زمینه‌های شکل‌گیری نقاشی قاجاری

زمینه‌های شکل‌گیری نقاشی قاجاری(فرنگی)

 نقاشی شیوه فرنگی ، نقش عمده‌ای در شکل‌گیری نقاشی قاجاری داشته است و یکی از بن‌مایه‌های نقاشی این دوره محسوب می‌شود. در رابطه با پیشینه ارتباط ایران با اروپا باید اذعان داشت که نخستین رابطه سیاسی و بازرگانی ایرانیان با اروپایی‌ها در زمان پادشاهی خاندان آق‌قویونلو (نیمه دوم سده ۹ هجری قمری و یا ۱۵ میلادی) بوده‌است، بنابراین زمینه ارتباط ایران با اروپاییان قبل‌از دوره صفوی فراهم شده بود و در دوره صفویان این ارتباط رو به گسترش نهاد و زمینه رواج نقاشی شیوه فرنگی را در ایران فراهم آورده بود. فرنگی در اصطلاح نقاشان، یکی از اصول هفت‌گانه نقاشی ایران محسوب می‌شود. این واژه را نخست در دیباچه قطب‌الدین قصه‌خوان می‌بینیم که در کنار اصطلاحات نقاشی همچون اسلیمی، ختایی، گره و غیره قرار گرفته‌ و در نظر نقاشان نقشی شناخته‌شده است، چنان‌که عبدی بیک شیرازی آورده است: 

نقش به هفت اصل در و فصل و وصل

همچون سپهری است در او هفت اصل

رونق اسلامی اسلامیان 

کرده خطاهای فرنگی عیان 

و نیز همو می‌گوید: 

ز اسلامی فرنگی رفت در تاب

کز آن خط خطا خورده به هر باب

به ابرو و فرنگی گونه ‌گونه

ز سیمرغ آمد و اژدر نمونه

ختایی ها بروی سقف پیدا

چو انجم بر سپهر عالم‌آرا 

مایل هروی

صادق بیگ افشار در قانون الصور خود و قاضی احمد قمی در گلستان هنر خویش آن را یکی از انواع نقاشی ایران بشمار آورده‌اند. بنا بر منابع موجود فرنگی سازی شیوه‌ای از نقاشی بود که از اوایل دوره صفوی در ایران رواج یافته بود. شاه اسماعیل مؤسس سلسله صفوی (۹۳۰-۹۰۷ هجری قمری) با فتح شیراز و هرات عده‌ای از نقاشان زبردست این شهرها را به مرکز حکومت خود، یعنی تبریز آورد.

شاه اسماعیل اول کمال‌الدین بهزاد را به‌عنوان سرپرست کتابخانه‌ی سلطنتی انتخاب کرد و احتمالاً نقاشی چینی را می‌شناخته است، ولی معلوم نیست از نقاشی اروپایی اطلاع داشته است یا خیر. مسافر اسپانیولی گارسیا دفی ژورا در ضمن شرح مسافرت خود به ایران می‌نویسد که شاه اسماعیل در شهر شیراز کاخی برپا کرده بود که در آن تابلوهایی از هنرمندان ایتالیایی دیده می‌شود که احتمالاً به وسیله ونیزی ها به ایران فرستاده و در آن‌ها نقش زن نشان‌داده‌شده بود. معهذا چون مسافر بود در تاریخ ۱۰۲۵ قمری یعنی تقریباً یک قرن پس‌از مرگ شاه اسماعیل به ایران آمده‌است. ممکن است شاه اسماعیل دوم را به‌جای شاه اسماعیل اول گرفته باشد و بانی چنین کاخی ممکن است شاه اسماعیل دوم باشد. در زمان شاه طهماسب اول (۹۸۴-۹۳۰ هجری قمری) پایتخت ایران از تبریز به قزوین منتقل شد و مکتب قزوین شکل گرفت. از جمله نقاشان این دوره مولانا شیخ محمد سبزواری است که در دوره شاه طهماسب صورت فرنگی را شایع ساخت. پس‌از مولانا، باید از شیخ محمد نام برد. شیخ محمد را واضع اسلوب فرنگی سازی در ایران دانسته‌اند، نقاشان دیگر از جمله صادق بیگ افشار در اواخر این دوره بنام مکتب قزوین در این زمینه خود را آزمودند، یکی از کهن ترین  آثار برجای‌مانده از اسلوب فرنگی سازی صادق بیگ افشار، چهره‌ی دو زن فرنگی می‌باشد که با جامعه و هیئت فرنگی نقش خورده و در رقم آن نوشته‌شده است: 

این دو صورت به روش استادان فرنگی است جهت ارشاد پناهی نادر الزمان خواجه غیاث نقش‌بند مرقوم گشت: مشقه العبد صادقی کتاب‌دار.

شاه‌عباس اول در سال ۹۹۶ هجری قمری بر اریکه سلطنت نشست و پایتخت ایران را از قزوین به اصفهان منتقل کرد. شاه‌عباس اول در این دوره ارتباط میان ایران و غرب را برقرار ساخت و با کوچ دادن صدها هزار ارمنی در سال ۱۰۱۳ هجری قمری از جلفای قفقاز به اصفهان، ایران نه ‌تنها به‌عنوان یکی از قدرت‌های اقتصادی و تجاری جهان گردید، بلکه به ‌سبب مسیحی بودن ارامنه کلیساهای خود را با پرده‌های نقاشی ایتالیایی تزیین می‌کردند، بنابراین دید و اشکال هنری اروپا با اهتمام آن‌ها به ایران آورده شد و بسیاری از هنرمندان خارجی خاص ایتالیایی آلمانی و هلندی به دربار شاهان صفوی آمدند.

از جمله نقاشان شاخص دوره‌ی شاه‌عباس اول، رضا عباسی است، تأثیر نقاشی فرنگی را در نقاشی‌های رضا عباسی می‌توان در دو نگاره تک برگی ملاحظه کرد، این دو نمونه به سبک نقاشی سنتی ایران اما با پوشش فرنگی است، احتمالاً ذوق و سلیقه‌ی سفارش‌دهنده در این کارها مدنظر بوده‌است، چراکه رضا عباسی نقاش دربار شاه عباس اول بود و شیفتگی شاه‌عباس اول به فرنگ و فرنگی و تبادل ارتباط با غرب بیش‌از این‌ها است و ازآن‌جایی‌که الگوی نگارگر و نقاش ایرانی قشر درباریان و شاه است و حیطه عمل نیز فرمایش‌های شاهان بود چیزی که مصور می‌شد مدنظر به طبق سفارش آن‌ها بود.

پیترو دلاواله جهانگرد ایتالیایی که در سال ۱۰۲۵ هجری قمری زمان شاه‌عباس اول مسافرتی به ایران کرده بود، در سفرنامه خود اشاره‌ای به نفوذ شیوه اروپایی در نقاشی ایران کرده‌است و می‌نویسد: نفوذ شیوه نقاشی اروپایی در نقاشی ایرانی به این ملت نشان می‌دهد که ایشان به‌تنهایی در این رشته صاحب ذوق بوده‌اند و ملل غرب را نیز از این ذوق بهره‌ای است.

معین مصور از جمله شاگردان رضا عباسی است. این نقاش، رضا عباسی را درحالی‌که در حال کشیدن تصویری با پوشش لباس فرنگی است نشان می‌دهد، معین مصور در اواخر عمر با نقاشانی روبرو شد که عقاید جدید صادره از اروپا را تجربه کرده بودند چرا که نقاشان اروپایی در طول سده ۱۱ هجری قمری و یا ۱۷ میلادی در اصفهان فعال بودند.

محمد قاسم تبریزی از جمله نقاشان دیگری است که به سبک رضا عباسی نقاشی می‌کرد و از نقاشان فرنگی نیز متأثر شد، به‌خصوص در کشیدن ابر به‌نحوی که آن را به طبیعت نزدیک‌تر کرده‌است.

یکی دیگر از شاگردان رضا عباسی و از نقاشان مکتب اصفهان، محمد یوسف (میر یوسف) بود که به تک چهره‌نگاری از جوانان با لباس‌های فاخر و کلاه‌های فرنگی شهرت داشت، او نیز مانند رضا عباسی و محمدقاسم، طالب موضوعاتی نظیر زنان و جوانان باوقار یا روحانی در فضایی طبیعی بود، ولی او سبک ویژه خود را داشت، پاره های موی جوانان آثار محمد یوسف در کنار پره گوش موج‌دار است.

در زمان شاه صفی نیز شاهد تأثیر نقاشی ایران از نقاشی فرنگی و حضور نقاشان اروپایی از جمله جوست لمپ به ایران هستیم. نام جوست لمپ در سال ۱۰۳۹ هجری قمری در اسناد و مدارک کمپانی هند شرقی هلند به‌عنوان نقاش آمده و به نقاشی مشغول بوده‌است.

شاه‌عباس دوم مشوق و مروج اسلوب نقاشی غرب و فنون صورت کشتی اروپایی بوده‌است. شاه‌عباس دوم علاقه وافری به هنر و هنرمندان اروپایی و شیوه فرنگی سازی داشت و این شیوه براثر حمایت‌هایش سبک غالب نقاشی ایران در اواخر دوره صفوی شد، «تاورنیه» سیاح معروف فرانسوی درباره او می‌نویسد از نقاشی بهره‌ی کافی داشت و کارهای نقاشی را به میل طالب بود و از کارهای اروپاییان خصوصاً فرانسویان خوشش می‌آمد. و به‌همین خاطر در همان سال‌های نخست پادشاهی خود تعدادی از جوانان مستعد را برای فراگرفتن و تعلیم مستقیم از شیوه‌های هنری غربی به اروپا فرستاد.

شیخ عباسی ۱۰۷۷-۱۰۵۲ هجری قمری نقاش فرنگی‌ساز دوران شاه‌عباس دوم ، این هنرمند در دوره‌ی سلطنت شاه‌عباس دوم با قدرت لیاقت و کمال بصیرت در دستگاه شاهانه منزلتی داشت و لقب عباس را از شاه صفوی دریافت کرده‌است.

 «علی‌قلی بیگ جبه‌دار» دیگر نقاش اواخر صفویه است که در مدت سلطنت شاه‌عباس دوم، شاه سلیمان و سلطان حسین در اصفهان فعال بود. علی‌قلی بیگ هم در نقاشی آبرنگ و هم در نقاشی لاکی مهارت داشت و طبق منابع فارسی در قرن دوازدهم هجری قمری اصل و بنیادش را از اروپا دانسته‌اند اما طبق پژوهش‌های اخیر یعقوب آژند، علی‌قلی بیگ جبه‌دار نواده قره چغای خان گرجی یا ارمنی سپهسالار کل قشون ایران و حاکم مشهد در دوره شاه‌عباس اول است و به‌سبب مقام و منزلت آبا و اجدادی او در دربار صفوی در سال ۱۰۴۹-۱۰۵۰ هجری قمری به منصب کتاب‌دار خاصه شاه صفوی و شاه عباس دوم برگزیده می‌شود او منصب جبه داری و نقاش‌باشی دربار را نیز کسب می‌کند و در زمان شاه‌عباس دوم فرنگی سازی را از نقاشان هلندی مشغول در دربار همچون فیلیپ آنجل، لوکا، رامیان ، یان دوهارت و غیره فرامی‌گیرد. بنابراین پژوهش آبا و اجداد و حتی خود علی‌قلی بیگ ایرانی بوده‌است و آموزش نقاشی را از استادان اروپایی که ساکن ایران بودند فراگرفته است. موفق‌ترین شخصی که شاه‌عباس دوم برای تعلیم نقاشی به اروپا فرستاد محمد زمان بود. محمد زمان با ابراز لیاقت و نشان‌دادن هنر و شیوه ابداعی خود در اصفهان توجه درباریان و شاه اسماعیل را جلب کرده و جزء نقاشان کتاب‌خانه سلطنتی شد، با تلاش محمد زمان، خصایص معین نقاشی و طراحی در کتاب‌خانه از میان می‌رود و روند تحول نقاشی ایرانی رفته‌رفته رو به زوال می‌گراید و دست‌آخر عمل او منجر به یک قالب تازه از مضامین سنتی با ژرف نمایی اروپایی می‌گردد. از مشخصه‌های نقاشی محمد زمان کشیدن ابرهای پنبه‌ای، درخت شکسته، پوسته‌ی ترک‌خورده، درختان تنومند و تپه‌های سنگی می‌باشد. از جمله آثار محمد زمان ۵ نگاره خمسه نظامی شاه طهماسبی است که هم‌اکنون در کتاب‌خانه بریتانیا است. مهم‌ترین شاخصه‌ای که در آثار او دیده می‌شود ترسیم صور خانواده‌ی مقدس، قدیسین، پزشکان و مناظر مسیحی است. با تلاش محمد زمان و ارائه‌ی خصایصی نو در نقاشی ایرانی نقاشی و طراحی در کتاب‌ها از میان می‌رود و روند تحول نقاشی ایرانی رفته‌رفته به زوال می‌گراید و دست‌آخر عمل او منجر به یک قالب تازه از مضامین سنتی و ژرف نمایی اروپایی می‌گردد که به‌طرز ناکامل در نقاشی ایران مطرح می‌شود و باعث ثبات شیوه فرنگی سازی در ایران تا اواخر دوره قاجار می‌گردد.

جنگ و ستیز داخلی و تحول سیاسی در اواخر سلطنت شاه سلطان حسین و تهاجم افغان‌ها در سال ۱۱۳۵ هجری قمری زمینه‌های سقوط امپراتوری صفوی را فراهم کرد و حکومت ایران به دست سلسله‌ی دیگری از خاندان ایرانی بنام افشاری افتاد. دوره نادرشاه سراسر جنگ‌های داخلی و خارجی بود بنابراین فرصتی برای پرداختن به امور هنری باقی نماند و به‌ندرت آثار هنری خلق شده‌است. استاد محمد بیگ از نقاش‌باشی های دوره افشار بود که احتمالاً علی‌اشرف، نقاش دوره زندیه، شاگرد او بوده‌است چند نقاش دیگر ازجمله محمدعلی ابدال بیگ پدر محمدعلی، داوود نقاش، محمدرضا هندی و هادی نقاش نیز به‌همین دوره تعلق دارند.

خیرخواه (محمد فلاح) از جمله نقاشان دیگر دوره زند است که در آبرنگ و شبیه‌سازی دست پر مهارت داشت. نقاش دیگر، محمد هادی اول، معروف به شیخ رمزی بود و از نقاشان صاحب کمال اواسط قرن ۱۲ هجری قمری بشمار می‌آمد، این استاد در گل و برگ، تذهیب، تشعیر، انواع فنون طلا اندازی و حل کاری مهارت داشت.

تاریخ جهان‌گشای نادری اثر میرزا مهدی استرآبادی ازجمله کتب مصور این دوره است. همه تصویرهای آن رنگین و نمایش جنگ‌های نادرشاه و مجالس مربوط به اوست که ۱۳ مجلس آن حضور نادر بمانند قهرمان در هاله زرینی که به نشانه فر کیانی بر گرد سر دارد جلب نظر می‌کند.

به جز تاریخ جهان‌گشای نادری تنها آثار باقی‌مانده از دوره نادری ۲ چهره خوب رنگ‌وروغن از نادرشاه است که یکی در موزه ویکتوریا و آلبرت لندن و دیگری در اداره‌ی روابط کشورهای مشترک‌المنافع لندن نگه‌داری می‌شود و هر ۲ متأثر از چهره سازی اروپایی آن زمان بوده‌است.

 

نادر شاه

نادر شاه احتمالا رقم محمد رضا هندی 1153 میلادی

 

در دوره زندیه نگارگری ایران جلوه‌ای تازه می‌یابد و شیراز مرکز هنری ایران می‌شود و گرایش به تلفیق و ترکیب قالی‌های صفوی به سبک چهره‌نگاری درباری اروپایی و ذوق و سلیقه عامیانه داشته است.

 

رستم خان زند

رستم خان زند  رقم محمد صادق یا صادق الوعد شیراز 1779 میلادی

 

 نتیجه این تلفیق خام‌دستانه بود، چراکه هنرمندان عهد زندیه به‌خاطر اصلاح سه‌بعدی در صدد برآمدم تا ترکیب‌بندی اثر را با وارونه کردن عناصر عارضی تزیینی نظیر دسته‌ای از گل‌های دل‌انگیز و رنگارنگ بر روی ردای پیکره‌ها، پارچه‌ها و پرده‌ها و کف اتاق‌ها تا حدودی روشن و دل‌چسب سازند.

آقا صادق اول ازجمله نقاشان اواخر صفوی و اوایل زندگی است که فعالیت‌های هنری وی حدود سال‌های ۱۱۲۸-۱۱۷۸ هجری قمری به مدت ۵۰ سال ادامه داشته است و با رقم صادق‌الوعد و صادق از لطف علی‌اشرف شد معروف و شهره بوده‌است. ازجمله آثار او نقش‌ونگارهای کاشی و گچ مسجد وکیل شیراز می‌باشد.

از نگارگران مشهور آن دوره، علی‌اشرف شاگرد محمدعلی است. رقم او در کارهای انجام‌شده (ز بعد محمد علی، اشرف است) بود و این مصرع کنایه از آنست که در نقاشی پس‌از محمدعلی فرزند محمد زبان علی‌اشرف، اشرف است.

میرحسینی نقاش گمنام دوره زندیه است که در نقاشی آبرنگ و شبیه‌سازی مهارت و به هنر نقاشی اشتغال داشته است. از آثار امضاء دار این نقاش تصویر کریم‌خان زند می‌باشد که در کمال شباهت آبرنگ گردیده است.

 

کریم خان زند

کریم خان زند

 

بهرام شیرازی ازجمله نقاشان دوره زندیه است که دارای یک اثر در موزه ملی ایران می‌باشند که لطفعلی خان زند را سوار بر اسب مصور کرده‌است.

 

لطفعلی خان زند

لطفعلی خان زند رقم بهرام شیرازی شیوه زندیه

 

محمدباقر اصفهانی از پیشتازان نقاشی رنگ‌وروغن بشمار آمده که قبل‌از میرزا بابا، محمدعلی و عبدالله‌خان از سایر نقاشان مشهور اواخر زندیه و اوایل قاجاریه به بعضی نکات و ریزه‌کاری‌های آن آشنا گشته و راهنمای هنرمندان بعد از خود گشته است. موضوعی که در آثار هنرمندان دوره‌ی زند بیشتر خودنمایی می‌کند سایه و روشن و مناظر و مرایا می‌باشد که البته از روش نقاشی اروپایی اقتباس شده‌است.

علل رایج شدن شیوه فرنگی سازی در ایران 

این علل موارد متعددی را شامل می‌شود که در ذیل به آن‌ها پرداخته می‌شود: 

ورود هیئت‌های سیاسی و بازرگانان اروپایی به ایران 

چنان‌که اشاره شد نخستین ارتباط سیاسی ایران با اروپا و ورود هیئت‌های سیاسی و بازرگانی آن‌ها به ایران در زمان حکومت خاندان آق‌قویونلو در شمال غرب ایران بوده‌است و هدف اروپاییان جلوگیری از سیاست‌های توسعه‌طلبانه عثمانی‌ها در ناحیه کشورهای اروپایی بوده‌است. چراکه آق‌قویونلوها با عثمانی اختلاف سیاسی مذهبی داشتند. از نظر مذهبی عثمانی‌ها مسلمان سنی‌مذهب و آق‌قویونلوها مسلمانان شیعی مذهب بودند. این روند اختلاف مذهبی سیاسی عثمانی‌ها در دوره صفوی نیز ادامه داشت و اروپاییان ارتباطشان را با ایران بیش‌از پیش افزودند و هیئت‌های مختلف و افراد زیاد در قالب نقاش، هنرمند و صنعتگر به ایران می‌آمدند که هدفشان بیشتر امور سیاسی و تسلط پیدا کردن بر امور سیاسی داخلی ایران برای مقابله با عثمانی‌ها بوده‌است که در این کشاکش هنر نقاشی ایران از نقاشی اروپایی متأثر می‌شود. این ارتباط و رفت‌وآمد ها در زمان شاه عباس دوم به اوج خود می‌رسد و شیوه فرنگی سازی در این دوره سبک غالب می‌شود. ارتباط سیاسی ایران در زمان افشار، زند، آقامحمدخان و فتحعلی‌شاه از شدتش کاهش می‌یابد، اما در زمان محمدشاه به بعد به‌خصوص از زمان ناصرالدین‌شاه روابط ایران با اروپا دوچندان و تأثیر و تأثرات افزایش می‌یابد. در این دوره روسیه نیز تأثیر زیادی بر نقاشی ایران می‌گذارد، چراکه روسیه تبدیل به یک ابرقدرت جهانی شده در مقابل اروپا و دیگر کشورهای مدعی قدرت قرار می‌گیرد و ازآن‌جایی‌که ایران از پایگاه استراتژیکی مهمی در منطقه برخوردار بود تبدیل به یک مرکز ارتباطی بین غرب و شرق شد و هرکدام از قدرت‌ها با نفوذ در دربار قاجاری سعی در روابط حسنه در ضمن حسن استفاده بردن از ایران داشتند به‌همین سبب این دوره شاهد اعزام هیأت‌های سیاسی و بازرگانی و گروه‌های هنری و صنعتگران شد و دراین‌میان هنر ایران بسیار متأثر گردید به‌خصوص در اواخر دوره قاجار به نهایت اوج خود رسید تا جایی‌که با ابداعات نوینی که در زمینه نقاشی به شیوه فرنگی صورت گرفت، نقاشی ایران به زوال گرایید تا این‌که با شیوه کمال‌الملک منقرض گردید.

ورود نقاشان اروپایی به ایران

ورود نقاشان اروپایی به ایران از علل تحول و ایجاد شیوه‌ی فرنگی در نقاشی ایران و جایگزینی آن به‌عنوان یکی از اقلام هفت‌گانه نقاشی ایران شد. ازجمله این نقاشان می‌توان به افراد زیر اشاره کرد: 

جوست لمپ

جوست لمپ یا جوست لمپن ازجمله نقاشانی است که در زمان شاه صفوی وارد ایران شده‌است. نام او در سال ۱۰۳۹ هجری قمری در اسناد و مدارک کمپانی هند شرقی هلند به‌عنوان نقاش آمده و به نقاشی مشغول بوده‌است.

فیلیپس ون آنجل

فیلیپس ون آنجل از کارگزاران کمپانی هند شرقی هلند بود که در اوایل سال ۱۰۶۰ هجری قمری به‌همراه همسرش به ایران آمد و جزو نقاشان دربار شاه‌عباس دوم شد (شاه‌عباس دوم شیفته‌ی نقاشی غربی بود) . آنجل با اجازه رسمی کمپانی هند شرقی هلند یک کارگاه نقاشی در اصفهان راه انداخت. در اسناد کمپانی هند شرقی هلند نام چند تن دیگر از نقاشان آمده که در ایران کار می‌کردند که از جمله این برندوان، زیخم، یوران امیدییس، رومیان، یان دو هارت و آدریان گودا بودند. حضور این نقاشان باعث تأثیر مستقیم گذاشتن بر نقاشان ایران شد که بیش‌از هر چیز این نقاشان تکنیک و فن نقاشی ناتورالیستی اروپا را در آثارشان بکار می‌گرفتند و نتیجه کار آن‌ها تولید تصاویر زیبایی از فرنگیان زن و مرد بود که در لباسی فرنگی نقاشی شده و گوشه‌ای از عمارت شاهی را آذین بسته بود.

تعلیم نقاشان ایرانی از نقاشان فرنگی

تعلیم نقاشان ایرانی از نقاشان فرنگی و الهام بخشیدن به شماری از نقاشان ایرانی باعث شد که با بهره‌گیری و فراگیری از فن نقاشان اروپایی به تولید آثار پرداختند به‌نحوی که امروزه بخشی از این آثار در مجموعه‌ها و موزه‌های سراسر جهان پراکنده است. علی‌قلی جبه‌دار، محمد شفیع، بهرام سفره کش و غیره از جمله نقاشان این مبحث بوده‌اند. 

 منبع: کتاب نگارگری ایران در دوره قاجار