سفیدکاری با گچ، که در دوره اشکانیان تکامل یافت نخست پوشش دیوارهای خشتی بود، بهمنظور آنکه این دیوارها را از آسیب رطوبت محفوظ بدارد، اما درهمانحال خاصیت تزیینی هم داشت، زیرا از زشتی دیوارهای گلی میکاست و خاص در زینت دیوارهای آجری و سنگی معمول دوره ساسانی بسیار مؤثر و مفید بود. گچکاری ارزان و کار با آن بسیار آسان بود و نتیجه قطعی آن زود به دست میآمد. همچنین با گچ امکان ایجاد طرحهای ظریف و سایهروشنهای دقیق وجود داشت و این شیوههای تزیینی بسیار مورد علاقه ایرانیان بود. ایرانیان سبک و فنون گچبری را به چنان ظرافت و تنوعی رساندند که هیچ ملت دیگری در استعمال این ماده با ایشان برابری نمیکند. تنها ایرانیان بودند که گچبری را به پایهی یکی از هنرهای زیبا رسانیدند و گچبری مشبک را به شکل ساده آن افزودند. طرحهای گوناگون و پیچیدهای که اغلب به رنگهای متنوع درخشانی آراسته میشد، در آن زمانها در چشم بیننده منظرهی باشکوهی بود. البته ویرانههای پریشانی که از کاخهای گچبریشده دوره ساسانی و اوایل دوره اسلامی برجای مانده است آن جلال و شکوه اصلی را نشان نمیدهد.
کتیبه گچبری دوره ساسانی، کلمه فزونی به خط پهلوی نوشته شده، از ایوان یک خانه بزرگ در نزدیکی طاق کسری در تیسفون کشف شده و احتمالا جهت دعا و مراقبت برای خانه بوده است. از نقوش این کتیبه برای طراحی لوگوی دانشگاه تهران استفاده شده است.
لوگوی دانشگاه تهران
تجربههایی که از تزیین ظرفهای سفالی حاصل شده بود به استادان گچبری بسیار کمک کرد. این ظرفها فایده عملی داشت و برای سرد کردن آب در تابستان بکار میرفت، ولی ضمناً تجملی در تابستانهای گرم بشمار میآمد و خانوادههای ثروتمند روی آنها را به انواع طرحها از کندهکاری و نقش برجسته میآراستند. طراحان از تجربهای که در تکمیل این هنر، یعنی تزیین با ماده ساده واحد، آموخته بودند برای پیشرفت گچبری در معماری استفاده کردهاند.
بهترین نمونه این هنر طرحهایی است که کاملاً جنبه تزیینی دارد، زیرا اشکال انسانی اغلب نامتناسب و بچگانه و از روی بیمهارتی طرح شدهاست و شکل گراز و غزال و جانوران دیگر جاندار و کامل است. فقط گاهی در دورهی ساسانیان به شکلهای انسان گچبریشده برمیخوریم که از سابقه سنگتراشی در آنها استفادهشده و مرغوبیت خاص یافتهاند. از آن جمله، نیمتنهای از شاپور دوم (310 تا 379 م) در قصر ساسانیان در کیش بدست آمده که بسیار جالب است (تصویر1) .
تصویر 1 - نیم تنه شاپور دوم(310-379 میلادی)ریختگری در قالب با گچ و آهک، ارتفاع 45 سانتیمتر، موزه شیکاگو
در دوره اشکانی، مجسمهی سر انسان در تزیینات معماری بکار برده میشود و خصوصاً در قصرهای سنگی واقع در هترا این نقش را در طاقها بکار میبردند و طرز بکار بردن آنها در ادوار بعد، در سبک معماری رومیایی و گوتی فرانسه، مورد تقلید قرار گرفت. این اشکال در ابتدا فقط تمثیلی بود. نیمتنه هایی که در کیش بهدستآمده تاج هایی بر سر دارند که از آن مقام سلطنتی آنها معلوم میشود. حتی این تصویرها نیز جنبه تمثیلی دارد و شباهت چهره در آنها مهم شمرده نمیشود. شاه در اینجا مظهر قدرت و شخصیت و مجری وظایف مقدس است و شخص معینی نیست. اگر در نیمتنه اردشیر آثار دلیری و رشادت پیداست، بهسبب ضرورت سادگی سبک است نه توجه خاص هنرمند، و این معنی از آنجا آشکار میشود که نقشه مزبور در تزیینات مکرر شدهاست.
در دوران ساسانی تأثیر هنر یونانی و شاید شیوه هخامنشی، که هنوز نشانهی مختصری از آن در این شکل دیده میشود، از میان رفته بود و تحریم پیکر سازی در اسلام اگرچه این هنر را نابود نکرد، آن را بسیار ضعیف ساخت و ترقی آن را مانع شد. بعضی از این آثار گچی اکنون صفا و صیقل سطح را از دست داده، رنگآمیزی بیشتر آنها نابود شده، بسیاری از آنها شکسته و خردشده، و ازنظر هنر پیکر سازی پست و زشت جلوه میکند. گروهی از معاصران ما که زشتی و خامی را به خطا هنر ابتدایی میخوانند و برای خودنمایی از آن طرفداری میکنند محصول عصر پرآشوب و ناامیدی و بیزاری نسل روزگار اخیراند که این اشیاء را بهعنوان هنر پیکر سازی تحسین میکنند، اما در حقیقت، این پیکرهای گچین زیبایی معنوی دارند و نه حسن ظاهر. سطح آنها بی جنبش است و برجستگیهای تدریجی یا ناگهانی که روح مجسمه است در آنها وجود ندارد و آن حیاط و احساس و تأثیری که باید در پیکر سازی وجود داشته باشد در آنها دیده نمیشود. فقط در آثار بزرگتر گاهی اثر ظرافت کارهای طراحان و تذهیب کاران و سفالگران را میتوان تشخیص داد.
بنابراین، آیا این آثار را باید مردود شمرد؟ ابداً. این آثار در حد خود عالی و ممتاز اند، جز اینکه برای درک زیبایی آنها باید کوششی از روی علاقه و دقت بکار برد.
ظاهراً در دورهی ساسانیان، و ازآنپس بدون انقطاع تا امروز، کاخها و بناهای سلطنتی با گچکاری تزیین شدهاست. ردیف طاقچههای گود، مانند آنچه در قصرهای خلفا در سامره دیده میشود، و نقوش گچبری دیوارها، مانند آنچه روسها در قصرهای سلجوقی شهر ترمذ یافتهاند، یا در حفاریهای بهعملآمده از طرف موزه متروپولیتن در نیشابور کشف شدهاست (تصویر2)، همهجا وجود دارد. این تزیینات برای پوشش دیوار نشانه کمال زیبایی و هنر است.
تصویر2 - گچبری کشف شده از نیشابور، موزه مترو پولیتن
مثلاً پیکر شاهوار یک امیر که اکنون در دست است (تصویر 3 و 4) با قرینههای متعدد و دقیق و جلوه رنگهای گوناگونی که در آغاز داشته، و مخصوصاً بهسبب همان عدم حالت و احساس در قیافه برایآنکه در مرکز یک سلسله نقوش و کتیبههای گچبری واقع شود بهترین شکل است. این ترکیبات بیشک به اتاقها جلوه و حیاتی میبخشیده که جز در بعضی نظایر آنها که در شمال آفریقا و قصر الحمراء وجود دارد، در هیچ نقطه دیگر دیده نشده است. در اینها نقشهای هندسی تکراری و طرحهای گل و بوته قوهی تخیل هنرمندانه و مهارت فنی با هم تلفیق یافتهاند.
تصویر3 - مجسمه ای گچی از تزیینات دیواری،قرن ششم و هفتم هجری قمری، ارتفاع 116 سانتیمتر، موزه مترو پولیتن
تصویر 4 - مشابه همان مجسمه تصویر 3 در موزه مترو پولیتن
یکی از گچبریهای دیواری که قسمتی از آن تصویری و قسمت دیگر نقوش هندسی است و در تصویر پنجم نمایش داده شده ازجمله شاهکارهای تزیینی بشمار میرود و اگرچه جزئیات دو نقش مقابل هم در بالای آن ممکن است چندان کامل و زیبا بهنظر نیاید، وقتیکه یک سلسله از آنها با برشهای عمیق درپی یکدیگر واقع شود، حاشیه دیواری بسیار دلاویز به وجود میآورد.
تصویر 5 - تزیینات گچبری رنگارنگ دیواری،قرن ششم و هفتم هجری، ارتفاع 71 سانتیمتر موزه مترو پولیتن
نقش دیواری گچبری شدهای که عکس آن در تصویر ششم دیده میشود یکی از سه نمونه این هنر است که از دوره قرون وسطی بهجا مانده است. طاقنماهای زیبا با تزیینات داخلی آنها به بعضی از تزیینات معماری سامره شباهت دارد. تصویرهای سواران لطف و جنبش خاصی دارد و تموجی که در جامعه اشخاص دیده میشود اگرچه عالی نیست، ولی خالی از لطفی نیست. مجلسی که در طاقنمای دوم طرف چپ تصویر شده و ظاهراً صحنهای از داستان یوسف و زلیخا را که مورد علاقه ایرانیان است نشان میدهد دارای تأثیر شدید نمایشی است و از روی آن میتوان حدس زد که معادل و نظیر آن در هنر تذهیب و تصویر کتاب نیز وجود داشته باشد. زیبایی دقیق این نقشه دیواری در کتیبهی کوفی آن که هنوز خوانده نشده و شاخ و برگهای عالی بالای آنست. طرحهای توری مانند آن به تمام نقش جلوه دلکشی داده که خصوصاً برای تزیین دیوار بسیار مناسب است. در این گچبری دیواری ده نوع زمینه متفاوت به کار رفته است که استادی و مهارت در ترکیب و تلفیق آنها شایسته تحسین است.
تصویر 6 - تزیینات گچبری قرون ششم و هفتم هجری،114*172 سانتیمتر موزه مترو پولیتن
جزییات نقوش گچبری تصویر 6
این قطعه گچبری شاید قسمت کوچکی می باشد از تزئیناتی که تمام دیوارهای اتاق را پوشانده بود. قسمت بالای دیوار شاید به نقشهای تکراری، مانند آنچه اکنون در بعضی از مسجدهای دوره سلجوقی از قبیل نقش طاق ایوان مسجد اردستان دیده میشود، مزین بودهاست.
در پشت صورتها و کتیبهها، طرحهای ظریفی از شاخوبرگ گیاه خیالی پنج یا هفت گلی که مختص این دوره است، دیده میشود. این طرحها، که در کمال زیبایی است، با گل و بوتههای کتیبه عظیم مسجد جامع قزوین در جزئیات شباهت تام دارد و تزیینات این مسجد یکی از شاهکارهای هنر تزیینی است.
این گچبران استادان زبردستی بودند و هر جا که قسمت عمده آثارشان باقیمانده است چنان تنوع و ظرافتی در آنها دیده میشود که بیننده را خیره میکند. هرگاه بتوان این قطعات را در صورت کامل خود با وضع و جلا و رنگآمیزی اصلی بهنظر آورد، مقام عالی آنها در تزیینات معماری آشکار میشود.
گچبریهای دیگری مشابه تصویر شماره 6
بیشتر کمال هنر گچبری و هنرهای دیگر در ساختن محرابها جلوه کردهاست. اگر از روی آثار باقیمانده در مسجد بزرگ شیراز قضاوت کنیم، باید گفت که از قرن سوم میلادی، بیشتر توجه هنرمندان به ساختن محراب مسرور شدهاست و حتی در شهر نائین، روستای هفت شویه که قصبه کوچکی در کویر مرکزی ایران است، محراب با شکوهی تقریباً سالم مانده که روی ستونهای مقرنس آن تاریخ 349 خوانده میشود و درباره آن مطالعات دقیقی بهعملآمده است.(تصویر7)
تصویر 7 - محراب گچبری در مسجد جامع روستای هفت شویه شهر نایین
جزییات نقوش گچبری محراب مسجد جامع روستای هفت شویه، دوره سلجوقی
بعضی محرابهای عالی و نقشهای دیواری مجلل در ادوار بعد تا قرن هشتم به وجود آمد که در ساختن آنها بهجای سفالهای لعابی و کاشی هفت رنگ و کاشی معرق ممتاز، از گچبری استفاده میشد. تا قرن دهم نیز گچبریهای رنگین زیبا در ابنیه ایران دیده میشود (مانند مسجد جامع اصفهان و مسجد جامع ارومیه) . سبکهای گچبری طی قرون تغییر یافت، و بهجای طرحهای زنجیری و قیطانی، بهتدریج نقوش ظریف و ریز رنگین معمول شد که گاهی ظرافت آنها به نقاشی شبیه میشد، اما صراحت و استحکام بیشتری در طرحهای گچبری وجود داشت.
محراب گچبری مسجد جامع اصفهان
محراب گچبری مسجد جامع ارومیه
منبع: کتاب شاهکارهای هنر ایران، آرتور پوپ
لینکهای مفید برای این مطلب:
https://www.christies.com/en/lot/lot-6361831
https://collections-anthropology.fieldmuseum.org/catalogue/1390047
https://rugrabbit.com/sites/default/files/resize/img_2494-600x903.jpg
https://rugrabbit.com/content/seljuqs-met
https://www.metmuseum.org/art/collection/search/642332
https://www.metmuseum.org/art/collection/search/322675
https://www.metmuseum.org/art/collection/search/642333