معمار مسلمان، قیافه عروج را در تمامی ساختمانهایش مدنظر دارد. او تلاش میکند از عالم خاک عروج نماید و به فضای برتر و پرمعناتر راه یابد و از تغییرات و دگرگونیهای اینجهان، آزاد گردد. این تصویر بهشت و جهان ماورا در همه فضاها، چه در معماری اسلامی چه در معابر، چه در مساجد، چه در خانهها و هم جای دیگر دنبال میشود. تلاش او همواره این است که همهجا را به رنگ آن اندیشه اصلی مرکزی خویش درآورد و به یک فضای فقیر خاکی و ماورایی شبیه سازد. آن فضایی که او با آن انس ازلی داشتهاست، فضایی که مادی و خاطرهای از آن جهان است که انسان از آن هبوط کرده و همیشه تمامی اندیشه و تفکراتش درپی بازگشت به آن و رهایی از قفس اینجهانی بودهاست. فضایی کامل و متعالی و بیزمان.
معمار ایرانی در شکل، کاری کردهاست که اکنون پساز نگاه به آثارش، شاهد تأویل و تفسیرهای گوناگون از موس تش ر قان و دانشمندان مسلمان هستیم. گروهی شکلهای انتزاعی را از روی ناچاری و بهعنوان حل مساله از طریق حذف مسئله میانگارند. آنان معتقدند که معمار مسلمان با وجود علاقه به ایجاد تصاویر واقعگرایانه روی دیوارهای مقابل منظر، بهعلت منع دینی، برای تزیین به انتزاع روی آوردهاست. گروهی دیگر بدون قائل بودن هیچ استقلال هنری برای معمار مسلمان، هنر اسلامی را تنها کلکسیونی از هنر روم، یونان، ایران و دیگر سرزمینها میدانند. گروهی نیز با غور در ژرفای این اشکال سطحی و با توجه به بستر فرهنگی سازنده معمار، به اصولی عرفانی در ورای شکلها دست یازیدهاند.
تقارن در معماری ما با الهام از طبیعت ریشه دوانیدهاست. نیازی به توضیح نیست، زیرا بهراحتی میتوان مثالهای زیادی از این قرینهسازی را در تجلیات معماری یادآوری کرد. باغ ایرانی و قرینهسازی طولی (نسبت ب وسط عرض) ، مدارس، مساجد و میادین هم صبغهای از قرینه دارند خود قرینه حمل بر دو نوع است: عمودی و افقی. در تقارن عمودی، تصویر بنا با استفاده از آبنما بهصورت قرینه عمودی ایجاد میشد و در تقارن افقی هم دیوارهای روبرو همانند است و حتی رجوع به عدد فرد در سه دری ها، پنجدری ها و هفت دری ها بهخاطر داشتن محور تقارن است.
اگر دقت کنیم کل بنای مسجد، جهتمندی و رو به سوی قبله است. چرخش مساجد نسبت ب راستههای مجاور، برخاسته از همین احترام به قبله است.
برخلاف نمای عمومی مساجد و حجم عمومی آنها که رو به قبله دارد و صمیمانه به خدا سلام میدهد، اندرونی مساجد بهطور کامل بیجهت است و از دو طریق سادگی مطلق یا کثرت مطلق و ایجاد یک وحدت کلی سعی دارد عدم هر گونه تبعیض بصری را در مسجد رعایت کند.
معماری اسلامی، همیشه جایگاه را میشناسد. سنگ را سنگین به کار میبرد و چوب را به دلیل نزدیکتر بودنش به انسان (نسبت به سنگ) ، نزدیکتر قرار میدهد و خشت را که نماینده خاکی بودن و فقیرانه بودن میتواند باشد، مثل یک مسلمان میهماننواز به پای بوسه زائر خدا میگمارد؛ کاشی را که شیشه گون است و خالصانه و بیهیچ تغییری نور را بازمیتاباند نقل، هرگز در کف نمیگذارد؛ درون مناره مشعل قرار نمیدهد تا تاریکی تنها با نوری که از بالا میرسد و هزار معنا در خود دارد، زایل شود؛ سنگ را با آن صلابت و استحکام در کف به کار نمیبرد. (الله نور السمواوات والأرض)
معماری در هنر اسلامی، جایگاه ویژهای دارد. تجلی انوار حق که در عالم هستی و کاینات به ظهور رسیده، توسط هنرمند مسلمان در معماری پرمعنای خود جلوهگر شدهاست. معماران اسلامی با نیت نزدیکی به محبوب و قرب در جوار حضرت حق، کوشیدهاند تا روح معنویت اسلامی را در تکتک اجزای بناهای خود به نمود رسانند لذا جاودانهترین شاهکارهای هنری در مساجد، زیارتگاهها و دیگر مکانهای مذهبی گرد آمدهاست، نمایشگاهی از بزرگترین دستاوردهای مادی و معنوی جهان اسلام که بهراستی هر بینندهای را به تحسین وامیدارد.
معماری اسلامی تمثیلی از سلسلهمراتب عالم وجود است و بهعبارتی کل عالم عبادتگاهی است که گنبد رفیع آن همان آسمان نیلگون برافراشته و سجاده آن فرش گستردهی زمین و دل، نیایشگاه درون هر آدمی است و بدینسان خلوت درون و بیرون، عبادتگاه جان و تن در معماری اسلامی در متعالیترین نوع خود پدیدار شدهاست.
واژه مسجد در قرآن در چند آیه بکار رفتهاست. اما هیچ اشارهای به گونهای ویژه از ساختمان برای مسجد نشدهاست و این واژه به معنی هر محل یا ساختمانی است که پروردگار در آن پرستش شود. مسجد با پدید آمدن این نیاز که آیینی برای نماز دستهجمعی باید در آن برگزار میشد، ساخته شد. خطبهای باید در آن نماز خوانده میشد که هم وعظ بود و هم ارائه بیعت جامعه با رهبر خود. رهبران، حافظان محل عبادت دانسته میشدند. در مراسم رسمی نماز، امام پیشاپیش مؤمنان و نزدیک دیوار سوی قبله میایستاد و خطبه را از روی سکویی به نام منبر میخواند. منبر بر مظهر اقتدار قانونی در جایگاه عبادت مبدل شد. چنانکه نویسندگان اسلامی به مدت چند قرن، مساجدی را که قدرت مرکزی مسئول نگهداریشان بود، صاحب منبر ذکر میکردند. و اینکه مسجد ساختهشده برای پیوندهای رسمی مسلمین.
از اعوان اسلام که بررسی میشود، ظاهراً بیشتر شهرها و روستاهای اطراف مدینه و خود شهر جای بنام مسجد داشتهاند. ولی روشن نیست اینجا چگونه جایی بوده و در چه تاریخی ساختهشده است. به گفتهی گرا بار این گمان است که این مساجد تنها به گونهای زمینهایی ساده و دیوار بست (محصور) بودهاند. همهچیز ظاهرا به معماری خانه پیامبر ص برمیگردد. زمینی دیواربست که دو بخش آن سایبان داشت و دارای یک حیاط بزرگ بود. در جانب شرقی آن اتاقهایی بود برای همسران پیامبر. یکی از آنها آرامگاه خود ایشان شد. به گفتهی گرا بار در خاطره جمعی فرهنگ اسلامی، این ساختمان نهتنها به حرم مبدل شد، بلکه در بین مقدسترین مساجد اسلامی، مقام دوم را یافت. گرچه مدارک یافت نشده که زمان خود پیامبر به آن، اینگونه نگریسته باشند. به گفتهی گرا بار آیین اسلام، یک ساختمان خاص را دارای تأثیر فراوان بر تکامل تدریجی مسجد میداند و آن خانه پیامبر اکرم صلواتاللهعلیه است و بهحق که این تاکید بجاست.
ویژگیهای خانه پیامبر این بود که:
علاوهبر برآورده کردن نیازهای خانواده او، باید پاسخگوی نیازهای جامعه میبود.
این خانه، بزرگ بود. مربعی با پنج و شش متر ضلع آن، با فضای باز و بزرگ.
این خانه بیشتر جایگاهی برای گردهمایی بود تا یک خانه برای زندگی شخصی.
شواهد امر میگوید که خانه حضرت محمد ص از همان آغاز قرار بوده که محور جامعه نوظهور اسلامی باشد گرچه این ساختمان به نوعی نخستین مسجد بشمار میآید، ولی تبدیل به اولین مسجد نشد و مسجد از همان آغاز برای مسجد بودن ساخته شد.
درباره ویژگیهای کالبدی و ساختاری مساجد نخستین گرا بار مینویسد که «دیوارهای این مسجدها همواره بزرگ و ستبر ساخته میشد و بهندرت تزیینات یا روزنههایی رو به بیرون داشت. هدف اصلی آنها جدا کردن فضای درون از جهان بیرون بود. در بیرون ساختمان کمتر نماد یا نشانهای که مبین ماهیت ساختمان باشد، دیده میشد ولی کمکم کنگرهها و پشتبند ها پدیدار شد. ولی رویهمرفته اینگونه تزئینات اندک بود و حتی در ایران نیز علاقه به پرداخت امور وابسته به معماری فنی در دیوارها که بعدها به وجه مشخصه معماری اسلامی مبدل شد، تشخیص دادنی نیست» .
مساجد صدر اسلام از دید ساختاری همگی ساختمانهایی با شبستان ستوندار بودهاند. سقف این شبستان معمولاً بر روی ستونها یا جرزها ساخته میشدهاست. شکل کالبدی شبستان چهارگوش بودهاست، چرا که صفبندی نمازگزاران چنین نیازی داشتهاست ولی این کالبد بهسادگی میتوانسته از هر سو گسترش یابد و هیچگونه محدودیتی را اقتضا نمیکردهاست. به گفتهی گرا بار «برای آنکه همان امکان گسترش همواره وجود داشته باشد، چارهای جز آن نبود که شیوهای انعطافپذیر از دید ساختاری بکار گرفته شود. شیوه مساجد ستوندار صدر اسلام را میتوان به این صورت توصیف کرد که مهمترین تکیهگاه داخلی آن متشکل بود از عنصری واحد که در صورت تمایل، امکان توسعه آن در هر جهتی وجود داشت» .
عمدهترین وظیفه مسجد فراهم ساختن بستر و مکان مناسب برای اقامه نماز جماعت است، که از بانگ اذان که دعوت به اقامه نماز است و پساز طی مقدمات آمادگی نماز چون تطهیر، وضوح، تشکیل صفوف و جزء آن تا خروج کامل نمازگزاران از مسجد پساز اتمام نماز، ادامه مییابد. بهعلاوه سخنرانیها، عزاداریها و کارهای فرهنگی جنبی در مسجد نیز باید مدنظر باشد.
(درای = وارد شدن، گاه = پسوند محل)
ورودی مساجد آغاز یک دعوت است. ورودی مساجد چه ساده و چه پیچیده معمولاً از اصول خاصی پیروی میکنند و اغلب دارای فضاها و عناصری همچون جلوخان، سردر، مناره، در ورودی، سکو، هشتی و دالان هستند
ورودی یک مسجد مرز عبور مادی و رسیدن به جلوهگاه معنوی تسلیم و سجده است. اهمیت ورودی مسجد، تشخص مسجد، کیفیت فضایی، نحوه اتصال درون و برون، چگونگی ایجاد حریم، محور قبله، تقارن و… را شامل میشود.
در هر مسجد یک ورودی اصلی وجود دارد و به نسبت گستردگی بنا، ورودیهای فرعی دیگر برای کمک به ورودی اصلی و جذب از محلهای مختلف ایجاد میشود. ورودیها در مساجد خصوصیات بارزی دارند:
برای اینکه جنبه دعوت به داخل مسجد داشته باشند، ورودیها از بیرون تزئینات بسیاری دارند درحالیکه در حیاط و داخل مسجد برای اینکه عبادتکنندگان را تحت تاثیر خروج از مسجد قرار ندهد، تزیین بسیار کم است.
سردر مساجد نسبت به اطراف خود شاخصتر، حجیمتر و بلندتر اند. بدینترتیب انسان در مقابل مقیاس بزرگ و چشمگیر سردر، با تحسین این عظمت، خود را بنده حقیری در بارگاه متعالی خداوند مییابد.
تزیینات سردر مفصلتر از بقیهی قسمتهای ورودی است. خطاطی آیات قرآن، کاشیکاری، کاربندی و مقرنسکاری از جمله این تزیینات هستند.
به تقارن ورودی برای تاکید به محور توجه میشود. البته بهرهگیری از تقارن در سهولت اجرا، مقاومت و تقسیم نیرو در سازههای معماری نیز اهمیت دارند.
میان کنه درگاه و ایوان پیش آن، هشتی یا کریاس جای میگرفتهاست که اسپرم روبهروی درگاه بزرگ آن بسته یا پا چنگی بوده و از گذر، آزاد و یکراست به درون مسجد پیشگیری میکردهاست. بیشتر این پاچنگ ها پسین (شبکیه) بودهاست که از خشت پخته یا از کاشی به گونه فخر و مدین (پر و خالی) آراسته میشد. عابران برای درآمدن به درون مسجد میبایست از یک یا دو دالان یا راهرو که در دو سوی دیگر هشتی بود، بگذرند. این راهروها به اندامهای وابسته مسجد، چون خانه نگهبان و چراغدار، اذانگو، پادیاب، وضوخانه و آبریز راه داشت که پیشاز این، هم در بیرون مسجد و جدای از آن جای داشتند.
صحن یا حیاط از جهاتی برای هر بینندهای، مهمترین قسمت مسجد است. تأثیر مسجد مستقیماً به اندازهی حیاط بستگی دارد. فضای عظیم خالی هر بینندهای را متوقف میکند و او را متوجه این نکته میسازد که دنیای بیروح و کسلکنندهی روزمره را پشت سر گذاشتهاست. حیاط مسجد نیز همچون حیاط جلوی کلیساهای مسیحی اولیه، خبر از وجود حرم میدهد و محدودهای مقدس را مشخص میکند. حتی اگر این محدوده عموماً برای عبادت استفاده نشود.
حیات هیچ شکل ازپیشتعیینشدهای نیست. ولی شکل چهارگوش آن، چه عریض باشد که طویل، غالب است. در شهرهای بزرگ، حیاط پذیرای آن دسته از نمازگزاران روز جمعه که در حرم جا نمیشدند، بود و حتی در مراکز کوچکتر در موقعیتهای خاصی مانند اعیاد یا نمازهای متفرقه از این فضا استفاده میشدهاست. حیات هیچگاه فضای مرده محسوب نمیشود. مسلمانان قبلاز برپایی نماز میبایست وضو بگیرند، بنابراین امکانات وضو گرفتن در اغلب مساجد وجود داشت. خصوصا در ایران و هند فضای زیادی از حیات با یک استخر بزرگ پر میشود که حکم نوعی منظره را هم دار از. این استخرها از فضای لخت حیات میکاهند و فضایی رنگارنگ به وجود میآورند.
در مساجد ایرانی در میان سرای (حیات) مسجد، سکویی وجود دارد که از کف حیاط قدری بلندتر است تا بهعنوان معبر عمومی از آن استفاده نشود. این مکان در شبهای تابستان بهعنوان نمازخانه استفاده میشود. همچنین در سوی قبله این فضا، گودالی وجود دارد که امامجماعت در آنجا به اقامه نماز میایستد.
رواقها، فضاهای سرپوشیده ستوندار اطراف صحن و حیاط مسجد هستند که معمولاً در پشت آنها، دیوارهای انتهای مسجد قرار دارند. در تاریخانهی دامغان شاهد این رواقها هستیم. رواقها بیشتر در کشورهای اسلامی حوزه مدیترانه هند و پاکستان بکار رفتهاند.
بدون تردید زیباترین و عالیترین ایوانها در مساجد و بناهای اسلامی ایران مشاهده میشود. ایوانهای مساجد ایران از نظر ارتفاع و تناسبات فنی و عناصر تزیینی در بین سایر بناها و مساجد اسلامی کشورهای جهان، نمونه و منحصربهفرد هستند. هر ایوانی زیبایی خاص مجموعه خود را دارد. ایوانهای ایرانی اغلب بلند و متناسب با بنا ساخته شدهاند. بهعلاوه وجود طاقنماهای بسیار جالب و متنوع در اطراف ایوانها، آنها را از خشکی و تجرد خارج کرده و حالت موزونی به آنها دادهاست. سقف ایوانها که از نظر شکل و فرم مانند نیمکره و نیم گنبد است، با انواع عناصر تزیینی مانند مقرنس، آجرکاری، گچبری، آیینهکاری و نقاشی مزین شدهاست و در هر بنایی به تناسب اهمیت آن، این تزئینات بیشتر و کاملتر و زیباتر شدهاند. ایوانهای ورودی مسجد جامع یزد، مسجد شیخ لطفالله و مدرسهی چهارباغ اینگونه اند. سقف ایوان هایی که عمیق هستند، مانند ایوان یا صفه درویش در مسجد جامع اصفهان بهصورت گهوارهای ناوی و یا تاق آهنگ است. در اطراف کلید ایوانها، طاق نماها به کمک ایوان ها آمده و زیبایی آنها را کامل کردهاند و آنها را از تجرید و تک بنایی که شکل مناسبی نبوده، بیرون آوردهاند. این تارنماها بهصورت مربعمستطیل اند و بهصورت قالببندی در بیشتر ایوانها جای گرفتهاند.
شبستان یا بخش سرپوشیده مسجد که در آن نماز گزارده میشود، اندام اصلی همه مسجدها است که معمولاً دارای دو بخش زنان و مردان است این دو بخش در مسجدها به گونههای مختلفی از یکدیگر تفکیک میشوند. گاه بهصورت شبستان ویژه زنان در طبقه بالا (بهصورت نیمطبقه یا کمر پوش) پیشبینی میشود و گاه با پرده یا هر گونه جداکننده در تراز شبستان از فضای مردانه تفکیک میشود. شبستان غالبا با میان سرا (حیات) همراه میشود ولی درعینحال مسجدهایی نیز وجود دارند که میان سران ندارند. مثل مسجد ایاصوفیه، مسجد کبود تبریز و مسجد شیخ لطفالله.
مسجد پیامبر از ابتدا دارای دو بخش سرپوشیده (شبستان) و سرگشاده (میان سرا) بودهاست. این همان الگویی است که مستشرقین بهعنوان مسجد عربی از آن نام میبرند. مسجدها در سدههای اول و دوم هجری از ابتدا بهصورت دو بخشی ساخته میشدند یعنی دارای بخش سرپوشیده و سرگشاده به تفکیک بودهاند. نظیر مسجد اموی، مسجد فرج یزد و…
در مسجدهایی که شبستانهای آنها دارای گنبدخانه هست، این فضا بخش اصلی مسجد به حساب آمده و محراب و منبر و مقصوره در درون این فضا جای میگیرد.
فضای گنبدخانه در مساجد ایران و نحوه سازمان یافتن آن در کنار دو فضای اصلی دیگر یعنی حیاط و شبستان به اصولی تأکید میکند که در تمام دورانها، معماران سرسختانه آنها را در طرحهای خود به کار بستهاند که عبارتاند از: الف) نقش گنبدخانه بهعنوان فضای کانونی مسجد و قلب تپنده آن در تمام دورانها.
به) حفظ سه بخش اصلی ساختار کالبدی گنبدخانه یعنی زمینه مربع، محدوده انتقال یا گوشه سازی و گنبدی دوار بر بالای آن با اندکی تغییرات.
ج) تأکید بر جهات چهارگانه از طریق گشودگی جدارههای پیرامونی.
درواقع گنبدها یکی از علایم معماری اسلامی هستند که متنوعترین آنها در ایران بکار گرفتهشدهاند. گنبدها همان نگین فیروزهای در میان بافت شهری و روستایی میدرخشند. گنبدهای ایرانی صرفنظر از نوع فن و تکنیکی که در ساخت آنها بهکاررفته است به دو دسته رک و نار تقسیم میشوند.
محراب یعنی تورفتگی در دیوار رو به قبله که با تزیینات فراوان همراه است. متداولترین دلیلی که برای وجود محراب اقامهشده، این است که جهت برگزاری صفوف نماز را مشخص میکند ولی گرابار بر این باور است که به سه دلیل این توجیه نادرست است:
یکی اینکه در هیچیک از مساجد اولیه محرابی وجود نداشت.
همواره بخشهای کالبدی مسجد در راستای قبله ساخته میشد و نیازی به یک نشانه دیگر نبود.
از بیشتر نقاط مسجد نمیتوان محراب را دید و ابعاد آن تناسبی با کارکردی که برای آن شمردهشده، ندارد.
ولی دیدگاهی که گرابار درباره پیدایش محراب ارائه میکند، این است که محراب معنایی نمادین دارد و پیدایی آن با هدف یادآوری حضور پیامبر بهعنوان اولین امام مسلمین است چون نخستین محراب در مسجد اموی مدینه ساخته شد. در همان جاییکه پیامبر در خانه اصلی خود هنگام امامت یا معرض بر حسب عادت در آنجا میایستادند.
منارهها بناهایی در قالب برج بلند و باریک هستند که معمولاً در کنار مسجد و بقاع متبرکه برای گفتن اذان ساخته میشوند. در گذشته منارهها نقش میل راهنما را در کنار جادهها و ابتدای شهرها و در کنار مساجد، کاروانسراها، مدارس و مهمانپذیرها ایفا کردهاند. این بناها به دلیل روشن کردن چراغ و یا آتش بر فراز آنها برای راهنمایی مسافرانی که شب و هنگام از راههای دور بهطرف شهر میآمدند به منار یا محل نور معروف شدند و برخی منابع به آن میل هم گفتهاند. کلمه منار یا مناره بهمعنای جای نور و آتش است و در فرهنگهای لغت نیز همین معنا به کار برده شدهاست.
در دوره اسلامی ساخت منارهها در کنار مسجد یا مقابر متداول شد اما اولین مناره را متعلق به قرن سوم هجری میدانند که در شهرستان قم واقع است. منارهها ابتدا منفرد بودند و مصالح آنها از خشت بود. بعدها با آجر همراه با تزئینات آجری و کتیبه ساخته شد، مانند مناره مسجد علی در اصفهان و مناره تاریکخانه دامغان. در همین زمان نیز منارههای زوجی بهویژه در دو طرف ایوان های گنبددار متداول گردید که در این حالت به آن گلدسته نیز گفته میشود.
بر پایه معماری بومی و با آموختن از تجربههای نخستین، هر گوشه از ایران گونهای از ساخت و پرداختی از هندسه را فراخور مسجد خویش یافت. یک گروه شبستان و رواق، دیگر گروه گنبدخانه و گروهی دیگر ایوان را گاه با حیاط و گاه بدون آن به کار برد. بعدها هر گروه از گروههای دیگر نیز وام گرفت، بیشتر با برداشتن بخشهایی از شبستان موجود و برپایی ایوان و گنبدخانه در آن و یا افزودن شبستان به دیگر فضاها. این دگرگونیهای بعدی ممکن است، گونهشناسی مساجد ایرانی را دشوار سازد. اما اغلب، اندام اصلی مسجد پذیرای محراب اصلی بود و نمازخانه مسجد را معین میکرد. روشن است که هر گونه از فضا نیز اثر کیفی متفاوتی بر نمازگزاران میگذاشت. پس با یاری از این نکته که محراب کهن و اصلی مسجد در کدام اندام آن جای دارد، میتوان سهگونه بنیادین را بازشناخت:
مساجد شبستانی ایران در کیفیت یکرنگ فضای سرپوشیده مسجد و نوع ارتباط آن با حیات، همانند مسجد پیامبر اند. این مساجد، شبستانهای ستوندار با دهانههایی برابر و پوشیده با تاق آهنگ دارند که در یک یا چند سوی حیاط گرد آمدند و بر پایه تجربههای پیشین نیاکان، طاق گهوارهای به گونهای شایسته در ساختمان شبستان مسجد به کار رفت. در بسیاری از مناطق ایران، ساخت مایهای جز خشت و گل نبود. پس ستونهای چوبی و سنگی و سقفهای تخت و تیر پوش تجربهشده در مساجد ستوندار کنار گذاشته شد و با طاقهای آهنگ متکی بر دیوار طاقهای ستبر خشتی، شبستانی پدید آمد که در پایین و بر زمینه یکرنگ و یکسان و در بالا و بر آسمان، جهتدار و قبله نشان بود. نمای حاصل از این شبستانها، نمایی سراسر طاقدار است که در آنها دید در امتداد هر طاق آهنگ سیر میکند و در سایه رازآلود انتهای هر طاق محو میشود. بنا به طبیعت جهتدار طاق آهنگ، همواره طاقهای قبلی را در امتداد جهت قبله و به تعداد فرد ساختهاند و گاه برای تاکید بیشتر بر محراب قبلهنما، طاق آهنگ منتهی به محراب را بلندتر و یا با دهانه بزرگتر پرداختهاند.
جنبش ابومسلم خراسانی در سده دوم نیز، روند ساخت این مساجد را شتاب بخشید وی پساز پیروزی، دستور داد مساجدی با حیاطی بزرگ در میان شبستانهای متعدد پیرامون آن بسازند که در آن دهانه محراب و دهانه ورودی از دیگر دهانهها بزرگتر بود. چنین طرحی همانند طرح خزانه تختجمشید، حیاطی در وسط دارد و شبستانهای ستوندار (ستاوند) دور آن میگردد، همانند مسجد جامع نیشابور کهن و مسجد مرو.
از سدههای چهارم و پنجم هجری، شبستان هایی با طاقهای گنبدی رواج یافت که میتواند بر جرزهای با ستبر کمتر استوار شود که این دگرگونی، بزرگترین تحول سازهای از ابتدای کاربرد طاق در ایران پیشاز اسلام تا پایان عمر طولانی معماری سنتی بود تعدادی از کهنترین این طاقها در گوشه جنوبی مسجد جامع اردستان و مابین ایوان های جنوب شرقی و شمال شرقی مسجد جامع اصفهان یافت شدهاند. ازنظر هندسی، چهار طاقی و گنبدی سازگار با آیین زرتشتی، هندسهای مرکزگرا و معطوف به آسمان دارد. اما ذات مسجد سوگ راست و دل به قبله میسپارد. کشیدگی صفهای نماز نیز مستلزم فضایی بزرگتر از یکچهارم طاقی بود. پس با تکثیر چهارطاقی ها در کنار یکدیگر، هم هندسه مرکزگرای آن به هندسه سو گرا تبدیل و هم این واحدهای ساختاری ازنظر سازهای به یکدیگر متکی و پایدار شد. از دیدگاه هندسی، ذات گنبدخانه سو ندارد و مرکز گیراست. اما ازآنجاکه فضایی پوشیده و بیستون پدید میآورد، نیاکان با ساخت اینگونه مساجد، از آن برای برپایی نماز بهره گرفتند. در مقایسه با ایوان، گنبدخانه به دلیل پوشش کامل فضا از چهار طرف، استعداد بیشتری برای مسجد شدن داشت و در مقایسه با کیفیت یکنواخت و گسترده شبستان، یگانه و مرکز گرا مینمود. بنابراین در فضای درونی گنبدخانه، نقش محراب ازنظر هندسی تعیینکننده است و بدون آن تشخیص سوی قبله دشوار خواهد بود. ازاینرو، گنبد و محراب بههم پیوستند و «گنبد روی محراب» به یکی از رایجترین اندامهای معماری مساجد تبدیل شد.
کاربرد ایوان در ایران پیشاز اسلام، بیشتر غیرمذهبی بود اما بهتدریج کاربرد ایوان چنان در مساجد ایران پسند افتاد که در سدههای بعد، یکی از گونههای مسجد ایرانی شد. دکتر پیرنیا در مورد ایوان بیان میکند که سهبر آن دیوار بست و یک برا آن باز بودهاست و اگر درگاهی در دیوار رو به قبله آن باز بوده بهسادگی آن را میبستند تا محراب جای آن را بگیرد. پس ازنظر هندسی ایوان، تهرنگ در خوری را برای برگزاری نماز داشتهاست. اولین ایوانهای اسلامی در جنوب و مقابل گنبد خانه شکل گرفتند و سپس ایوان شمالی در جهت قرینهسازی با ایوان جنوبی و بعضاً برای استفاده از آفتاب زمستان ساخته شد. یکی از کاربردهای ایوان جنوبی، دوری از گرمای تابستان است چون ایوان جنوبی پشت به آفتاب و در سایه قرار گرفتهاست. نمازگزاران به مقتضای فصل از دو ایوان شمالی و جنوبی استفاده میکنند مساجد ایوانی خود به سه دسته تقسیم میشوند:
الف) تک ایوانی
ب) دوایوانی
ج) چهار ایوانی
معماری ایرانی اسلامی دورههای مختلف تاریخی از مناظر گوناگون مورد ارزیابی قرار گرفته و براساس نوع نگرش و نحوه ارزشگذاری، دستهبندیهای متفاوتی دربارهی سبکهای آن بهعملآمده است بهنظر میرسد اصول و منطق حاکم بر نحوه ارزشگذاری و تفکیک معماری ادوار اسلامی از منظر مرحوم پیرنیا، جامعترین تفکیک سبکی باشد که از نظر بسیاری از اندیشمندان نیز مورد تایید است ازاینرو تشریح مبانی مفهومی مساجد در ادوار اسلامی، بر مبنای همین تقسیمبندی صورت میپذیرد.
سبک خراسانی
سبک رازی
سبک آذری
سبک اصفهانی
منبع: کتاب اصول طراحی مساجد.محیا قوچانی.محمد تاجی.