کاشی ها و سفالینه های لعابی ایران

کاشی ها و سفالینه های لعابی ایران

در اواخر قرن ششم، یعنی هنگامی‌که دوران سلطنت سلجوقیان به آخر می‌رسید، هنر سفالگری ایران به عالی‌ترین مرحله‌ی خود نایل شده بود. این هنر، با شور و شوق خاص و قدرت ابداع دائم، سبک‌های گوناگون حیرت‌آوری به جود آورد که با تمام تحولات عمده روح ملی منطبق بود و با ظرافت و دقت کامل مراحل جدید تجربه‌ها و روابط جدید فرهنگی و قواعد و سنن تازه را جلوه می‌داد و درعین‌حال رسوم باستانی را محفوظ می‌داشت. البته هنوز این هنر مراحل تکاملی در پیش داشت، اما دراثر رقابت با هنرهای دیگر، استعداد هنرمندان پراکنده شد و در یک نسل بعد، یعنی در دوران استیلای وحشتناک مغول (617 تا 656) ، هنر سفالگری ایران در میدان رقابت عقب افتاد.

 پیش‌از دوره سلجوقیان، مراکز عمده تولید این صنعت معین و معروف بود. سفالگری تجارت مهمی ایجاد کرده بود و ظروف سفالی ایران به هند و ترکیه و عراق و سوریه صادر می‌شد. اگرچه فقط نام چند شهر مشهورتر، از قبیل ری و کاشان و ساوه و سلطان آباد، در مغرب زمین معروف است، درواقع، هنر سفالگری یکی از صنایع ملی بود و در بیشتر از پنجاه شهر رواج داشت.

 در اواخر دوره سلجوقیان سلیقه مردم ترقی کرد و هنر سفالگری نیز بیش‌از پیش معرف ذوق و اندیشه زمان گردید. رواج و رونق شعر ذوق زمانه را لطیف کرده بود. شعر و شاعری با نابغه‌ی بزرگی چون فردوسی و شاهنامه‌ی او، که خلاصه تجربه‌ها و جامع خصال ملی بود، به اوج کمال رسیده بود و گروه جانشینان بزرگوار او در راهی که او گشوده بود پیش می‌رفتند. شهر ری خصوصاً یکی از پایتخت‌های فرهنگ جهان شد، اما ثروت و قدرت دولت نمی‌توانست بعضی آثار انحطاط را که تا حدی سبب آن خود دولتیان بودند از میان ببرد. متانت اخلاقی سلاطین نخست در جانشینان ایشان به تجمل و ظاهرسازی بدل شده بود. زدوخوردهای محلی و از همه بدتر اختلافات و منازعات دینی رواج داشت.

 بااین‌حال، چنان‌که اغلب پیش می‌آید تمدن رو به زوال ایران هنوز در اوج ظرافت هنری بود. یاقوت درباره شهر ری می‌نویسد: «من شهر مشهور ری را دیده‌ام. شهری است که زیبایی عجیبی دارد. بناهای آن با آجر پخته بنا شده و دارای کتیبه های رنگین درخشان است» . هزاران مسجد و مناره با کاروان‌سراها و حمام‌ها و قصرها و باغ‌ها شهرتی بسزا برای این شهر پدید آورده است. در این شهر، مجموعه‌های چینی بسیار در ملکیت افراد بود. شهر ری مرکز همه هنرها و علوم بشمار می‌رفت و چه در خود شهر و چه در حوالی آن سفالینه‌هایی ساخته‌شده که در زیبایی بی‌همتاست.

 اقامت دربار در ری موجب شد که نه‌تنها تأثیر هنر نواحی دیگر، بلکه خود هنرمندان به این شهر جلب شوند. بنابراین، وجود سبک‌های گوناگون در این شهر کاملاً طبیعی است. از جمله آثاری که باقی‌مانده، دو ظرف متعلق به قرن ششم از همه مهم‌تر است. یکی از این دو طرح درشت دارد که نمونه آن در قرن پیش ایجاد شده و در اوایل قرن ششم کمال یافته بود، دیگری به شیوه مینیاتور است.

 طرح اولی نه‌تنها درشت است، همان احساس قدرت و عظمت را که خاصه هنر ساسانی بود در بیننده ایجاد می‌کند. نقش‌ها اغلب در خطوط دور محصور شده‌است. تنها سر شاهی یا پای عقابی ممکن است از خط محیط بیرون بزند تا نشانه‌ی قدرتی انقیاد ناپذیر باشد. طرح بعضی از بشقاب‌ها که به نسبت سالم مانده است با قلم‌مو و حرکات تند رسم شده و زمینه نقش‌ها با نخل و گل‌های چند برگی به‌دقت و ظرافت تمام آراسته شده‌است.

 اما اگرچه غالب طرح‌ها درشت است، نقوش هم درشت نیست. مثلاً در یکی، امیری صراحی و ساغری در دست دارد و گویی روح عمر خیام در او دمیده است (تصویر 1) . نقش‌های فرعی اجمالی و ساده است. از دو حاشیه که نقش میانی را محصور کرده یکی گلبرگ‌های درشت نامنظم است و دیگر حلقه گل‌های جفت بسیار ظریفی است.

 

بشقاب زرین فام

تصویر 1 - بشقاب زرین فام قرن ششم قطر 34 سانتیمتر موزه مترو پولیتن

 

 طرح دومی، که نوع آن بسیار بیشتر است و به نسبت آن دیگری به نوع سفالینه‌های منقش لعابی ری بیشتر نزدیکی دارد، شاید به دست استاد تذهیب‌کاری که کتاب‌های گران‌بهای بسیار را زینت کرده بود ابداع شده باشد. قدیم‌ترین مینیاتوری که در دست هست اگرچه به این قدمت نیست، نزدیکی این دو هنر را اثبات می‌کند. موضوع‌هایی که در این سبک به‌کاررفته اغلب از زندگی مایه گرفته است مانند تاج‌گذاری امیران، سواران، بازداران، بزم در باغ، و مانند آن‌ها. این مجالس که از زندگی اشرافی اقتباس شده، معمولاً در حاشیه‌هایی محصور است که در آن‌ها نقش جانوران قدیم ایرانی، چنان‌که نظیر آن‌ها در هنر بافندگی هم دیده می‌شود، رسم شده‌است نمونه مشهور این شیوه (تصویر 2) که تاریخ 586 هجری قمری دارد ازنظر تصور هنرمند با شیوه درشت که نقش‌های فرعی تزیینی در آن بکار می‌رود قابل مقایسه است.

 

کاسه زرین فام

تصویر 2 - کاسه زرین فام مورخ 586 هجری قمری قطر 37 سانتیمتر موزه شیکاگو

 

 اما به‌خلاف تصور عموم، مرکز سفال‌سازی و کاشی سازی ایران کاشان بود نه ری. کاشان از قرن پنجم تا قرن یازدهم پایتخت این هنر شمرده می‌شد. تیله شکسته‌هایی که در آن‌جا به‌دست‌آمده لااقل پنج برابر جاهای دیگر است و این خود کثرت تولید صنعت سفالین را در آن شهر ثابت می‌کند. این‌که در زبان فارسی سفال لعابی منقش را به شهر کاشان نسبت داده و کاشی خوانده‌اند خود مؤید این معنی است.

 این تیله شکسته‌ها را چون قیمتی نداشته‌اند، به جاهای دور نمی‌بردند، بلکه هرجا پیش می‌آمد روی زباله‌ها می‌ریختند، به‌طوری‌که همیشه می‌توان گفت که تیله‌ها هرجا یافته شوند، ساخته‌ی همان محل است و این تیله‌های شکسته وسیله کشف محل کارگاه‌های سفالگری است.

 ری رقیب بزرگ این شهر بود. اگر کاشان از نظر فراوانی مواد اولیه و مناسب بودن موقعیت آن برای صادرات ترجیح داشت در مقابل، شهرری بیشتر اوقات پایتخت بود. دربار پرتجمل آن روزگار در این شهر قرار داشت. هر یک از این دو شهر شیوه مخصوص خود را پرورش دادند، اما باید گفت که دو شیوه مزبور به‌کلی از هم متمایز نیستند. به‌طورکلی، در شیوه‌ی ری بیشتر از نقوش مینیاتور برای تزیین سفالینه‌ها استفاده می‌شد و حال‌آنکه در کاشان طراحی و خطاطی برای این منظور بکار می‌رفت. کاشان در سفال‌های لعابی مخصوص عمارت، که در اصطلاح کاشی خوانده می‌شود، (تصویر 3) و محراب‌های کاشی‌کاری (تصویرها در ادامه) تخصص داشت.

 

کاشی زرین فام

تصویر 3 - کاشی زرین فام کاشان قرن هفتم، خط و تزیینات برجسته است

 

 ساوه هم در این فن رقیبی به شمار می‌رفت، اما خصوصیت شیوه سفالگری ساوه را نمی‌توان به‌دقت معین کرد، زیرا تیله‌های فراوانی از آن‌جا به دست نیامده است، و از طرف دیگر، استادان سفالگری ری و کاشان اغلب به آن‌جا مهاجرت می‌کرده‌اند.

 نیشابور در مشرق ایران، میان قرون دوم تا پنجم ظرف‌های عالی به وجود آورده است. در قرن‌های هفتم و هشتم سلطان آباد، که به‌سبب چراگاه‌های عالی یکی از مراکز اردوی مغولان فاتح شده بود، مرکز سفالگری نیز شد و سفالگران زبردست از همه‌جا، خاصه کاشان، به آن‌جا روی آوردند، به‌طوری‌که شیوه کاشان را از شیوه سلطان‌آباد نمی‌توان تشخیص داد.

 خانواده‌های ایران فرزندان بسیار داشتند و چون مصرف ظرف‌های سفالی در سراسر کشور بیشتر می‌شد، فرزندان هنرمندان از موطن خود مهاجرت می‌کردند و مهارت هنری خود را به نقاط متفاوت دیگر عرضه می‌داشتند و در جاهایی که اجتماعی درحال توسعه بود اما هنر سفالگری رونقی نداشت کارگاه می‌ساختند. این نکته موجب شده‌است که امروز سبک‌های متفاوت را از هم تفکیک نتوان کرد.

 در حفاری‌هایی که اخیراً در گرگان به‌عمل‌آمده، ظرف‌های گران‌بهای کشف‌شده که در زیبایی و مرغوبی کم‌نظیر است. محراب کاملی در نهایت ظرافت و زیبایی در خرابه‌های مسجدی از زیر خاک بیرون آورده شده‌است. گرگان نه‌تنها از ری و کاشان ظرف‌های سفالی وارد می‌کرد، بلکه استادان این فن را نیز دعوت می‌کرد که در آن‌جا اقامت کنند، و این نکته از تیله شکسته‌هایی کوره‌های سفال‌پزی نمایان است. این استادان از سبک بومی پیروی می‌کردند و گاهی در آن سبک تصرفاتی روا می‌داشتند. بعضی از سفالگران مشهور کاشان در شهر تبریز نیز کوره‌ها و کارگاه‌هایی برپا کرده‌اند. سفال‌های تبریز، نسبت‌به سفال‌های شهر کاشان، از حیث بدنه کم‌تر مرغوب اند رنگ سبز آن‌ها کمی روشن‌تر است و خطوط و منحنی‌های آن‌ها به ظرافت ظرف‌های کاشان نیست. قم و کرمان و اصفهان و یزد و شیراز و سلطانیه نیز شهرهایی بودند که در آن‌ها سفالگری در زمان‌های متفاوت رونق داشت، اما این‌که کارشان چه نوع بوده و از آن‌ها چه باقی‌مانده است و هر ظرفی در کدام شهر ساخته شد خود مسائلی است که اهل فن باید به آن‌ها جواب بگویند.

 سفالگران ایرانی آن زمان همه رموز این فن را آموخته بودند و از جهات بسیار در این هنر مشکل و دقیق استادی تمام داشتند. این استادان، به‌خلاف همکاران چینی خود، در جزئیات ساخت لباس‌های متفاوت وارد نشدند (در این کار استادان چینی دقیقه‌ای را فرونگذاشته بودند) . صیقل کاری ظروف هم که در خاور دور به اعلی درجه کمال رسیده بودند در ایران مورد توجه قرار نگرفت. هنرمند ایرانی به نکات دیگری اهمیت می‌گذاشت، مثلاً حالت شاعرانه طرح‌های تند را ترجیح می‌داد و به اصالت جنس بیشتر توجه می‌کرد. استاد ایرانی جنس ظریف و شکننده سفال را به بهترین وجهی عرضه می‌کند و طراحی و زینت ظریف و نشاط‌انگیز ظروف که پر از معنی است، و قوه‌ی تخیل بیننده را تحریک می‌کند، درست همان است که از جنس سفال می‌توان توقع داشت.

 اگرچه هنر سفالگری ایران آسان به‌نظر می‌رسد و باآن‌که هنرمند ایرانی عمداً می‌کوشد که نشان بدهد از کار کردن با سنگ و فلز پرهیز کرده‌است، استادان سفالگر ایرانی در این هنر به عالی‌ترین مقام نائل شده‌اند.

 ساختن ساده‌ترین نوع سفال، کاری است که از آن‌چه در ابتدا به‌نظر می‌رسد بسیار دشوارتر است. اول باید خاک را انتخاب کرد و از الک بسیار ریز گذراند تا یکدست نرم شود. سپس باید آن را با ماسه یا سیلیس یا در سنگ چینی مخلوط کرد. آنگاه ظرف را باید از لعابی پوشانید که نقش‌پذیر باشد. این لعاب باید از ماست و سرشیر نرم‌تر باشد و در اثر حرارت به بدنه ظرف خوب بچسبد بعد از آن، می‌توان نقش منظور را روی سطح ظرف طرح یا در آن کنده‌کاری کرد. چون این کار انجام گرفت، باید ظرف را با لعاب فلزی صیقل داد. این لعاب را می‌توان از قلع یا سرب یا مس گرفت. وقتی این صیقل به میزان معینی حرارت ببیند آب می‌شود و به پوششی شفاف یا مات یا شیشه‌ای رنگین تبدیل می‌گردد. نقاشی‌های پررنگ در سفال رنگین یا میناکاری به مینیاتور سازان قرون ششم و هفتم برای تزیین طرح‌های گران‌بها میدان و مجال هنرنمایی داده‌است.

 حرارت دادن یا گداختن سفال کار ظریفی است که در آن خطر اشتباه بسیار است. ظرف ترد ممکن است زود خم شود یا بشکند. لعاب ممکن است درست مخلوط نشود. حرارت ممکن است زیادتر یا کم‌تر از حد لزوم باشد یا زود تغییر کند. البته اگر کوره‌های برقی با دستگاه‌های تنظیم در دسترس باشد یا اگر شیمیدانان یا مهندسان کوچک‌ترین فعل‌وانفعال شیمیایی را تحت نظر داشته باشند، این کار دشوار نیست، اما در ایران همه این مراحل به‌سختی انجام می‌گرفت و اکنون قراین و دلایل بسیار در دست است که از روی آن‌ها معلوم می‌شود ضایعات کم نبوده است.

 منتهی در سفالگری های آسان‌تر مخاطرات نادانسته یا پیش‌بینی نشده بسیار است. بنابراین طبیعی بود که استادان اسرار هنر و مهارتی را که به این دشواری کسب می‌کرده‌اند با دقت در خانواده و شهر خود نگه دارند. یکی از کارگاه‌های مشهور سفالگری کاشان قریب سه قرن در انحصار یک خانواده بوده‌است.

 در این ناحیه تسهیلاتی برای این هنر وجود داشت. در جویبار باغ فین بهترین نوع سنگ کبالت را که چون کوبیده شود به‌صورت ذرات شفاف سخت و بسیار سفید درمی‌آید می‌توان یافت. کارگران ماهر کوشنده و قانع نیز در آن‌جا بودند و به این سبب شهر کاشان مزیتی یافته بود که موجب شد قرن‌ها صنعت سفالگری را در انحصار خود داشته باشد. سبک‌های گوناگون سفالگری کاشان در همان‌جا ابداع می‌شد. ظرف‌های لعابی منقش رنگ شفاف‌تری داشت و برق آن‌ها از آن‌چه در شهرهای دیگر ساخته می‌شد بیشتر بود. هنرمندان این شهر طریقه حرارت دادن به قطعات بزرگ را آموخته بودند و به این سبب ساختن محراب‌های سفالین لعابی منحصر به کاشان شد و گویا همه مسجدها و زیارت‌گاه‌های ایران به داشتن چنین محراب‌های شوق بسیار نشان می‌دادند.(تصویر 5)

 یکی از مشهورترین این محراب‌ها (تصویر 4) ، که امضای ابوزید دارد و مورخ به سال 612 هجری قمری است در حرم مطهر حضرت امام رضا (ع) در مشهد وجود دارد و این زیارتگاه مقدس گنجینه ذخایر و ثروت‌های مشهور است. تا کسی این آثار زیبای حیرت‌انگیز را به چشم نبیند، باور نمی‌کند. این محراب، که با قدرت و متانت معماری طراحی‌شده و طاق‌نماهای هلالی تودرتو صورت درهم پیچیده‌ای به آن داده، در خانه‌های محیط بر یکدیگر دارای کتیبه‌های برجسته به رنگ کبود روشن است که در زمینه جالبی از برگ‌های مو طلایی و سفید قرار گرفته و ستون ها و هلال‌ها به همان رنگ آبی فیروزه‌ای این کتیبه‌ها را محصور کرده‌است. مجموعه این محراب درخشندگی و شفافیتی زرین دارد که در نظر اول همه نقوش و خطوط را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. درحقیقت، منظره آن چنان حالت وجدی در بیننده پدید می‌آورد که در عالم هنر مانند آن وجود ندارد. این محراب مظهر جلال و حشمت و دروازه‌ای به سوی عالم هیجان مذهبی است.

 

محراب ابوزید

تصویر 4 - محراب کاشی زرین فام با امضا و تاریخ 612 هجری قمری مرقد امام رضا علیه السلام

 

 مساحت این محراب‌ها گاهی به70 فوت مربع می‌رسد، اما جزئیات طرح آن‌ها چنان با ظرافت و دقت به‌وجودآمده که گویی جواهری است که به دست استاد ماهری ساخته‌شده است خانه داخلی طبعاً قبله نمازگزار است، اما عابد حقیقی با خواندن دعاهایی که در آن خانه قرار گرفته روح خود را برای عبادت آماده می‌کند. گاهی نیز درخت زندگی در وسط این خانه جا دارد که هیچ عابدی ایرانی از مفهوم آن غافل نیست (تصویر 6) .

 

محراب زرین فام 

تصویر 5 - محراب کاشی زرین فام موزه پرگامون برلین

  

 

محراب زرین فام

تصویر 6 - محراب، کاشی زرین فام قرن هفتم هجری موزه ویکتوریا و آلبرت

 

 گذشته از محراب، گاهی سفالگران کاشان برای پوشش تمام دیوار یا تزیین قسمت پایین آن کاشی می‌ساخته‌اند. این کاشی‌ها اغلب به شکل ستاره است و میان آن‌ها گاهی چلیپای فیروزه‌ای قرار دارد. در نقوشی که برای تزیین مسجدها بکار می‌رفته فقط نقش‌های انتزاعی معمول بوده‌است، اما شکل صلیب اغلب در این نقوش تکرار می‌شود (تصویر 7) .

 

کاشی ستاره چلیپا

تصویر 7 - کاشی های ستاره چلیپا دیواری زرین فام قرن هفتم هجری

 

بااین‌حال هر یک از اشکال ستاره طرح خاصی داشته اما همه به یک شیوه بوده‌است. تنوعی که در طرح‌ها دیده می‌شود اغلب مایه‌ی حیرت است. در بیشتر این نقش‌ها قرینه وجود دارد، اما بعضی از آن‌ها، مانند دو کاشی که در موزه‌ی آرمیتاژ است، به‌کلی از قرینه‌سازی دور است. زیبایی و متانتی که در این نقش‌ها هست نتیجه احساس دقیق و هنرمندانی است که به نهضتی که در این دوره واقع شد ایمان داشتند و مشق و تمرین دقیق که در خطاطی می‌کردند ازجمله مقدمات و لوازم استادی در این فن شمرده می‌شود.

 دور کاشی‌ها را حاشیه‌های پهنی فرامی‌گرفت که در آن‌ها برای مسجد دعا، و برای قصر شعر می‌نوشتند و مجالس میان این حاشیه تصویر همان شعرها بود دکتر بهرامی درست گفته است که این کاشی‌ها مانند ورق‌های کتاب است که دوام بیشتری دارد. بعضی از این نوشته‌ها، مانند دو قطعه کاشی که در موزه‌ی بوستون (تصویر 8) و موزه‌ی قاهره (تصویر ندارد) ضبط است، مشتمل بر تاریخی است که در تشخیص و تعیین زمان این سفالگری های مهم به محقق کمک می‌کند.

 

کاشی ستاره ایی کاشان

تصویر 8 - کاشی ستاره ایی زرین فام کاشان مورخ شعبان 604 هجری قمری موزه هنرهای زیبا بوستون

 

 همین شیوه‌ها و طرح‌ها که در ساختن محراب به‌کاررفته در اشیای دیگر، مانند چهارپایه (تصویر 9) و کاسه (تصویر 10) نیز مورد استفاده واقع شده و به‌خوبی نشان می‌دهد که این اشیاء نیز به دست همان سازندگان کاشی‌ها ساخته‌شده است.

 

چهارپایه سفالی

تصویر 9 - نشیمن چهارپایه کاشی زرین فام کاشان اوایل قرن هفتم ارتفاع 27 سانتیمتر موزه پنسیلوانیا

 

تصویر 10 - کاسه سفالی زرین فام کاشان 

 سفالگران کاشان، که هرگز از پیشرفت‌های خود راضی نمی‌شدند، پیوسته در کار ابداع و توسعه و تزیین هنر خود بودند. این هنرمندان نه‌تنها نوشته‌های برجسته را به نقاشی روی لعاب افزود (تصویر 3) بلکه نکات و مطالب جدی‌تری را نیز در این میدان وارد کردند. مثلاً در تصویر 11 منظره پیکاری نمایانده شده که با درفش مواجه هنگامه جنگ و درهم افتادن سوار و پیاده و مرکب و دروازه‌های گشوده‌ی شهر را، که نشانه‌ی آمادگی برای نبرد است، به‌صورت هیجان‌انگیزی نشان می‌دهد. در این کاشی هنر مینیاتور با همه وضوح و کمال و تنوع رنگ و بیان احساسات درونی جلوه‌گری کرده‌است.

 

کاشی ستاره ایی کاشان در موزه بوستون

تصویر 11 - قسمتی از کاشی ستاره ایی کاشان زرین فام، اوایل قرن هفتم، قطر 24 سانتیمتر، موزه هنرهای زیبا بوستون

 

 استادان کاشان برای مشتریان ثروتمندتر تزیینات بیشتری بکار می‌بردند. چند نمونه در دست است که در آن‌ها صحنه‌هایی از دربار و گفتگوی درباریان نقش شده‌است (تصویر 12) . در این مجلس شاهزاده‌ای تصویر شده که جامه‌ی فاخری بر تن دارد و هاله دور سر اوست و پشت سرش زمینه پر گلی است که بر سطح طلایی نقش شده‌است. تصویر این امیران و شاهزادگان نمونه طرز تفکر و اصول اخلاقی و اجتماعی آن عصر است.

 

سفال پرنقش کاشان

تصویر 12 - بشقاب، کاشان، اوایل قرن هفتم

 

 پرنقش ترین ظرفی که از سفال ایران باقی‌مانده است صحنه‌ای از محاصره قلعه‌ای است که در داخل ظرف بزرگی نقش شده، و این ظرف اکنون در تالار فریر موجود است (تصویر 13) . این مجلس به یقین یکی از وقایع تاریخی را نشان می‌دهد. نام‌هایی که می‌توان خواند، اما با اشخاص تاریخی تطبیق نمی‌توان کرد معرف قهرمانان این صحنه است. دیوارهای شهر با طرح‌های معرق کاملاً نمودار است. بسیاری از اشخاص کاملاً زنده و در حرکت جلوه می‌کنند و صحنه جنگ روی‌هم‌رفته تاریخ نظامی این دوره را روشن می‌سازد.

 

بشقاب کاشان

تصویر 13 - بشقاب پر نقش کاشان قرن هفتم قطر 45 سانتیمتر نگارخانه فریر

 

تصویر 14 - همان بشقاب از پشت و زیر

 البته نمی‌توان گفت که نقاشان مینیاتور آن عصر در ساختن چنین مجالس دقیق و پرجمعیت توفیق بزرگی یافته‌اند. جز در لبه طرح، صحنه‌ی نقاشی نه با شکل ظرف ارتباط دارد، نه در ترکیب و ساختمان آن نظم و قاعده‌ای رعایت شده‌است. پشت ظرف (تصویری 14) صحنه شکار را نشان می‌دهد و شامل تصویر شکارچیان است که در پی شکارهای قوی جثه‌ای هستند و این نقوش سایه‌وار روی زمینه روشن کشیده شده‌است. این نقش، که به شیوه معمول دیرین است، رضایت‌بخش‌تر است. حاشیه دور آن که مشتمل بر کتیبه‌ای به خط کوفی است نیز زیباست.

 علاوه‌بر این طرح‌های تجملی، استادان سفالگری کاشان ظرف‌هایی به سبک‌های متفاوت ساخته‌اند که از نظر سلیقه و زیبایی قابل‌توجه است نوع مشخصه آن بسیار نازک و سبک است.

 این ظرف‌ها روی پایه بلندی قرار گرفته‌اند و دارای قاعده‌ای ظریف و دیواره‌های خوش‌ترکیب براقی هستند که رویه هم به آن‌ها شکل زنگ وارونه می‌بخشد. متخصصان اغلب درباره‌ی این ظرف‌ها گفته‌اند که «زیباترین قالب سفالگری است» . این نمونه‌ها اغلب با خطوط شعاعی که نوشته‌هایی در میان آن‌ها هست و طرح‌های حلقه‌ای که به تناوب آن‌ها را دربرگرفته زینت شده‌اند و گاهی نقطه‌ها و خط‌های بسیار نازک، که به باران گلبرگ می‌ماند، در فواصل آن‌ها قرار دارد. درون ظرف‌ها گاهی با کتیبه‌های عربی که از کاشی محراب‌ها اقتباس شده آراسته است (تصویر 15) . رنگ این ظروف بسیار متین است، زیرا فقط سیاه و کبود روی سفید صدفی نقش شده‌است.

 

تصویر 15 

 

 کاشان از معادن لاجورد، که در جنوب وجود دارد، استفاده‌ی فراوان می‌کرد. این سنگ بعدها به چین برده شد و در آن‌جا به نام «آبی محمدی» معروف گردید و در خزاین چین مانند طلا حفظ می‌شد، اما استفاده از این ماده مستلزم دقت خاص در ترکیب آن با مواد دیگر بود. در قرن هشتم که رنگ کبود برای زمینه‌ی طرح‌ها معمول و متداول بود، سفالگران ایران تنگ ها و کاشی‌ها و ظروف را با طرح ظریف سفید روی متن طلایی می‌آراستند.

 از نظر فنی چند کوزه و تنگ مشبک که بجا مانده است برجسته‌ترین نمونه‌ی هنر سفالگری کاشان بشمار می‌رود. این ظرف‌ها دارای پوسته خارجی است که مشبک شده و به‌نحو زنده‌ای کالبد جانوران و گیاهان را نشان می‌دهد. فن مشبک کردن ظرف‌ها در اواسط قرن ششم به کمال رسید. این هنر چنان دشوار است که حتی امروز بیان اصول فنی آن آسان نیست. شاید منشاء این هنر ساختن فانوس باشد.(تصویر 16)

 

سفال مشبک

تصویر 16 - کوزه مشبک از شاهکارهای سفال کاشان

 

 عالی‌ترین نمونه این کار کوزه‌ای است متعلق به سال 612 هجری قمری که اکنون در موزه‌ی متروپلیتن محفوظ است تاریخ مزبور نماینده‌ی زمانی است که این نوع سفالگری به مرحله‌ی کمال رسیده بود.(تصویر 16). اما درباره سفالگری مشهور ری چه باید گفت. راستی که این آثار مستغنی از تحسین است. طراحانی که روی این سفال‌ها کار می‌کردند استادی تمام داشتند و سلیقه و قوه ابداعشان بی‌نقص بود و حاصل کار ایشان در زیبایی رقیب ندارد. این نقاشان مجالس شکار یا چوگان امیر زادگان را روی زمینه‌ی سفید یا لاجوردی می‌کشیدند (تصویر 17) و خطاطان، به شیوه‌ای که از کتیبه‌های کوفی کاشان ظریف‌تر بود، عباراتی روی ظرفها می‌نوشتند و این شیوه در کمال پختگی و استادی بود. در بعضی از این ظرف‌ها نیز زیباترین نمونه خط کوفی ریز به‌جا مانده‌است.

 

سفال سلجوقی

تصویر 17 - کاسه منقش رنگارنگ قرن هفتم با کتیبه عبداللطیف، موزه ملی تهران

 

 همچنین طراحان، ترنج های زیبا و پرکاری بر سفال‌ها رسم می‌کردند (تصویر 18) که بعدها به‌عنوان نقش مرکزی در طرح قالی‌های بزرگ قرن دهم بکار رفت. از خصوصیات کار ایشان اسلیمی هایی بود که دیواره ظرف را با دو خط به‌هم پیچیده، که یکی بر دیگری محیط و درعین‌حال هر دو موزون بودند، می‌پوشانید. این هنر بیننده را به یاد نت های موسیقی می‌اندازد (تصویری 17) .

 

سفال نقش ترنج پرکار

تصویر 18 - کاسه با ترنج پرکار

 

 سفالگران ری نیز در قسمت فنی توفیق بزرگی یافتند. زیباترین ظرف‌های کار ری آن‌هایی هستند که دارای نقوش برجسته است. طرح را جداگانه می‌ساختند و به رنگ طلایی می‌آراستند و آنگاه آن را روی ظرف می‌چسباندند. این نقش‌های طلایی روی زمینه‌ی سفید شفافی قرار می‌گرفت. گاهی نیز مانند تنگ که دسته اش به شکل شیر است (تصویر 19) طرح طلایی روی کبود مایل به بنفش، که هم لطیف و هم تجملی است، واقع می‌شد. این شیوه را گاهی در طرح اندام انسان نیز بکار می‌بردند. استادان ری در ساختن کوزه‌های کوچک هم مهارت داشتند (تصویرهای 20 و 21).

 

کوزه دسته شیر

تصویر 19 - ظرف نقش برجسته با دسته به شکل شیر ارتفاع 15 سانتیمتر قرن هفتم هجری

 

کوزه کوچک

تصویر 20 - کوزه، نیلی طاووسی شفاف، ری قرن ششم و هفتم، ارتفاع 15 سانتیمتر

 

کوزه با خط کوفی

تصویر 21 - کوزه کوچک با نقش خط کوفی موزه مترو پولیتن

 

در این کوزه‌ها ردیف جانوران خیالی در نوار سیاهی روی زمینه‌ی آبی رسم می‌شد. در کوزه‌های دیگری که شاید متعلق به قرن ششم است، خط کوفی درشت و برجسته با شکل جانوران به همان سبک بکار رفته است. گاهی کارگران ری در مشبک سازی با کاشان رقابت می‌کردند، اما دیواره ها را به‌قدری نازک می‌ساختند که نور از آن‌ها می‌گذشت و شکل‌ها را با انوار درخشان طلایی جلوه می‌داد. همچنین کوزه‌های ترشی و مربا ساخته‌اند که اغلب شاهوار است (تصویر 22) . در شانه این ظرف‌ها نیز ردیف جانوران خیالی نقش کرده و دور گردنه آن‌ها خطوط کوفی شبیه آن‌چه در بناها بکار می‌رفت نوشته‌اند و در تنه ظرف به خطوط اسلیمی آراسته است. در همه این نقوش نوعی سهل‌انگاری و بی‌دقتی مشهود است، اما با این‌حال، شکل کوزه و مجموعه طرح‌ها جلوه و جذابیتی خاص دارد.

 

کوزه سفالی لعابی

تصویر 22 - خمره سفالی لعابی موزه مترو پولیتن

 

 ظرف‌های ساوه را به‌آسانی نمی‌توان وصف کرد. اگر از چند قطعه بسیار نادر بگذریم اغلب خصوصیات سفالگری ری و کاشان را به‌طور ناهنجاری توأم کرده‌اند. سفالگران ساوه ظاهراً به مجالس شکار توجه خاص داشته‌اند و شاید این کاسه با نقش سوار در ساوه ساخته‌شده باشد (تصویر 23) ، اما آن را به کاشان هم می‌توان نسبت داد.

 

کاسه سفالی

تصویر 23 - کاسه نقش رنگارنگ، کاشان یا ساوه قرن هفتم هجری

 

 یک ظرف بسیار بزرگ و مجلل در دست است که خارج آن کار کاشان یا ساوه می‌نماید (تصویر 24) ، اما داخل آن طلایی و برجسته است. دیوارهای صاف آن شبیه کار ساوه و شکل داخل آن مانند آثار کاشان است. آیا می‌توان گمان برد که هنرمندی کاشانی به ساوه رفته تا ظروف سفالگران آن‌جا را زینت کند؟

کسه کاشان

تصویر 24 - کاسه نقش رنگارنگ، کاشان، قرن هفتم هجری، قطر 30 سانتیمتر

 

 بعضی از ظرف‌هایی که در ساوه پیدا شده خصوصیات کار ری و کاشان را با هم جمع دارد (تصویرهای 25) . در این‌جا طرح زیبایی به سبک مینیاتور ری دیده می‌شود که شامل بعضی تزیینات غیرمعمول نیز هست. نقش ها البته خالی از جنبه فکاهی نیستند. ترنج و حاشیه و رنگ این‌جا بیش‌از شیوه کاشان است، گویی طراحی از اهالی ری به خدمت یکی از رقیبان کاشانی خود درآمده است.

 

سفال ساوه

سفال ساوه

سفال ساوه

تصویرهای 25 - کاسه با نقوش رنگارنگ، ساوه، قرن هفتم هجری

 

 در ساوه به‌قدری سفالینه‌های منقش به شکل جانوران یافت شده که گمان می‌رود نقش جانوران از خصایص کار هنرمندان این شهر است. زنده‌تر و جان دار تر از همه شیر عظیمی است، (تصویر 26) که خود این ادعا را که ایرانیان پس‌از اسلام استعداد پیکر سازی را از دست داده‌اند باطل می‌کند اما البته با وجود زیبایی و ظرافت خطوط پشت و قسمت‌های هموار پوست بدن آن را مجسمه کامل به معنی واقعی نمی‌توان شمرد، زیرا شانه‌اش استخوان ندارد و گوش‌هایش بی‌روح و چوبی است و دست‌های جلو به دو چوب شباهت دارد. خلاصه آن‌که اگر ازنظر هنر پیکر سازی به آن نگاه کنیم، نقص‌های بزرگ می‌بینیم، ولی از نظر هنر تزیینی ساده با حرکات سریع و زیبا که به حرکت قلم خطاطان شبیه است و خصوصاً رنگ فیروزه‌ای که آن را به سفالگری بیشتر از مجسمه‌سازی نزدیک می‌کند، آن را قطعه بسیار گیرای ارزنده‌ای می‌توان شمرد.

 

شیر سفالی

تصویر 26 - شیر سفال لعابی، فیروزه ای شفاف، قرون ششم و هفتم هجری، ارتفاع 84 سانتیمتر

 

 شیوه سلطان‌آباد قطعات عجیبی دارد که گویی در مرحله‌ی تحول بوده‌است (تصویر27 ) . این دو نمونه قطعاً به سبک کاشان است. در کاشان بود که نوارهای ساده‌ی آبی و سیاه و سفید را با زیبایی و شکوه اشرافی بکار می‌بردند، شبدر کوچکی را که در مرکز ستاره‌ی شش‌پر رسم شده گویی عیناً از روی یکی از ظروف کاشان برداشته‌اند. زنجیره‌های آن اثری از ری دارد و تمام آن روی‌هم‌رفته نقش ترنج ستاره‌ای استادانه و مکملی است که سفالگران ری بسیار به آن علاقه داشتند، اما اغلب به‌صورت ساده‌تری بکار می‌بردند.

 

سفال سلطان آباد

تصویر27 - کاسه با نقش نیلی و سیاه، ناحیه سلطان آباد(اراک) قرن هشتم هجری، قطر 23 سانتیمتر

 

 ولی سفالگران سلطان‌آباد در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم سبک خاصی برای خود ابداع کردند که الحق سزاوار تحسین است، ترنج چهارپر داخل ظرف را با تصویر بسیار زنده‌ای پر می‌کردند (تصویر 28). بعضی از این ظرف‌ها در اثر حسن اتفاق بر جا مانده و برق و جلای آن‌ها طوری است که گویی دیروز از کوره درآمده است. همچنین تازگی لعاب به‌خوبی نشان می‌دهد که این ظرف‌ها در اصل تا چه اندازه کامل بوده و لعاب صاف و شفاف تا چه حد به زیبایی آن‌ها می‌افزوده است.

 

سفال سلطان آباد

تصویر 28 - کاسه نقش لاجورد و فیروزه و خاکستری، سلطان آباد(اراک)

 

 متداول‌ترین رنگ‌های شیوه سلطان‌آباد سفید شکوفه ای در زمینه تاریک و خط‌های باریک آبی است شاید زیباترین نمونه‌ای که از این سبک مانده نقش غزالی است که هنگام گریز زخمی جان‌کاه خورده است (تصویر 29) . اینجا همان فاجعه‌ی زندگی حیوانی با همان نظر و احساس صمیمانه‌ای که ایرانیان همیشه در بیان آن استاد بوده‌اند جلوه می‌کند.

 

کاسه سلطان آباد

تصویر 29 - کاسه، نقش نیلی و خاکستری، سلطان آباد(اراک)، قرن 8 هجری، قطر 27 سانتیمتر، مجموعه دمبارتن اوکس، واشینگتن

 

 هنرمندان ایرانی با هر ماده‌ای، اگرچه حقیر و ناچیز بود، هنرنمایی می‌کردند. در نظر ایشان، هیچ‌چیز نبود که قابل زیبا شدن نباشد. ایشان نیز، چنان‌که گوته قرن‌ها پس‌از آن گفت، می‌دانستند که اولین وظیفه‌ی هنر بالا بردن ارزش ماده است شاید به مفهومی که بعدها هگل در عبارت آورد نیز معتقد بودند که وظیفه و مأموریت هنرمند آن است که اهمیت صورت را نشان دهد و کیفیات خاص مواد را جلوه‌گر و آشکار سازد.

 

منبع: کتاب شاهکارهای هنر ایران