارند؛ و اساساً حالت اسب و سوارکار، به یک نحو است. کتیبه‌هایی مشابهی نیز روی هر ۲ گروه آثار ایرانی و مصری دیده می‌شود. البته، در آثار ایرانی تغییراتی صورت‌گرفته بوده‌است؛ ازجمله استفاده از نیم نخل، که فورم مخصوص ایرانی بوده، و بر گزیدن صورت بزرگ گرد با اعضای زیبا که معروف زیبایی آرمانی نزد ایرانیان است.

مشابهت‌های سبک و نقش مایع، به هم‌زمان بودن تاریخ خاتمه یافتن محصولات زرین‌فام در مصر و شروع شدن آن در ایران، دلایلی آن‌چنان محکم اند که بر نوعی جابه‌جایی سفالگران دلالت می‌کنند. درک پیچیدگی های فنی زرین‌فام، ما را به آن‌جا می‌رساند که انتظار بیشتری نداشته باشیم.

منبع: کتاب سفال زرین فام ایرانی.آلیور واتسون.