برخی از محققان نظیر پروفسور ویل بر معتقدند که اجرای هر طرح معماری به ۳ عنصر اجتماعی بستگی دارد. اول جامعهای که به آن طرح نیازمند است، دومشخص یا اشخاصی که از اجرای طرح حمایت میکنند و هزینه مالی آن را متعهد میشوند، سوم معمار یا استادکارانی که طرح را اجرا میکنند. جذابیت تحقیق و مطالعه معماری ایران در این است که دریابیم چگونه این عوامل سهگانه بر یکدیگر تأثیر میگذارند و سرانجام به احداث بنایی منجر میشوند.
مطالعه درباره معماری ایران نشاندهنده چگونگی گسترش آن در طی ۱۵ قرن گذشتهاست. در هر دوره بناهایی با ویژگیهای گوناگون در روستاها شهرها جادههای کاروانی، مناطق کویری، گذرگاههای کوهستانی و شهرهای ساحلی ایجاد گردیده که کاربردهای متفاوت داشتهاند.
اهمیت معماری اسلامی وقتی آشکار میشود، که بدانیم در ساختههای این دوره به کاربرد مادی و معنوی بناها-که از مهمترین ویژگیهای آن است-توجه شدهاست.
برای دریافتن اهمیت این ویژگیها در گسترش معماری شایستهاست طبقهبندی بناهای دوره اسلامی و کاربرد آنها را مشخص کنیم.
بهطورکلی بناهای دوره اسلامی را میتوان به ۲ گروه عمده تقسیم کرد:
الف) بناهای مذهبی. شامل مساجد، آرامگاهها، مدارس، حسینیهها، تکایا و مصلیها.
به) بناهای غیرمذهبی. شامل پلها، کاخها، کاروانسراها، حمامها، بازارها، قلعهها و آبانبارها.
در دو گروه فوق از بناهای دوره اسلامی، مکانی برای عبادت، تجارت و سکونت وجود داشتهاست.
مساجد مهمترین بناهای مذهبی هر شهر و روستاها هستند که همواره نقش مهمی در زندگی مسلمانان داشتهاند. اقامه نماز جمعه، مراسم مذهبی، ایراد خطبهها و تدریس در مساجد انجام میگرفت؛ زیرا مسجد بهترین مکان برای ابلاغ فرامین حکومت به مردم بود.
کتیبههای باقیمانده بر دیوار بعضی از مساجد (مسجد جامع قزوین و مسجد جامع کاشان) حاوی وقف مکانهایی برای توسعه و تعمیرات مساجد از طرف واقف یا حکمران است.
اغلب مساجد در مرکز شهرها، نزدیک بازارها و محدوده دارالحکومه ساخته میشدند و اگر شهری به بیشاز یک مسجد نیاز داشت، مساجد دیگری از طرف حکومت یا افراد خیر احداث میشد. اهمیت مساجد در شهرها بهحدی بود که اگر شهری مسجد جامع یا آدینه نداشت، اهمیت شهری هم نداشت. در صدر اسلام مساجد نقشههای سادهای داشتند، ولی در طول زمان با طرحهای گوناگون و تزیینات مختلف، نقشهها پیچیده شدند.
در نقشه مساجد، از قرن چهارم هجری دگرگونیهایی بهوجودآمده و براساس آن، مساجد متفاوت در شهرها احداث شد. مهمترین نقشههایی که در مساجد بکار گرفتهشده، شامل یک ایوانی، دو ایوانی، چهار ایوانی، و ترکیب چهار طاق و ایوان بوده که معماران دوره اسلامی آنها را از شیوههای معماری عهد اشکانی و ساسانی اقتباس کردهاند. مثلاً نقشه چهار ایوانی-در ساخت بسیاری از بناها-الهامگرفته از نقشه کاخ آشور، متعلق به زمان اشکانیان است.
معماران دوره اسلامی مسجد را به شیوههای گوناگون میآراستند. در هر دوره یکی از عناصر تزیینی در آراستن مساجد متداول بودهاست؛ برای مثال در عهد سلجوقیان آجرکاری، در عهد ایلخانیان گچبری و در عهد تیموریان و صفویان کاشیکاری رواج بیشتری داشتهاست و در مواردی نیز تزیینات آجرکاری، گچبری و کاشیکاری با هم بکار گرفته میشد.
در صدر اسلام تدریس علوم مذهبی در مساجد انجام میشد. بهتدریج با توسعه علوم اسلامی فضای آموزشی از مساجد جدا گشت. در قرن پنجم هجری (همزمان با حکومت سلجوقیان) به تشویق خواجه نظامالملک، مدارس متعددی در شهرهای معروف اسلامی مانند بغداد، ری، نیشابور و جرجان ساخته شد. بعدها نقشه چهار ایوانی، که مورد توجه معماران قرار گرفت، برای فضاهای آموزشی طرحی متعارف شد. در اطراف ایوانها، حجرههای بهصورت یک یا دو طبقه برای استفاده و اقامت شبانهروزی دانشجویان و طلاب علوم دینی ساخته شد. غیر از ساعات تدریس، از مدارس بهعنوان مسجد نیز استفاده میکردند. مدارس نیز همانند مساجد با آجرکاری، گچبری و کاشیکاری تزیین میشد (مانند مدارس غیاثیه، چهارباغ و مطهری) .
بهطورکلی آرامگاه به بنایی گفته میشود که یک یا چند شخصیت مذهبی یا سیاسی در آن دفنشده باشد. این نوع بناها را به دو گروه مقبرههای مذهبی (زیارتی) و مقبرههای غیرمذهبی میتوان تقسیم کرد.
مقبرههای مذهبی در بیشتر شهرها و روستاها به امامزاده معروف شدهاند و در مقایسه با سایر بناهای اسلامی (بهجز مساجد) از اعتبار ویژهای برخوردارند. امامزادهها بیشاز دیگر بناهای دوره اسلامی مورد احترام و علاقه مسلمانان بهویژه شیعیان هستند. بناهای فوق درطول زمان توسعهیافته و از یک آرامگاه معمولی به مجموعههای بسیار باشکوهی تبدیل شدهاند (مانند مجموعه بناهای مشهد، قم، بسطام و شیخ صفی) . مقبرهها اغلب با نقشههای مدور، مربع به هشتضلعی با شیوههای گوناگون معماری احداثشده اند (مانند مرقد اسماعیل سامانی در بخارا، گنبد قابوس در دشت گرگان، برج رادکان در خراسان، برج علاءالدین در ورامین و بنای سلطانیه در زنجان) . همانند سایر بناهای اسلامی مقبرهها نیز با آجرکاری، گچبری، کاشیکاری و آیینهکاری تزیین شدهاند.
تنها در ایران دوره اسلامی است که ایجاد مقبرهها و زیارتگاهها از چنین سابقه طولانی و ویژگیهای معماری منحصربهفرد و تزیینات باشکوه برخوردار است و اینگونه بناها به نامهای برج، گنبد، بقعه و مزار نیز معروف شدهاند (مانند برج رادکان، گنبد قابوس، بقعهی شیخ صفی) .
در بسیاری از شهرهای اسلامی در مواقع خاصی مانند محرم، و رمضان مراسم دعا، روضه و سوگواری برگزار میشدهاست. این مراسم بیشتر در مکانهای معروف به تکیه و حسینیه برقرار بودهاست.
بهطورکلی تکایا و حسینیهها مکانهای محصوری بودند که در مسیر گذرگاههای اصلی شهرها قرار داشتند. از این مکانها بهویژه در ایام سوگواری-خصوصا محرم-برای مراسم تعزیهخوانی، شبیهخوانی، پردهخوانی و سینهزنی استفاده میشد. در این ایام مکان را سیاهپوش کرده، آن را با طوق و نخل و علامت و کتل آذین میکردند. مصلی اغلب در خارج از شهرها قرار داشت و برای اقامه نماز عید فطر و قربان از آن استفاده میشد. اینگونه بناها دارای طرح و نقشه خاصی نبودند و با توجه به مکانهای شهری و عمومی در گذرگاهها، میدانها و راسته بازارها ساخته میشدند. همچنین این مکانها فاقد تزیینات معماری بودند (مانند امیرچخماق یزد، پهنه و ناسار سمنان و گذر حاجی محله کاشان) .
پلها و آببندها از بناهای غیرمذهبی هستند که در ادوار گذشته در مسیر جادههای کاروانی، راهها و روی رودها ایجاد شدهاند. مهمترین پلها در مسیر جادههای کاروانی و جاهایی که طغیان آب رودخانهها غیرقابلکنترل بوده، بنا شدهاند. از دوران بسیار کهن، هنگامیکه بشر توانست آب را مهار کند و مسیر آن را مشخص سازد و از تنه درختان برای عبورومرور از عرض رودخانه استفاده کند، کار پلسازی آغاز شدهاست.
معماران ایرانی در احداث پلها علاوهبر تسهیل امر عبورومرور، ایجاد آببندها را در اثر داشتهاند. مشاهده قدیمیترین پلها یعنی پل بر دیده از دوره هخامنشیان در جلگهی مرو دشت، بیستون در کرمانشاه از دوره ساسانیان، بند امیر در فارس از دوره آلبویه و پل خواجوی اصفهان، مؤید این نکته است که معماران در امر پلسازی علاوهبر گذر از رودخانه به ذخیره کردن آب نیز توجه داشتهاند.
ایران در دوره باستان و دوره اسلام سهم قابلتوجهی در توسعه پلسازی-از قرن هشتم قبلاز میلاد تا کنون-بهعهده داشتهاست. بقایای پلها و سدها نشاندهنده نوع معماری آن زمان است. ذوق و سلیقه معماران ایرانی در تزیین پلها نیز قابلتوجه است؛ بعضی از پلها دارای تزیینات آجرکاری و کاشیکاری است (مانند پل خواجوی اصفهان) .
احداث کاخها در ایران به گذشتههای بسیار دور بازمیگردد. مفهوم امروزی کاخ با مفهوم این کلمه در گذشته متفاوت است. در گذشته بناهای منفرد با نوعی معماری برتر از دیگر بناها احداث میگردید که کاربردهای متعددی داشت؛ مثلاً، ممکن بود زمانی بهعنوان معبد و نیایشگاه و گاه بهجای قلعه دفاعی و سرانجام برای سکونت حکمرانان استفاده شود (چغازنبیل) . بتدریج ماهیت این بناها تغییر یافت و کاخها یا قصرها در ایران مقر حکومت سلسلههای مختلف شد؛ برای مثال در زمان هخامنشی تختجمشید، در زمان اشکانی کاخ آشور، در زمان ساسانی تیسفون و کسری و سروستان را میتوان نام برد. در دوره اسلامی اینگونه بناها بتدریج برای سکونت و عبور حکومتی استفاده گردید.
از صدر اسلام کاخ یا بنای باشکوهی که در مقیاس برتر ساختهشده باشد، بهجای نماندهاست. شیوه معماری کاخ العمره و کاخ المشتی که در زمان امویان احداث گردیده و بقایای آن هنوز پابرجاست، از شیوه هنری عهد ساسانی اقتباس شدهاست.
از زمان صفوی احداث کاخها وارد مرحله تازهای شد و در پایتختهای سهگانهی آنها (تبریز، قزوین و اصفهان) نمونههای جالبتوجهی ساختهشده است.
کاخهای چهلستون، هشتبهشت و عالیقاپوی اصفهان، صفیآباد بهشهر، فین کاشان و فرحآباد ساری از مهمترین نمونههای شیوه معماری عهد صفویان هستند.
ایجاد کاخها بههمین شیوه تا عهد نادرشاه (مانند کاخ خورشید کلات) و عهد قاجار (مانند کاخ صاحبقرانیه و شمسالعماره) ادامه یافت.
کاخها در ایران نقشههای گوناگونی داشتهاست: برخی کوشک مانند بودهاند (مانند هشتبهشت و صفیآباد، بعضی نقشه مربع و مستطیل داشتهاند و برخی چندضلعی بودهاند.
مهمترین مسئله در ساختن کاخها، بویژه از عهد صفوی به بعد، تزیین با کاشیکاری، گچبری، آیینهکاری و سنگکاری است.
ساخت کاروانسرا با توجه به اوضاع اجتماعی، اقتصادی و مذهبی، از روزگاران قدیم در ایران مورد توجه خاص بودهاست. بهطورکلی کاروانسراها به ۲ گروه برونشهری و درونشهری تقسیم میشوند.
توسعه راههای تجارتی و زیارتی باعث شده که در بین جادههای کاروانی در سراسر کشور کاروان سراهایی برای توقف و استراحت کاروانیان بنا شود. موقعیت جغرافیایی، سیاسی و اقتصادی در ایران از علل ازدیاد و گسترش این بناها بودهاست. در ایران به فاصله هر ۴ فرسنگ (۲۶ کیلومتر) کاروانسرایی برای استراحت بنا شدهاست. زیارت شهرهای مذهبی مانند قم، مشهد و کربلا باعث شده بود تا کاروانسراهای متعددی در مسیر جادههایی که به این شهرها منتهی میشود، احداث گردد (در مسیر خراسان بزرگ، غرب به شرق، کرمانشاه و مشهد) . این راه ارتباطی مهم از غرب به شهرهای مذهبی نجف و کربلا و از شرق به حرم حضرت رضا علیهالسلام در مشهد متصل میشدهاست. همچنین در زمان صفوی برای رفاه حال زائران، کاروانسراهای در این مسیر بنا شده که درحالحاضر بقایای ۵۰ کاروانسرا باقی است.
معماری کاروانسراهای ایران بسیار متنوع است. معماران با توجه به موقعیت اقلیمی سرزمین ایران، کاروانسرا هایی با ویژگیهای گوناگون احداث کردهاند. در ساخت کاروانسراهای برونشهری از نقشههای چهار ایوانی، دوایوانی و هشتضلعی، مدور، کوهستانی و نوع کرانه خلیجفارس استفادهشده است. در احداث کاروانسراها مانند مساجد و مدارس بیشتر از طرح ۴ ایوانی استفادهشده و اتاقهایی در اطراف حیاط، برای استفاده مسافران ساخته شدهاست. برخی از کاروانسراها با شیوههای آجرکاری، گچبری و کاشیکاری مزین شدهاند (مانند رباط شرف خراسان، کاروانسرای سپنج شاهرود و مهیار اصفهان) .
حمامها از دیگر بناهای غیر مذهبی ایران است که در شهرها و روستاهای مختلف احداثشده است. در ادیان مختلف آیین شستشو، غسل و تطهیر از اهمیت ویژهای برخوردار است. طبق مدارک موجود توجه به پاکیزگی و طهارت در ایرانزمین به دوران قدیم حتی پیشاز زرتشت میرسد بنابراین نیاز بشر به محلی برای شستشو و تطهیر، موجب احداث حمامها شدهاست. طبق مدارک باستانشناسی ازجمله قدیمیترین حمامها، حمامی در تختجمشید از دوره هخامنشی و حمامی در کاخ آشور متعلق به دوره اشکانیان است.
بعد از ظهور اسلام، پاکیزگی بویژه غسلهای متعدد و وضو برای نمازهای پنجگانه در زندگی روزمره مسلمانان از اهمیت ویژهای برخوردار شد تا جاییکه سخن گوهربار رسول اکرم ص «علیرضا فتحی ملل ایمان» شعار هر مسلمان گردید.
در شهرهای اسلامی حمامها در گذرگاههای اصلی شهر، راسته بازارها و کاخهای حکومتی طوری ساخته میشد که برای تامین آب بهداشتی و خروج فاضلاب مشکلی پیش نیاید. شاید بتوان گفت حمامها پساز مسجد و مدرسه یکی از مهمترین بناهای شهری محسوب میشدند.
فضای اصلی هر حمام، شامل بینه، میان در و گرمخانه بود. بهاینترتیب که هر ۱ از فضاهای فوق به وسیله راهرو و هشتی از فضای دیگر جدا میشد تا دما و رطوبت هر فضا نسبتبه فضای مجاور تنظیم شود. کف حمامها از سنگ مرمر و دیگر سنگها پوشیده شده بود، ازاره حمام با سنگ و کاشی و سردر با سنگ و آجر و کاشی تزئین میشد. ازجمله تزیینات داخلی حمامها آهک بری بهصورت ساده و رنگی بودهاست (مانند حمام گنجعلیخان کرمان، کردشت میانه و خسرو آقا اصفهان) .
آغاز خانهسازی بشر همواره با اندیشه دفاع در برابر دشمنان همراه بودهاست و قلعهها از مظاهر بارز اندیشه دفاعی انسان هستند.
بهطورکلی قلعهها به ۲ گروه عمده تقسیم میشود: قلعههای کوهستانی و قلعههای دشت. همانطور که در معرفی کاخها گفته شد، از ۱ بنا ممکن است استفادههای گوناگونی شود. از قلعه نیز در موقع آرامش و صلح بهعنوان کاخ استفاده میشد. با این توضیح تختجمشید را، با توجه به طراحی آن، میتوان ۱ قلعه دانست. همچنین از تختسلیمان در تکاب آذربایجان غربی که مکانی مقدس بوده گاهی بهعنوان نیایشگاه و زمانی بهعنوان کاخ استفاده میشدهاست.
بزرگترین و مستحکمترین قلعههایی که در ایران بنا شده، متعلق به فرقه اسماعیلیه است. این قلعهها در بلندیهای رشتهکوههای البرز بنا شدهاند (مانند الموت، لمبسر، گرد کوه، سارو و امامه) .
معماری اینگونه قلعهها جنبه نظامی و دفاعی داشته و طرح و نقشه آنها ویژگیهای گوناگونی دارد. قلعهها در صعبالعبورترین بلندیهای کوهستانی بنا میشدند و چون طرح و نقشهای از پیش آماده نداشتند، طراح یا معمار حصارها، برجها، اتاقها و ورودیها را با توجه به موقعیت طبیعی صخرهها، احداث میکرد. به این علت اغلب قلعههای کوهستانی دارای طرح هندسی مشخصی نبودند. مصالح ساختمانی قلعهها بیشتر قلوهسنگ و آجر، و ملاط آن ساروج و آهک بود.
قلعههایی که در دشت برای محافظت از کاروانها و یا برای استفاده سربازان بنا میشد عمدتاً طرح هندسی مشخصی داشتند و دارای نقشههای مربع، مستطیل، چندضلعی و مدور بودند. این قلعهها دارای برجوبارو بودند و مصالح ساختمانی آنها نیز از آجر و خشت بود (مانند قلعه گلی ورامین، میان گاله گرگان، قوشچی ارومیه و قلعه کهنه کرمانشاه) .
در قرن دوازدهم هجری ایجاد قلعه در گذرگاهها به شیوه گذشته متوقف شد و پاسگاهها و سربازخانه هایی به شیوه جدید احداث گردید. همچنین در کرانه خلیجفارس قلعههایی با سبک معماری غربی ساخته شد (مانند قلعههای هرمز، خارک، قشم و بندرعباس).
موقعیت اقلیمی مناطق مختلف ایران تاثیر زیادی در ابداعات معماری این سرزمین داشتهاست. از روزگاران کهن در کنار طرحهای عمده تأمین آب مانند ایجاد قنات و ساختن سد، به ذخیرهسازی آبهای زمستانی و مصرف آن در فصلهای کمآب و خشک سال نیز توجه شدهاست و «آبانبار» را بههمینمنظور بنا کردهاند. قدیمیترین نمونه بجایمانده، منبع ذخیره آب معبد چغازنبیل در خوزستان از دوره هخامنشی است.
آبانبارها به ۲ گروه کلی عمومی و خصوصی تقسیم میشوند. از نظر معماری آبانبارها شامل منبع ذخیره آب، پوشش منبع، بادگیر و هواکش، راهپله، پاشیر و سردر تزیینی و کتیبه هاست که در اشکال گوناگون مکعب، مستطیل، استوانهای و چندضلعی ساخته شدهاند.
مصالح ساختمانی آنها سنگ و آجر، شفته آهک و ساروج است. تعدادی از این آبانبارها با آجر و کاشی تزیین شدهاند (مانند آبانبارهای قزوین، دهنمک سمنان و پنج بادگیر یزد) .
سابقه ایجاد بازار در ایران به روزگاران بسیار دور بازمیگردد. طبق مدارک تاریخی بازار در بسیاری از شهرهای قبلاز اسلام یکی از عناصر مهم شهری بودهاست.
پساز اسلام، گسترش شهرهای اسلامی و افزایش ارتباطات اجتماعی، ازدیاد راههای کاروانی، توسعه کاروانسراها و تبادلات اقتصادی موجب شکل گرفتن فضای بازرگانی و تولیدی موسوم به بازار شد. در شهرهای اسلامی بازار محور اصلی و مرکز اقتصادی شهر بوده و انبارهای مهم، مراکز تولیدی، مراکز توزیع کالاهای گوناگون و مبادلات پولی در آن جای داشتند.
بازارها بیشتر در امتداد مهمترین راههای اصلی شهر ساخته میشدند و در اغلب موارد راستهبازار شاهراه اصلی شهر نیز بود که مهمترین و شلوغترین دروازهها را به مرکز شهر متصل میکرد (مانند بازار سلطانیه، بازار اصفهان و بازار نائین) . در بیشتر شهرهای اسلامی مسجد جامع در کنار بازار قرار داشت.
دکانها در دو سوی راسته اصلی و راستههای فرعی قرار داشتند. برخی از راستهها به عرضه کالاهای مخصوص اختصاص داشتند؛ مانند بازار بزازها، کفاشها، زرگرها و آهنگرها. کاروانسراهای درونشهری که اغلب در پشت دکانهای بازار قرار داشت و به وسیله راهرو یا فضای کوچک به بازار مرتبط میشد. بسیاری از سراها ۲ طبقه ساخته میشدند و همه آنها دارای حیاط مرکزی بودند.
طول بازارها اندازه مشخص و معینی نداشت و به نسبت وسعت شهر و رونق بازار متفاوت بود. طول راسته اصلی در شهرهای کوچک و متوسط در حدود چند صد متر و در شهرهای بزرگ، بیشاز یک کیلومتر بود و عرض بازارها بین پنج تا ده متر بودهاست.
در ساختمان بازارها از بهترین مصالح و شیوههای معماری استفاده میشد. ستونها و دیوارها بیشتر از سنگ و آجر بود و برای پوشاندن سقف از گچ و آجر استفاده میکردند. برای پوشاندن دهانههای بزرگ مانند چهارسو ها و تیمچهها از گنبد و کاربندی استفاده میشد. پشتبام بازارها هم بیشتر با کاهگل پوشانده میشد؛ زیرا کاهگل هم عایق حرارتی بود و هم عایق رطوبتی. کف بازارها اغلب خاکی بود که در اثر گذشت زمان کوبیده و محکم میشد. البته گاهی از سنگ و آجر برای پوشاندن کف بازار و حجرهها استفاده میکردند.
بههرحال، بازار یکی از مهمترین بناهای عمومی شهرهای گوناگون است که در وهله اول برای عرضه، تولید، تبادل و خریدوفروش کالا شکل گرفت، ولی بعدها کارکردهای متعدد فرهنگی و اجتماعی پیدا کرد. رشد و رونق اقتصادی منجر به پیدایش انواع بازار شد که از میان آنها میتوان از بازارهای ادواری، بازارهای روستایی، بازارهای ثابت، بازار بینراهی و بازارهای شهری نام برد.
هر بنای دوره اسلامی چه بنای مذهبی، مانند مسجد و مدرسه و چه غیرمذهبی، مانند کاروانسرا و کاخ از فضاهای گوناگون تشکیل میشود و گاهی نیز ممکن است فضای تازه بهصورت الحاقی به بناهای دیگر اضافه شود؛ مثلاً مناره یا منار در مسجد و مدرسه که جزئی از بناست و بهطور مجزا هم کاربرد دارد.
میان سران-حیاط و صحن-یکی از ویژگیهای معماری اسلامی از مساجد، مدارس و کاروانسراها عمدتاً دارای صحن یا حیاط مرکزی هستند. میان سرا در دوره اسلامی دو نقش مهم داشت: اول اینکه نیاز مسلمانان را به وضوخانه و محل تطهیر در مساجد و مدارس و نیاز مسافران را به استراحت، بارگیری و باربندی در حیاط کاروانسرا تأمین میکرد. دوم اینکه با کانون قرار دادن فضای داخلی، بنا را از سروصدا و فعالیت زندگی روزمره و عادی جدا میکرد.
شکل میان سرا عموماً مربع و مستطیل بود، ولی گاهی از نقشههای چندضلعی و مدور هم استفاده میشد. میان سرا راه دسترسی به شبستان و بناهای وابسته مانند راهپلهها و اتاقها را مشخص میکرد و دارای ایوانی در یک یا دو یا چهار طرف بود.
ایوان از زمان اشکانی مورد استفاده قرار گرفته و ساخت آن تاکنون به شیوههای گوناگون ادامه یافتهاست.
ایوان که معمولاً از ۱ طاق آهنگ تشکیل میشود از سه طرف بسته و بیطرف میان سراب باز میشود. ایوانها بهصورت فضاهای ورودی و خروجی ساخته میشوند و درحالیکه برای جریان یافتن هوا باز هستند، از تابش آفتاب جلوگیری میکند و بهعنوان یکی از اجزای تشکیلدهنده اهمیت فوقالعادهای داشت، به بنا، برجستگی و شکوه میبخشند. ایوان کانونی است برای تزیینات مختلف بنا، چون ایجاد مقرنسها با شیوه آجرکاری، گچبری و کاشیکاری.
به فضاهای سرپوشیده ستوندار یا متشکل از چشمه طاقهایی گفته میشود که در طرفین صحن یا میان سرای مساجد یا اماکن مذهبی ساخته میشود. دهانهی اینگونه فضاها رو به صحنه است و در ورودی مسجد را به شبستان یا گنبدخانه متصل میسازد.
گنبد نیز مانند ایوان یکی از مهمترین عناصر معماری ایران است که سابقه آن به قبلاز اسلام میرسد. پوشش گنبدی در معماری اسلامی ویژگیهای متعددی دارد و بیشاز هر نوع پوششی کاربرد داشتهاست.
ایجاد گنبد روی فضای مربع و یا چندضلعی دارای چند مرحله بودهاست: نخست اتاق چهارگوش با درها و طاقچهها سپس بخش انتقالی بین اتاق چهارگوش و گنبد و در پایان گنبد اصلی معماران ایرانی روی بناهای گوناگون، بهویژه روی مقبرهها، مساجد و مدارس، زیباترین گنبدها را ساختهاند. گنبدهای ایرانی دارای اشکال مختلفی است که برخی از آنها عبارتاند از: گنبد مخروطی یا رک، گنبد یک پوش، گنبد دو پوش و سه پوش، گنبد پیوسته و گسسته.
شکوه و زیبایی معماری ایران در دوره اسلامی بستگی زیادی به گنبدهای آن دارد که اغلب با کاشیکاری معرق تزئینشده اند (مانند مسجد شیخ لطفالله) .
شبستانهای ستوندار-که ارتفاع چندانی ندارند-معمولاً در طرفین گنبدها بنا شدهاند. این شبستانها به گونهای ساخته شدهاند که بتوان با افزودن یا برداشتن دهانههایی، آنها را توسعه داد یا کوچک کارت. بهاینترتیب چنین منطقه سرپوشیدهای را میتوانستند با دیواری تیغه مانند که هیچگونه عملکرد ساختمانی نداشت محصور کنند (مانند مسجد نو تربتجام و امیرچخماق یزد) .
قرن هشتم هجری تاریخ تکامل چهار صفه با موارد استفاده گوناگون است. این بنا در اصل عبارت است از یک فضای مربع یا مستطیلشکل که با اتاقهای متصل بههم احاطه شده، بهطوریکه در اطراف فضای مرکزی تعدادی اتاقهای شاهنشین مانندی به وجود آوردهاست.
اصطلاح چهار صفه را میتوان برای اتاق یا چهارطاق (صلیبیشکل) یا تالار مستطیل بکار برد، که با چند طاق پوشیده شده باشد. چهار صفه های ساده معمولاً در گوشههای عمارتی که در وسط حیاط قرار دارد ساخته شدهاند (مانند مدرسه خرگرد خراسان) .
حجره یا اتاق معمولاً در اطراف حیاط مرکزی یا میان سرا بهصورت مربع، مستطیل و یا چندضلعی ساخته میشد. اینگونه حجرهها در مدارس برای استفاده طلاب و در کاروانسراها برای استراحت مسافران و گاهی بهمنظور چلهنشینی و عزلتگزینی درویشان بنا میشد.
در بعضی موارد حجرهها بهصورت دوطبقه ساخته میشد که رفتن به طبقه بالا از طریق راهروهای ارتباطی انجام میگرفت. معمولاً چنین اتاقهایی از حداقل روشنایی برخوردار بودند، سقف آنها کوتاه بود و از نوع طاق آهنگ ساخته میشد.
منار یا مناره بهمعنای جای نور است و به بنایی بلند و کشیده اطلاق میشود که عموماً کنار بناهای مذهبی مانند مدارس، مساجد و مقبرهها ساخته میشدند.
قبلاز اسلام از منار برای راهنمایی استفاده میکردند که گاهی نیز معرف وجود آتشکده و آتشگاه های بزرگ بود و به آن میل میگفتند (مانند میله نورآباد، میل فیروزآباد) . در دوره اسلامی احداث مناره گسترش بیشتری یافت. یکی از قدیمیترین منارهها متعلق به مسجد جامع دمشق است. از دیگر منارههای باقیمانده اوایل اسلام میتوان به مناره مسجد سامره اشاره کرد.
اگرچه معلوم نشده که قدیمیترین مناره در ایران در کدام یک از بناهای مذهبی ساختهشده، ولی مناره مسجد جامع سمنان و دامغان را میتوان از قدیمیترین منارههای ایران دانست.
لازم به یادآوری است که در آغاز منارهها عموماً بهصورت منفرد در مجاورت مساجد ساخته میشدند، ولی از دوره سلجوقی به بعد بهتدریج منارهها بهصورت زوجی بر سردر ورودی و یا بر ایوان اصلی احداث گردید (مانند مسجد جامع اصفهان، مدرسه دو منار گلشن طبی) . از نظر معماری منارهها از سه قسمت اصلی پایه، ساقه یا بدنه و کلاهک یا تاج و بخشهای پلکان و نورگیر تشکیل میشود. منارهها به اشکال استوانهای، مخروطی و چندضلعی ساخته شدهاند. منارهها در آغاز احداث بسیار ساده و عاری از تزیینات بودند، ولی بهتدریج همانند دیگر عناصر معماری با تزئیناتی چون آجرکاری، کاشیکاری، مقرنس و کتیبه آراسته شدهاند. مصالح ساختمانی منارهها از آجر و سنگ بودهاست. منارهها برای استحکام بخشیدن و جلوگیری از رانش بنا ساخته میشدند.
معماران و استادکاران ایرانی با توجه به شرایط اقلیمی و جغرافیایی مناطق گوناگون ایران شیوههای معماری را در شهرهای مختلف توسعه بخشیدند؛ همانطور که به دلیل سرما ایجاد بناهای فاقد میان سرا در آذربایجان متداول بوده، ساختن بادگیر نیز در مناطق کویری رواج داشتهاست.
سالیان بس دراز، بادگیر یکی از اجزای مهم بناها در نواحی گرم و خشک ایران بودهاست. هر بادگیر شامل برجهای تهویه بر فراز ساختمان است. در بالای هر برج یک رشته دهانههای عمودی وجود دارد که در مقابل بادهای وزان قرار گرفته و برای گرفتن نسیم و هدایت آن به اتاق همکف یا زیرزمین که رطوبت را از یک حوض آب اخذ میکند، تعبیه شدهاست.
در شهرهای کویری ایران مانند کاشان، یزد و کرمان از بادگیر در بناهای مختلف بهنحو مطلوب استفادهشده است. در بعضی بناها حتی چندین بادگیر ساختهشده است (مانند آبانبار پنج بادگیر یزد) .
گرچه پله ۱ اثر معماری مهم به حساب نمیآید، ولی کاربردهای سودمندی در معماری دارد. راهپلههای مارپیچ داخل منارهها و پلههایی که به بامها و فضاهای داخلی و خارجی بنا و به پا شیرهای سراشیبی آبانبارها منتهی میشود از اهمیت ویژهای برخوردارند. همچنین پلهها، راههای ارتباطی مفید به طبقه دوم یا پشتبام بشمار میروند. در بعضی از بناها پلهها علاوهبر کاربرد ارتباطی، وسیله سبک کردن حجمهای ساختمانی نیز هستند (مانند بنای تایباد خراسان) . مدرسه غیاثیه خرگرد دارای هشت دستگاه پله است. همچنین مسجد کبود تبریز پلههایی در شش قسمت دارد که دو دستگاه پله به نمای اصلی متصل است و چهار دستگاه در گوشههای گنبدخانه یا شبستان قرار دارد که به طبقه دوم متصل میشود. مصالح ساختمانی پلهها اغلب آجر است.
تعداد بسیاری از آرامگاهها مدفن اصلی شخصیتی مذهبی یا سیاسی هستند که زیر طبقه همکف ساخته میشدند. ازآنجاکه طبقه همکف باید محلی برای زیارت یا مراسم مذهبی میداشت، معمولاً محل تدفین را در طبقهای پایینتر از سطح زمین میساختند. احداث سردابه بیشتر در آرامگاههای ناحیه شمال و آذربایجان مرسوم بودهاست.
از قرن هشتم هجری به بعد نصب ضریح چوبی در روی مزارها بهصورت سمبلیک متداول شد. صندوقهای چوبی منبتکاریشده نام بسیاری از درودگران هنرمند را بر خود دارد.
بهطورکلی آگاهی ما از نحوه ساخت، طراحی و سایر امور ساختمانی دوره اسلامی بسیار کم و محدود است. بدونشک ایجاد بناها، چه مجموعههای مذهبی و چه غیر مذهبی، مستلزم آگاهی از علومی چون هندسه، ریاضی و طراحی بودهاست و استادکاران طی قرون متمادی با بهرهگیری از این علوم، توانستهاند شاهکارهایی در هنر معماری به وجود آورند متأسفانه در متون تاریخی دوره اسلامی مطالب مهم و تصاویر چندانی در مورد چگونگی ایجاد بناها به چشم نمیخورد. تنها نمونههای قابلذکر دو نقاشی منسوب به بهزاد، با تاریخ ۸۷۲ هجری، در ظفرنامه و خمسه نظامی است. این نقاشیها در حال حاضر در دانشگاه هاپکینز آمریکا نگهداری میشوند و در آنها نحوه ساخت مسجد جامع تیمور و همچنین کاخ خور نق به شیوه مینیاتور به تصویر کشیدهشده است. در این نقاشیها تا حدودی تزیینات و ابزار و وسایل معماری مرسوم آن روزگار مانند داربست، گونیای چوبی، اره، خطکش، بیل، کیش، مالی، نردبان و غیره و همچنین مصالح ساختمانی مانند سنگ، آجر، گچ، ملاط و کاشی و مراحل اجرای ساختمان نشان داده شدهاست.
برخی محققان بر این عقیدهاند که علت فقدان مطالب سودمند دربارهی معماران دوره اسلامی و روشهای طراحی و ساختمانی آنها، این است که معماران در مقایسه با شاعران، فیلسوفان و مورخان، کمتر مورد توجه بودهاند. البته این رأی درست بهنظر نمیرسد؛ زیرا در ادوار مختلف نیاز همگان به معمار و استادکاران ساختمانی برای ایجاد محلهای مسکونی، تجاری و عبادی امری مسلم بودهاست.
مورخان اسلامی چون بیهقی، ابنخلدون و خواجه رشیدالدین، مطالب سودمندی درباره معماری و معماران نوشتهاند؛ از جمله نوشتهاند معماران از علوم ریاضی و هندسه اطلاع داشتند و در احداث بناها قبلاز هر چیز به طراحی و نقشهکشی مبادرت میورزیدند. فارابی فیلسوف بزرگ ایران میگوید معماری مبتنی بر علم هیل است و هیل، مهارت، هنر و فنی است که با کار استادان و هنرمندان در اشکال هندسی نشان داده میشود. هندسه مبنای معماری بود و معمار بسیار ماهر و استاد را مهندس میگفتند که به معنای هندسهدان است.
هم چنین متونی در دست است که در آنها از هندسی و طرحهای هندسی برای معماران بحث میشود و سراسر این کتابها دارای توضیحاتی است که به معماری عملی ارتباط پیدا میکند. بخشی از کتاب مفتاحالحساب نوشته جمشید کاشانی ریاضیدان و منجم عصر تیموری، به معماری اختصاصیافته و در آن بخش از روشهای ساختن طاق و گنبد و مقرنس بحث میکند، از انواع طاقهایی که او شرح میدهد برخی را در بناهای تیموری میتوان دید.
معماران، استادکاران، بنایان و دیگر گروههای وابسته به علم معماری، با آگاهی کامل از فن معماری و با ابتکار و ابداعات خاص خود و رعایت کامل اصول هندسی و مهارتهای سنتی و همچنین الهام از عقاید دینی فضای معماری ایران را شکوهی جاودانه بخشیدند.
مسئولیت ساخت بنا نیز بهعهده گروههای متعددی بودهاست؛ مثلاً گروهی مسئول احداث ساختمان تا مرحله سفتکاری، و گروهی مسئول تزیینات بنا مانند آجرکاری، گچبری و کاشیکاری بودهاند. همچنین بین استادکاران، سلسلهمراتبی وجود داشته، مانند مهندس، معمار، بنا، سرکارگر، سنگکار، گچکار، کاشیکار و کارگر ساده که هر یک مسئولیت خاصی داشتند.
لازم به یادآوری است که معماران ایرانی بهعلت فروتنی از ثبت کردن نام خود بر بناها خودداری میکردند؛ بههمینعلت جز تعدادی از بناها که نام معمار یا سازنده آن مشخص شد، بقیه فاقد نام استادکار یا سازنده آن است.
مصالحی که در ایجاد بناهای دوره اسلامی بهکاررفته متنوع است.
مهمترین مصالح ساختمانی در ایران قبل و بعد از اسلام آجر بودهاست. آجرهای بهکاررفته در معماری عموماً مربعشکل است که در کارگاههای آجرپزی در سراسر ایران ساخته میشد. آجر علاوهبر استفاده در ساختن بدنه بنا برای تزیین آن نیز نقش مهمی داشت و از اوایل اسلام تا دوره تیموری تزئین بیشتر بناها با آجرکاری است. همچنین از آجرهای تراشدار و قالبی نیز استفاده میشد. آجرهای پخته رنگهای گوناگونی چون زرد کمرنگ، قرمز و قرمز تیره داشته که بیشتر در ابعاد 3*20*20 و 5*20*20 و 5*25*25 سانتیمتر ساخته میشد و در قسمتهای مختلف بنا مانند ایوانها، طاق نماها، گنبدها، منارهها و اتاقها به کار میرفت (برجهای خرقان، گنبد قابوس، مناره مسجد ساوه) .
گچ از دیگر مصالح ساختمانی است که در تمامی ادوار، در معماری استفادهشده است. ازآنجاییکه گچ از مصالح ارزانقیمت بوده و زود سفت میشدهاست، کاربردهای متعدد داشته و مورد توجه معماران بودهاست. گچبری برای آراستن سطوح داخلی بناها، نوشتن کتیبهها، تزیین محرابها، زیر گنبدها و ایوانها به کار میرفتهاست. بسیاری از بناهای عصر سلجوقی و ایلخانی با گچبری تزیین شدهاند. اهمیت گچبری در بناهای اسلامی بهحدی بود که هنرمندان این رشته به «جصاص» معروف بودند و نام بسیاری از این هنرمندان در کتیبههای بناها به یادگار ماندهاست. علاوهبراین، هنرمندان گچبر در قرن پنجم تا دهم هجری از شیوههای گوناگونی مانند گچبری رنگی، گچکاری وصلهای، گچکاری توپر و توخالی، گچبری مشبک و گچبری مسطح و برجسته استفاده کردهاند (مانند اصفهان: محراب اولجایتو، زنجان: گنبد سلطانیه، همدان: گنبد علویان و اشتر جان: محراب اشتر جان) .
استفاده از کاشی برای تزیین و همچنین استحکام بخشیدن به بناها از دوره سلجوقی آغاز شد و در طی قرون متمادی بهویژه در عهد تیموری و صفوی به اوج رسید. کاشی نقش عمدهای در تزئین بناهای دوره اسلامی داشت و با شیوههای متفاوت توسط هنرمندان کاشیکار به کار میرفت. استفاده از کاشیهای یکرنگ، کاشی هفترنگ، کاشی معرق و تلفیق آجر و کاشی در دورههای سلجوقی، ایلخانی، تیموری و صفوی در تزیین بنا مرسوم بوده و تا عصر حاضر ادامه یافتهاست. تزیین بخشهای گوناگون بنا، از پوشش گنبد و مناره گرفته تا سطح داخلی بنا و زیر گنبد و دیوارها و محراب با کاشیهای مختلف، بویژه کاشیهای معرق، به بناهای مذهبی و غیرمذهبی ایران دوره اسلامی زیبایی خاصی بخشیدهاست (مانند گناباد: مسجد گناباد و غیاثیه، خرگرد: مدرسه خرگرد، مشهد: مسجد گوهرشاد، تبریز: مسجد کبود، اصفهان: مسجد شیخ لطفالله و مسجد امام) .
از دیگر مصالح ساختمانی معمول در معماری ایران خشت است. در دوره اسلامی یا تمامی بنا از خشت بوده یا بخشی از دیوارها از خشت و بقیه از آجر بودهاست. ازآنجاییکه مقاومت خشت در برابر باد و باران و برف اندک است، بناهای خشتی زیادی از روزگاران گذشته باقی نماندهاست.
در معماری اسلامی از سنگ برای کار در شالوده، بدنه، فرش کردن کف و تزیین بنا استفاده میشد. گرچه بهعلت موقعیت جغرافیایی و اقلیمی استفاده از سنگ در برخی نقاط چون آذربایجان بیشتر دیده میشود، اما بهرهگیری از آن تقریباً در سراسر ایران مرسوم و متداول بودهاست. استفاده از سنگ در پی بنا و دیوارها اهمیت ویژهای داشت و برای ساختن کتیبهها سنگهای گوناگونی چون سنگ سیاه، سنگ آهک، سنگ مرمر-که با دقت تراشیده و گاهی حجاری میشد-به کار میرفت (مرند: کاروانسرای مرند، شیراز: مسجد جامع، کاشان: کتیبههای مسجد میدان) .
استفاده از چوب برای ساختن درب، پنجره، صندوقهای ضریح، ستونها و تیر سقف و چارچوب، از ویژگیهای معماری اسلامی است که در ناحیه مازندران و گیلان رواج بیشتری داشتهاست. درختهای تبریزی، سپیدار، چنار، کاج و گردو از جمله درختهایی بودند که از چوب آنها برای بخشهای گوناگون بنا استفاده میشدهاست (ورامین: مسجد جامع، تبریز: ارگ علیشاه، ساری: امامزاده صالح) .
کاوشهای باستانشناسی سالهای اخیر و همچنین بناهای باقیمانده از ادوار مختلف اسلامی نشان میدهد که از شیشههای الوان به رنگهای سرخ، آبی، بنفش و سبز برای تامین روشنایی و تزئین در و پنجره و قابهای گنبد خانهها و شبستانها استفاده میشدهاست همچنین مطالعه متون تاریخی و مشاهده مشاهده مینیاتورهای قرن ششم تا دوازدهم هجری نشان میدهد که شیشه، کاربرد وسیعی داشتهاست (خر گرد: قیاسی، شازند: مقبره شیری بکا آغا، اصفهان: عالیقاپو) .
منبع: کتاب تاریخ هنر معماری ایران در دوره اسلامی.محمد یوسف کیانی.