از کشف اتفاقی گچ توسط انسانهای اولیه و استفاده از آن بهعنوان ماده چسباننده در ساخت سرپناههایشان هزاران سال میگذرد. این ماده بهعنوان ملات اصلی در ساخت اکثر بناها بکار برده شد. حتی در ساخت اهرام ثلاثه با قدمتی حدود چهار هزار و پانصد سال از گچ جهت کلاف سازی ونیز اتصال بین سنگها استفاده نمودهاند. «قدیمیترین نمونههای شناسایی شده از کاربرد تزیینی گچ در ایران پیشاز تاریخ به آثار معماری کشفشده در گنج دره و تپه گوران متعلق به هزاره هشتم تا ششم قبلاز میلاد نسبت دادهاند. »
در دوران تاریخی نیز ایلامیان در حدود 1250 سال قبل میلاد در ساخت قوسهای معبد چغازنبیل از گچ بهره گرفته و نیز «در دوران هخامنشی از گچ برای پوشش ستونهای چوبین (تالار معروف به خزانه داریوش در تختجمشید) استفادهشده است. همچنین در کاخ شوش متعلق به دوران هخامنشی قطعهای از گچبری گلهای لاله بهدستآمده است. »
گچبری اشکانی، قلعه زهاک، موزه تبریز
گچبری اشکانی، موزه تبریز
در دوره اشکانی بهمنظور پوششهای خشتی و محافظت آنها در برابر رطوبت، از گچ استفاده میشد. اما درعینحال از آن جهت زیباسازی ابنیه نیز بهره میگرفتند.
درک هیل در کتاب معماری و تزیینات اسلامی اذعان نمود که «احتمالاً خواستگاه گچبری، ایران است و نیز میافزاید در دوران پیشاز اسلام چه در غرب ایران و عراق در تیسفون یا در شرق ایران یا در ری مرکز ایران، گچبری جهت پوشش دیوارهای کاخها و معابد مورد استفاده قرار میگرفت. زیرا مصالح ساختمانی (سنگ، ساروج یا خشت خام) چندان جالب نبود و غنای تزیینات سطح دیوارها تأثیر بیشتری از دیوارهای لخت داشت. » «در این دوره هنر گچبری دارای روش خاصی بود که با دوران بعد از آن یعنی عصر ساسانیان تفاوت دارد و چهبسا در زمان ساسانیان برای برپاداری گچ به روی بنا بهعنوان تزیین روشهای دیگری اعمال میشده است که آن نیز با دوران اسلامی متفاوت است. اما بهطورکلی مواد اولیه برای کاربندی گچ در هر دو عصر یکسان بوده و تنها روش فرم دادن به گچ و شکلبخشی بدان فرق میکرده است. »
گچبری در دوره اشکانی با استفاده از ملات گچ آمیخته با خاک مرمر با اسلوب کندهکاری و قالبگیری اجرا میگردید که در این شیوهها رنگآمیزی معمول بودهاست. و علاوهبر هدف کلی رنگآمیزی، با ایجاد تضاد رنگی بین طرح و زمینه در اسلوب قالبگیری مبادرت به برجستهنمایی بیشتر طرحها میکردند.
قلعه یزدگرد نمونه منحصربهفرد هنر گچبری این دوره به شمار میآید. در این عصر در تزیینات معماری علاوهبر نقشهای هندسی گاهی از تندیسهای انسانی نیز بهر گیری شدهاست.
در عصر ساسانی و درپی پیشرفت معماری و دست یافتن به ابتکاراتی جدید، از گچ نهتنها بهعنوان ماده پوشاننده و تزیینی استفاده شد، بلکه در طاق سازی نیز بهره گرفتند که این روش بعدها وارد معماری پرشکوه اسلامی گردید.
گچبری ساسانی
تحولات انجامشده در هنر گچبری موجب ابداع موتیفهای زیبایی گردید که در دورههای بعد راه کمال را پیمود. مهمترین عامل تزیینی ابنیه در روزگار ساسانی، گچ بود. شاید بتوان تزیینات گچبری این دوران (بهصورت قالبی و درجا) جایگزینی برای تزیینات حجاری روزگار هخامنشیان دانست.
استفاده از گچ بهعنوان ملات در قلعه دختر و نیز در آرایش کاخها و تالارهای پذیرایی ساسانی و نیز در طاقچه بندی و سقف دیوارها با گچبریهای آکانت و نقش برجستههایی با طرحهای حیوانی و گیاهی و همچنین ستونهای چسبیده گچی مزین به رنگهای قرمز و سیاه و آبی را میتوان مشاهده کرد.
بخشی از گچبری ساسانی کاخ تیسفون
پساز ظهور دین مبین اسلام عصری تازه در هنرهای ایران پدید آمد. عصری که میتوان بنام دوران هنر اسلامی یاد کرد. در این دوره هنرها و صنایع در خدمت دین بکار گرفته شدند. بهطوریکه با ورود فرهنگ اسلام روح تازهای در قالب این هنرها دمیده شد. بهطورکلی هنرهای کاربردی در دوران اسلامی دو راه مشخص و مجزایی از هم را طی نمودهاند. یک راهی که به دربار ختم میشد و در این راه، هنر در خدمت خلفا و درباریان بود و از بندهای مذهبی فارغ بودهاست و دیگر راهی که به مذهب ختم شد و در این راه هنر در خدمت مذهب و آرمانهای مذهبی بکار گرفته شده است. در آغاز اسلام حدود قرن دوم هجری موضوعات و هدفهای ایرانی مورد استقبال مسلمانان قرار گرفت و بهعنوان وجه مشخصه کاخهای بنیامیه در سوریه و اردن و یا به شکل اصیلتر در کاخهای سامرا درآمد و نیز در سدههای بعد در بسیاری از بناهای غیرمذهبی بکار رفت.
گچبری مسجد جامع نایین
در سدههای نخستین بدلیل ممنوعیت پیکر سازی، نقوش گل و گیاه و انواع طرحهای اسلیمی و ختایی جانشین پیکرهها و نیمتنه هایی شد که در عصر ساسانی و قبلاز آن زینتبخش کاخها و ابنیه های باشکوه بودهاست. از زیباترین آثار گچبری بهجایمانده از دوران اولیه اسلامی که از طرحهای ساسانی بهره گرفتهاند میتوان به مسجد جامع نائین و مسجد شهر یزد اشاره کرد.
بنا به گفتهی مرحوم استاد پیرنیا این طرحها بهخصوص تزیینات شکنجی و پیچکهای آن بیننده را بیاختیار به یاد ترکیبات گیاهی کاخ تیسفون میاندازد. بهرهگیری از هنر ساسانی در گچبری تا اواخر عصر سلجوقی همچنان ادامه داشت.
یکی از امتیازات گچبریهای این دوره نسبتبه دورههای قبلاز خود، استفاده از اشکال انسانی و حیوانی در کار تزیین است. این طرحها با ابهاماتی از سبک ساسانی بهصورت طاق و جفت و با حالتهای متفاوت و ترکیب با طرحهای هندسی و گیاهی اجرا شدهاست از این طرحها برای تزیین کاخها و منازل اعیان و اشراف استفاده میشد.
در سدهی ششم هجری پیشرفت فنون گچبری منجر به ابداع نقوش زیبای گچبری شد. از آن جمله میتوان به گچبری مطبق و درهمتنیده، گچبری توخالی، کندهکاری و برجستهکاری و برشهای عمیقی که سایه و روشنهای زیبایی را میآفریند اشاره کرد.
در دوران استیلای مغولان بدلیل ارزش فنی والای این هنر، به سرحد کمال مطلوب خود رسید و بهعنوان شاخصترین آرایه این عصر محسوب شد و نیز ساخت محرابها با انواع خطوط کوفی، دیوانی، رقعه و نقوش هندسی و اسلیمی به زیباترین شکل ممکن ظهور یافت.
از بارزترین محرابهای اسلامی این دوره محراب الجایتو سال 710 هجری قمری در مسجد جامع اصفهان است که به اعتقاد بسیاری از متخصصان، زیباترین اثر گچبری ایران محسوب میشود و نیز محرابهای مسجد جامع ارومیه در سال ۶۷۶ هجری قمری و 659 هجری قمری و مرند 721 هجری قمری را میتوان نام برد.
محراب مسجد جامع مرند
در این دوره کتیبههای گچبری شده با انواع خطوط نسخ، ثلث، کوفی و نستعلیق و نیز استفاده از انواع شیوههای رنگآمیزی، شبیهسازی طرحهای آجری، توپی های ته آجری و بهکارگیری گچبری پته رایج گردید.
بهعلت کاربرد کاشی در عصر تیموری، گچبری حجم کمتری از تزیینات را به خود اختصاص داد. اما بااینحال بسیاری از ابنیهی مذهبی و غیرمذهبی به وسیله رسمی بندی، کاربندی، مقرنس و قطار بندی های گچی زینت یافت. علاوهبر این استفاده از هفت نوع قلم خط از انواع کوفی به نهایت زیبایی رسید. در آثار زیبایی بجایمانده از عصر تیموری که بیانگر هنر گچبری است میتوان به کاربندی و مقرنس گچی گنبدخانهی مسجد گوهرشاد مشهد و گچبریهای برجسته در محراب امامزاده یحیی ساری و قطاربندی گچی مدرسه خرگرد خواف و بسیاری از آثار ارزشمند آن عصر را نام برد.
گره چینی و کتیبه کوفی گچبری، مسجد جامع اصفهان
عصر صفوی که عصر اعتلای دوبارهی علم و ادب و هنر محسوب میشود، هنر گچبری نیز همپای هنرهای دیگر در آن عصر جلوهگر شد.
نقاشی که از دوران تیموری نشات گرفته بود اینبار بر روی گچ با موضوعات درختان و پرندگان و طرحهای اسلیمی و ترنج و گل و بوته پدیدار شد. در این نقاشیها با استفاده از رنگهای زیبای آبی و سبز، شنگرفی، قهوهای، خاکستری، مشکی و حنایی و نیز با استفاده از تزیینات طلاکاری، عمارتهای سلطنتی مانند چهلستون، هشت بهشت و عالیقاپو آراسته شد.
در این عصر شاهد پیدایش شیوههای نوینی مانند تخمه درآوری، معرق گچی، پنجرههای مشبک گچی و گچبری روی آینه میباشیم.
تنگ بری یکی دیگر از شیوههایی است که در دوره صفویه جلوه خاصی به آثاری چون بقعه شیخ صفیالدین اردبیلی و عالیقاپو بخشید. لازم به ذکر است که این شیوه در اواخر تیموری آغاز و در دوره صفویه به زیبایی بکار گرفته شد.
باوجود اندک زمانیکه زندیان بر مسند حکومت ایران بودند اما هنرآفرینی های ارزشمندی به یادگار گذاشتند. از آن جمله میتوان به مقرنس بندی های گچی، گچبریها، ترنج اندازی ها همراه با گل و گیاه در مدرسهی ابراهیمخان کرمان، عمارت کلاهفرنگی، ایوان گچبری شاهچراغ و مقبره اولیهی کریمخان زند اشاره کرد.
در دوره قاجار درپی ارتباط با دنیای غرب و با ورود فرهنگ غربی به ایران و سفر پادشاهان و سفرای ایرانی به فرنگ، موج تمایلات هنر غربی به ایران آغاز شد. این تأثیرات که موجب دگرگونی در فرهنگ، اندیشه و هنر ایران شده بود بهتدریج با ورود به عرصه معماری، هنر گچبری را نیز متحول ساخت.
در این عصر به تقلید از معماری اروپایی از این آرایه ها در بسیاری از سرستونها، گلویی سازیها، سنتوری ها، لچکیهای بالای پنجرهها، سردرها، ستونها، پیش بخاریها و سقف سازیهای کاخها و خانهها بکار گرفته شد.
البته هنرمندان این دوره در کنار استفاده از نقوش سنتی (هندسی، خطایی، اسلیمی) موتیفهای غربی گیاهی و انسانی را نیز تلفیق نمودند. تقلید از نقوش غربی با وجود آنکه برای مدت کوتاهی موجب پدید آوردن طرحهای بدیع شد اما درمجموع سبب تضعیف و گسسته شدن روند تکامل طراحی و نقوش تذیینی معماری گردید.
هرچند آثار بسیاری را میتوان یافت که حاصل ذوق، هنر و اندیشه ناب هنرمند ایرانی است. از آن جمله میتوان گچبری کاخ ارم شیراز، مسجد سپهسالار تهران و خانههای کاشان را نام برد.
گچ مادهای است که از پختن و آسیاب کردن آن به شکل گرد بدست میآید. گچ خالص سولفات کلسیم آبدار است. (SO4Ca2H2O)
گچ خالص بلوری و بیرنگ است گاهی در برخی مناطق و برحسب شرایط محیطی دارای ناخالصیهایی از جمله خاک رس، سیلیس و آهن بوده و در رنگهای زرد روشن، سرخ و خاکستری یافت میشود. معادن سنگ گچ در اکثر نقاط ایران بهخصوص مرکز، شرق، جنوب و جنوب غربی ایران وجود دارند که مهمترین آنها در کنارههای کویر مرکزی ایران و در اطراف شهرهای حاشیه کویر از قبیل یزد، سمنان و گرمسار است و بهطورکلی در تمام استانهای کشور دستیابی به معادن سنگ گچ مقدور است.
بعد از آجر، گچ بیشترین کاربرد را در معماری اسلامی به خود اختصاص میدهد. قابلیتهای ویژه گچ نظیر شکلپذیری، فراوانی، سهولت تهیه، رنگپذیری، امکان گسترش سریع، ضخامت کم بر روی سطوح گوناگون آن را در شمار مهمترین مصالح ساختمانی قرار داده است. همین امر سبب شده تا در طول حیات معماری این سرزمین، آن را بهمنزله ملاط و اندود در قالب مصالح ساختمانی قرار داده و از آن جهت آرایشی منفرد یا بستری برای تزیینات استفاده شود.
فرآوردههای گچ به سه دسته تقسیم میشوند:
فراوانترین نوع سنگ گچ بوده و از آن در گچپزی استفاده میشود. از این نوع گچ در پوشش طاقها و قوسها و نیز جهت سفیدکاری استفاده میشود.
به این نوع سنگ، سنگ گچ خوشهای هم میگویند. از این نوع گچ که مانند تارهای ابریشم بههم چسبیده است میتوان علاوهبر انواع پوششها، در ساخت قالبهای انواع طاقها و قوسها و نیز در ساخت رسمی بندی ها و مقرنس سازیها بهره برد.
این سنگ گچ از نوع سنگهای آرایشی است و بهعلت نرمی، کارکردن با آن و تراشیدن آن آسان است. ازاینرو از آن در ساخت وسایل تزیینی مانند مجسمه، ستون، کاسه، قاب عکس استفاده میشود این نوع سنگ گچ بیشتر در نواحی استان خراسان بهخصوص در اطراف مشهد یافت میشود.
در عملآوری گچ بری حسب نوع کاربری آن در ساختمان دو صورت مدنظر بودهاست:
برای ساختن گچ زنده کافی است مقداری آب به پودر گچ اضافه کرده، کمی آن را بههم زده و بلافاصله کار را آغاز کرد. این ملات از قدرت گیرایی بالایی برخوردار بوده و جهت طاقزنی های سنتی که نیاز به زودگیری گچ است از این ملات استفاده میکنند. این ملات پساز ده دقیقه بهطور کامل سفت میشود. باید توجه داشت گچ زنده بهطور عمده با خاک در طاقزنی ها مورد استفاده قرار میگیرد. زیرا خاک هم خاصیت چسبندگی دارد و هم قدرت گیرایی را زیاد میکند.
برای ساختن ملات کشته ابتدا گچ را از الک های بسیار ریز عبور داده و سپس ملات معمولی گچ میسازند اما پساز آنکه دانههای گچ را داخل آب ریختند بلافاصله با دست آن را مالش داده و مانع ایجاد کریستالهای لازم جهت سخت شدن میگردند و بدین ترتیب 10 تا 12 دقیقه ملات را مالش میدهند. این ملات را در اصطلاح بنایی کشته میگویند. ازآنجاییکه ملات کشته قبلاز خشک شدن سخت نمیشود به گچکار فرصت میدهد که سطوح وسیعی را به وسیله آن با ماله بهطور کامل صیقلی نماید.
گرفتن ملات از زمان پاشیدن گرد گچ در آب شروع میشود. در زمان گیرش ملات گچ و سفت و سخت شدن آن عوامل مختلفی از قبیل جنس گچ و درجه پخت، ریزی ذرات گچ، میزان آب مصرفی و درجه حرارت محیط مؤثر هستند.
اما با افزودن بعضی مواد میتوان کیفیت و مقاومت ملات گچ را بالا برد و زمان گیرش را افزایش یا کاهش داد. این مواد به شرح زیرند:
اگر دو درصد وزن گچ به آن نمک طعام اضافه کنیم آن را تندگیر کرده و زمان گیرش آن را به سه دقیقه میرسانیم و اگر ده درصد وزن گچ به آن نمک طعام اضافه کنیم زمان گیرش آن به دوازده دقیقه میرسد. حال اگر درصد نمک طعام را هر قدر اضافه کنیم زمان گیرش به تعویق افتاده و گچ کند گیرتر میشود.
سیریش (نوعی چسب با ریشه گیاهی) و سریشم (نوعی چسب با ریشه حیوانی) از جمله افزودنیهایی هستند که گچ را کندگیر مینمایند. از این ماده زمانی استفاده میشود که برای اجرای گچبری و یا چسباندن مو تیفهای تزیینی مانند آینهکاری به زمان بیشتری نیاز باشد.
خاک رس نیز زمان گیرش ملات را کاهش میدهد. زاج سفید نیز میتواند گچ را کندگیر کند اما اگر میزان زاج سفید را بالا برده و به پنج درصد وزن گچ برسانند ملات تندگیر میشود. افزودن گرد آهک شکفته به گرد گچ، ملاط آن را کمی کندتر میکند البته این امر بستگی به جنس آهک شکفته دارد که هرچه پرمایهتر و ریزدانه تر باشد گرفتن ملات گچ کندتر میشود.
گاهی پساز انجام کار گچبری بهمنظور جلوگیری از ساییده شدن مو تیفهای تزیینی از ماده لعاب داری نظیر کتیرا و یا نشاسته و حتی شیر استفاده نمود و آن را بر روی عنصر گچبری میمالیدند.
یکی از دلایل رنگ شکری گچ مالیدن و یا کشیدن ماده لعاب داری بروی آنهاست. از گل سفید و گل سرشور و یا گل گیوه و سفیداب هم بهجای کتیرا و نشاسته بهرهگیری شدهاست.
برای کارهای نازککاری ظریف، مقداری آرد تالک و گچ را روی گچی که هنوز نرم است میپاشند. این نوع گچ مالیدن سبب میشود که رویه گچ بسیار لغزان و درخشان شود. این گرد را زورق مینامند. اگر قرار باشد که بعدها این گچ را رنگ کنند، نخست آن را با روغن بزرک (روغن بذر علف) نمدار کرده سپس روغن سندروس با قلم روی آن مالیده شده و بدین ترتیب زمینه کار برای رنگآمیزی آماده میگردد.
بهطور معمول برای اجرای گچبری از دو شیوه استفاده میشود:
ابتدا سطحی که قرار است گچبری بر روی آن اجرا شود یکنواخت و یکدست میشود ولی نه با بافتی صیقلی بلکه باید حالتی زبر و دندانه ای داشته باشد بهگونهای که بتواند ملات گچ را جذب کرده، پساز خشک شدن محکم نگهدارد. آنگاه ملات گچ زنده را به ضخامت یک تا دو سانتیمتر برحسب برجستگی طرح، ضخامت گچ متفاوت است، بر روی سطح موردنظر کشیده و صاف میشود. سپس طرح را به روش گرده زنی به سطح منتقل کرده و با ابزار مخصوص گچبری آن را شکل میبخشند. پساز پایان کار جهت از بین بردن موجها و ناهمواری های موجود در سطوح گچبری آن را با پنبهای نمدار یکدست مینمایند و نیز درصورتیکه حفرههای ریزی در سطح کار دیده شود آن را با گچ کشته پر میکنند بدینترتیب نقوشی زیبا و یکنواختی به دست میآید.
در این شیوه ملات گچ را درون قالبهای از پیش طراحیشده ریخته و پساز خود گیری آن را خارج نموده و در محل موردنظر به وسیله خمیر گچی، چسب یا میخ های چوبی میچسبانند. درصورتیکه برای اتصال از میخهای چوبی استفاده کنند روی میخها گچبریهای ظریفی اجرا میکنند که به این گچبریها نرگسی میگویند. امروز برای اجرای گچبری در ساختمان از این شیوه بهطور گسترده استفاده میشود.
شیر و شکری در گذشته به نوعی پارچه ابریشمی بدون رنگ اطلاق میشد که با بافت ویژهی خود ایجاد رنگ میکرد. از لحاظ هنر گچبری تکنیکی است که در آن نقوش هندسی و گیاهی بهصورت ساده و کمعمق حدود 2 تا 3 میلیمتر اجرا شده که منجر به ایجاد سایهروشنهای زیبایی میشود. این روش که یکی از قدیمیترین روشهای گچبری دوران اسلامی محسوب میشود، بهطور معمول در سردر خانهها استفاده میشد. اما از نمونههای زیبای این گچبری میتوان به محراب مسجد ری، طاق و حاشیه محراب مسجد جامع عتیق شیراز و حاشیه محراب مسجد نائین اشاره کرد.
گچبری شیر و شکری محراب
یکی از متداولترین شیوههای گچبری است که در تعدادی از کاخهای ساسانی مانند طاق کسرا و طاق بستان و نیز در اکثر بناهای اسلامی بهکاررفته است.
در این شیوه عمق زمینه حدود نیم تا 2 سانتیمتر است و گاهی تا 3 سانتیمتر افزایش مییابد. برای اجرای کار ابتدا اندود گچی را به ضخامت موردنظر بر روی سطح کشیده شده و پساز تراز شدن و انتقال طرح با ابزارهای مخصوص گچبری اقدام به برش و تراش نقوش میشده است. معمولاً از این شیوه برخلاف شیوه گچبری بر هشته، بر روی سطوح تخت و بدون انحنا اجرا میشد. در این روش از نگارههای خطی، نقوش گیاهی و هندسی استفاده میشد.
گچبری برجسته محراب، مسجد جامع اردستان
بر هشته که بهمعنای برجسته و بیرونزده میباشد به گچبری گفته میشود که نقوش بهطور کامل از زمینهی کار بیرونزده و حجیم اند. این نوع گچبری که از شیوه قبلی برجستهتر است بیشتر از مو تیفهای گیاهی بهره گرفته و دارای ضخامت حدود 3 تا 4 سانتیمتر است ازاینرو سایهروشنهای بسیار عمیقی را ایجاد میکند. روش اجرای این شیوه احتمالاً درجا، قالبی و یا تلفیقی از این دو شیوه میباشد. گچبری محراب مسجد جامع نائین از قدیمیترین نمونه بهجایمانده از گچبری برهشته در آثار اسلامی است و نیز میتوان به مقبره پیر بکران، مساجد جامع اشترجان، ارومیه و ورامین نام برد. از این شیوه جهت آرایش کاخها و خانههای اعیانی دوره قاجار بسیار استقبال شد.
گچبری برهشته مسجد جامع اشترجان
برجستگی این نوع گچبری کمتر از برهشته و بیشتر از برجسته است. در این شیوه ضخامت نقش حدود 2 تا سه و نیم سانتیمتر بوده و با حرکات عمودی قلموی گچبری انجام میگیرد و نقوش حاصل از آن نسبتبه سطح کار، زاویه ای نود درجه دارد و گوشههای آن دارای تیزی و بریدگی است. این نوع گچبری که ریزهکاریهای زیادی نداشته و بیشتر در نقشهای هندسی کتیبههای بناهای مذهبی استفاده میشد. مانند مسجد جامع عتیق شیراز و کتیبههای کوفی مسجد جامع اردستان.
گچبری زبره مسجد جامع اردستان
روش کار این نوع گچبری همانند کاشی معرق است و نیازمند دقت و مهارت بسیاری است. در این روش ابتدا طرح موردنظر را که بهطور معمول نقوش گیاهی با شاخ و برگهای پرپیچوخم است را به روش گرده زنی بر روی زمین آماده نموده، سپس گچ را با رنگهای موردنظر ترکیب میکردند. هر گچ رنگی در سینی جداگانه قرار میدادند. پیشاز آنکه گچ خود را بگیرد آن را به شکل موردنظر بریده و بر اساس طرح، کنار هم چیده و پرداخت میکردند. سپس پشت آنها را دوغاب گچ ریخته و در محل موردنظر نصب میکردند.
گچبری معرق حسنش این بود که اگر ساییده میشد بازهم رنگ و نقش آن باقی میماند و تنها پرداخت آن بهمرور زمان از بین میرفت. زیباترین نمونههای این روش در ایوان مقبره مسجد اردهال کاشان و محراب مسجد میدان ساوه بهکاررفته است.
گچبری معرق مسجد جامع ساوه
در این روش ابتدا زمین را با گچ زنده زیرسازی و صاف کرده سپس لایههای گچ رنگی کشته را بهصورت لایهلایه در رنگهای مختلف بر روی زمین میکشند بعد براساس طرح، با ابزارهای مخصوص گچبری نقوش را ایجاد میکنند. هر نقش براساس اینکه تا چه عمقی کنده شده رنگ خاصی را نمایان میسازد.
ضخامت هر لایه گچی نباید بیشتر از یک تا دو میلیمتر باشد زیرا باعث ترک خوردگی لایه گچی میشود. حاصل کار نقوشی است با فرورفتگی و رنگهای زیبا و متنوع. از زیباترین نمونه این روش در مدرسه فیضیه قم میتوان نام برد.
این نوع گچبری که با هجوم فرهنگ و هنر غرب به ایران در قرن سیزدهم معمول شد، دارای طرحهای تقلیدی و با برجستگی بسیار زیادی اجرا میشد. گاهی این برجستگی تا 15 سانتیمتر میرسد. از این شیوه در خانه بروجردیهای کاشان، کاخ بادگیر تهران، و نیز کاخ الماس استفادهشده است.
گچبری خانه امیر نظام گروسی تبریز
گچبری خانه بروجردیها کاشان
این شیوه شامل اجرای طرح چند طبقهای از نقوش درهم بافته است که روی لایهی ضخیمی از گچ حدود 8 تا 9 سانتیمتر انجام میگیرد در این شیوه هر لایه از نقشهای بههم بافته شده در سطحی جداگانه اجرا میگردد. بهگونهای که در پایان، اثر شامل طرحهای واحدی است که هر لایه از نقشهای آن در سطوح مختلفی بین 3 تا 6 سطح یا لایه واقع شدهاند. این شیوه از شیوههای دشوار و بغرنج گچبری است زیرا گچبر باید پیشبینی کند که شکلهای نهایی از نقطههای شروع در نخستین (عمیقترین ) لایه چگونه تکوین خواهد یافت. وقتی به سطح میرسد و با سایر اجزا جمع میشود باید در تداوم نقطه پدیدار شود و باید شبیه چه چیزی باشد.
گچبری مطبق مقبره پیر بکران
حافظه، تخیل و دقت لازم است تا حاصل کار معقول و یکدست باشد و نه آشفته و درهم، چون اگر بدیعهسازی بر نظم و برنامهریزی دقیق فایق آید خطر آشفتگی و ابهام وجود خواهد داشت.
ازجمله نمونههای زیبای این روش میتوان به محراب و کتیبه مسجد جامع پیر بکران (در سه طبقه) کتیبههای گچبری مقبره شمسالدین در یزد، گنبد علویان در همدان و مسجد حیدریه در قزوین اشاره کرد.
در این شیوه ابتدا لایهای از گچ به فاصله 15 تا 25 سانتیمتر از زمینهی اصلی ایجاد کرده و پساز خشک شدن گچ، طرح را به روش گرده زنی روی زمین پیاده میکنند. آنگاه با ابزار مخصوص گچبری طرح را از زمین جدا نمود که در نهایت به شکل تور نمایان میشود. از این روش بهطور معمول برای ساخت پنجرهها و روزنها استفاده میشد. گاه هنرمند در پشت تورهای گچی نقوش دیگری نیز اجرا و به نمایش میگذارد. این نوع گچبری در نمای دیوار اجرا میشد. این تکنیک در کنار مهارت و دقت به صبر و حوصله بسیاری نیاز داشت چرا که کمترین بیدقتی شبکه توری را تخریب میکرد. ازاینرو کمتر مورد توجه استادان گچبر قرار میگرفت. از جهت دیگر ظرافت و شکننده بودن این گچبری منجر شده که نمونههای بسیار اندکی بر جای بماند.
از قدیمیترین آثار بهجای مانده از این روش محراب مسجد جامع نیریز منسوب به دوره سلجوقی است. اما از زیباترین آنها میتوان به محراب مسجد جامع ارومیه و مسجد شاه ولی تفت اشاره کرد.
گچبری مشبک محراب مسجد جامع ارومیه
این شیوه به دو روش درجا و قالبی اجرا میشود. در این روش در زمینه پتکانه (به چند ردیف طاقچه بندی که رویهم سوار شده باشند پتکانه گویند) و مقرنسکاریهای روی چشمهها، گنبدها و نیم گنبدها، طرحهای بسیار زیبا و پرنقشونگار گچبری شده از اشکال جام و صراحی و آلات موسیقی اجرا میگردد.
از انواع دیگر این تزیینات نیم گویهای توخالی است که در بخشهایی از تزیینات گچی با برجستگی زیاد، بهویژه در آثار ایلخانی مورد توجه قرار گرفته است.
این شیوه در عصر صفویه بسیار متداول بود. نمونههای بسیار زیبای آن در عمارت عالیقاپو و عمارت چهلستون اصفهان و بقعهی شیخ صفیالدین اردبیلی بر جای مانده است.
تنگ بری عمارت عالی قاپو
آرایی است که با استفاده از گچ و آجر پدید میآید. در واقع نوعی بندکشی است که میان بندهای عمودی آجر در فضای مربع و مستطیل شکل صورت میپذیرد. براساس مدارک بهدستآمده، قدیمیترین توپی های گچی از دوره غزنویان در سنگبست خراسان بهدستآمده است.
مجموعه بایزید
اما رواج استفاده از این تکنیک را میتوان در دوران سلجوقی و ایلخانی دانست که از زیباترین نمونههای آن میتوان به مساجد جامع اصفهان، نائین، اردستان، زواره، برسیان و کاروانسرای شرف اشاره کرد. پساز آن، این روش در اکثر بناها اعم از مدرسه، کاروانسرا و مقابر بهکارگرفته شد.
رباط شرف
این آرایه را در سرتاسر دیوار از محدوده ازاره دیوار تا بلندترین نقاط روی پایه گنبد و حتی در سطح داخلی گنبد میتوان مشاهده نمود.
آرایه بهاینترتیب ایجاد میشد که پساز اجرای آجرکاری، قسمتی از بندهای عمودی آجرها را بریده و یا در حین اجرا فاصله آنها را بیشتر میگرفتند. این فاصله در فضای چهارگوش با ابعاد تقریبی عرض 3 تا 4 سانتیمتر و طول 3 تا 6 سانتیمتر ایجاد میشد. این بندها توسط بندکشی با ملات گچ پر و صاف گشته و پساز خود گیری به کمک ابزار یا قالب چوبی نقشاندازی میشد.
بهکارگیری توپی ها براساس طرح و نقشه کلی بود. طرحها شامل عبارت مقدس الله، محمد، علی و نیز نقوش گیاهی شامل انواع برگ، گل و اسلیمی کوچک و ظریف و نقوش ساده هندسی و زنجیرههای خمپا است. نقوش هندسی که از تکرار و هماهنگی و حرکت یک یا دو عنصر اولیه و ابتدایی مثل خط، مثلث، دایره و مربع شکلگرفته، موجب ایجاد انبوه طرحهای متنوع میگردد.
گنبد سلطانیه
زنجیرههای خمپا شامل نقوشی است که از تکرار متوالی و زنجیرهوار و درهم تابیدن خطوط حاصل میشود.
نوع دیگری از توپی ها بر روی دیوارهای اجرا میشد که بهصورت آجری شبیهسازی میشدند به این صورت که دیوارهای برهنه را با قشری از گچ یکدست پوشانده سپس با ایجاد شیارهای افقی نمای آجرچینی اجرا میکردند. اجرای این شیوه در مقبره پیر علمدار عصر سلجوقی، مسجد اشترجان و گنبد سلطانیه در دوره ایلخانی میتوان دید.
مسجد جامع اصفهان
مسجد جامع یزد
در این روش کرباس را آهار میزدند بهطوریکه مثل مقوا میشد. سپس گچ کشته، خاکاره و سیریش را مخلوط کرده و روی پارچه ریخته و پساز شکل دهی آن را در محل موردنظر نصب میکردند.
برای چسباندن کرباس روی دیوار علاوهبر چسب از میخهای مخروطیشکل استفاده میکردند که خود جزء تزیین بنا محسوب میشد. با استفاده از این شیوه، کار سخت گچبری در محلهای مرتفع و دور از دسترس مثل زیر گنبدها، بر روی زمین انجام میشد. زیباترین نوع گچبری پته در زیر گنبد سلطانیه و بقعهی شیخ صفیالدین اردبیلی اجرا شدهاست.
این شیوه که در دوره صفویه رایج بود تلفیقی است از دو آموده گچ و آینه. روش اجرای آن بدینگونه است که ابتدا طرح را بر روی دیوار موردنظر منتقل میکردند سپس آینههای محدب را براساس طرح دیوار بریده و بر روی اندود گچ چسبانیده میشدند آنگاه یک لایه اندود گچی بر روی دیوار آینههای روی آن کشیده شده و دوباره طرح بر روی دیوار گچی منتقل میشد. آنگاه هنرمند گچبر اقدام به بریدن اندود گچ براساس طرح نمود تا طرح اولیه مجدداً نمایان شود.
زیباترین نمونهی شیوهی کپ بری در عمارت هشت بهشت اصفهان بهکاررفته است. شیوهی کپ بری با استفاده از آینههای تخت نیز اجرا میگردید. در ایوان عمارت چهلستون ازین شیوه استفاده شدهاست.
(برای قطعات آیینههای محدب (کوژ) از شیشههای دستساز بلور استفاده میکردند و داخل آنها را جیوه میزدند تا بهصورت آیینه نمایان شود. )
کپ بری عمارت هشت بهشت
از این شیوه در عصر صفویه جهت استحکام و اجرای نقاشی و طلاکاری بر روی گچ استفاده میکردند.
مهمترین وجه تمایز این نوع گچبری با دیگر شیوههای گچبری اختلاف سطح بسیار اندک آن است. برجستگی برآمده نسبتبه بخشهای فرورفته بهقدری کم است که حتی از فاصله نزدیک به چشم نمیآید و بیشتر نقاشی جلوه میکند تا گچبری. بهنظر برخی از پژوهشگران، شاید مهمترین علت برای ابداع این روش صرفهجویی در وقت، با توجه به وقتگیری و پرکاری سایر شیوههای گچبری بودهاست.
در این شیوه ابتدا سطح کار با یک لایه گچ دانه درشت آستر کشی کرده سپس با یک لایه نازک اندود گچ کشته سطح کار را تصحیح میکنند. (برخی از آسترها در تزیینات کشته بری گِلی است. مادهی اصلی این نوع آستر خاک رس است که برای بهبود کیفی و افزایش استحکام آن الیاف ساقه گیاهی افزوده میشود. )
در اجرای اندودهای گچی برای ایجاد پوششی مقاوم و یکدست، اندود را در دو پوسته اجرا میکنند، پوستهی زیرین با ملات گچ زنده و پوستهی رویی برای تخت کردن با ملات گچ کشته. آنگاه در مرحله بعد نوبت به عمل بوم سازی یا زمینه کاری میرسد و در طی آن سطح بستر را با قشری بسیار نازک از محلول رقیق رزین طبیعی اعم از گیاهی یا حیوانی میپوشانند و سطحی مناسب برای نقاشی آماده میکنند این عمل منجر به سهولت کار با قلممو بروی دیوار، حفظ بیشتر جلای رنگ در سطح کار میشود.
پساز انتقال طرح بر روی دیوار به روشی گرده زنی به جهت تثبیت طرح به کمک ابزار شیارهای کمعمقی مشابه تزیینات گچی شیر و شکری به ضخامت کمتر از نیم سانتیمتر ایجاد میکنند که به این عمل بهاصطلاح «قرص کردن طرح» میگویند.
پساز آن نوبت به عملیات برش و تراش گچ میرسد که این عمل به وسیله ابزاری مانند دَم بُر و بُوم خوار انجام میشود. پساز آن زمینه جهت اجرای کار تزیینی بعدی برای هنرمندان نقاش که شامل رنگآمیزی نقوش گچبری است آماده میشود. از بناهای مزین به این نوع تزیینات میتوان به کاخ هشتبهشت و چهلستون، عالیقاپو و شربت خانه صفوی در سردر قیصریه اصفهان نام برد.
کشته بری کاخ عالی قاپو
شربت خانه صوفی سردر قیصریه اصفهان
یکی از تکنیکهای زیبای گچبری است که به دو روش اجرا میشود. در روش اول بعد از قاببندی کار، سطح موردنظر را با اندود گچ سفید یکدست صاف و بهصورت مسطح با گچ میپوشانند. دراینباره محل سطح موردنظر همانند یک بوم سفید آماده اجرای طرح میشود. بعد از این مرحله با روش گردهافشانی با زغال، نقش موردنظر را روی سطح گچ انتقال میدهند. در مرحله بعدی با ابزارهای نوکتیز و نازک فلزی نقشه پیاده شده را کندهکاری میکنند و به عمق حدود یک تا نیم سانتیمتر طرح و نقش توخالی میشود.
بعد از اینکه نقش بهطور کامل درآمد از انواع گچهای رنگی که از مخلوط گچ و مواد رنگی معدنی مانند لاجورد و اُخری به اضافه مقداری مواد چسبنده و دیرگیر به دست میآید جاهای کندهشده و درآمد شده را پر میکنند.
در این روش میتوان هم زمینه و هم نقش بهتنهایی توخالی کرده و بهجای آن گچ رنگی نشاند، این نوع گچبری در بقعه هارونیه در اصفهان و در مسجد جامع ساوه مربوط به دوره صفوی کار شدهاست.
روش دیگر اجرای آن بدین صورت است که در محل موردنظر چند قشر گچ که هر یک به رنگی هستند روی همدیگر به دیوار مالیده و با قلم هایی آنها را میتراشند. بعضی قسمتها را تا قشر دوم میتراشند برایاینکه قشر دوم که رنگ دیگری دارد دیده شود بعضی قسمتها را تا قشر سوم یا چهارم میتراشند. لذا در این نوع گچبری یک سطح صاف با فرورفتگی هایی به رنگهای مختلف به وجود میآید که دارای زیبایی خاصی است. بهترین نمونه آن در مدرسه فیضیه قم در دری که بهطرف مرقد حضرت معصومه (س) باز میشود بهکار رفته است.
یکی دیگر از هنرهای تلفیقی گچ و آینه است که از عصر صفویه زینتبخش کاخها، عمارتها و خانههای اعیانی بودهاست. روش اجرایی آن بدین صورت است که ابتدا سطح آیینه موردنظر که قرار است روی آن طرح اجرا شد شود به مواد چسبنده آغشته نموده و سپس لایهای از اندود گچ روی آن کشیده میشود. آنگاه هنرمند گچبر مطابق طرح گچ را برش داده بهنحوی که آیینه از زیر نقوش نمایان شود. در مرحله آخر جهت اتمام کار و نمایاندن طرح چسب ها و بخشهای اضافی را از روی سطح پاک میکنند. این شیوه در ایوان چهلستون اصفهان و خانههای نصیرالملک شیراز و شیخالاسلام و وثوق الدوله در تهران بهکاررفته است. در نوع ظریفتری از این شیوه طرح بهوسیلهی قلمموی آغشته به گچ بر روی آینه اجرا میگردد و آرایهای شکل میدهد که متشکل از خطوط و نقوش گچی بسیار نازک بر زمینه آیین است.
گچبری روی آینه عمارت چهلستون
نمود دیگری از هنر گچبری هنرمندان ایرانی را میتوان در پنجرههای مشبک گچی مشاهده نمود. این پنجرهها در کنار شیشههای رنگین بهکاررفته در آنها علاوهبر زیبایی کار نور رسانی به فضاهای مختلف ساختمان را برعهده دارد.
طریقه ساخت آن بدینگونه است که ابتدا از محلی که قرار است پنجره مشبک در آن پیاده شود (مانند سر در و پنجره) قالب چوبی تهیه کرده و آن را بر روی زمینی صاف و صیقلی قرار میدهند. سپس گچ زنده را درون قالب ریخته و پساز خشک شدن گچ طرح مورد نظر به روش معمول گرده زنی روی آن پیاده شده و آنگاه به وسیله ابزاری مانند مغار و قلمهای آهنی اقدام به سوراخ کردن فضاهای منفی نقوش میکنند. آنچه به دست میآید لوح مشبکی است که شامل نقوش مثبت گچین و فضای خالی زمینه است. در گذشته بدلیل سنگینی قاب، آن را به قطعات قابل حمل تقسیم میکردند. سپس به محل موردنظر منتقل و با گچ در جای خود نصب مینمودند. پنجرههای زیبای گچی را میتوان در خانههای بروجردی و عباسی کاشان و عمارت چهلستون اصفهان دید.
پنجره گچی با شیشه رنگی خانه ای در کاشان
همنشینی آمودها با یکدیگر از شگردهای بینظیر هنرمندان ایرانی بود که در هر دوره به زیباترین شکل بدان دست یافتهاند. گچ که به هنر هنرمندان گچبر به منتهای زیبایی رسید در کنار آموزشهای دیگر همچون کاشی، شیشه، آجر و سیم گل نمود دیگری از زیبایی را نمایان میکند.
اینگونه بهنظر میرسد که مواردی از این همنشینی هرگاه غنابخشی تزیین با توجه به رنگ و درخشش موردنظر بود از کاشی استفادهشده (مانند تزیینات گچ و کاشی مسجد جامع اردستان و یا بقعه پیر بکران) و در مواردی علاوهبر آن عامل نور گذاری نیز مطرح بود، شیشههای الوان بهکاررفته است (مانند آثار بهدستآمده از بناهای اولیه اسلامی و پنجرههای متعلق به بنای درب امام و نیز پنجرههای گچی مزین به شیشههای رنگی دوره قاجار) همراهی گچ و آجر نیز از دوران اسلامی در کنار آرایههای دیگر به چشم میخورد.
استفاده از سیم گل در کنار گچ، باغ دولت آباد یزد
استفده از گچ برای آرایش زیر طاق در مسجد جامع اصفهان
آجر گاهی بهعنوان زیرساخت و گاهی همچون توپی هایی ته آجری در کنار گچ آمودی زیبا میساخت. این تلفیق را میتوان به شیوهای دیگر در ایوان ورودی مسجد جامع اردستان دید. بهگونهای که آجر به زیبایی از میان مو تیفهای گچی خود را نمایان میسازد و گاهی نیز در کتیبه نگاری جلوهگر میشود. بدینصورت که از گچ بهعنوان زمینه ایجاد گل و بوتههای اسلیمی و برای اجرای خطوط از آجر استفادهشده است. مانند کتیبههای مسجد جامع گلپایگان و گنبد برسیان عهد سلجوقی در اصفهان استفاده از گچ بهعنوان سفیدکاری و پوشش طاقها در بناهای پیشاز اسلام آغاز شد و با توسعهی هنر گچبری و با تکامل علم هندسه در دوره اسلامی فضای زیر گنبد، طاقها و پوششهای منحنی از حالت یکنواختی خارج شده و با ایجاد رسمی بندی ها و کاربندی ها آنها را با انواع سطوح و قوسها و آویزه ها مزین ساختهاند. این هنر در دوره تیموری به اوج زیبایی خود رسید. نمونهی آن را میتوان در مسجد میدان کاشان مشاهده کرد. گاهی این تنوع نقوش در کنار استفاده از عنصری پاک و ساده همچون سیم کاهگل و سیم گل با شگردهای بینظیر هنرمندان به منتهای زیبایی میرسد. این شیوه در انواع مختلف شمسه های گچی تزیینی، ترنج، پشتبغلهای گچی و یا قابهای منفرد گچی با زمینه ای گلی در آرایش معماری نواحی مختلف بهویژه مناطق دارای آبوهوای خشک ایران بکار گرفتهشده است.
استفاده از رنگ در تزیینات گچی به دوران پیشاز اسلام بازمیگردد. بهعنوان مثال تزیینات گچی به رنگ قرمز و قهوهای از آثار پیشاز تاریخ و نیز نقاشی و رنگآمیزی روی گچ در کاخ اشکانی آشور و کاخ بزرگ شاپور ساسانی در نیشابور را باید نمونههای نقشآفرینی هنرمندان آن اعصار دانست.
در دوره اسلامی رنگ جایگاه ویژهای را در آرایههای گچی به خود اختصاص داد. بهرهگیری از رنگ در تزیینات گچبری میتوانست هم در ترکیب با گچ نمود یابد (همانند شیوههای گچبری رنگین و معرقهای گچی) و هم در کتیبه نگاری ها و آرایههای ظریفی همانند کشته بُری بکار رود. تکنیک استفاده از رنگ برای مشخص کردن عناصر ساختمانی یا تزیینی بهمنظور تأکید بر برخی قسمتهای ساختمان یا تزیین، بهصورت یک ویژگی همیشگی معماری اسلامی باقیمانده است و احتمالاً باید منشاء آن را در سنتهای جهانی بهمنظور استفاده از نقاشی و بهمنظور تأکید روی برخی جزئیات معماری یا تزیینی جستوجو کرد. نمونههای متعددی از گچبری دارای زمینه رنگآمیزی شده و حتی نقش مایههای تزیینی رنگها چیزی شده وجود دارد.
با توجه به یافتههای باستانشناسی میتوان گفت که در نخستین قرون اسلامی نیز اولین گچبریها رنگآمیزی شدهاند. مانند گچبریهای مسجد جامع فهرج که با رنگ اُخرایی رنگآمیزی شدهاست و یا گچبریهای بهدستآمده از نیشابور که با انواع رنگها مزین بودهاند.
استفاده از رنگ در نقوش گچبری مسجد جامع اشترجان
گچبری نقاشی در گنبد سلطانیه
در قرن پنجم و ششم هجری زمینه نقوش و یا کتیبهها را بهطور معمول با رنگهای لاجوردی فیروزهای رنگآمیزی میکردند. استفاده از رنگ در گچبریهای برجسته مرسوم بود که ضمن ایجاد جذابیت آن را نمایانتر و برجستهتر میساخت. اما رنگآمیزی منحصر به گچکاری برجسته نبود بلکه در طرحهای دو بعدی روی سطح صاف گچ نیز بکار میرفت. این طرز کار بهطور کامل تازه نبود زیرا معدودی از ساختمانهای قرون قبل هنوز دارای کتیبههای خطی هستند که به رنگ آبی روشن یا آبی سیر بر زمینهی سفید گچ ساختهشده ولی تکامل حقیقی تزیین رنگی بتن کلی در دوره ایلخانیان صورت گرفت. این تکامل در دورههای بعد بهویژه در عصر صفوی به زیباترین شکل ممکن در آرایههای گچی رنگین در کاخ عالیقاپو، چهلستون و هشتبهشت جلوهگر میشود.
منبع: کتاب آمودهای معماری ایران