دوره پارینهسنگی از چهل هزار تا دههزار سال پیشاز میلاد را شامل میشود در واقع نخستین آثار هنری ساخته دست بشر که مربوط به این دورند قدمتی چنین کهن دارند. این ساختها بیشتر سلاح و ابزار بودند یعنی چیزهایی برخاسته از نیاز بشر در عصر حجر. در واقع آنچه در این دوره هنر محسوب میشود روشی بوده برخاسته از ذهن ابتدایی انسان این دوره برای ماندن و زندگی کردم و شاید به اندازهی تهیه غذا و مسکن برای او ارزش حیاتی داشتهاست. پس نیازهای عصر حجر سرمنشاء خلق آثار هنری در این دوره بودهاست.
از آن دور علاوهبر مصنوعات ابتدایی ما مانند چنگال، نیزه، تبر، چوبدستی و چماق که با سنگهای ناصاف و تراشخورده ساخته میشدند، نقاشیها و کندهکاریهای بر دیوار و سقف غارها که عمدتاً مکان زندگی انسان آن دوره بوده نیز باقی ماندهاست.
نقش حیوانات از نقاشی های غار لاسکو فرانسه
این نقاشیها معمولاً با رنگدانههای کانی مثل گل اخرای زرد یا قرمز روی سقف و دیواره غارها ترسیم میشدند؛ به این نحو که با ساییدن اخراها آنها را بهصورت خاکی نرم درمیآوردند یا آنها را با مادهای دیگر مثل چربی حیوانات مخلوط میکردند و بعضی نقشها بعد از طراحی رنگآمیزی نیز میشدند و این کار گاهی چنان ماهرانه انجام میشد که برجستگی بدن حیوانات با نوع رنگآمیزی آنها مشخص میشد.
نقش یک اسب از نقاشی های غار لاسکو فرانسه
موضوع نقاشیها اغلب نقش حیواناتی چون گاو وحشی، گوزن، اسب، گراز، گرگ و یا صحنه شکار آنها با کمان و پیکان بودهاست، آثاری نیز کشف شدند که گروهی از مردان و زنان در حال رقصهای دستهجمعی نشان میدهند.
نقاشی حیوانات غار لاسکو فرانسه
در این نقاشیها اثری از گلوگیاه دیده نمیشود و تصویر حیوانات و شکار آنها موضوع اغلب نقاشیها را تشکیل میدهد. اینموضوع ناشی از این امر بودهاست که بشر آن دوره هنوز با کشاورزی آشنا نشده بود و گیاهان در روند زندگی او تاثیر زیادی نداشته که در نقاشیهایش ظاهر شود اما در دورههای بعدی با آشنایی بشر با کشاورزی نقوش نباتی نیز بهتدریج هم در نقاشیها، هم در نقش برجستهها و هم در تزیینات معماری آنها آشکار میشود.
نقاشی گوزن غار لاسکو فرانسه
نهتنها نقوش نباتی که نقوش انسان نیز در این تصاویر به چشم نمیخورد در موارد نادری هم که یافت شده (۲ مورد) ، بسیار سادهتر از سایر تصاویر و با خطوطی بسیار ناشیانه نقش شدهاند. درواقع ذهن ابتدایی بشر عصر حجر نمیتوانست بین یک تصویر یا یک مجسمه با واقعیت تفاوت زیادی قائل شود. احتمالاً از دید او تصویر یک حیوان با خود حیوان زنده یکی بود و او فکر میکرد با نقاشی کردن حیوان و در اختیار داشتن تصویر آن خود حیوان نیز برای همیشه در اختیار اوست یا حداقل میتوان آن را خیلی راحتتر از قبل شکار کرد حتی برای تضمین موفقیت در شکار، مراسمی نیز در مقابل تصاویر نقاشی شده اجرا میکرد. بعضی باستانشناسان حتی اعتقاد دارند نیزه یا تیر فرورفته در بدن حیوانات بعد از ترسیم خود حیوان نقش شدهاند، مثل تیرهای فرورفته در بدن گاو وحشی در غار نی یو مدارک. پس به بیانی او با نقاشی شکار میکرده و کاملاً طبیعی است که نیازی به نقاشی تصویری از خودش نداشتهاست. از طرفی هنرمند عصر حجر قصد داشته با تکرار تصویر جانوران تعداد آنها را که در واقع غذای اصلی و بودند افزایش دهد، همانطور که قبلاً اشاره شد بشر آن دوره عمدتاً از راه شکار حیوانات نیازهای زندگی خود را تأمین میکرد.
همانطور که اشاره شد این آثار هنری اثر سرگرمی و تفنن خلق نشدهاند، هدف از ترسیم آنها تزیین مکان زندگی بشر نیز نبودهاست، چراکه دراینصورت قاعدتاً باید این تصاویر در ورودی روشن غارها یا در بخشهای مسکونی آنها ترسیم میشدهاست، درحالیکه عمدتاً در انتها و اعماق غارها یافت شدهاند، جایی دور از دسترس و دید همگان. مثلاً در غار نیو این تصاویر در عمق حدود ۸۰۰ متری غار ترسیم شدهاند. با توجه به این دشواری و سختی دسترسی به این نقاشیها بهنظر میرسد ترسیمکننده هنرمند آنها نوعی نیرو و قدرت جادویی نیز برای آنها قائل بودهاست. نقاشی جادویی بوده برای تسلط بر طبیعت پیرامون بشر و این احتمال که او میترسیده با تسبیح کردن نقش انسان خودش نیز جارو شود حدسی درست و منطقی بهنظر میرسد. البته بعدها با آشنا شدن بشر با دامپروری و رام کردن حیوانات بهتدریج نقوش انسانی نیز در کنار سایر نقوش ترسیم میشوند.
تصاویر مکشوفه از دل غارها هرچند بسیار ساده و انتزاعی اند ولی بازتابی از نگاه تیزبین و حافظه قوی بشر آن دوره دارند. با گذشت زمان که دقت و مهارت بشر در بازنمایی تصاویری که میدید افزایش پیدا میکند واقعنمایی این تصاویر نیز بیشتر میشود. این تصاویر گاهی رویهم نقش شدهاند، گاهی نیز بیتناسب و ترتیب و با اندازههای بسیار متفاوت در کنار هم قرار گرفتهاند در بعضی از غارها نیز از خطوط نقشها مشخص است که چندین نسل از هنرمندان یک تصویر را بارها و بارها نقاشی کردهاند. در ترسیم این نقاشیها برای بشر دوره پارینهسنگی وسایلی ساده و ابتدایی کفایت میکردهاست. احتمالاً یک تکه استخوان پهن تخته رنگ او بودهاست و موی جانوران و یک تکه چوب یا نی قلمموی او.
نقاشی غار پش مرل فرانسه، به حالت طبیعی سنگ در سمت راست تصویر که بعنوان سر اسب انتخاب شده و همچنین به آثار دست توجه کنید.
قدیمیترین آثار نقاشی کشفشده مربوط به ۲۰ هزار سال پیشاز میلاد است اولینبار در قرن نوزدهم میلادی وقتیکه دختربچهای بهطور اتفاقی متوجه نقاشیهای روی سقف غار التامیرا از غارهای شمال اسپانیا شد، ارزش باستانی این غار مشخص گشت این غار حدود ۳۰۰ متر عمق دارد و در نقاشیهای آن بیشاز ۲۰ گونه حیوان مربوط به عصر حجر با رنگهای سیاه و قرمز دیده میشود. با توجه به اینکه در این دوره بشر هنوز موفق به کشف آتش نشده بود احتمال میرود که روشنایی لازم در اعماق این غار برای نقاشی و کندهکاری با چراغهای سنگی کوچکی که با چربی یا مغز استخوان حیوانات پر میشده تأمین میشدهاست. تصویر حیوانات که حتی بعضی قبلاز رنگآمیزی با سنگ چخماق نوکتیزی کندهکاری نیز شدهاند زخمی و تیرخورده درحال دویدن و زوزه کشیدن نقش شدهاند. از پستی و بلندیهای طبیعی خود غار نیز برای نشاندادن برجستگی بدن حیوانات استفاده شدهاست. گاهی نیز تشابه میان قسمتی از غار با یک جانور منبع الهامی بودی برای تصویر کردن نقشه آن جانور. از اینمورد میتوان به اسب خالدار در غار پشم نیز اشاره کرد که باستانشناسان آن را نتیجه تشابه برجستگی قسمتی از غار با سر و گردن اسب میدانند.
نقاشی های غار آلتامیرا، اسپانیا
کشف آثار غار آلتامیرا گام بلندی بود در جهت شناخت هنر مربوط به این دوره، بهطوریکه بهدنبال کشف آن غارهای دیگر نیز کاوش و بهتدریج گنجینهای از هنر این دوره کشف گردید، از جمله غار لاسکو در جنوب فرانسه که در سال ۱۹۴۱ کشف گردید و آثار این غار را دو پسربچه که به همراه سگشان سرگرم توپبازی بودند برحسب تصادف کشف کردند یکی از نقاشیهای دیواره این غار که از عمق ۱۳۰ متری آن یافتشده است نقش یک انسان را با خطوطی بسیار ساده نشان میدهد که در مقابل یک گاو وحشی تیرخورده و زخمی به پشت روی زمین افتادهاست، کرگدنی نیز در سمت چپ تصویر درحال خارج شدن از صحنه است. مرغی نیز بر چوبی ایستاده و صحنه را مینگرد که هنوز معلوم نیست در این تصویر چه نقشی دارد.
نقاشی غار لاسکو
در فرانسه غار دیگری بنام فون دو گوم نیز وجود دارد که تصاویر و نقاشیهای صخرهای باارزشی از دوری از درون آن کشفشده است.
علاوهبراین آثار نقاشی شده و کندهکاریشده صخرهای که باارزشترین میراث شکارچیان هنرمند آن دوره است، کندهکاری روی سنگ و چندی پساز آن کندهکاری روی استخوان، عاج و شاخ حیوانات و همینطور پیکر و مجسمههای سهبعدی نیز از این دوره به دست آمدهاست اکثر پیکره ها و مجسمههای ساخته شدهاند متعلق به حیوانات و بعضی نیز مجسمههای کوچکی است از یک ایزد بانو که در مقام الهه حاصلخیزی، باروری و فراوانی ستایش میشدهاست این مجسمهها که بهطور کامل یا قطعاتی از آنها باقیمانده است اکثراً بدون نمایش جنسیت عریان اند و در نمایش اندامهای آنها مبالغه زیادی شدهاست، اما نهتنها اجزاء چهره معمولاً نشان داده نمیشوند که در برخی حتی پیکر سرهم نداشتهاست. این مجسمهها نزد باستانشناسان به پیکرههای ونوس شهرت دارند معروفترین نمونه این پیکرهها ونوس ویلندورف است که در اتریش کشفشده است این مجسمه با قدمتی حدود ۲۰ تا ۲۵ هزار سال قبلاز میلاد قدیمیترین اثر پیکرهسازی جهان محسوب میشود.
پیکره ونوس ویلندورف، اتریش، (venus willendorf)
همانطور که اشاره شد کندهکاری روی سنگ یا استخوان حیوانات هم انجام میشدهاست. البته گاهی یک مجسمه براساس شباهتی تصادفی میان یک حیوان با یک تکه سنگ یا استخوان ساخته میشد که با آراستن به تکمیل کردن آن به اثری هنری تبدیل میشد از معروفترین این آثار شاخ گوزنی است که نقش یک گاو میش با سری برگشته روی آن حک شدهاست در این اثر یال گاو باهاشورزنی نشاندادهشده است.
نقش کنده کاری شده گاو وحشی کوهان دار با حالت سر در حال لیسیدن بدن خود روی شاخ گوزن، 13000 تا 15000 سال قبل از میلاد، محل کشف پناهگاه صخره ای لامادلین، محل نگهداری موزه ملی ماقبل تاریخ فرانسه (Les Eyzies-de-Tayac-Sireuil, France)
پناهگاه صخره ای لامادلین فرانسه ( La Madeleine)
این دوره مربوط به ۱۵ تا دههزار سال قبلاز میلاد است و یک دوره انتقالی، حد فاصل دوره پارینهسنگی و نوسنگی، محسوب میشود. از آثار مکشوفه این دوره نقاشیهایی از جانوران و انسانها در صحنههای شکار، جنگ، رقصهای آیینی و برداشت محصول است. نقاشیهای این دوره نیز مشابه نقاشیهای غاری ترسیم شدهاند و همان اهمیت جادویی و مذهبی پیشین را دارند ویل بود البته در این دوره بیشتر بهصورت نماد درآمدهاند، یعنی نوعی ابتدایی از خط هیروگلیف. اما شاید تفاوت عمده این آثار با نقاشیهای عصر پارینهسنگی این باشد که برخلاف دورههای پیشین تصویر آدمی چه بهصورت انفرادی و چه گروهی در نقاشیها دیده میشود. از این نمونه میتوان به تصویر پنج جنگجوی که در دره گاسولا یافتشده اشاره کرد.
نقش پنج جنگجو در حال رقص، حدود 3000 الی 8000 سال قبل از میلاد، دره گاسولا، کاستلون، اسپانیا، عرض 22/5 سانتیمتر
مهمترین تحولی که در این دوره در زندگی بشر رخداد کشف آتش بود. آتش به اندازهای برای انسان مهم و باارزش بود که آن را میپرستید و مراسمی برای نیایش آن برگزار میکرد. در این دوره شاهد طولانیتر شدن دورههای استقرار بشر در یک مکان هستیم. البته قبلاز این دوره بشر از آتش طبیعی استفاده میکرد، اما در این دوره قادر شد با زدن دو قطعهسنگ چخماق به هم یا با مالش دادن دو قطعه چوب در هر زمانیکه نیاز داشت آتش روشن کند. آتش در ساخت ابزار چوبی و بعدها در سفالگری و فلزکاری استفاده فراوان داشت. سیاهی هایی ناشی از دود آتش در منتهیالیه غارهای محل سکونت بشر باقیمانده است. درواقع کشف آتش از گامهای مهم بشر در تسلط بر طبیعت پیرامونش بودهاست.
این دوره در حدود هشت هزار سال پیشاز میلاد آغاز میشود. بشر در این دوره نیز همچنان از غارها و پناهگاههای طبیعی برای سرپناه استفاده میکرد. او در این دوره یکی دیگر از گامهای خود را در تسلط بر طبیعت اطراف خودش برمیدارد و آن آشنا شدن با کشاورزی و دامپروری است بعضی باستانشناسان معتقدند ازآنجاکه جمعآوری آذوقه برعهدهی زنها بوده پس همانها هم بودند که اولین بار به فکر کشاورزی افتادند. بههرحال در این دوره بشر دیگر فقط به شکار برای تامین غذای خویش متکی نبود و آموخت که چگونه غذای خود را تهیه و حتی مازاد آن را ذخیره سازد، البته با اهلی کردن و در دسترس بودن حیوانات، علاوهبر تغذیه، پوشاک و حملونقل بشر نیز تأمین میشد. اولین مراحل تجارت نیز در همین زمان شکل میگیرد یعنی از زمانیکه بشر تولیدکننده غذا میشود و اضافه تولیدش را با اشیای دیگری معاوضه میکند، این معارضهها را دوره گردان انجام میدادند. علاوهبر محصولات غذایی حیوانات و ابزارآلات نیز در دادوستدها معاوضه میشدند.
ابزارها و سلاحهای مورد نیاز بشر که دیگر کارآمدتر، متنوعتر و تخصصیتر از قبل شده و عمدتاً شامل پیکان، چاقو، تبر، سنبه، درفش، داس، سنجاق و انبر بودند از سنگ صیقلخورده یا استخوان ساخته میشدند. علاوهبر اینها در این دوره ساخت وسایلی چون تیر و کمان، قرقره، اهرم، سنگ آسیاب و چرخ نیز معمول شد.
از دیگر ابداعات بشر در این دوره آشنایی با صنعت سفالگری بود که زمینه تازهای برای هنرنمایی بشر فراهم آورد سفالها که در ابتدا محدود به ساخت ظروف بودند با دست ساخته میشدند. کوزه، پیاله و آبدان ازجمله ظرفهای سفالی ساختهشده بدست بشر این دوره است اولین تزیینات روی سفالها از خطوط ساده و طرحهای دایرهای و مارپیچ تشکیل میشد و بعد در کنار آنها از نقوش گیاهی و جانوری نیز استفاده شد.
با ظهور اولین مراحل تجارت در زندگی بشری مهرهای برجسته که برای تشخیص مالکیت بکار میرفتند نیز ساخته شدند تصاویر روی مهرها به این دلیل که کمتر از سایر آثار هنری از بین رفتهاند سیر تکامل هنر اقوام مختلف را بهخوبی نمایان میسازند، نقوش روی آنها ملهم از تصاویر روی ظروف سفالین بودهاست، البته بعد از اختراع خط در کنار تصاویر، نوشتههایی نیز روی مهرها حکاکی میشد. در واقع این تصاویر حکشده روی آنها معرف مالک مهر بودهاست. مهرها که از سنگهای مختلف، گل پخته، عاج، استخوان، فلز و حتی شیشه ساخته میشدند در ابتدا به شکل تکمه مخروطیشکل بودند با یک حلقه برای رد کردن طنابی از آنها، چراکه مهرهای اولیه معمولاً با طنابی به گردن یا دست آویزان میشدند و در هنگام استفاده نیز آنها را در دهانه خمره محتوی بار جا میدادند یا با طنابی که از آنها رد میشد به بار وصل میکردند بعدها مهرهایی به شکل نیمکره یا استوانهای نیز ساخته شدند. از درون مهرهای استوانه نیز میلهای فلزی یا یک طناب رد میکردند تصاویر روی مهرهای استوانهای با غلتاندن روی گل مشخص میشد.
آشنایی بشر با کشاورزی و دامپروری و سفالگری بود که بهتدریج باعث یکجانشینی بهصورت فصلی یا دائمی و ساخت خانههایی نزدیک بههم و نهایتاً تشکیل روستاها گردید که از اجتماع روستاها نیز بهتدریج مقدمات شکلگیری شهرها فراهم گشت. درواقع جابهجا کردن مدام ظروف سفالین سنگین و شکستنی برای بشر ممکن نبود و از سوی دیگر و باید در کنار همان زمینهای کشاورزیاش ساکن میشد چون رفتوآمد مرتب به غار برای او سخت بود؛ با زیاد شدن محصولات کشاورزی نیز نیاز به انباری ثابت داشته و محصولات خود را در آنجا ذخیره سازد. درواقع تغییرات بهظاهر کوچک و کماهمیت در زندگی بشر تحولات مهم و اساسی در پی داشته و مقدمهای بوده برای آغاز شهرنشینی و تمدن بشری.
از نخستین استحکامات ساخته دست بشر دهکدهای بوده در ناحیهای به نام اریحا (واقع در فلسطین امروزی) که در اوایل هزاره نهم پیشاز میلاد شکل گرفتهاست. خانههای این دهکده از خشت خام و بر پیهای سنگی بنا شده بودند با دیوارهایی گچکاری و رنگآمیزی شده. حصاری سنگی نیز به قطر یک متر و نیم برای دفاع در برابر تجاوز همسایگان گرداگرد این شهر کشیدهشده بود. از نقاط دیگر که نشانههایی از نخستین تلاشهای بشر برای پیریزی زندگی شهری در آن دیده میشود چاتال هویوک واقع در ترکیه امروزی است. در اینجا نیز خانهها از خشت خام ساختهشده بودند و دیوارها و کف اتاقها گچکاری و رنگآمیزی شده بود. نکته جالبتوجه در این شهر این است که بین خانهها که همه نقشه واحدی نیز داشتند هیچ خیابانی وجود نداشته و خانهها تقریباً بههمچسبیده بودند و هم از پشتبامها بههم راه داشتند. این سبک خانهسازی هنوز هم در برخی نواحی ایران و آناتولی مرکزی ادامه دارد. مزایای چنین بافت فشرده شهری این است که علاوهبر افزایش استحکام خانهها که درواقع حایل یکدیگراند نفوذ بیگانگان به درون شهر را نیز تقریباً غیرممکن میکند. نمونه ساختهشده از این خانهها در موزه باستانشناسی شهر آنکارا در ترکیه موجود است.
خانه های مستطیلی همگی در مجاورت هم ورودی همه خانه ها از سقف
ویژگی های اصلی سکونتگاه چاتالهویوک، سازه هایی مانند خانه ها، محوطه های زباله و آغل حیوانات است. خانه ها از سقف های مسطح تشکیل شده اند. از مصالح آجر گلی استفاده شده و دیوارها در مجاورت یکدیگر ساخته شده اند. علاوه بر این در ساخت خانه ها از مصالح چوبی، نی، نی و نی استفاده شده است. بین خانه ها هیچ خیابانی وجود ندارد و به صورت خوشه ای متصل به هم به یکمحله تبدیل شده اند و از فضاهای خالی بین خانه ها به عنوان زباله دان و احتمالاً آغل حیوانات استفاده می شد.
ماکتی از شهر چاتالهویوک در موزه پیش از تاریخ تورینگن در آلمان
از قسمت ورودی خانه نردبانی از سقف می توانید مستقیماً به اتاق اصلی پایین بروید. در اتاق اصلی سکوهایی با ارتفاع های مختلف وجود دارد. ساکنان چاتالهویوک از این سکوها برای دفن افراد متوفی خود استفاده میکردند. اغلب دیوارها و کف خانه را با گچ سفید می کردند. با محاسبه تعداد لایه های گچ بر روی دیوار خانه ها، تخمین زده می شود که ساکنان چاتالهویوک به طور متوسط 80 سال از یک خانه استفاده کرده اند.
مجسمه الهه مادر که از چاتالهویوک یافت شده است و در موزه تمدن های آناتولی در آنکارا به نمایش گذاشته شده است.
از آثار مهم مربوط به اواخر دوره نوسنگی در اروپا ساختمانهایی است که از سنگهای بزرگ نیم تراشیده به ابعادی بیشاز ۲۰ متر و وزن چندین تن ساختهشده بودند این بناهای معماری که امروز فقط بقایایی از آنها باقیمانده است به مگالیتیک بزرگ سنگی یا استونهنج شهرت یافتهاند. البته نخستین نمونههای این معماری ابتدا در جنوب اسپانیا و پرتغال یافتشده و بهنظر میرسد از آنجا به غرب و اروپا راهیافته است.
استونهنج، ترکیب بندی دولمن، دو سنگ عمودی و با یک سنگ افقی در سقف
استونهنج، کروملک، سنگ ها بصورت دایره وار کنار هم قرار دارند.
این سنگهای عظیم به شکلهای مختلف در کنار هم قرار میگرفتند، مثلاً یک تخته سنگ به شکل سقف روی دو یا چند پایه سنگ عمودی بزرگ قرار میگرفت که این ترکیببندی دولمن نامیده میشود. این ساختمانها که احتمالاً بقایایی از گورهای دالانی بودهاند یا در شیب تپهها ساخته میشدند یا در زیر تپهای از خاک مدفون میگشتند که نمونههایی از آنها در سالیسبوری انگلستان و بریتانیا و فرانسه یافت شدهاست. گاهی نیز تعدادی از این سنگهای بزرگ بهصورت دایرهوار در کنار هم یک بنای مدور و عظیم به وجود میآوردند بنام کروملک. شکل دیگر این بناها من هیر نام دارد که بسیار ساده بودند و در آنها فقط تک سنگی بزرگ بهطور عمودی در زمین قرار میگرفتهاست. البته گاهی تعداد زیادی از این سنگها در ردیفهای موازی با هم قرار میگرفتند که تا چندین کیلومتر هم ادامه داشت.
هنوز درباره کاربرد این بناها اختلافنظر وجود دارد، اما کشف تودههای کثیری از استخوان انسانها در درون یا بیرون این قبیل ساختمانها عدهای از باستانشناسان را به این باور رسانده که آنها مردگان خود را برای پرستش در این ساختمانها میگذاشتند. از سوی دیگر چون ورودی برخی از این بناها دقیقاً رو به سمت طلوع خورشید است عدهای معتقدند که هدف از ساخت این بناها پرستش خورشید بوده و به نوعی به سازندگان آنها نسبت مهرپرستی میدهند. عدهای دیگر نیز معتقدند که این بناها نوعی تقویم بودهاند. بههرحال کاربرد این بناها هر چه بوده چیزی از عظمت و شکوه اعجابانگیز و اسرارآمیز آنها نمیکاهد.
بشر بعد از عصر حجر، در اوایل هزاره دوم قبلاز میلاد وارد عصر فلزات میشود و اینبار نیز تصادفاً درمییابد که چگونه فلز را از سنگهای معدنی استخراج کند نخستین فلزی که بشر با آنها آشنا شد مصر بود و با چکشکاری از آن آلات و اوراقی شبیه به آلات سنگی ساخت. البته اوایل به موازات استفاده از مصر هنوز مصنوعاتی با سنگ صیقلخورده نیز ساخته میشد و شاید بههمین دلیل به این دوره مس و سنگ نیز گفته میشود.
فلز بعدی که کشف شد روی یا قلع بود که از ترکیب تصادفی آن با مس آلیاژ جدیدی به نام برنز یا مفرغ بدست آمد ظاهرا سومریان اولین قومی بودند که از این فلز در ساخت ابزار خود استفاده کردهاند، تعداد زیادی آلات و ادوات مفرغی از شهر اور سومر کشفشده است.
نکته جالبتوجه این است که زمانی که کاربرد فلزات در شهرهای بینالنهرین متداول شده بود، در اروپا هنوز بعضی از قبایل در مرحلهی نوسنگی باقیمانده بودند و بعد از مدت مدیدی فلز به آن نواحی نیز راه یافت.
مصریان را کاشفان اولیه آهن میدانند البته از این فلز در ابتدا استقبال زیادی نشد اما ازآنجاکه مقاومت آهن از سایر فلزات بهمراتب بیشتر بود در کشاورزی و در جنگها کاربرد زیادی پیدا کرد. آهن در زمینههای اقتصادی نیز تحولساز شد و با کشف و کاربرد آن مقدمات بازرگانی نهاده شد. از این فلز یک تبر کوچک در یکی از قبور سلطنتی شهر اور در بینالنهرین یافت شدهاست. در آخر ذکر این نکته لازم به نظر میرسد که در کنار دانشمندانی که کشف فلز را برای اولینبار به مصر یا بینالنهرین نسبت میدهند، بعضی معتقدند که فلز نخستینبار در ایران کشفشده است.