بررسی کلیساهای منطقه آذربایجان

ورود مسیحیت به ایران

 ازآن‌جاکه ولادت حضرت مسیح مصادف با سلطنت فرهاد پنجم، پادشاه اشکانی بود و اشکانیان نیز مانند هخامنشیان آزادمنش بودند و پیروان ادیان گوناگون در انجام عبادت و مراسم دینی خود آزادی کامل داشتند، لذا از نخستین سال‌های ظهور مسیحیت و آغاز رسالت حضرت مسیح، اقوام مختلف ایرانی از اولین گروه‌هایی بودند که به بشارت و ندای آن حضرت پاسخ مثبت داده‌اند و به مسیحیت گرویدند. به‌همین خاطر در قرون اولیه میلادی مسیحیت از ۲ راه وارد ایران شد : یکی از مغرب یعنی بین‌النهرین، و دیگری از طریق ارمنستان. دراین‌میان استان آذربایجان غربی به‌سبب نزدیکی به ارمنستان، یکی از اولین نقاط ایران بود که مسیحیت را پذیرفت و دلیل این ادعا نیز وجود کلیساهای تاریخی بسیاری است که در سطح استان پراکنده‌اند.

جایگاه معماری ایران و ارمنیان در معماری مغرب زمین

 مورخ بزرگ اتریشی و هنرشناس نامدار ژ. استرزی گووسکی پس‌از یک سفر تحقیقی طولانی به ارمنستان در سال ۱۹۱۳، در کتاب خود نشان داده است که معماری غرب قسمتی از ابداعات و ابتکارات خود را به معماری ایران و ارمنستان مدیون است. نام‌برده متذکر شده‌است که ارمنستان و ایران برای معماری جهان همان نقش را داشته‌اند که یونان برای معماری جهان باستان ایفا کرده‌است. ارمنستان بدلیل ارتباط دائم با ایران می‌دیده‌است که ایران از قرن‌ها پیش گنبد می‌سازد. لذا این گنبدسازی را از ایرانیان اقتباس کرد و ازآن‌جاکه ارمنستان نخستین کشور خاور زمین بود که به کیش مسیحیت گروید، یکی از کشورهایی بود که در اسرع وقت کلیسا سازی در آن رواج فوق‌العاده‌ای یافته‌است و ‌از اینجاست که کلیسا سازی تحت تأثیر معماری ایران قرار می‌گیرد و با توجه به این‌که ارمنیان نقش واسط و رابط بین شرق و غرب را داشتند لذا معماری ایران بر معماری کلیساها تأثیرگذار می‌شود.

 استرزی گووسکی می‌گوید: از ارمنستان بود که گنبدسازی به قسطنطنیه و یونان و کشورهای بالکان آمد و سپس به ایتالیا و جنوب فرانسه سرایت کرد و از آن‌جا از طریق دره‌های رون و رن به شمال اروپا رسید. و نیز ارمنستان بود که از قرن پنجم و ششم به بعد سبک‌های بهترین بناهای تاریخی روم شرقی را به آن کشور الهام بخشید. به عقیده‌ی استرزی گووسکی در مکتب معماری ارمنستان بود که معماران کلیسای صوفیه قدیسه پرورش یافتند. این شاهکار معماری منحصربه‌فرد با آن گنبد زیبایش، که به قول پروکپ با آن مهارت و جسارتی که در تکنیک ساختمان آن به‌کاررفته است انگار بروی زمین پایه‌گذاری نشده بلکه آن را از بالای آسمان به پایین معلق کرده‌اند به به‌نظر استرزی گووسکی یک کلیسای تمام‌عیار ارمنی است.

 

صوفیه قدیسه

کلیسای صوفیه قدیسه

 

 بیزانس که خوب می‌دانست منبع و منشأ الهام ساختمان این شاهکار بزرگ معماری کجا است امر را بر خود مشتبه نکرد. در پایان قرن دهم، پس‌از زمین‌لرزه مهیب سال ۹۸۹ که گنبد کلیسای صوفیه قدیسه را خراب کرد دولت روم شرقی به‌دنبال استادکار صالح برای تعمیر آن به ارمنستان رفت و به تیرداد (تیری دات) معمار بزرگ ارمنی و سازنده کلیساهای بزرگ آنی و آنژین(از شهرهای ارمنستان) مراجعه کرد.

 بازهم به عقیده استرزی گووسکی، سازندگان ژرمینی له پر، یعنی میکل آنژ و برامانت و همچنین سن پی‌یر و وینیولا شاگردان با واسطه معماران ارمنی بوده‌اند. او می‌نویسد: وقتی ما می‌بینیم که در کلیسای صوفیه قدیسه (مرکز دینی آیین ارتودوکس) در قسطنطنیه و در کلیسای سن پی‌یر (مرکز دینی آیین کاتولیک) در روم ساختمان گنبد به اوج کمال رسیده است باید به یاد بیاوریم که بدون کار پیشاهنگان معماری ارمنستان قدیم احیاناً این دو شاه کار به وجود نمی‌آمدند.

 یکی دیگر از مورخان بزرگ هنر، شارل دی یل نخواسته است در همه نتیجه‌گیری‌های تحقیقی استرزی گووسکی، و یا لااقل در آن‌ها که ارمنستان را در هنر معماری مسیحایی عامل اصل و بقیه را منبعث از آن می‌داند، از او تبعیت کند. همان‌گونه که بایستی از نویسنده آن همه آثار ارزنده درباره‌ی بیزانس انتظار داشت شارل دی یل همچنین قسطنطنیه را محلی می‌داند که هنر مسیحایی خاورزمین در لوای برقراری روابط با دنیا یونانی و ارمنی و ایرانی و سوری در آن به‌وجودآمده است.

 درعین‌حال به ارزش استرزی گووسکی دراین‌باره معترف است که او سهمی را که ارمنستان در آفرینش هنر مسیحایی داشته به دنیا اعلام کرده‌است، و می‌گوید نقش ارمنستان در این امر با این عوامل توجیه می‌شود که با دنیای ایرانی در ارتباط بود، خیلی زود به دین مسیح گرویده و سازندگان معمارانش را نیز هنرمند و با قریحه بوده‌اند. شارل دی یل دراین‌باره چنین می‌نویسد: همه می‌دانند سازندگان و معماران ارمنی در همه ادوار هنرمندانی بوده‌اند که مهارت و لیاقتشان نظیر نداشته‌است. ازآن‌جاکه در یک کشور پر سنگ زندگی می‌کرده‌اند هنر مجسمه‌سازی و اندازه‌گیری هندسی اجسام را با مهارت خاصی بسط و توسعه داده‌اند. و ازآن‌جاکه سفر کنندگان خستگی ناپذیری هم بوده‌اند برای کسب معلومات و هنر آموزی به همه‌جا می‌رفته و از طرفی شیوه‌های کار خود را به همه‌جا، به نقاط دور اشاعه می‌داده‌اند.

 شارل دی یل از خدمت بی‌چون‌وچرای استرزی گووسکی به تاریخ هنر ستایش می‌کند و می‌گوید که استرزی گووسکی این بناهای ساخته به شکل‌ها و به شیوه‌های بسیار متنوع و مختلف را که حاکی از شکوفایی حیرت تالار هنر در ارمنستان آن دوران هستند برای دنیای ما فاش کرده‌است، و نتیجه می‌گیرد که ازاین‌پس باید سهم ارمنستان را در تاریخ مبانی هنر مسیحایی به رسمیت شناخت؛ و به عقیده او ارزش واقعی  استرزیگووسکی در همین مسئله است. وی قدری آن‌سوتر می‌نویسد: نمی‌توان آن‌چه را که بیزانس به آن نهضت بزرگ هنری مدیون است به‌طور کامل بیان کرد. لیکن این مورخ بزرگ همچنان معتقد است که عوامل مختلف تشکیل‌دهنده‌ی هنر مسیحایی مشرق‌زمین در قسطنطنیه بود که به‌هم رسیدند، باهم تطابق یافتند و باهم درآمیختند، و برای همین است که در نظر او بیزانس همچنان باید این امتیاز درست و برحق را نگاه دارد که کانون هنر مسیحایی مشرق‌زمین بوده‌است.

 و اما هانری فوسیون مورخ عالی‌قدر هنر، اهمیت و برد نوشته‌های استرزی گووسکی را درباره‌ی هنر معماری ارمنستان در سطرهای زیر به این شرح مورد داوری قرار داده است:«هنر معماری ارمنی کنجکاوی فوق‌العاده استرزی گوویسکی را برانگیخته است و ما می‌دانیم که این دانشمند چه اهمیتی برای آن از نظر به وجود آوردن شکل‌های مختلف معماری در ادوار پیشین قرون وسطی قائل است. این محقق پس‌از آن‌که مدت‌ها به هنر معماری ارمنی به چشم یک هنر بیزانسی شهرستانی نگریسته سرانجام به این نتیجه رسید که اگر هم اشاعه دهنده عوامل اصلی هنر نبوده باشد لااقل یک کانون اساسی دارای قدرت عظیم پرتوافکنی بوده‌است. ما این سازندگان و معماران بزرگ دوران‌های پیشین را تنها در قسطنطنیه نیست که می‌بینیم، بلکه در دورتر و در زمان‌های قدیم‌تر در سرزمین‌های دنی یستر و سرت می‌یابیم » .

از جمله شاهکارهای معماری مذهبی ارمنستان مربوط به قرن پنجم تا هفتم که بعضی از آن‌ها هنوز پابرجا و برخی به حال خرابه افتاده‌اند به آثار ذیل اشاره می‌کنیم.

 نخست کلیسای بزرگ اچمیازین که در پایان قرن پنجم ساخته‌شده بود ولی در قرن هفتم تعمیرات و اصلاحاتی در آن به عمل آمد. در میان کلیساهای مربوط به قرن ششم می‌توان از کلیساهای آشتاراک و آوان و اغیوارد نام برد. از کلیساهای قرن هفتم هم کلیسای سن گره گوار در دوین و کلیسایی سن ریپسیمه در واغارشاپ و کلیسای قلعه آنی و کلیسای مزخت و کلیسای سن گایانه در اوعقار شاپات و کلیساهای باگاران و آلامان و کلیسای سن گره گوار در زوار تنوتز و کلیساهای بزرگ تالیش و تالین قابل ذکر اند.

 جاثلیق ها (کاتولیکوسهایی) که به‌دنبال هم در رأس کلیسای ارمنی قرار گرفتند الهام‌بخش و سازمان‌دهنده کار بزرگ ساختمان شدند. از میان ایشان به‌ویژه باید بنام جاثلیق نرسس سوم اشاره کرد که ملت ارمنی به او لقب شینوغ یعنی سازنده داده است.

 معماری ارامنه

 ارامنه در زمانی‌که آیین مهر و زرتشتی داشته‌اند، دارای معماری مذهبی مشابه معماری‌های این آیین‌ها بودند. در بررسی معماری ارامنه متأسفانه در دوره بندی های انجام‌شده نه‌تنها به این موضوع اشاره‌ای نشده است، بلکه به‌گونه‌ای بررسی می‌گردد که علی‌الظاهر ارامنه تا پیش‌از مسیحیت دارای معماری و ساخت و سازی نبوده‌اند و معماری آن‌ها پس‌از گرویدن به مسیحیت شکل می‌گیرد و تنها معماری کلیساهای آن‌ها مورد بررسی و پژوهش قرار می‌گیرد.

 اما امروز کسی نمی‌تواند در این مورد تردید کند که کلیساهای ارامنه در تداوم آیین مهر و ناهید و آیین میتراییسم شکل گرفته‌اند و تعدادی از این کلیساها بر روی همین معابد ساخته شده‌اند: «دراطراف قره کلیسا، آثار باقی‌مانده از دوران قبل‌از مسیحیت مشهود است و امکان این‌که آن مکان قبلاً یکی از معابد مهری و یا آتشکده بوده زیاد است و مستلزم تحقیقات و کاوش‌های علمی و باستان‌شناسی است تا موضوع روشن گردد» .

 جهت‌گیری کلیساهای ارامنه بر خلاف سایر کلیساهای فرقه‌های مسیحیت مستقیماً از معابد مهری متأثر شده‌اند: «محراب کلیساهای فرقه‌های مختلف مسیحیت جهت خاصی ندارند، درحالی‌که محراب کلیساهای ارمنیان بدون استثنا به سوی خاور است، همان سویی که محراب‌های مهرپرستان ساخته می‌شد تا اولین پرتو خورشید وارد آن شود. پیش‌تر کلیساهای ارمنی روزنی در پشت محراب داشتند که نخستین اشعه‌ی خورشید از آن روزنه به محراب کلیسا می‌تابید» .

 شوازی معماری کلیساهای ارامنه را متأثر از موقعیت جغرافیایی خود که مابین ایران و امپراتوری یونان قرار گرفته است می‌داند و حمایت‌هایی که خلفای بغداد از حکومت مورد اعتماد خود انجام می‌دادند: « ارمنستان که موقعیت جغرافیایی آن بین ایران و امپراتوری یونان، به‌منزله یک میدان نبرد دایمی بود، در زمان‌های بعد، از آرامش لازم برای خلق یک هنر برخوردار گردید: به لطف حمایتی که خلفای بغداد از «پاگراتید‌ها» معمول داشتند، معماری ارمنستان از قرن یازدهم حیات خود را آغاز کرد و از اواسط قرن دوازدهم رو به ضعف گذاشت. در طی این فاصله کوتاه امپراتوری از بناهایی با ابعاد کوچک ولی با ظرافتی بی‌نظیر، برخوردار گردید و در زمانی‌که این معماری شکوفا می‌گردید، معماری بیزانتین به حد کمال رسیده بود و ارمنستان خصوصیات عمومی طراح‌های آن را به عاریت گرفت» …

 این‌موضوع مشخص‌کننده وجود معماری‌های پیش‌از گرویدن به مسیحیت در نزد ارامنه بوده و تغییر مذهب باعث ایجاد تغییراتی در زمینه معماری شده‌است.

 سیر شکل‌گیری کلیساهای ارمنی ایران و ساختار معماری آن‌ها

 از قرن چهارم و پنجم میلادی، که ساخت کلیسا در ارمنستان و ایران آغاز شد، معماران آن‌ها را به شکل بازیلیک می‌ساختند که شامل دو نوع ساده و ستون‌دار بوده‌است. کلیسای بازیلیک دارای سالن‌های کشیده‌ای بود که در موقعیتی شرقی غربی قرار داشتند. در این حالت در کلیسا در قسمت غربی و محراب به‌همراه دو حجره کوچک بنام آوندادون در دو طرف محراب در قسمت شرقی قرار داشت. این ابتدایی‌ترین شکل کلیساهایی بود که از همان آغاز در ایران و ارمنستان ساخته شد. در مناطق آسیای صغیر و شمال مدیترانه نیز هم‌زمان کلیساها به‌همین شکل بنا می‌شد و در همه این مناطق، این نوع کلیساها تحت تأثیر سبک هلنی بود. البته در هر یک از این مناطق، به‌سبب ویژگی‌های محلی و اقلیمی، تغییراتی در مصالح و شیوه‌های ساخت کلیسا داده می‌شد.

 هر دو نوع کلیسای اشاره شده، در فضای اصلی بیرونی و در جنب آن، تغییراتی صورت‌گرفته است که در بیشتر موارد این تغییرات شامل افزوده شدن رواق‌هایی در اطراف فضای اصلی کلیسا بوده‌است.

 بیشتر کلیساهای بازیلیک کوچک و بدون تجمل بودند. این کلیساها از سنگ ساخته‌شده و سقف آن‌ها شیب‌دار و چوبی و از داخل دارای انحنا بود. کلیساهای بازیلیک ستون‌دار از همتایان بیستون خود کامل‌تر و دارای ۳ یا ۷ جفت ستون قرینه بودند که سالن اصلی کلیسا را در جهت طولی به ۳ بخش تقسیم می‌کردند. یادآور می‌شود که بخش میانی پهن‌تر از ۲ بخش دیگر بود.

 این تقسیم‌بندی سه‌گانه گاهی در شکل خارجی و شکل بام کلیسا هم به چشم می‌خورد و در این حالت قسمت پهن‌تر دارای سقفی رفیع‌تر بود و گاهی نیز تنها یک سقف پیوسته تمام آن ۳ بخش را می‌پوشاند.

 از قرن ششم میلادی به بعد ساخت کلیساهای بازیلیک متوقف شد و معماران کوشش کردند تا به‌جای آن کلیساها را با یک گنبد خاص بپوشانند. آن‌ها تا حدودی در کار خود موفق شدند زیرا نمونه‌های فراوانی را آزمودند و درنهایت بهترین آن‌ها را انتخاب کردند. درباره شکل‌گیری و منشأ این گنبد دیدگاه‌های گوناگونی وجود دارد. برخی اعتقاد دارند که خاستگاه این نوع گنبد ایران است و برخی نیز بر این عقیده‌اند که این گنبد خاستگاهی محلی دارد و از خانه‌های مسکونی بنام هازارشن، که دارای گنبدهای چوبی بودند، اقتباس شده‌است. چه‌بسا این هر دو نظر درست است، زیرا این نوع گنبد علاوه‌بر ایران در روم، شبه‌جزیره بالکان، و در مقبره‌های صربی نیز هست.

 گنبد که مهم‌ترین قسمت کلیسا بود در واقع بر بقیه قسمت‌ها اشراف داشته است، ازاین‌رو آن را بعدها به برخی کلیساهای بازیلیک افزوده‌اند. گنبد نقش‌های زیادی داشت، از جمله با روزنه‌ها و پنجره‌های ساقه‌ی آن (تمبوک) نور کلیسا تأمین می‌شد. اما ضروری بود محل استقرار گنبد و وزن آن در در نظر گرفته شود و همین‌طور لازم بود به مشکلات ساختمانی حاصل از قرارگیری آن در مرکز بنا فایق آمد.

 نخستین کلیسایی که گنبد برای آن در نظر گرفته و ساخته شد یک کلیسای بازیلیک بود بنام دگور برای‌اینکه مشکلی پیش نیاید گنبد را روی ۴ ستون حجیم در مرکز کلیسا قرار داده‌اند. این ستون‌های حجیم، که در میان کلیسا قرار می‌گرفتند، از شکل‌گیری یک فضای یکپارچه جلوگیری می‌کردن و بنابراین در قرن هفتم م این ستون‌ها به دیوارهای جانبی کلیسا نزدیک و در آن ادغام شدند، تا فضای داخلی کلیسای یکپارچه شود. بااین‌همه وظیفه حمل وزن گنبد را نه دیوارها بلکه ستون‌ها به‌عهده داشتند.

 از قرن هفتم میلادی به بعد کلیساها به‌تدریج به شکل صلیب ساخته شده‌اند. ازجمله این کلیساها، کلیسای آچمیادزین بود، که چنین شکلی داشت. در نمونه‌های آغازین کلیساهای صلیبی‌شکل ۴ بال آن که ۴ جهت را می‌نمایاندند، شکل بسیار ساده و هندسی داشتند و حتی بیشتر این نوع کلیساها در آغاز، اتاق‌های آوندادون را نیز نداشتند. بعدها شکل آن‌ها تغییر کرد و معماران، کلیساهایی را که بنا می‌نهادند با تغییراتی در این بخش‌ها، چه از خارج و چه از داخل، می‌ساختند. در این‌گونه کلیساها سنگینی وزن گنبد روی دیوارهای آن تقسیم می‌شد و دیوارها تنها وظیفه جدا کردن فضای داخل و خارج را به‌عهده نداشتند.

 هم‌زمان با رواج این نوع کلیساها، کلیساهای به شکل مدور بود که گنبد در مرکز آن قرار داشت، نیز ساخته شد. شکل مدور این کلیساها هم به نوعی شکل صلیبی بود. نمونه بارز این نوع کلیساها، کلیسای زوآرتنوتس است که در فاصله سال ۶۴۲ تا ۶۵۲ م ساخته‌شده است البته کلیسای زوآرتنوتس متأسفانه، در قرن دهم میلادی بر اثر زلزله ویران شد دیگر کلیساهای مشابه نیز به‌مرور ویران شدند. زیرا دیوارهای این کلیساها قادر به تحمل وزن گنبد کلیسا نبودند.

 کلیساهای ارامنه در سرزمین‌های وسیعی، که در طول تاریخ محل سکونت ارمنیان بود، پراکنده است. نمونه‌هایی از آن‌ها در ارمنستان، ترکیه امروزی، آسیای صغیر، نخجوان و ایران به چشم می‌خورد. در بخش‌هایی از ایران، به‌سبب حضور مردمان ارمنی نمونه‌هایی از کلیساهای ارمنی یافت می‌شود؛ چه در نواحی شمال شرق ایران، که ارمنیان از دیرباز در آن‌جا زندگی می‌کردند و چه در مناطق دیگر که بعدها بدانجا کوچ داده شده‌اند، کلیساهای فراوانی به چشم می‌خورد که دارای ویژگی کلیساهای ارامنه هستند اما از معماری ویژه سرزمین‌های جدید نیز تأثیر پذیرفته‌اند. از این کلیساها می‌توان به کلیساهای جلفا در اصفهان اشاره کرد که به‌سبب ویژگی‌های اقلیمی و سرزمینی و فنون معماری آن زمان و این‌که سازندگان آن‌ها معماران ارمنی یا غیر ارمنی بودند و همیشه در شرایط سیاسی آن روزگار، کالبدی متفاوت با اصل خود یافته و به بنای ایرانی نزدیک‌تر شده‌اند.

 تزیینات معماری کلیساها

 تزیینات داخل کلیسا

 تزیینات داخلی کلیسا براساس مراسم خاص مذهبی که در زبان ارمنی به آن پاتاراک (به‌معنای قربانی) گفته می‌شود، براساس آن مراسم انجام می‌گیرد. این مراسم در هر یکشنبه و در مناسبت‌های خاص مذهبی برگزار می‌شود که به یاد آورنده تمام معجزات مسیح و علی‌الخصوص مصلوب شدن او است.

 تزیینات کلیسا در ۳ مرحله تقسیم‌بندی می‌شود:

  1. لباس‌های تزیینی خاص که مخصوص استفاده پدران روحانی و خادمان کلیسا می‌باشد.
  2. تمامی اجناس خاصی که در محراب کلیسا هم‌زمان با برگزاری مراسم پاتال راک به نمایش گذاشته می‌شود.
  3. تزیینات ثابتی که خارج از محراب و در چهارچوب کلیساها به شکل آثار نقاشی، مجسمه، شمایل به‌صورت ثابت نمایانده است.

 

 تأثیرات معماری اسلامی بر کلیسا و گورستان های آذربایجان

 علاوه‌بر کثرت آثار باستانی شناسایی شده استان آذربایجان غربی به‌لحاظ همسایگی با کشورها و تماس با اقوام مختلف از دیرباز نقش ویژه‌ای در تبادل و تکامل امور فرهنگی و تمدن داشته است، چنان‌که از آذربایجان غربی به‌عنوان چهارراهی برای عبور ملل نام برده‌اند. در گستره این منطقه وسیع، علاوه‌بر کلیساهای بزرگ و عمده‌ای چون تاداوس (قره کلیسا) و استپانوس مقدس، کلیساهای گمنام فراوانی دیده می‌شوند که به‌لحاظ نداشتن طرح و نقشه بارز معماری و تزیینات ویژه و ساخته شدن با مصالح معمولی، چندان مورد توجه و پژوهش قرار نگرفته‌اند، حال‌آنکه همین بناهای گمنام و از نظر دور مانده می‌تواند گوشه‌های تاریک و مبهمی از تاریخ ایران‌زمین را بر ما روشن کند.

 بررسی موقعیت کلیساها

 مطالعه پراکندگی کلیساهای ارمنی آذربایجان غربی نشان می‌دهد که بیشترین تراکم کلیساها در شمال و کمترین تراکم نیز در محدوده جنوبی استان دیده می‌شود. در مجموع تاکنون بیش‌از ۱۱۱ کلیساهای تاریخی ارمنی در این استان شناسایی شده که از این میان شهرستان شمالی سلماس با بیش‌از ۳۹ کلیسا، ارومیه با بیش‌از ۴۰ کلیسا، خوی با حدود ۱۳ کلیسا و ماکو و چالدران نیز با حدود ۱۰ کلیسا بیشترین درصد را به خود اختصاص می‌دهند. کمترین تراکم کلیساها در شهرستان‌های جنوبی همچون نقده با ۴ کلیسا، میاندوآب با ۳ کلیسا و مهاباد با ۲ کلیسا است. بر این اساس می‌توان گفت دامنه وسعت و نفوذ ارمنیان در شهرستان‌های جنوبی محدودتر بود و کم‌تر ارمنی در فاصله بین قرون هفدهم تا بیستم میلادی در این شهرستان‌ها می‌زیسته است.

 

پلان کلیسای سورپ گئورگ گرآباد

پلان کلیسای سورپ گئورگ گردآباد

 

نمای داخلی کلیسای سورپ گئورگ گردآباد

نمای داخلی کلیسای سورپ گئورگ گردآباد

 

  معماری کلیساهای منطقه آذربایجان

 نفوذ و گسترش مسیحیت در ایران به قرون اولیه میلادی بازمی‌گردد آن‌چه ازنظر تاریخی مسلم است این است که بشارت مسیحیت از اورشلیم آغاز شده از انطاکیه گذشت و توسط آدای رسول به آدسا (اورفای کنونی) رسیده است. از آن‌جا مسیحیت ازیک‌طرف بسوی ارمنستان پیش رفت و از طرف دیگر از مرزهای امپراتوری روم گذشت و به امپراطوری فارس در شهرهای سلطنتی سلوکیه و تیسفون رسید. با توجه به این‌که اشکانیان طرف‌دار گوناگونی افکار بودند لذا این دین در امپراطوری فارس طرف‌دارانی یافت و آنان نیز شروع به ساخت مراکز مسیحی و مذهبی و ساخت کلیسا کردند.

 از مهم‌ترین اقوام مسیحی ایران ارمنیان هستند که در ادوار مختلف بناهای مذهبی بسیاری در نقاط گوناگون ایران پدید آورده‌اند. بخشی از استان آذربایجان غربی نیز همواره از دیرباز ارمنی‌نشین بوده‌است. وجود کلیساهای عمده‌ای که در قرون اولیه میلادی در آذربایجان ساخته شده‌اند مؤید این مطلب است. علاوه‌بر ارمنیان، فرقه‌ی عمده‌ی مسیحیان آذربایجان غربی مسیحیان نسطوری (آشوری) هستند که عمدتاً در شهرهای ارومیه و سلماس و روستاهای حومه آن‌ها کلیساهای متعدد بنا کرده‌اند که تاریخ ساخت برخی از آن‌ها به دوران پیش‌از اسلام می‌رسد. البته لازم به ذکر است که بدلیل زلزله خیز بودن این منطقه و با توجه به وقوع زلزله‌های وخیمی که در این منطقه رخ داده است کلیساهای باقی‌مانده بیشتر مربوط به قرن هفدهم میلادی به بعد می‌باشند. به‌این‌ترتیب کلیساهای مربوط به اوایل مسیحیت یا به‌کلی ازبین‌رفته اند و یا مرمت شده‌اند و بیشتر خصوصیات معماری کلیساهای قرن هفدهم میلادی به بعد را دارا می‌باشند. 

در ارتباط با تخمین تاریخ این کلیساها نیز نخستین بار گروه مهندسان معمار از دانشکده‌ی پلی‌تکنیک میلان ایتالیا در چارچوب مطالعات گسترده و دامنه‌دار خود برروی کلیساهای ارمنی، در فهرستی که از کلیساهای تاریخی ارمنیان تهیه کرده بودند به بررسی کلیساهای این منطقه پرداختند و ویژگی‌هایی را برای کلیساهای ارامنه مربوط به قرن هفدهم میلادی قائل شده‌اند. داشتن ازاره‌های سنگی، شکل قوس‌ها و وضع آجرکاری نمای بیرونی بناها و گونه پلان این بناها که تحت عنوان پلان بازیلیک پایه شناخته‌شده است - تقسیم‌بندی داخلی این بناها نیز گاه به‌صورت ۳ ناوی و بعضاً به‌صورت تک ناوی است - نشان‌دهنده تعلق این بناها به قرن هفدهم می‌باشند.

 به‌طورکلی، کلیساهای شناسایی‌شده در ایران که به دست ارمنیان به‌وجودآمده اند به ۳ دوره زمانی تعلق دارند، :

  • کلیساهایی که از بدو نشر مسیحیت تا قرن چهاردهم میلادی به‌وجودآمده اند بیشتر این کلیساها یا ازبین‌رفته یا مرمت شده‌اند) .
  • کلیساهایی که از قرن هفدهم میلادی تا دوره صفوی ساخته‌شده اند.
  • کلیساهایی که پس‌از دوران صفوی تا قرن بیستم میلادی بنا شده‌اند.

 از قرون اولیه میلادی که ساخت کلیسا در ارمنستان و ایران آغاز شد، معماران ارمنی آن‌ها را به سبک بازیلیک می‌ساختند که شامل ۲ نوع ساده و ستون‌دار بود وجود کلیسا با طرح بازیلیک با ۱ یا ۳ ناو در معماری کهن ارمنستان بی‌سابقه نیست. بناهای با طرح یادشده بیشتر عبارت بودند از معبد هایی که پیش‌از گسترش دین مسیح در نواحی مختلف ارمنستان وجود داشتند. چنان‌که می‌دانیم پیش‌از گسترش دین مسیح در ارمنستان، ساکنان آن سرزمین مانند بسیاری از ایرانیان پیرو آیین میترائیسم و مهرپرستی بودند. پس‌از آن در سال ۳۰۱ م دین مسیح در ارمنستان و نواحی غربی ایران رواج کامل یافت بسیاری از معابد به کلیسا مبدل شدند و کلیساهایی که ازاین‌پس برپا شد تا مدتی از طرح معابد کهن تقلید می‌شدند. با گذشت زمان اغلب کلیساهای یادشده، با افزودن قسمت‌هایی به آن‌ها، تغییر شکل داده و به صورت‌های کنونی درآمده‌اند. بازیلیک ها شامل تالارهای کشیده و مستطیلی هستند که در موقعیت شرقی غربی قرار گرفته و معمولاً با چند ستون به ۱ یا ۳ ناو تقسیم می‌شوند.

 

پلان کلیسای حضرت مریم نخجوان تپه

پلان کلیسای حضرت مریم نخجوان تپه

 

گنبد کلیسای نخجوان تپه

گنبد چوبی کلیسای حضرت مریم نخجوان تپه

 

سرستون کلیسای حضرت مریم نخجوان تپه

سرستون کلیسای حضرت مریم نخجوان تپه

 

نمای داخلی کلیسای حضرت مریم نخجوان تپه

نمای داخلی کلیسای حضرت مریم نخجوان تپه

 

 کلیسای سورپ گئورگ روستای گردان یکی از این کلیساها است که استفاده از نقشه بازیلیک ۳ ناوی مستطیلی با ستون‌های قطور مدور، چهارگوش مربع و نیم ستون‌های توکار، طاق‌نماهای بلند و کم‌عرض محراب مستطیلی، قوس‌های رومی، دیوارهای نسبتاً ضخیم و گنبدهای مخروطی نامنظم از مهم‌ترین خصوصیات آن است. بعضی از این خصوصیات را به‌صورت پراکنده در کلیساهای متقدم ازجمله کلیسای سورپ سرکیس خوی (قرن دوازدهم میلادی) ، کلیسای سورپ هریپسیمه موجمبار (قرن دوازدهم میلادی) و کلیسای حضرت مریم دره شام (قرن شانزدهم میلادی) و به‌صورت گسترده‌تر در بناهای هم‌زمان و متأخر همچون کلیسای سورپ خاچ مهلذان (قرن هفدهم و هجدهم) ، کلیسای آختاخانه سلماس (قرن ۱۹) و کلیسای نیمه ویران سورپ گئورگ پکاچوک (قرن ۱۸) می‌بینیم. این کلیسا یکی از یادگارهای ارزشمند ارامنه مهاجر دوره صفوی در حومه شهر ارومیه است. شایسته است این کلیسا با توجه به اهمیت آن بیشتر مورد توجه مسئولان محترم میراث فرهنگی قرار گیرد و اقدامات تکمیلی برای مرمت بخش‌های آسیب‌دیده درعین توجه به اصالت بنا و ثبت در فهرست آثار ملی کشور و حفاظت از آن صورت گیرد تا همچنان به‌منزله یکی از شاخصه‌های هنر معماری سنتی ارمنی در شمال غرب کشور باقی بماند.

 برخی معتقدند معابد مستطیل‌شکل بومی سرزمین ایران اند و در نقاط مختلف و دوره‌های پیش‌از اسلام در برخی بناها با تغییرات خاص بکار می‌رفته است. چنان‌که بناهایی با تالار مرکزی مرتفع و راهروهای جانبی در معماری هخامنشی تخت‌جمشید، کاخ دروازه پاسارگاد، در آثار اشکانی هترا، در ایوان کرخه ساسانی و قصر ساسانی دامغان و به‌خصوص تالار قوس‌دار بنای ایوان کرخه در ساخت بازیلیک‌ها مورد تقلید قرار گرفته و الهام‌بخش بوده‌است.

 شباهت‌هایی که این بناها هم از نظر پلان و تقسیمات داخلی آن و هم‌نوع ستون‌ها و سرستون‌ها با بناهای دوره‌ی اشکانیان دارند این امر را تأیید می‌کند. آن‌چه که مسلم است زمانی‌که حواریون مسیح برای گسترش دین مسیحیت به سمت کشورهای شرقی رهسپار شدند و به امپراطوری ایران که مصادف با سلسله اشکانیان در ایران می‌باشد، رسیدند به‌دنبال اشاعه دین جدید بودند. لذا با بهره‌گیری از معماری مرسوم در این منطقه شروع به ساخت کلیساها کردند. شباهت‌هایی که پلان این بناها از نظر تقسیم‌بندی فضایی با مجموعه نساء دارد از یک‌سو و استفاده از ستون‌هایی با سرستون هایی که نمونه آن در معماری مجموعه نساء نیز دیده می‌شود می‌توان مؤید این امر باشد. هرچند که حتی ممکن است خود این مجموعه نیز تحت تأثیر معماری یونان بوده باشد. در بازه های زمانی دیگر نیز تأثیرات معماری ایرانی بر بنای این کلیساها مشهود است.

 همان‌گونه که از تصاویر نیز پیداست، پلان کاخ نسا با توجه به ۴ ستون مرکزی و پلان کلیسای یوهانس مقدس دارای طرحی مشابه می‌باشند. سادگی فضاهای داخلی کلیسا، به‌احتمال زیاد ناشی از توان مالی پایین سازندگان می‌باشد.

 شاید یکی از بزرگ‌ترین و جالب‌ترین هم نمایی‌های کلیساهای ارمنی با هنرهای اسلامی را در استفاده از شیوه معماری گنبدسازی می‌توان مشاهده کرد، شیوه‌ای که مختص کلیساهای دوره‌ی دوران صفوی بوده و با استفاده از روش گنبد سازی مساجد آن دوره ساخته‌شده است. بیشتر کلیساهای آذربایجان که متعلق به قرن‌های ۱۷ و ۱۸ می‌باشند بیشترین تطبیق گنبدهای اسلامی و مسیحی را دارند (شاید دلیل اصلی گنبدسازی کلیساهای آن منطقه بیشتر به درخواست دولت‌مردان آن زمان بوده‌است) .

 یکی دیگر از ویژگی‌های معماری که در کلیسای سورپ پطروس قره باغ ارومیه دیده می‌شود و می‌توان تأثیر معماری اسلامی ایران را بر این کلیسا روشن سازد استفاده از خمره‌های آکوستیکی در بدنه این بنا می‌باشد که بی‌شباهت به خمره‌های به‌کاررفته در مسجد شیخ صفی‌الدین اردبیلی یا خمره‌های عالی‌قاپو نیست.

 همچنین توجه به پلان کلیسای شوغاگات تبریز 1940 میلادی و پلان مسجد کبود تبریز (۱۴۶۶ م) نزدیکی و امکان تأثیرگذاری پلان مسجد کبود تبریز بر این بنا را روشن می‌سازد. استفاده از چندین گنبد بر روی پلان برون‌گرای کلیساهای هوانس مراغه و بنای کلیسای سورپ گئورگ (گنبدهای مخروطی چندگانه) یادآور معماری مسجد کبود تبریز مربوط به دوره قراقویونلوها می‌باشد. این امر نشان‌دهنده معماری سبک آذری (طبق تقسیم‌بندی دکتر پیرنیا) -مساجد برون‌گرا- بر معماری کلیساهای ساخته‌شده در منطقه آذربایجان می‌باشد.

 

پلان کلیسای شوغاگات

پلان کلیسای شوگات مقدس 1940 میلادی

 

پلان مسجد کبود تبریز دوره قره قویونلوها 1466 میلادی

پلان مسجد کبود تبریز دوره قره قویونلوها 1466 میلادی

 

 علاوه‌بر پلان کلیساهای آذربایجان، مقایسه پلان معابد اورارتویی متعلق به سده هفتم قبل‌از میلاد با پلان کلیساهای بازیلیک ستون‌دار قرن چهارم و پنجم کلیساهای ارامنه عنوان بازیلیک و ریشه رومی این بناها را زیر سؤال می‌برد.

 علاوه‌بر پلان، فضاها و المان‌های داخلی، عناصر به‌کاررفته در برخی از کلیساها همچون کلیسای یوهانس مقدس مراغه و عناصر بیرونی برخی از مساجد ایرانی جالب به‌نظر می‌رسد.

 لازم به ذکر است ازآن‌جایی‌که سازندگان این کلیساها تمکین مالی نداشته‌اند این اماکن تزیینات معماری چندانی ندارند. اما در کلیساهای مختلف ایران می‌توان شاهد استفاده مجدد از نقش‌ونگارهای معماری اسلامی بر سردرها و حاشیه‌بندی دیوارهای بیرونی کلیسا بود. استفاده از مقرنس‌ها و نقوش اسلیمی و ختایی و گل و بوته در تزیین بخش محراب و دیگر  بخشها حاکی از آنست که هنرمند معمار ارمنی درعین حفظ رسوم و سنن ملی با تزیینات اسلامی و ایرانی نیز آشنا بوده و از آن‌ها استفاده کرده‌است. برای نمونه می‌توان از سردر سبک قاجاری در کلیسای سرکیس خوی و یا سنگ قبر کلیسای مریم ننه مارالان تبریز که از نوع دوران صفوی بود اشاره کرد (و نیز می‌توان شاهد این نقش‌ونگارهای مشابه در قره کلیسا بود) .

 

پلان کلیسای سورپ سرکیس خوی

پلان کلیسای سورپ سرکیس خوی

 

سردر کلیسای سرکیس خوی

تزئینات سردر کلیسای سورپ سرکیس خوی

 

 کلیساهای بررسی شده از لحاظ به‌کارگیری تزیینات به ۲ دسته تقسیم می‌شوند:

 ۱. کلیساهایی که دارای تزئیناتی مختصر ازجمله ازاره‌های سنگ کاری شده و پشت‌بغل‌های آجرکاری شده و نیز آجرهای منقوش با لعاب لاجوردی به‌منزله صلیب، به‌صورت محدود و با کیفیت متوسط هستند، مانند کلیسای حضرت مریم ریحان آباد و سورپ گئورگ گرد آباد.

  1. کلیساهایی که از لحاظ تزیینات به‌کاررفته بسیار فقیرند و عموماً تنها تزیینات قابل‌مشاهده شامل استفاده از رنگ و خطوط رنگی برای مشخص کردن ازاره و دیوارها و حدود عناصر معماری است، مانند کلیسای حضرت مریم نخجوان تپه. در نمای داخلی کلیساهای سورپ گئورگ گردآباد و حضرت مریم ریحان آباد طاق نماها و طاقچه‌های متعدد، با قوس جناغی و رومی، نقش عمده‌ای را در تقسیم‌بندی متقارن در سطوح دیوارها ایفا می‌کنند. در مجموع، استفاده‌ی مکرر از عناصر قوسی جناغی چه به‌منزله طاق باربر و چه طاقچه‌های تزیینی، هماهنگی و یکپارچگی زیبایی را پدید آورده است. استفاده از طاق‌های جناقی در این بنا نیز تعلق معماری این بناها به ایران را به اثبات می‌رساند.

 مصالح به‌کاررفته در این بناها نیز از مصالح محلی همچون سنگ لاشه و گاهاً سنگ تراش‌خورده و یا آجر و خشت می‌باشد، در داخل کلیساها نیز از مصالحی چون گچ و چوب استفاده‌شده است که بیش‌از پیش حاکی از تعلق معماری آنان به این مرز و بوم می‌باشد.

 تمامی کلیساهای بررسی شده یک ورودی دارد اما کلیسای سورپ گئورگ گردآباد، سورپ سرکیس صورمان‌آباد و حضرت مریم ریحان آباد دارای ورودی اصلی در ضلع غربی هستند. این ورودی بر طبق آموزه‌های مذهبی مسیحی راه ورود به نمازخانه است. بر طبق این آموزه‌ها ورود به نمازخانه باید به‌طور مستقیم از روبه‌رو و از ورودی غربی صورت گیرد درحالی‌که شخص به محراب پشت نکند این ورودی گاهی با برخی علایم معماری همچون رواق با ۲ ستون (مانند کلیسای سورپ گئورگ گردآباد) قابل‌تشخیص است. کلیساهای حضرت مریم نخجوان تپه و حضرت مریم عیسی لو نیز دارای ورودی اصلی در ضلع شمالی و دیگر کلیساها دارای ورودی اصلی در ضلع جنوبی هستند. در بیشتر کلیساهای بررسی شده ورودی‌های اصلی را کم‌ارتفاع ساخته‌اند، معمولاً ورودی‌های اصلی در کلیساهای روستایی کم‌ارتفاع بنا می‌شوند و این به نوعی نشان از احترام و جنبه تقدس بخشیدن به کلیسا دارد چراکه شخص به‌هنگام ورود به فضای معنوی و روحانی به حالت خم شده وارد می‌شود و با این حرکت احترام خود را به این فضای معنوی نشان می‌دهد.

هر چند در نواحی شمال غرب ایران کلیساهایی با شکل صلیبی همچون کلیسای چوپان وروتی ( قرن ۱۹ میلادی) و کلیسای دزوردزور (قرن ۱۴ میلادی) و کلیسای تادئوس مقدس (قرن دوم تا ششم میلادی) وجود دارند تمامی کلیساهای بررسی شده بر نقشه‌ای مستطیل شکل بنا شده و به لحاظ شکل داخلی به ۳ دسته تقسیم می‌شوند :

  1. کلیساهایی که فضای داخلی آن‌ها با ۲، ۳ یا ۴ ردیف ستون به ۳ ناو تقسیم می‌شود، ناو عریض و اصلی میانی و ناوهای باریک و فرعی جانبی آن. در این کلیساها بار پوشش گنبدی و مسطح سقف ستون‌ها انتقال می‌یابد.
  2. کلیساهایی که به‌صورت تک ناوی و ستون‌دار ساخته شدند. در این کلیساها نیز بار پوشش سقف و ستون‌ها انتقال می‌یابد.
  3. کلیساهایی که به‌صورت تک ناوی و بدون ستون ساخته‌شده اند و بار پوشش سقف به جرزهای برآمده از دیوارهای شمالی و جنوبی انتقال می یابد .

 نمونه‌هایی که در دسته اول جای می‌گیرند شامل کلیساهای سورپ سرکیس قره باغ، سورپ گئورگ گردآباد و حضرت مریم ریحان آباد، سورپ سرکیس خوی (قرن ۱۲ میلادی) ، هریپسیمه موجمبار (قرن ۱۳ تا ۱۴ میلادی) می‌باشد.

 نمونه‌هایی که در دسته دوم قرار می‌گیرند یعنی کلیساهایی که به‌صورت تک‌ناوی و ستون‌دار ساخته شده‌اند، شامل کلیساهای حضرت مریم عیسی لو، سورپ نیشان جمال آباد، سورپ هوانس قره قیز، سورپ سرکیس سپورغان، حضرت مریم دیگاله، کلیسای ویران‌شده سورپ گئورگ شیرآباد، و سورپ هوهانس مراغه (قرن هفدهم میلادی) است. این نوع کلیساها بیشتر در مناطق روستایی و کم جمعیت آذربایجان به چشم می‌خورند و اغلب دارای ستون‌های چوبی و سقف مسطح هستند.

 نمونه‌هایی که در دسته سوم، یعنی کلیساهای تک ناوی و بدون ستون، قرار می‌گیرند تنها شامل کلیسای سورپ سرکیس صورمان آباد از این نوع کلیساها نیز بیشتر شامل نمازخانه‌هایی کوچکی هستند که در قبرستان‌ها ساخته‌شده اند و برای برگزاری مراسم مذهبی پیش‌از دفن مردگان مورد استفاده قرار می‌گیرند.

 تفکیک حریم سه بخش اصلی هر نمازخانه-یعنی محل عوام، محل سرود خوانان و محراب با ایجاد اختلاف سطح مابین آن‌ها صورت‌گرفته چنان‌که محل سرود خوانان بالاتر از محل عوام و محل محراب بالاتر از محل سرود خوانان قرار دارد. همچنین نرده‌های چوبی ۲ بخش محل سرود خوانان و محل عوام کلیساهایی همچون سورپ سرکیس سپورغان، حضرت مریم نخجوان تپه و سورپ گئورگ گردآباد را از هم مجزا می‌کند. در برخی از کلیساها همچون سورپ سرکیس صورمان آباد، حضرت مریم عیسی لو، سورپ نیشان جمال آباد و سورپ هوهانس قره قیز، بدلیل تخریب های صورت‌گرفته در فضای داخلی تشخیص اختلاف سطح میسر نیست. در تمامی کلیساهای مورد بحث بخش اصلی و عمده فضای داخلی نمازخانه به‌منظور ایجاد گنجایش بیشتر برای پذیرش عبادت‌کنندگان به محل عوام اختصاص یافته است. این مطلب در مورد کلیسای سورپ سرکیس صورمان آباد صادق نیست زیرا در این کلیسا با ایجاد دیواری آن را به ۲ بخش شرقی و غربی تقسیم و محل سرود خوانان و محل عوام را از یکدیگر مجزا کرده‌اند.

 در کلیساهای سورپ گئورگ گردآباد و حضرت مریم ریحان آباد نمای داخلی نمازخانه از ۳ بخش تشکیل شده‌است: پایه چهارگوش، منطقه‌ی انتقالی-که بر روی طاق‌های جناقی باربر ایجاد شده و گنبد ایجاد گنبد بر روی فضاهای چهارگوش از خصوصیات معماری ایران است و در دوره صفویه و قاجاریه به‌وفور دیده می‌شود.

 پوشش کلیساهای منطقه مورد بررسی را می‌توان به ۲ دسته تقسیم کرد:

  1. پوشش‌های گنبدی
  2. پوشش‌های مسطح

آزادی استفاده از ناقوس در کلیساها نخستین بار در زمان حکومت شاه سلیمان صفوی، در ۱۰۷۴ شمسی اعلام و در دوره‌ی قاجاریه، در زمان سلطنت ناصرالدین‌شاه، این مجوز مجدداً اعطا شد. به‌همین دلیل تنها در برخی از کلیساهای مورد مطالعه ناقوس وجود دارد. این برج ناقوس‌ها در کلیساهای ارمنی عموماً در جبهه غربی و بر روی محور شرقی غربی و بر فراز پیش‌خوان ورودی ساخته‌شده است. کما این‌که در کلیسای سورپ گئورگ گردآباد اقدام به ساخت برج ناقوس کرده‌اند و به دلایلی که بر ما مشخص نیست این کار ناتمام مانده است. در کلیسای حضرت مریم نخجوان تپه نیز بدلیل این‌که بام کلیسا، محلی برای ناقوس نداشت و نیز به این دلیل که بام کلیسا چوبی بود و نمی‌توانسته وزن سنگین ناقوس را تحمل کند، ناقوس را بر بلندای درختی تنومند، که روبه‌روی کلیسا قرار گرفته تعبیه کرده‌اند.

 نکته دیگر در مورد کلیساهای منطقه مورد مطالعه ستون‌های بکاررفته در آن‌هاست که به ۲ دسته چوبی و سنگی تقسیم می‌شود. کلیساهای سورپ پطرس قراباغ و سورپ گئورگ گردآباد دارای ستون‌های مدور و چهارگوش مربع‌شکل و قطور هستند در کلیسای حضرت مریم ریحان آباد نیز هم از ستون‌های چوبی و هم از ستون های قطور سنگی استفاده‌شده و از این لحاظ قابل‌توجه است. سایر کلیساهای منطقه دارای ستون‌های استوانه‌ای و کم ضخامت چوبی اند. در این نوع کلیساها در ساخت سرستون‌های چوبی از ۲ سبک ایونیک و دوریک استفاده‌شده و این ویژگی مشترکی است که در تمامی کلیساهای دارای ستون‌های چوبی منطقه ارومیه، ازجمله کلیسای ویران‌شده سورپ گئورگ روستای شیرآباد به چشم می‌خورد.

 استفاده از سرستون‌های ایونیک و دوریک قبل‌از این دوره در معماری دوره اشکانیان من‌جمله مجموعه نساء دیده شده‌است.

 نکته حائز اهمیت دیگر تخریب اکثر کلیساهای قرن هفدهم تا هجدهم میلادی منطقه است. در ۱۲۰۷ شمسی به‌دنبال عهدنامه ننگین ترکمنچای که درنتیجه‌ی شکست سنگین سپاهیان فتحعلی‌شاه قاجار از روسیه منعقد شد و بنا بر مفاد آن (اصل چهاردهم) ارمنیان ایران مجبور به ترک ایران و مهاجرت به روسیه شدند. لذا در این سال ۴۵ هزار تن از ارمنیان شهرهای تبریز، خوی ارومیه، ماکو و سلماس با نظارت سرهنگ لازروف روسی به روسیه مهاجرت کردند. و بدین‌سان آذربایجان از ارمنیان تهی شد. با خالی شدن این نواحی کلیساهای آن‌ها نیز متروکه شد و به‌تدریج رو به ویرانی نهاد و با توجه به این‌که مصالح به‌کاررفته در بیشتر این کلیساها عمدتاً خشت و گل بود و در مقابل عوامل جوی و بعضاً تخریب‌های انسانی مقاومت کمتری داشت این ویرانی شتاب بیشتری به خود گرفت به‌طوری‌که امروزه اکثر کلیساهای تاریخ‌دار این دیار از بین رفته‌اند.

 

پلان کلیسای سورپ سرکیس سپورغان

پلان کلیسای سورپ سرکیس سپورغان

نمای سرستون های به سبک ایونیک،کلیسای سورپ سرکیس سپورغان

نمای سرستون های به سبک ایونیک،کلیسای سورپ سرکیس سپورغان

نقشه کلیسای سورپ پطروس قره باغ

پلان کلیسای سورپ پطروس قره باغ

نمای خارجی ورودی اصلی کلیسا

نمای خارجی ورودی اصلی کلیسای سورپ پطروس قره باغ

پلان کلیسای شوغاگات مقدس

پلان کلیسای شوغاگات مقدس

مای خارجی کلیسای شوغاگات مقدس

مای خارجی کلیسای شوغاگات مقدس

محراب و میز مخصوص میت کلیسای شوغاگات

محراب و میز مخصوص میت کلیسای شوغاگات

 

منبع: کتاب معماری ایران، تحلیلی بر معماری کلیساهای آذربایجان