هنر هخامنشیان

هخامنشیان

 با انقراض دولت ایلام راه برای قدرت گرفتن اقوام آریایی گشوده می‌شود. از میان اقوام آریایی قوم ماد در سال 708 قبل‌از میلاد با اتحاد با سکاها و کیمرها حکومتی در مرکز و شمال غربی ایران تشکیل دادند به مرکزیت هگمتانه (همدان امروزی) . از هنر این قوم چیز زیادی به‌جای نمانده است جز چند قبر دخمه‌ای کنده‌شده در دل کوه بعد از یک قرن و نیم مادها مغلوب قوم دیگری از آریایی‌ها یعنی پارس‌ها شدند، همان قومی که بعدها یکی از بزرگ‌ترین امپراتوری‌های جهان یعنی هخامنشیان را بنیان می‌نهد. دولت هخامنشیان با پادشاهی کورش در سال 559 پیش‌از میلاد آغاز می‌گردد و تا حمله‌ی اسکندر در سال 330 پیش‌از میلاد ادامه پیدا می‌کند.

 هنر هخامنشی که عمدتاً هنری درباری و شاهی است بیشتر در آثار معماری آن‌ها تجلی و نمود پیدا کرده‌است در کاخ‌های باشکوه پاسارگاد، شوش و تخت‌جمشید بررسی آثار این دوره را با کاخ‌های پاسارگاد آغاز می‌کنیم.

 پاسارگاد در چهل و هشت کیلومتری تخت‌جمشید واقع شده و پایتخت کوروش نخستین شاه هخامنشی بوده‌است. او در سال 550 قبل‌از میلاد دستور احداث پاسارگاد را صادر کرد. پاسارگاد در آن زمان باغ بزرگ و سرسبز و محصوری بود که تمام کاخ‌های آن با جوی‌هایی روان احاطه شده بود. در این مجموعه کاخ اختصاصی کوروش، کاخ بار عام و دروازه پاسارگاد (کاخ شرقی) قرار داشته است که هر کدام بر سکویی بنا شده بودند.

 

کاخ اختصاصی کوروش

کاخ اختصاصی کوروش، پاسارگاد

 

 ستون‌ها که عنصر اصلی در هنر هخامنشی محسوب می‌شوند در کاخ‌های پاسارگاد ساده و بدون شیار اند و از سنگ سفید ساخته شده‌اند با ته ستون‌های مربع شکل از سنگ سیاه که نوشته‌هایی به خط میخی روی آن‌ها حک شده‌است. سرستون‌ها نیز از سنگ سیاه و به شکل نیم‌تنه گاو یا اسب بوده‌اند. این سرستون‌ها ابداع خاص ایرانیان بودند و قرینه‌ای پیش یا پس از خود نداشته‌اند.

 در معماری پاسارگاد اقتباسی از هنر بین‌النهرین دیده می‌شود درواقع ازآن‌جاکه کوروش سعی داشت کشورش را وارث برحق دولت‌های پیشین معرفی کند از هنر ممالک زیردست خود بهره فراوان می‌برد. تأثیر این هنرها در بسیاری از آثار هنری دوره هخامنشی مشهود است. البته حاصل این اقتباس و تأثیرپذیری سبکی جدید بود که از آثار هنری دوره‌های پیشین متفاوت به‌نظر می‌رسید. چگونگی این تأثیرپذیری و درهم آمیزی را هلن گاردنر به زیبایی بیان کرده‌است او معتقد است که سکوهای ایرانی از معماری بین‌النهرین، پیکره‌های نگه‌بان از آشور، تالارهای ستون‌دار از معماری مصر یا ماد و شیاردار کردن ستون‌ها از یونان متأثر بوده‌اند اما شیوه درهم آمیزی این عناصر گوناگون مجموعه واحدی پدید می‌آورد که کاملاً تازگی دارد و باهنر ملت‌هایی که احتمالاً الهام‌بخش این عناصر بوده‌اند متفاوت است. ستون ایرانی چیزی نیست که بتوان با ستون مصری یا یونانی اشتباهش گرفت و در معماری‌های پیشین نیز کاخی به شیوه آپادانای ایرانیان دیده نشده است.

 اثر قابل‌توجه و مهم دیگر پاسارگاد نقش برجسته معروفی است که بر تکه سنگی در یکی از درگاه‌های کاخ دروازه پاسارگاد حجاری شده و به انسان یا فرشته بالدار معروف شده‌است. این اثر از قدیمی‌ترین آثار کنده‌کاری‌شده این دوره محسوب می‌شود و از جهاتی با سایر نقش برجسته‌های مربوط به این دور متفاوت به‌نظر می‌رسد. این نقش لباسی به تن دارد شبیه لباس‌های ایلامیان که تا قوزک پا می‌رسد با حاشیه‌ای از نقش گل‌های کوچک هشت پر (لوتوس) . دست‌ها به حالت دعا و نیایش بلند شده و چوبی هم که شاید همان برسم باشد در دست اوست. (در آیین زرتشتی برسم به دسته‌ای از شاخه‌های بریده گیاهان اطلاق می‌شود که روحانیان زردشتی در مناسک دینی خود آن را به دست می‌گرفتند.منظور از بدست گرفتن برسم نوعی شکرگزاری برای تنعم از نباتات بوده‌است ).

 تفاوت این نقش با سایر نقوش این دوره دو شاخی است که بر تارک سر نقش حجاری شده با سه گل مخروطی‌شکل روی هرکدام از آن‌ها و همچنین وجود چهار بال، دو تا در بالا و دو تا در پایین، که همین‌ها باعث شهرت نقش به فرشته‌ی بالدار شده‌است.

 بعضی مورخان این نقش برجسته را همان کوروش کبیر یعنی ذوالقرنین (صاحب دو شاخ) مذکور در قرآن می‌دانند. بعضی نیز بدلیل وجود بال‌ها این نقش را فروهر کوروش نامیده‌اند. به‌هرحال با توجه به این‌که کوروش در طول تاریخ شخصی ممدوح و ستایش شده بود که همه‌جا از او به نیکی نام‌برده شده‌است انتصاب این نقش به کوروش کبیر در مکانی که به دستور خدا خود او نیز احداث شده، دور از ذهن به‌نظر نمی‌رسد.

 

نقش برجسته انسان بالدار

نقش برجسته انسان بالدار در پاسارگاد

 

طرح نقش برجسته انسان بالدار

طرح نقش برجسته انسان بالدار در پاسارگاد

 

تندیس کوروش در سیدنی

تندیس کوروش هخامنشی در سیدنی استرالیا

یک تندیس شبیه سازی شده از روی نقش برجسته انسان بالدار پاسارگاد در پارک جشن دویست ساله در شهر سیدنی استرالیا در سال 1994 نصب شده و به تندیس کوروش هخامنشی مشهور است. هدف از این اقدام ستایش از چندگانگی فرهنگی اعلام شده است.

 

 در پاسارگاد اثر مهم دیگری نیز هست و آن آرامگاه کوروش است که ساختمانی مکعب‌شکل و سنگی با سقفی شیب‌دار است. این بنا روی یک صفحه شش طبقه‌ای از سنگ‌های سفید و بزرگ که با بست‌های آهنی به‌هم متصل شده‌اند قرار گرفته و با وجود این پلکان‌های سنگی ظاهری شبیه به زیگورات های بین‌النهرین پیدا کرده‌است. اتاق آرامگاه که شش مترمربع مساحت دارد در بزرگی نیز داشته که امروز ازبین‌رفته و در واقع جسد کوروش در این اتاق نگه‌داری می‌شده است.

 

مقبره کوروش پاسارگاد

مقبره کوروش پاسارگاد

 

 در دوره اسلامی درون این آرامگاه محرابی درآورده‌اند که در حاشیه دور آن چهار آیه اول سوره فتح با خط ثلث نقل شده‌است، البته امروز حروف آن به‌زحمت قابل خواندن است در سال 1337 خورشیدی هنگام تعمیر سقف آرامگاه، که از دو تکه سنگ یکپارچه به‌صورت شیب‌دار تشکیل شده، دو قبر مخفی در داخل سقف کشف شد که به‌هم متصل بودند. حدس زده می‌شود یکی مربوط به شاه و دیگری مربوط به ملکه‌ی او آسان دان بوده باشد. شاید این دو قبر مخفی در سقف برای مصون ماندن جسد کوروش از دستبرد ساخته‌شده باشد و جسدی که سال‌ها گمان می‌رفت متعلق به کوروش کبیر است درواقع جسد شخص دیگری بوده‌است.

 بعد از پاسارگاد به شوش می‌رسیم پایتخت داریوش که البته پیش‌از آن پایتخت کهن ایلامیان نیز بوده‌است.

 کاخ داریوش اول در شوش که آپادانا نامیده می‌شود کاخ زمستانی شاه محسوب می‌شد. این کاخ روی صفه‌ای بنا شده و با دارا بودن 72 ستون در تالار اصلی خود به‌نظر می‌رسد که در ساخت کاخ‌های تخت‌جمشید از آن الگوبرداری شده‌است. ستون‌ها در شوش برخلاف ستون‌های پاسارگاد شیار دارند و سرستون‌ها به شکل نیم‌تنه گاو بوده‌اند. دیوارهای داخلی کاخ شاخ‌ها با کاشی‌های رنگی و لعاب‌دار تزیین شده‌اند با تصاویری از حیوانات تلفیقی مثل شیر و گاو بالدار یا تصاویر سربازان سپاه جاویدان. البته این سنت آراستن دیوارها اول‌بار در زمان کوروش معمول شده بود.

 

گارد جاویدان

نقش سربازان سپاه جاویدان با آجر لعابدار،آپادانای شوش، موزه لور

 

گارد جاویدان

نقش سربازان سپاه جاویدان با آجر لعابدار،آپادانای شوش، موزه پرگامون، برلین

 

شیر بالدار

آجرهای لعابدار با نقش شیر بالدار، آپادانای شوش، موزه لور.

 

 این کاخ، برخلاف ساختمان‌های خشتی و آجری شوش، از سنگ ساخته‌شده است. در این‌جا نیز تأثیر هنر سایر ملل دیده می‌شود. این‌بار داریوش این مطلب را خود به‌صراحت در لوحی به خط میخی و به سه زبان فارسی باستان، عیلامی و بابلی که در همان‌جا کشف‌شده بیان کرده‌است:

 این کاخ که در شوش بکردم از راه دور زیور آن آورده شد. زمین به‌طرف پایین کنده شد تا در زمین به سنگ رسیدم. چون کندوکاو انجام گرفت پس‌از آن شفته انباشته شد، قسمتی چهل ارش در عمق، قسمتی دیگر بیست ارش در عمق روی آن شفته کاخ بنا شد. حفر زمین و انباشتن محل آن با ریگ درشت و قالب‌گیری آجر کاران بابلی بود که آن را انجام دادند. چوب سدر را از کوه موسوم به جبل لبنان آورده‌اند. مردم آشور آن را تا بابل آوردند و از بابل تا شوش آن را کاری‌ها و ایونی ها حمل کرده‌اند. چوب یکا از گنداره و کرمان آورده شد. طلایی که در این‌جا به‌کاررفته از سارد و بلخ (باکتریا) آورده شده. سنگ گران‌بهای لاجورد و عقیق را که در این‌جا به‌کاررفته از سغد آورده‌اند. سنگ فیروزه گران‌بها را از خوارزم آورده‌اند. نقره و مس که در این‌جا بکار  برده‌اند از مصر آورده شده. آرایه‌هایی که دیوارها را آراسته‌اند از ایونیه آورده شده. عاجی که به‌کاررفته از حبشه، هند و رخج (آراخوسیا) آورده شده. ستون‌های سنگی که این‌جا کار گذاشته شده از شهری بنام ابیرادوش در ایلام آورده شده. هنرمندانی که سنگ را حجاری کرده‌اند، ایوبیان و ساردیان بود. زرگرانی که طلا را کار کرده‌اند، مادی و مصری بودند. کسانی که بر چوب ترصیع کرده‌اند از مردم سارد و مصریان بودند. آنان که آجرهای مینایی ساخته‌اند بابلی بودند. مردانی که دیوارها را آذین ‌نموده‌اند مادی و مصری بودند.

 در سال 1970 میلادی تندیس عظیم بدون سری از داریوش در نزدیکی کاخ او در شوش پیدا شد. در این مجسمه شاه ردای بلندی به تن دارد و بر پایه سنگی ایستاده است. این پایه شامل تصاویری از اقوام تابعه با جامعه های ملی خود و با برگ‌های نخل در دست است. این تندیس حاوی نوشته‌هایی روی لباس، خنجر، کمربند شاه و پایه‌ی سنگی مجسمه به خط میخی و هیروگلیف است. قطعه‌ای نیز همانند این تندیس در مصر یافت شده که همین امر  دانشمندان را به این نتیجه رسانده که اصل هر دو تندیس ابتدا در مصر بود و سپس یکی به شوش منتقل شده‌است.

 

مجسمه بی سر داریوش

مجسمه بی سر داریوش

مجسمه از سنگ گرانیتی، بی سر، 2.5 متری داریوش اول.  داریوش کبیر ردای ایرانی بر تن دارد اما حالت مصری دارد. این مجسمه دارای کتیبه هایی به سه زبان خط میخی امپراتوری (فارسی باستان، ایلامی و اکدی) و به خط هیروگلیف است. یکی از کتیبه های روی لباس می گوید: «اینجا مجسمه سنگی است که داریوش دستور داد آن را در مصر بسازند تا هر که آن را در آینده ببیند بداند که ایرانیان مصر را در دست دارند». (حدود 522-486 ق.م). موزه ملی ایران، تهران.

 

نقوش مجسمه بی سر

نمایی از جزییات نقوش و خطوط مجسمه بی سر داریوش

 

 از کاخ باشکوه داریوش در شوش که طعمه آتش‌سوزی هولناکی شد جز همان آجرهای لعاب‌دار منقوش تقریباً چیزی برجای نمانده است.

 بعد از کاخ شوش، داریوش در حدود سال 515 قبل‌از میلاد دستور ساخت کاخ باشکوهی در فارس در دامنه کوه رحمت را می‌دهد، تخت‌جمشید. البته به غیر از داریوش سایر شاهان هخامنشی نیز در ساخت کاخ‌های تخت‌جمشید دخالت داشته‌اند.

 ستون‌های چوبی و شیاردار تخت‌جمشید با ارتفاعی حدود چهارده برابر قطرشان از بلندترین ستون‌های دنیای باستان محسوب می‌شوند. البته متأسفانه امروزه اغلب این ستون‌ها ازبین‌رفته اند و فقط ته ستون‌هایی از آن‌ها برای ما به یادگار مانده‌است. در تخت‌جمشید ته ستون‌ها از سنگ که به‌وفور در آن ناحیه یافت می‌شده ساخته می‌شدند اما اغلب ستون‌ها و سقف‌ها چوبی بوده‌اند.

 

ستون های شیاردار تخت جمشید

ستون های شیاردار تخت جمشید

 

سر ستون به شکل گاو نر، تخت جمشید

سرستون به شکل گاو نر ، تخت جمشید

 

سر ستون به شکل شیر، تخت جمشید

سر ستون به شکل شیر، تخت جمشید

 

 سرستون‌ها یا به‌صورت دو نیم‌تنه گاو یا شیر پشت به‌هم یا به شکل حیوانات تلفیقی مثل عقاب با تن شیر یا سر انسان با هیکل گاو بالدار (لاما سو) بوده‌اند.

 بررسی کاخ‌های تخت‌جمشید را با کاخ دروازه ملل آغاز می‌کنیم. دروازه ملل راه ورودی کنونی به ساختمان‌ها روی صفه است. دروازه‌ی این کاخ مزین به پیکره‌های عظیمی از گاوهای بالدار با سر انسان است که چون نگهبانانی در درگاه این کاخ ایستاده‌اند. این پیکره‌ها که ظاهراً از روی الگوی کاخ سناخریب آشوری در نینوا ساخته شده‌اند، نمادی بودند برای راندن دشمنان و شیاطین.

 

دروازه ملل، تخت جمشید

دروازه ملل، تخت جمشید

 

نقش برجسته گاو بالدار

نقش برجسته گاو بالدار،به سبک آشوری، درگاه کاخ دروازه ملل

 

 اما بزرگ‌ترین کاخ تخت‌جمشید تالار بار عام یا کاخ آپادانا است که ستون‌های آن حتی از فاصله دور نیز خودنمایی می‌کنند. این کاخ را که نقشه آن شبیه نقشه‌ی کاخ کوروش در پاسارگاد و آپادانای شوش است داریوش اول ساخته است و همون‌طور که از نامش پیداست به پذیرایی از میهمانان شاه اختصاص داشته است. پلکان‌های آن با نقش برجسته‌هایی از درباریان، سربازان سپاه جاویدان و رعایای امپراتوری تزیین شده‌اند. بعضی از نقش‌برجسته‌های این کاخ رنگی بوده‌اند. مثل نقش برجسته جنگ یک شیر با گاو در میان درختان سرو.

 

شیر و گاو

نقش برجسته شیر و گاو، آپادانا، تخت جمشید

این نقش نمادی از نوروز زرتشتیان را نشان می‌دهد. در اعتدال بهاری در روز نخست نوروز، نیرو و توان شیر و گاو در حال نبرد برابر هستند. شیر نماد خورشید و گاو نماد زمین است.

 

 از دیگر کاخ‌های تخت‌جمشید کاخ صدستون است که به‌راستی مزین به صدستون باشکوه بوده‌است. همین‌طور کاخ سه دروازه که دارای سه درگاه بود و اقامتگاه زمستانی داریوش شاه محسوب می‌شده و با توجه به آثار باقی‌مانده از آن به‌نظر می‌رسد جزء محکم‌ترین کاخ‌های ساخته‌شده در تخت‌جمشید بوده‌است، کاخی نیز متعلق به خشایار شاه بود (کاخ هدیش) که در دروازه‌های آن نقش شاه دیده می‌شود درحالی‌که دو خادم پشت سر او چتری را بالای سرش نگه داشته‌اند یا عطردان و مجمر عود در دست دارند. کاخ خزانه نیز از دیگر کاخ‌های تخت‌جمشید است که در کنار یکی از دیوارهای آن بر تخته‌سنگی بزرگ نقش داریوش شاه دیده می‌شود. در صفه تخت‌جمشید علاوه‌بر کاخ‌هایی که امروزه تنها اندکی از عظمت و شکوه آن‌ها باقی‌مانده سربازخانه، حرمسرا، خزانه و اتاق‌هایی در کنار هم نیز موجود بوده‌است. اما هیچ بنای مذهبی در تخت‌جمشید وجود نداشته است. تمام این کاخ‌ها و ساختمان‌ها روی صفه قرار داشته‌اند که در اطراف آن دیواری از سنگ‌های آهکی بسیار عظیم با برج‌ها و باروهایی کشیده شده. سنگ‌های آهکی تراش‌خورده در دیواره صفه بدون هیچ ملاتی روی‌هم قرار گرفته بودند و با بست‌های آهنی به‌هم متصل شده بودند. برای وارد شدن به صفه در دو طرف آن 106 پله‌ی مجلل قرار داشت که بر بدنه پلکان جنوبی نوشته‌هایی به خط میخی فارسی باستان، عیلامی و بابلی کنده‌شده است.

 تخت‌جمشید چندین کارکرد مختلف داشته است. اول این‌که پایتخت تشریفاتی هخامنشیان بوده‌است، یعنی مکانی برای دیدارهای رسمی. آن‌جا طبق لوح های به‌دست‌آمده مرکز اداری هخامنشیان نیز بوده‌است. جشن‌های بزرگ و سنتی مثل جشن نوروزگاه نیز همه ساله در آن‌جا برگزار می‌شده است. از همه این‌ها مهم‌تر تخت‌جمشید نشانی از عظمت و شکوه امپراتوری بزرگ هخامنشی بوده‌است.

 نقش برجسته‌ها در تخت‌جمشید علاوه‌بر این‌که گویای آداب‌ورسوم و مراسم رایج در تخت‌جمشید هستند نشان از اطاعت همه اقوام تابع از شاه و متقابلاً حمایت شاه از رعایای خود دارند، یعنی ارتباط دوسویه بین شاه و رعایای او. این مضمون با نقش نمایندگان ملل مختلف همراه با بهترین محصول ایالت خود برای پیشکش کردن به شاه در نقش برجسته‌ها نمایش‌داده‌شده است. در این نقش برجسته‌ها هیچ نقشی از سواره و همین‌طور هیچ نقشی از زن دیده نمی‌شود.

 

نقش برجسته گوسفند قربانی تخت جمشید

نقش برجسته گوسفندان پیش کش

 

از دیگر خصوصیات نقش برجسته‌ها در تخت جمشید این است که چهره‌ها هم از نیم‌رخ نقش شده‌اند و هیچ تصویری از روبه‌رو نداریم. چهره‌ها هم تقریباً شبیه به‌هم و عاری از هرگونه احساس است. نقش‌ها معمولاً در سه ردیف قرار گرفته‌اند که با نواری از گل‌ها لوتوس از هم جدا شده‌اند.

 از دیگر آثار معماری این دوره، علاوه‌بر کاخ‌ها، آرامگاه‌های شاهان است که یا به شکل اتاق یا به‌صورت دخمه‌های کنده‌شده در دل کوه بوده‌اند. از نوع اول آرامگاه کوروش در پاسارگاد موجود است که به آن اشاره شد. اما آرامگاه برخی پادشاهان دیگر به‌صورت دخمه هایی هستند که در نقش رستم و تخت‌جمشید کنده شده‌اند. آرامگاه اردشیر دوم و اردشیر سوم در بالای صفه تخت‌جمشید در کوه رحمت کنده شده و آرامگاه داریوش سوم که البته ناتمام مانده است در جنوب تخت‌جمشید قرار دارد. احتمالاً حمله‌ی اسکندر باعث توقف ساخت این آرامگاه شده‌است آرامگاه داریوش اول، خشایارشا، اردشیر اول و داریوش دوم نیز در نقش رستم در حدود شش کیلومتری تخت‌جمشید است. البته در نقش رستم فقط قبر داریوش اول کاملاً شناسایی شده و سه قبر دیگر به آن سه شاه نسبت داده می‌شوند.

 

آرامگاه شاهان

آرامگاه شاهان هخامنشی، نقش رستم

 

آرامگاه داریوش یکم

آرامگاه داریوش بزرگ، نقش رستم

 

برش افقی

برش افقی از آرامگاه داریوش اول

 

 نمای این دخمه‌ها صلیبی‌شکل اند که در میان آن‌ها دری است که به اتاق آرامگاه راه دارد و در دو طرف آن دو نیم ستون با سرستون‌های شبیه سر گاو قرار دارد. در قسمت فوقانی هر آرامگاه نقش‌برجسته‌ی نمایندگان ملل تابعه وجود دارد که تخت شاهی را روی دست خود بالای سر حمل می‌کنند. شاه روی تخت جلوس کرده، در مقابل او آتشدانی است و اهورامزدا را که در بالای صحنه درحال پرواز است ستایش می‌کند.

 نقش رستم در مقابل دخمه سنگی آرامگاه داریوش بنای مهم دیگری وجود دارد، یک بنای سنگی مکعبی شکل معروف به کعبه زرتشت که از نظر شکل ظاهری شبیه آرامگاه کوروش در پاسارگاد است. این بنا نیز با قطعات بزرگ سنگ سفید ساخته‌شده و روی یک سکو با پلکان‌هایی قرار گرفته است. این بنا دری هم داشته که امروز فقط جای پاشنه‌های آن معلوم است. در واقع در سنگی بنا مدخل آن را کاملاً پوشانده بود و و بنا هیچ راهی به خارج نداشته. در هر یک از دیوارهای بنا شش پنجره نما دیده می‌شود که در اطراف این پنجره نماها چارچوبی شبیه به قاب پنجره نیز وجود دارد. در نزدیکی بنا دو آتشدان سنگی نیز قرار دارد. در سال 1946 دکتر اشمیدت کتیبه‌ای به سه زبان پهلوی اشکانی، پهلوی ساسانی و یونانی در آن‌جا پیدا کرد.

 

کعبه زردشت، نقش رستم

کعبه زردشت، نقش رستم

 

 در مورد کاربرد این بنا نظرهای متفاوتی وجود دارد هنوز دقیقاً مشخص نیست که این بنا آرامگاه بوده یا نوعی بنای مذهبی مثل آتشکده یا مکانی برای نگه‌داری اوستا که به اعتقاد بعضی روی دوازده هزار پوست گاو نوشته‌شده بود.

 

لوح زرین

لوح زرین یافت یافت شده در تخت جمشید

این لوح به همراه سه لوح دیگر از دوران زمامداری داریوش بزرگ به جا مانده‌است. این کتیبه‌ها از زیر ستون‌های کاخ آپادانا تخت جمشید کشف شده‌است. دو کتیبه از این کتیبه‌ها از جنس طلا و دو کتیبه دیگر از جنس نقره می‌باشند.

روی هر یک از این چهار لوحه، متنی به سه زبان پارسی باستان (۱۰ سطر)، عیلامی (۷ سطر) و بابلی (۸ سطر) به خط میخی یک متن مشترک حک شده‌است. ترجمه این متن چنین است:

داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، پسر ویشتاسپه، از ریشهٔ هخامنشی، داریوش شاه گوید: این است کشوری که من دارم. از جایگاه سکاهایی که آن سوی سغدند تا برسد به حبشه، از هندوستان تا برسد به لودیه، که آن را اهورامزدا، مُهست (بزرگترین) خدایان، به من بخشیده‌است. اهورامزدا مرا و این خاندان شاهی‌ام را بپاید.

 

 هخامنشیان، علاوه‌بر این آثار ماندگار معماری در زمینه فلزکاری نیز آثار ارزشمندی به‌جای گذاشته‌اند. آثار فلزی آن‌ها که اغلب در اختیار اشراف و درباریان بود بیشتر جنبه تزیینی داشته است. این آثار شامل ظروف، زیورآلات، انواع سلاح و مجسمه‌های مفرغی است.

 

زیور آلات هخامنشی

زیور آلات دوره هخامنشی، قسمتهای خالی جای سنگهای قیمتی و یا صدف بوده است.

 

زیور آلات طلایی

زیور آلات طلایی هخامنشی

 

 ظروف و زیورآلات فلزی این دوره اغلب از نقوش حیوانی استفاده می‌شده است. مثلاً روی بشقاب‌های نقره‌ای و طلایی که از این دوره به‌جای‌مانده صحنه‌هایی از نزاع بین حیوانات دیده می‌شود. همین‌طور تعدادی جام و کوزه نقره‌ای و طلایی کشف شده که به شکل ریتون یا دارای دسته‌ای به شکل حیوانات هستند، دست‌بندهای طلایی نیز هستند که دوسویه آن‌ها به اشکالی از حیوانات ختم می‌شود و گاهی نیز شکل سر حیوانات یا پرندگان و نقوش هندسی زیورآلات کوچکی تشکیل می‌دهند. در ساخت این اشیای فلزی گاهی از سنگ‌های گران‌بها نیز استفاده می‌شده است. الواح زرین و سیمینی هم از این دوره باقی‌مانده است که بعضی از آن‌ها از تالار آپادانا پیدا شده‌اند.

 

تکوک زرین با سر شیر

ریتون یا تکوک طلایی هخامنشی با سر شیر

 

ریتون نقره بز کوهی

ریتون نقره ای به شکل بز کوهی دوره هخامنشی

از این ظروف در ضیافت های شاهانه جهت نوشیدن مقامات عالی استفاده میشده است.

 در تخت‌جمشید، در کنار روکش‌های مفرغی روکش در یکی از تالارها از طلا بوده‌است که روی آن نقش برجسته‌های ظریفی نیز کار شده بود و چند میخ طلا نیز در آن باقی‌مانده بوده‌است.

 سکه های طلا و نقره نیز در این دوره ضرب می‌شده‌است. ضرب سکه احتمالاً از دوره داریوش اول در ایران رایج شده‌است. بر این سکه‌ها تصاویری از پهلوانان حک می‌شده.

 بدلیل توجه زیاد پادشاهان هخامنشی به تجملات و اشیاء تزیینی، ظروف سفالی و مفرغی این دوره که بعضی به شکل ریتون و بیشتر مورد استفاده عوام بوده‌اند ظرافت و زیبایی زیادی ندارند.

 در زمینه پیکرتراشی نیز معروف‌ترین آثار هخامنشی سردیس یک شاهزاده‌ی هخامنشی است و پیکره‌ای از یک مار درحال گرفتن یک بچه شیر.

 از این دوره مهرهایی از جنس سنگ‌های قیمتی نیز به‌جای مانده است تصاویر روی آن‌ها بیشتر شامل نقش شاهان و بزرگان یا جدال آن‌ها با حیوانات، صحنه‌های شکار و نقوشی از نیم‌تنه فروهر هستند یعنی همان نقوش کنده‌کاری شده در کاخ‌ها. مهری منصوب به داریوش اکنون در موزه بریتانیا نگه‌داری می‌شود. روی این مهر استوانه‌ای شکل، داریوش در گردونه‌ای که با دو اسب کشیده می‌شود و گردونه رانی آن را هدایت می‌کند ایستاده است. شاه با کمانش تیری به سوی شیری که در حال حمل بود رها کرده و زیر پای اسب‌ها لاشه‌ی یک شیر افتاده است در پشت گردونه درخت خرمایی است که نام داریوش روی آن حک شده‌است. در بالا نیز نقش اهورامزدا دیده می‌شود.

 

مهر هخامنشی

مهر داریوش هخامنشی

 

 از دیگر آثار این دوره فرشی است که در اواخر دهه 1950 میلادی در میان یخ‌های سیبری در محلی بنام پازیریک کشف شد که به‌همین دلیل به فرش پازیریک معروف شده‌است.

 

فرش پازیریک

فرش پازیریک