سفال‌سازی و کاشی سازی در ایران

 سفال‌سازی و کاشی سازی در ایران

 سفال از زمان‌های بسیار قدیم در ایران شناخته‌شده و بعلت خاصیت بخصوصی که داشته همواره مورد استفاده قرار می‌گرفته است. از ظرف آب گرفته تا ظروف آشپزخانه، ظرف روغن، ظرف خمیر ظروف بزرگ شیر و ماست، تنور نانوایی، پیه سوز و غیره همه و همه از سفال بود، زیرا چیزی ارزان‌تر و مفیدتر از آن نمی‌توانست جای آن را بگیرد. در واقع سفال بخش مهمی از وسایل مورد نیاز زندگی را تشکیل می‌داد و به‌همین جهت مراکزی برای تهیه آن به وجود آمد که محصولات خود را به نواحی اطراف صادر می‌نمود. در کنار ظروف عادی ظروف هنری نیز مشاهده می‌شود که هنرمندان با ظرافتی خاص احساس خود بر روی آن‌ها ثبت نموده‌اند. کم‌کم سفال قلمروی خود را گسترش داده و در معماری به‌صورت آجر و کاشی جایی برای خود پیدا کرد و به یاری و تبحر و مهارت هنرمندان به‌صورت شاهکارهای هنر کاشی‌کاری ایران ظاهر شد.

 آماده کردن خاک سرامیک جهت کار

 کارگاه‌های سرامیک سازی همیشه در نزدیکی معادن خاک سرامیک به وجود می‌آیند زیرا مقرون‌به‌صرفه نخواهد بود که خاک را از محل دوردستی به کارگاه بیاورند. ترکیبات خاک هر ناحیه‌ای کمابیش با ناحیه دیگر فرق دارد. مثلاً خاک لالجین همدان کمی شبیه به خاک علی‌آباد تهران بود ولی با خاک شهرضا و یا خاک مشهد تفاوت زیادی دارد. خاک طبس که دارای چسبندگی بسیاری است که به‌تنهایی نمی‌تواند مصرف شود و آن را برای اصلاح خاک‌هایی که چسبندگی کافی ندارند بکار می‌برند. از این نظر می‌توان این خاک را چیزی شبیه بال کلی دانست. خاک شمال به‌علت وجود ترکیبات آهن قرمزرنگ است.

 همین‌که خاک را به کارگاه آوردند برای جدا کردن دانه‌های شن و ماسه آن را در حوضچه کوچکی که محتوای آب است می‌ریزند تا به‌صورت دوغاب درآید و دانه‌های شن و ماسه که سنگین‌ترند ته‌نشین شود. دوغاب از سوراخی که مقداری از کف حوضچه کوچک بالاتر است به داخل حوضچه بزرگ می‌ریزد. دوغاب در این حوضچه سفت می‌شود که یا بلافاصله مصرف می‌گردد و یا به‌صورت قطعات مکعب شکل بریده شده و برای مصرف زمستانی نگه‌داری می‌شود.

 روش استفاده از گل

 چرخ کاری

 در ابتدا ظروف سفالی را تماماً با دست می‌ساختند به‌همین جهت پیشرفت آن به‌کندی صورت می‌گرفت ولی با اختراع چرخ تحول بزرگی در سرامیک سازی به وجود آمد، زیرا کوزه‌گر از طریق آن توانست تولید محصولات خود را تا اندازه‌ای قابل‌ملاحظه‌ای بالا ببرد. تاآن‌جاکه هیچ تکنیک دیگری یارای رقابت با آن را نداشت. البته همه کس نمی‌تواند این کار را انجام دهد و خود مهارت و استادی زیادی لازم دارد، شاید مدت‌های زیادی وقت لازم باشد تا شخصی بتواند با فن چرخکاری آشنا شود، به‌همین‌جهت استادان چرخکار در میان سفال سازان احترام زیادی دارند.

 در تکنیک چرخ اصولاً دو نوع کار ساخته می‌شود. یکی ریزبار که شامل ظروف کوچک است و دیگری درشت بار که شامل ظروف بزرگی مانند خمره و غیره می‌باشد. هر استاد چرخکار، در ساختن ظروف بخصوصی مهارت دارد، یکی به ساختن ظروف کوچک و دیگری به ساختن ظروف بزرگ مشغول می‌شود. ظرف‌های کوچک را در یک مرحله می‌سازند و پس‌از آنکه خشک شد آن را در روی چرخ تراش داده و شکل می‌دهند ولی ظروف بزرگ را در چندین مرحله می‌سازند زیرا گل تحمل ندارد و باید صبر کنند تا خود را بگیرد و دوباره روی آن کار کنند.

 ساختمان چرخ: چرخ‌های سنتی همدان دارای یک صفحه مدور چوبی بزرگ و یک صفحه مدور چوبی کوچک است که هر دو با فواصل معینی به حالت افقی قرار گرفته‌اند و میله‌ای از وسط آن‌ها نیز می‌گذرد. صفحه‌ی بزرگ برای ذخیره انرژی است و کار چرخ لنگر را انجام می‌دهد و صفحه‌ی کوچک محل قرار گرفتن گل است. انتهای پایین میله عمودی آهنی و نازک است و بر روی صفحه آهنی که وسط آن کمی گود شده قرار می‌گیرد و حول محور خود می‌چرخد. در قسمت زیر صفحه‌ی کوچک به میله‌ی عمودی یک بلبرینگ وصل شده که عمل حرکت را آسان می‌سازد. تمام این دستگاه به وسیله دیوار گلی به زمین ثابت می‌کنند و استاد چرخکار برجای خود می‌نشیند و با ضربه‌ی پای راست خود چرخ را به حرکت درمی‌آورد و پای چپش را روی چوبی افقی که در قسمت جلوی دستگاه نصب‌شده می‌گذارد. همین‌که چرخ سرعت گرفت گلوله‌ی گل را با دو دست محکم بر روی صفحه‌ی کوچک می‌کوبد و دست‌های خود را با آبی که در کنار او قرار گرفته خیس نموده و شروع بکار می‌کند.

 روش استفاده از قالب‌های گچی

 در این روش ابتدا گلی را که مقداری لویی دارد با وردنه تخت می‌کنند و پس‌از آنکه به ضخامت مناسب رسید آن را داخل یکی از قطعات قالب گچی قرار می‌دهند (قالب ممکن است از دو یا سه یا چهار تکه و یا بیشتر تشکیل شده باشد) و با ضربه کنار دست آن را می‌کوبند تا فرورفتگی‌های قالب گچی را پر کند. سپس با تکه‌ای ابر خیس آن را صاف می‌کنند و اضافات آن را که از قالب بیرون آمده با کارت می‌برند. قطعات دیگر قالب گچی را بدین وسیله با صفحات گل پر می‌کنند و آن‌ها را به‌هم جفت می‌نمایند و در قالب را با کش می‌بندند. خطوط فواصل قالب‌ها را از داخل با انگشت فشار می‌دهند تا در گل شیار به وجود بیاید. آنگاه فیتیله هایی را که با گل درست کرده‌اند داخل این شیارها قرار می‌دهند تا قطعات مجزای گل به‌خوبی به‌هم بچسبند. چون قالب گچی آب گل را جذب می‌کند، پس‌از مدتی می‌توان آن را از قالب بیرون آورده و در گوشه‌ای از کارگاه قرارداد تا کاملاً خشک شود.

 بیشتر گلدان‌های گل که نقش گل و بوته برجسته دارند و در تهران و یا سایر جاها ساخته می‌شوند و یا کاشی‌ها و محراب‌های که نقش برجسته دارند و در قدیم ساخته می‌شدند به این طریق به وجود می‌آیند.

 با این روش نیز می‌توان مجسمه‌های بزرگ ولی قطعه قطعه درست کرد.

 روش استفاده از قالب گچی و دوغاب گل

 در این روش با استفاده از سیلیکات سدیم، دوغابی از گل درست می‌کنند که آب کمتری به‌همراه دارد. این دوغاب را برای‌اینکه کاملاً مخلوط شود داخل ظروف استوانه‌ای که با حالت افقی قرار گرفته و حول محور خود می‌چرخد می‌ریزند و پس‌از آن دوغاب را به وسیله لوله لاستیک به داخل قالب‌های گچی که روی میزهای بزرگی قرار دارد هدایت می‌کنند. پس‌از مدتی که این دوغاب در داخل قالب‌ها قشری مناسب به وجود آورد مقدار اضافی آن را خالی می‌کنند. این قشر را که خود ظرف محسوب می‌شود پس‌از سفت شدن به‌آسانی از قالب بیرون می‌آورند.

 این روش در بعضی از کارگاه‌های تهران معمول است و بیشتر دست‌شویی‌ها و عروسک‌ها و لیوان‌ها را به این طریق می‌سازند.

 روش ساخت کاشی با دست

 در این روش گل را در قالب چوبی قرار داد و اضافه آن را با سیم می‌برند و با یک ضربه آن را از قالب بیرون می‌آورند. پس‌از آن‌که این کاشی به اندازه‌ی کافی سفت شد آن را مجدداً در قالب دیگری که آهنی است و در دارد قرار می‌دهند البته قبلاً این قالب باید به نفت و روغن مایع آغشته شده باشد تا گل به آن نچسبد. کاشی‌ساز با پتک چند ضربه بر روی در قالب وارد می‌کند تا گل کاملاً فشرده شود و شکل منظمی به خود بگیرد. پس‌از این عمل آن را از قالب بیرون آورده و در گوشه‌ای از کارگاه قرار می‌دهند تا کاملاً خشک شود.

 کاشی‌هایی که برای معرق‌کاری مصرف می‌کنند باید به اندازه کافی نرم باشد تا تراشیدن آن‌ها با تیشه به‌آسانی صورت بگیرد بنابراین به گل آن‌ها مقداری خاکستر می‌افزایند.

 کاشی‌های نقش برجسته را با قالب‌های گچی می‌سازند.

 لعاب سازی در ایران

ایرانیان که از قدیم با صنعت سفالگری آشنا بوده‌اند برای زیبایی و استحکام آن کم‌کم به کشف لعاب نیز موفق شدند. سفال بدون لعاب متخلخل است آب و مایعات از جدار آن تراوش می‌نماید ولی لعاب باعث می‌شود تا جدار آن غیر قابل نفوذ شده و برای نگه‌داری بعضی از مواد مانند روغن و غیره مناسب‌تر شود. از طرف دیگر لعاب به زیبایی ظرف می‌افزاید و به هنرمند نیز امکان ابراز وجود می‌دهد.

 رنگ کاشی‌های لعابی ایران از نظر زیبایی قابل تحسین است، گنبدهای فیروزه‌ای رنگ همراه رنگ آسمان و سبزی درختان منظره‌ای فراموش‌نشدنی به وجود می‌آورد. وجود کاشی‌کاری‌های مساجد، حمام‌ها، کاروان‌سراها دلیل بر ذوق ایرانی و احترام او به هنر است. امروزه کمابیش نیز هنر کاشی‌کاری وجود دارد، ولی اهمیت هنری آن هیچ‌گاه به پای گذشته نمی‌رسد و هماهنگی رنگی که در کار گذشتگان مشاهده می‌شود در کاشی‌های امروزی به چشم نمی‌خورد.

 کاشی‌های امروزی نقوشی خشک و ماشینی دارند ولی اگر نقاشان تحصیل‌کرده به این رشته روی آورند و با استفاده از فنون لعاب سازی که امروزه علم آن را ساده کرده‌است، مشغول بکار شوند، شاید بتوان کارهای اصیلی مانند گذشته ولی متناسب با زمان به وجود آورد.

 روش لعاب سازی در ایران

تهیه لعاب به دو روش انجام می شود. یکی روش نسبت ملکولی و دیگری روش نسبت وزنی مواد اولیه است. در روش اول کار ساده بود و آزمایش‌ها زودتر به نتیجه می‌رسد ولی در روش دوم که برنارد پالیسی نیز بر طبق آن رفتار می‌کرد کار مشکل و پیچیده ای است. لعاب سازان قدیمی ایران نیز از فرمول شیمیایی مواد اولیه اطلاعی نداشتند و برای ساختن لعاب از روش دوم استفاده می‌کردند یعنی با تغییر دادن وزن مواد اولیه به نتیجه مطلوب می‌رسیدند در این روش رسیدن به نتیجه کار ساده‌ای نبود و سال‌ها وقت صرف می‌شد و آزمایشات متعددی انجام می‌گرفت که گاهی موفق و گاهی ناموفق از آب د درمی‌آمد ولی پشتکار خارج از حد سفال سازان باعث می‌شد که در کار خود توفیق حاصل نمایند.

 مواد اولیه در لعاب‌های ایرانی

 فلاکس

 از مهم‌ترین فلاکس هایی که در کارگاه‌های سفال‌سازی ایران استفاده می‌شود می‌توان بیشتر از همه اکسید سرب را نام برد. برای تهیه این اکسید، سرب را در ظروف نسبتاً کم‌عمقی حرارت داده و با میله‌ای فلزی به‌هم می‌زنند تا پس‌از مدتی به پودری نرم که اکسید سرب نامیده می‌شود تبدیل گردد. با این روش روزانه می‌توان مقدار زیادی سرب را به صورت اکسید درآورد.

 از فلاکس های دیگری که در کارگاه‌ها استفاده می‌شود می‌توان تنه کار یا بوراکس را نام برد، تنه کار همان پودر سفیدی است که در آهنگری و جوش کاربیت از آن استفاده می‌شود.

 قلیا یکی از فلاکس هایی است که برای ساختن لعاب فیروزه‌ای مصرف می‌شود. قلیا در اثر حرارت کوره تبدیل به اکسید سدیم یا پتاسیم شده و با سیلیس ترکیب می‌شود. امروزه در بازار ماده‌ای بنام کربنات دو سود را جهت تأمین اکسید سدیم در لعاب سازی بکار می‌برند.

 لعاب سازان ایرانی قلیا را از سوزاندن بوته‌های بنام اشنون یا اشنان بدست می‌آورند. این بوته‌ها بر دو نوع‌اند: شیرین و شور که نوع شیرین آن را در لعاب سازی و نوع شور آن را در صابون‌پزی بکار می‌برند. این بوته‌ها باید طوری سوزانده شوند که شعله‌ور نگردند. خاکستر این گیاه به‌صورت ماده‌ای مذاب است که پس‌از سرد شدن به‌صورت سنگ سیاهی درمی‌آید و می‌باید آن را خرد و نرم کرد. در لالجین همدان سه من ازین مخلوط را با دو من سنگ چخماق مخلوط کرده و 1000 درجه حرارت می‌دهند تا نوعی شیشه (سیلیکات) به وجود آید. یک‌ونیم من ازین سیلیکات را با یک من سنگ چخماق و نیم من بلور (خرده‌های لیوان و بطری) مخلوط کرده و اصطلاحاً به آن یک پستاهی سه منی می‌گویند. این مخلوط برای تهیه همه  لعاب‌ها بکار می‌رود.

 امروز دیگر از اشنون استفاده نمی‌شود و به‌جای آن کربنات دو سود یا بوراکس به کار می‌برند.

 کوارتز یا سنگ چخماق

 سنگ چخماق در بیشتر نقاط ایران یافت می‌شود و لعاب سازان آن‌ها را جمع‌آوری کرده و مصرف می‌کنند. در زیر به ذکر چند معدن مهم سنگ چخماق می‌پردازیم

 کوارتز ملایر:

که در شصت و دو کیلومتری راه ملایر همدان و در چهارده کیلومتری جاده زرندیآن قرار دارد و به اسم سنگ شیشه برای کارخانجات شیشه‌سازی مصرف می‌شود و تجزیه شیمیایی آن به‌قرار زیر است :

درصد سیلیس  

(sio2)

24/98

درصد آلومین

(Al2o3)

37/0

درصد اکسید آهن

(fe2o3)

65/0

درصد اکسید کلسیم

(Cao)

24/0

درصد اکسید منیزیم

(Mgo)

بسیار ناچیز

درصد اکسید سدیم و پتاسیم

K2o)و (Na2o

5/0

 

لعاب معدن یوزباشی:

که در 54 کیلومتری قزوین قرار گرفته و تجزیه شیمیایی آن به‌قرار زیر است:

درصد سیلیس

05/96

درصد آلومین

50/2

درصد اکسید آهن

44/0

درصد اکسید کلسیم

-

درصد اکسید منیزیم

-

درصد اکسیدهای قلیایی

-

درصد کسر وزن در اثر حرارت

01/1

 

 معدن غنی آباد:

این معدن در 19 کیلومتری جنوب شرقی تهران در کنار کارخانه ذوب مس قرار دارد و تجزیه شیمیایی آن به‌قرار زیر است:

درصد سیلیس

82/92

درصد آلومین

82/2

درصد اکسید آهن

88/0

درصد اکسید کلسیم

52/1

درصد منیزیم

-

درصد اکسیدهای قلیایی

36/0

درصد کسر وزن در حرارت هزار درجه

60/1

 

 استفاده از شیشه در لعاب سازی

 سفالگری لالجین همدان از شیشه‌های بطری و دوا و همچنین از شیشه‌های تلویزیون برای ساخت لعاب استفاده می‌کنند و آن‌ها را همراه با سنگ چخماق و اکسید سرب بکار می‌برند زیرا معتقدند که وجود شیشه‌های تلویزیون در لعاب ا را براق و آبدار می‌سازد. سفالگران شیشه را اصطلاحاً بلور می‌نامند.

 فرمول :

 سنگ چخماق : یک قسمت جهت تأمین سیلیس

 بلور : یک قسمت جهت تأمین سیلیس و اکسید کلسیم و سدیم

 اکسید سرب: دو قسمت جهت پایین آوردن. ذوب سیلیس

 این لعاب تقریباً بی‌رنگ است و برای رنگین کردن آن باید از یک اکسید رنگ‌کننده کمک گرفت.

 لعاب فیروزه‌ای

 لعاب فیروزه هر ناحیه‌ای از ایران با ناحیه دیگر فرق دارد. فرمول لعاب فیروزه‌ای که در زیر مشاهده می‌شود طی آزمایشات مکرر بدست آمده‌است:

 سنگ چخماق: 5 گرم

 بلور: 5 گرم

 کربنات سدیم: 6 گرم

 اکسید سرب: 4 گرم

 اکسید قلع: 1 گرم

 اکسید مس: نیم‌گرم

 برای ایجاد لعاب فیروزه‌ای مشابه همدان به فرمول فوق باید مقدار کمی اکسید کبالت اضافه کرد. در فیروزه‌ای یزد از کبالت استفاده نمی‌شود، به‌همین جهت استعمال کم اکسید قلع، به سبزی میل پیدا نموده است.

 لعاب فیروزه‌ای از لعاب‌های قلیایی بشمار می‌رود بدین جهت باید اول به‌صورت فریت درآید و سپس مصرف گردد.

 لعاب‌های لالجین همدان

 در کارگاه‌های لالجین 3من قلیا را که از سوزاندن گیاهی بنام اشنون بدست می‌آید با 2من سنگ چخماق مخلوط کرده و 1000 درجه حرارت می‌دهند تا نوعی شیشه بدست آید. این شیشه باید خرد و آسیاب شود 5/1 من ازین شیشه را با 1 من سنگ چخماق و نیم من بلور (خرده‌های بطری و لیوان شیشه‌ای) مخلوط کرده و آسیاب می‌کنند. به این مخلوط اصطلاحاً یک پستاهی 3منی می‌گویند که برای تهیه همه لعاب‌ها بکار می‌رود.

 لعاب زرد: 3من از این مخلوط را با 2من اکسید سرب مخلوط کرده و در کوره می‌پزند تا به‌صورت خمیر درآید، سپس آن را خرد و آسیاب می‌کنند.

 لعاب فیروزه‌ای: 3من از مخلوط را با 2من اکسید سرب و نیم من اکسید قلع و نیم کیلو توفال مس (اکسید مس) و 5 مثقال کبالت مخلوط کرده و آسیاب می‌کنند.

 لعاب سبز: 3من از مخلوط را با 2من اکسید سرب و نیم کیلو توفال مخلوط کرده و آسیاب می‌کنند.

 لعاب قهوه‌ای: 3من از مخلوط را با 1 کیلو اکسید آهن و نیم کیلو روغن (اکسید منگنز) مخلوط کرده و آسیاب می‌کنند.

 باید توجه داشت که تمام این لعاب‌ها را از پارچه یا الک های بسیار ریز عبور داده و آنگاه مصرف می‌کنند.

 اکسیدهای رنگ کننده در لعاب‌های ایرانی

 اکسید آهن: آهنگران هنگامی‌که با پتک آهن تافته را می‌کوبند جرقه‌هایی از آن به اطراف پرتاب می‌شود. این جرقه‌ها همان ورقه‌های نازک اکسید سیاه آهن هستند که سفال سازان ایرانی برای ایجاد رنگ حنایی در لعاب از آن استفاده می‌کنند. اکسید آهن قرمزرنگ نیز وجود دارد که همان گل اخری است. مخلوط و یا نقوش سرخ‌رنگ سفال‌های بدون لعاب اولیه با این ماده صورت می‌گرفته است.

 اکسید منگنز: اکسید منگنز جهت ایجاد رنگ قهوه‌ای تیره در لعاب سازی بکار می‌رود. این ماده را از معدن استخراج می‌کنند و به آن مغن می‌گویند خطوط سیاه کاشی‌های هفت‌رنگ و نقوش سفال‌های بدون لعاب اولیه با این اکسید اجرا می‌شده است.

 اکسید کبالت: این اکسید را برای ایجاد رنگ لاجوردی در لعاب سازی مصرف می‌کرده‌اند و در قدیم به اسم سنگ محمدی به چین صادر می‌شده و مرکز استخراج آن نیز کاشان بوده‌است.

 اکسید قلع: اکسید قلع برای ایجاد رنگ سفید در لعاب مصرف می‌شود. برای تهیه آن قلع را با سرب مخلوط کرده و به ملایمت حرارت می‌دهند و آن‌قدر به‌هم می‌زنند تا پودر شود.

 اکسید مس: این اکسید جهت ایجاد لعاب فیروزه‌ای در لعاب های قلیایی و ایجاد رنگ سبز در لعاب‌های سربی بکار می‌رود و بنام توفال مس مشهور است.

 انواع کاشی‌های ایرانی

 هنر کاشی‌کاری ایرانی که در دوران اسلامی رونق بسزایی یافت بسیار قابل اهمیت است. پوشاندن حجمی مانند گنبد و مناره و یا تاق با کاشی، بدون محاسبه دقیق و پیش‌بینی‌های لازم عملی غیرممکن است، بدین‌جهت تعداد کاشی‌های لازم جهت پوشاندن یک گنبد و نقوش روی آن‌ها با دقت فوق‌العاده ای قبلاً پیش‌بینی و محاسبه می‌شده است. کاشی در ایران اغلب به دو گونه وجود داشته یکی هفت رنگی و دیگری معرق بوده‌است.

 در کاشی هفت رنگ کاشی را با قالب درست کرده و سپس در کوره می‌پختند و پس‌از آن روی آن را با لعاب سفید می‌پوشاندند و مجدداً در کوره قرار می‌دادند در مرحله سوم طرح‌ها را به طریق گرده برداری از کاغذ بروی کاشی منتقل می‌کردند، خطوط سیاه دور شکل‌ها را با مغن ترسیم می‌نمود‌ند. بعد کاشی‌ها را به حالت افقی قرار داده و به کمک قلم‌مو با لعاب‌های رنگی آن‌ها را رنگ‌آمیزی نموده و جهت پخت در کوره قرار می‌داده‌اند.

 ولی در معرق‌کاری کار مشکل‌تر است، یعنی طرح‌هایی را که روی کاغذ کشیده شده بر طبق رنگ‌های لازم شماره‌گذاری کرده و بر روی کاشی‌های رنگی موردنظر چسبانده می‌شود. سپس معرق‌کار با تیشه دور آن‌ها را خالی می‌کند . به‌عبارت‌دیگر اشکال را به‌صورت تکه‌هایی از کاشی تراشیده و پهلوی هم قرار می‌دهد.

 ظروف و کاشی‌های زرین فام

 زرین‌فام ماده‌ای است که با آن بر روی ظروف لعابی نقاشی می‌کنند این مایع پس‌از پخت به قشری نازک از فلز تبدیل می‌گردد، مانند خطوط طلایی کاشی‌های مسجد کبود تبریز و لوح بعضی از محراب‌ها، تنگ‌ها و بشقاب‌های قرن هفتم و هشتم هجری.

 زرین‌فام به دو صورت انجام می‌گیرد: یکی در شرایط اکسیداسیون و دیگری در شرایط دود زدگی.

 در زرین‌فام نوع اول با نمک‌های فلزی بر روی لعاب‌های قلیایی نقاشی می‌شود و امروز آن را به‌طور حاضری و آماده به اسم رنگ‌های لوستر در بازار می‌فروشند و از آن برای تزیین بلور و کریستال استفاده می‌کنند.

در نوع دوم که به وسیله ایرانیان به حد کمال رسید از سولفات مس (کات کبود) و نیترات نقره (سنگ جهنم) و کلرید طلا و نیترات بیسموت استفاده می‌شده و گاهی هم کربنات مس و کربنات نقره بکار می‌بردند. با ترکیبات مسی، رنگ قرمز مسی، طلایی یا عنابی روشن و با ترکیبات نقره، رنگ زرد یا عاجی و با ترکیبات بیسموت، رنگ‌های قوس‌وقزحی که قازمه قازی نامیده می‌شود به وجود می‌آوردند.

 یک قسمت از مواد مزبور را باید با سه قسمت گل اخرا و کمی صمغ عربی مخلوط نموده، کاملاً ساییده و نرم نمایند و با آن به‌صورت قشری بسیار نازک بر روی ظروف لعابی نقاشی کنند.

 روش پخت زرین‌فام

 در زرین‌فام حرارت ظروف را باید تا حدی رساند که لعاب زیرین تازه شروع به ذوب شدن نموده باشد. در این مرحله حرارت را متوقف کرده و به مدت نیم‌ساعت دود غلیظ ایجاد می‌نمایند. دود زدگی شدید تا سرد شدن ظروف ادامه باید داشته باشد. ظروف هنگام دود زدگی، سیاه می‌شود و باید آن‌ها را پاک کرد. بسیاری از زرین فام های قدیمی ایران بر روی لعاب قلیایی شفاف که در زیر آن دوغاب سفیدرنگی کشیده شده اجرا می‌شده است.

 رنگ‌های زرین‌فام را نیز می‌توان با لعاب مخلوط نموده و در شرایط دود زدگی پخت تا فلز به‌صورت قشری نازک تمام سطح لعاب زیرین را بپوشاند.

 فرمول‌های زیر لعاب هایی هستند که می‌توانند با رنگ زرین فام مخلوط شده و در 1000 تا 1050 درجه پخته شوند.

5/0      Pbo

5/1     Sio2

18/0     Al2o3

2/0      K2o

3/0       Cao

1/0       K2o

5/2     Sio2

3/0     Al2o3

6/0     Na2o

 

25/0     B2o3

2/0       Cao

1/0      Zno

 

 به این فرمول‌ها باید یک یا دو درصد نیترات نقره و 3‌تا 4 درصد نیترات بیسموت و یک تا دو درصد سولفات مس اضافه کرد.

 وقتی حرارت این لعاب‌ها به 1000 درجه رسید حرارت را متوقف کرده و صبر می‌کنیم تا به 900 و یا 800 درجه کاهش یابد. در این موقع به مدت نیم‌ساعت به‌شدت در کوره دود ایجاد می‌کنیم.

 روش دیگر این است که در حرارت 700 درجه مقداری کلرید قلع را در ظرف آهنی ریخته و در کوره قرار دهیم و تمام سوراخ‌های کور را ببندیم تا بخار آن به خارج نفوذ نکند. رنگ‌هایی را که کلرید قلع ایجاد می‌کند همان رنگ‌هایی است که در صدف دیده می‌شود و برای تقویت آن می‌توان از نیترات استرونتیوم و کلرید باریوم استفاده کرد.

 کوره و ساختمان آن

 در قدیم کوره‌ها را با چوب گرم می‌کردند ولی امروزه از نفت سفید و گاز استفاده می‌کنند. پلان کوره‌های همدان دایره شکل است و سقف آن گنبدی است که در وسط آن سوراخی ایجاد شده‌است. در وسط کف کوره حفره‌ای وجود دارد که مشعل چراغ در آن قرار می‌گیرد و از آن‌جا حرارت به تمام نقاط کوره سرایت می‌کند. ساختمان چراغ کوره‌های ایران همانند ساختمان چراغ پریموس است با این تفاوت که منبع آن‌ها به‌خاطر فشار بر روی پشت‌بام قرار گرفته و در سر راه منبع و مشعل نیز یک شیر وجود دارد که به آن شعله را کم یا زیاد می‌کنند مشعل چراغ یک استوانه با جداری ضخیم است که نفت از لوله‌ای که به‌دور آن پیچیده وارد و پس‌از گرم شدن از طریق سوراخ‌های انتهای صلیب شکل لوله خارج شده و می‌سوزد. در چهار طرف دیوارهای کوره سوراخ‌هایی به اسم دودکش تعبیه کرده‌اند که از پایین به کف کوره و از طرف دیگر به بالای کوره راه دارد این دودکش‌ها برای تنفس کوره تعبیه شده‌اند. کف بعضی از کوره‌ها پله‌پله است و روی این پله‌ها ظرف‌ها را می‌چینند. از دیواره جلو و هم کف کوره یک در برای وارد یا خارج کردن ظروف به وجود آورده‌اند که در موقع سوخت آن را می‌بندند.

 فرمول تعدادی از لعاب‌ها

 لعاب سربی شفاف 950 درجه

PbO:     0/7

CaO:     0/15  _   Al2o3:     0/12  _   Sio2:     1/75

ZnO:     0/05

KNaO:     0/1

 سرب سفید:..................... 2/60 گرم

 فلدسپات: ...................... 4/23 گرم

 اکسید روی: ..................... 3/1 گرم

 وایتینگ: ...........................  5 گرم

 کائولن: ...........................  9/0 گرم

 سنگ چخماق: ................  6/18 گرم

 

 لعاب سربی 950 درجه

PbO:     0/8

KNaO:     0/1  _   Al2O3:     0/15  _   SiO2:     2/1

CaO:     0/1

 سرب سفید:...................... 0/57 گرم

 وایتینگ:........................... 7/2 گرم

 فلدسپات:.......................... 4/19 گرم

 کائولن:............................... 8/2 گرم

 سنگ چخماق:........................ 18 گرم

 این لعاب نسبتا مات است.

 

 لعاب سربی شفاف 1050 درجه

PbO     0/7

KNaO     0/1  _   Al2O3     0/15  _   SiO2     2

CaO     0/2                                                                                          

 سرب سفید:........................... 1/52 گرم

 فلدسپات:.............................. 3/20 گرم

 سنگ چخماق:........................ 7/18 گرم

 کائولن:....................................... 3 گرم

 وایتینگ:................................. 8/5 گرم

 این لعاب بسیار شفاف است و اگر 5 درصد اکسید قلع به آن اضافه شود سفید مات به وجود می‌آورد.

 

 لعاب سربی نیمه شفاف 1050 درجه

PbO     0/5

BaO     0/25     Al2O3     0/15     SiO2     1/75

CaO     0/15

KNaO     0/1

 فلدسپات:............................. 7/21 گرم

 کائولن:................................... 2/3 گرم

 سنگ چخماق:........................ 4/15 گرم

 سرب سفید:............................. 40 گرم

 وایتینگ:............................... 6/4 گرم

 کربنات باریم:........................ 2/15 گرم

 

آبی لیتیوم 1030 - 1080

 کربنات لیتیوم:........................ 9/26 گرم

 کائولن:................................. 6/13 گرم

 سنگ چخماق:........................ 9/53 گرم

 بنتونیت:................................. 8/2 گرم

 کربنات مس:............................ 7/3 گرم

 

قرمز سوخته 1050

 سرب سفید:........................... 164 گرم

 وایتینگ:.............................. 5/24 گرم

 کائولن:................................ 5/38 گرم

 اکسید روی:............................ 5/9 گرم

 سنگ چخماق:........................ 100 گرم

 اکسید قلع:........................... 2/20 گرم

 اکسید قرمز آهن:................... 5/13 گرم

 

 لعاب قرمز کرم 950 درجه

 سرنج:........................................ 6/200 گرم

 بی کرومات پتاسیم:........................ 4/14 گرم

 کربنات دو سود:.............................. 12/6 گرم

 کائولن:......................................... 8/25 گرم

 سنگ چخماق:................................... 54 گرم

 

فیروزه‌ای آبدار 1050 درجه

وایتینگ:........................ 5/47 گرم

 بوراکس:........................ 103 گرم

 کربنات دو سود:.................. 4 گرم

 سرب سفید:..................... 77 گرم

 فلدسپات پتاس:.......... 5/107 گرم

 سنگ چخماق:.................. 51 گرم

 کائولن:.............................. 2 گرم

 اکسید قلع:........................ 37 گرم

 کربنات مس:.................. 7/13 گرم

 

لعاب قلیایی 950 تا 1050 درجه

PbO     0/5-0

KNaO     0/8-0/4     Al2O3     0/25-0/05     SiO2     2/5-1/5

ZnO     0/3-0

CaO     0/2-0

 

محاسبه درصد انقباض گل:

(طول گل خشک شده منهای طول گل پخته) حاصل تقسیم بر طول گل خشک نشده ضربدر 100

 محاسبه درصد جذب آب:

(وزن گل پخته منهای وزن گل پخته ای که آب جذب کرده) حاصل تقسیم بر وزن گل پخته ضربدر 100

 

منبع: کتاب لعاب-کاشی-سفال، شروه، انوشفر