بازار و عناصرکالبدی آن

بازار و عناصر کالبدی آن

عناصر بازارهای سنتی

 هر گاه میان عناصر و اجزای یک مجموعه رابطه نسبتاً ثابت و پابرجایی برقرار باشد بدین رابطه «ساخت» اطلاق می‌شود. ازاین‌رو، ساخت دو وجه دارد:

  1. عناصر تشکیل‌دهنده‌ی ساخت
  2. روابط بین عناصر

 بدین‌ترتیب، ساخت بازار عبارت است از:

  • اجزای تشکیل‌دهنده آن (عناصر کالبدی)
  • روابط بین این اجزا با یکدیگر (سیمای کالبدی)

 درحقیقت، عناصر کالبدی در بازارهای شهرهای اسلامی به‌صورت یک سیستم عمل می‌کنند. به این معنا که هر یک دارای هویتی مستقل و درعین‌حال وابسته به یکدیگرند که در کنار هم مجموعه‌ای واحد بنام «بازار» را شکل می‌دهند.

 بدین ترتیب، وقتی از عناصر این سیستم (یعنی عناصر کالبدی بازار) صحبت می‌کنیم، این عناصر شامل عناصر اصلی یا اولیه سازنده بازار و عناصر ثانویه می‌شوند.

 عناصر اولیه و اصلی مستقیماً سازنده‌ی هویت تجاری بازارند مثل کوچه، گذر، راسته (رسته) ، اصناف، سرا و تیمچه، خان، کاروان‌سرا، قیصریه، چهار سوق و میدان و ...

 عناصر ثانویه مکمل نیازهای بازارند و در جوار آن قرار دارند، همچون مسجد یا مکانی متبرک (امامزاده) ، تکیه و حسینیه، مدرسه و حمام، زورخانه، سقاخانه، قهوه‌خانه، و …

 بازار خود جزء عناصر کالبدی شهرهای اسلامی ایرانی است که به‌عنوان یک جزء از مجموعه شهر خود از اجزایی کوچک‌تر ساخته می‌شود یا بهتر بگوییم از عناصر کوچک‌تر.

 این اجزا یا عناصر را می‌توان در یک مجموعه کلی به شکل ذیل تقسیم نمود:

 عناصر کالبدی بازار

  1. عناصر اقتصادی:

  • عناصر تجاری
  • دکان و حجره
  • تیمچه
  • تیم
  • خان
  • راسته
  • چهار سوق

 عناصر تولیدی و تجاری:

  • کارگاه
  • قیصریه
  • دالان یا بند

 عناصر با نقشه انباری:

  • خانبار یا خان انبار
  • کاروان‌سرا و سرا
  • باراندازها
  • بارگیر
  1. عناصر مذهبی، اجتماعی، فرهنگی و خدماتی:

 عناصر مذهبی

  • مسجد یا مسجد جامع
  • حسینیه
  • تکیه
  • مدارس و حوزه‌های علمیه
  • امام زاده

عناصر اجتماعی و خدماتی

  • حمام
  • زورخانه
  • سقاخانه
  • چای‌خانه و قهوه‌خانه
  • غذاخوری ها
  • سلمانی
  1. عناصر ارتباطی و حفاظتی

  • میدان
  • گذر: فرعی، اصلی
  • در و دروازه

 هر یک از این عناصر در شکل‌گیری بازار سنتی نقش بسزایی دارند.

این نکته را نباید فراموش کرد که هر چند که این عناصر در ساخت کالبدی بازارها نقش بسزایی دارند، لیکن این بدین‌معنا نیست که کلیه عناصر فوق باید در بازار باشند، بلکه به‌طور معمول این عناصر سازنده‌ی کالبد بازارهای سنتی هستند.

 بازار رشته فضایی به‌ظاهر منظم است که در چهارچوبی فضایی بهترین حفاظت را از ارزش‌های معنوی نهفته در خود می‌کند و بر حسب نیازهای موضعی واحدهای متشکله آن همراه رشد و توسعه فعالیت‌های خود از سطوح مجاور استفاده می‌کند. به دیگر سخن، همیشه فضای مجاور بازار یا پشت بازارها جهت توسعه فیزیکی عناصر بازارها کاربرد داشته‌اند. بنابراین، هرگز حالت ایستا نداشته و به اقتضای نیاز بعضی از عناصر فعال‌تر شده و بعضی دیگر که کاربرد کمتری داشته‌اند، کنارگذاشته‌شده یا فضایی در جهت رشد فضایی دیگر محدودتر گردیده یا به کل جایگزین دیگری شده‌است.

 حجره و دکان

 حجره

مغازه داخل تیمچه را « حجره» می‌گویند. حجره محل تجارت و انجام دادن امور اداری و دفتری تجارتخانه‌ها و محلی است که بازرگان و واردکنندگان داخلی کالاها و اجناس خود را در آن به معرض فروش می‌گذارند.

 دکان

 «کوچک‌ترین واحد تشکیل‌دهنده بازار است که هم محل فروش و هم کارگاه فعالیت‌هایی مثل سفیدگری و مسگری است»

 در بازارهای ایران و به‌ویژه بازار تهران در گذشته، دکان هم به‌معنای مغازه برای فروش مستقیم کالا به خریداران و هم به‌معنای کارگاه بود. دکان‌ها متناسب با کالایی که در آن عرضه می‌شد شکل و ابعاد خاصی داشتند. بعضی از بازارها در دو طبقه دکان دارند که دکان‌های بالایی معمولاً برای مشاغلی که مراجعه‌کننده کمتری دارد اختصاص می یافته است، درحقیقت عنصر اساسی مرکز تجاری شهر دکان می‌باشد که تجمع آن‌ها بازار را به وجود می‌آورد. دکان ساختمان ساده‌ای دارد و به‌طور قابل‌توجهی براساس نیازها و شرایط قابل انطباق ساخته می‌شود. بیشتر واحدهای تجاری را در بازار تشکیل می‌دهد و به‌صورت عمده‌فروشی و خرده‌فروشی فعالیت می‌نماید.

 گاهی دکان‌ها در بازارهای سنتی، توسط مؤسسات خیریه‌ی مذهبی یا افراد، ساخته‌شده و وقف می‌شوند، مثلاً بسیاری از دکان‌های اطراف حرم در بازار تجریش و کلیه مغازه‌های بازار مسقف شهر ری.

 نوع کالای عرضه شده و نحوه عملکرد دکان‌ها به موقعیت و نوع بازارها بستگی دارد، به‌گونه‌ای که دکان‌های واقع در بازارچه ها در حد برطرف کردن نیازهای خریداران یک محل قدرت عرضه کالا را دارند و دکان‌های واقع در بازارهای اصلی مرکز شهر برای خریدوفروش کالاهای اصلی بوده و همه‌چیز در آن‌ها یافت می‌شود. تا چندی پیش در شهرهای گرم مرکز ایران رویه خوبی برای احداث دکان‌ها در دو سوی خیابان که از روزگار قدیم داشتند حفظ شده بود، بدین‌ترتیب که در کنار پیاده‌روها ایوان‌هایی وجود داشت که مغازه را از پیاده‌رو جدا می‌کرد، و به خریدار فرصت می‌داد تا در سایه مطبوع کالای مورد نیاز خود را برگزیند.

 مجموعه‌های سرپوشیده

 این مجموعه‌ها برخلاف راسته‌ها و خان‌ها جزء لاینفک و ضروری ساختار بازار نیستند. در ایران وجود این‌گونه مجموعه‌های سرپوشیده یک ضرورت است.

 تیم

 تیم محل انجام دادن امور دفتری و تجارت عمده و پایگاه فعالیت دلال‌ها در بازار بود.

 تیم ساختمانی شبیه کاروانسرا بود که اغلب تجار بومی شهر در آن فعالیت داشتند. ساختمان تیم شامل یک حیاط با حوضی در وسط آن می‌گردید که تعداد نسبتاً زیادی «حجره» در اطراف حیاط، به‌اضافه واحدهای کوچک تجاری که «تیمچه» نامیده می‌شد، قرار داشتند که این‌ها خود شامل چندین حجره می‌شدند، حیات تیم‌ها محل بارانداز کالا بود.

 اغلب تیم‌ها به عرضه‌ی یک کالا اختصاص داشتند و در واقع مرکز چند تجارتخانه مشابه بودند. به‌طورکلی «تیم» به معنی محل گرد و جمع‌وجور و وسیعی می‌باشد.

 تیمچه

« تیمچه» اصطلاح ایرانی است مانند تیم که معمولاً مرکز ثقل فعالیت‌های بزرگ تجاری بوده‌است. تیمچه راسته بازار کوتاه، پهن و مسقفی است که از دو سو می‌توان آن را بن‌بست دانست و تفاوتش با تیم در این است که تنها یک نوع تجارت در آن صورت می‌گیرد، درحالی‌که تیم‌ها ممکن است محل تجارت چندین نوع کالا باشند. تیمچه شامل اتاق‌هایی در اطراف یک حیاط سرپوشیده بود که یک حوض با نورگیری در بالای آن درون این حیاط قرار داشت، در هر تیمچه نیز تعدادی حجره در دو یا سه طبقه موجود بود (اغلب دو طبقه هستند) که غالباً هر حجره به یک تاجر تعلق داشت و بنام آن تاجر شناخته می‌شد و معمولاً جایگاه تجار طراز اول و بنکدارهای بزرگ بود. هر تیمچه ازیک‌طرف با راسته اصلی بازار و از سمت دیگر با سرا یا کاروان‌سرایی ارتباط داشت. در تمامی تیمچه‌ها یک «بارانداز» وجود داشت که به‌منظور تسهیل در امر تجارت کالا و ایجاد امکان دید بیشتر برای بالا بردن میزان فروش تعبیه شده بود. چرا که زمانی انبار کالا در محل فروش وجود داشت و تصمیم‌گیری را برای خریدار آسان می‌نمود. سطح باراندازها پایین‌تر از سطح تیمچه‌ها بود که این اختلاف سطح سرداب هایی را ایجاد می‌کرد که برای توقف و استراحت موقت چاروادار ها در قدیم مورد استفاده قرار می‌گرفت.

 تیمچه‌ها عمدتاً از نظر شکل دو گونه بودند:

طاق‌دار

بدون طاق

تیمچه‌های طاق‌دار از نظر ساختمانی با یکدیگر وجوه تشابه زیادی داشتند. زیرا در ساختمان آن‌ها هماهنگی فراوانی براثر رفت‌وآمد تجار شهرهای مختلف برای خریدوفروش اجناس به‌وجودآمده بود.

تیمچه‌های بدون سقف از نظر معماری شکل تکامل‌یافته کاروان‌سراهای باقی‌مانده از دوره صفویه هستند که البته تعداد آن‌ها بسیار کم است.

 فرق تیمچه با سرا در این است که تیم و تیمچه را بعدن سرپوشیده می‌کردند. از میان تیم‌ها و تیمچه‌های زیبای ایران باید نخست از تیم بزرگ قم و تیمچه امینی کاشان یاد کرد که درست در عصر انحطاط معماری ایران به‌صورت یک شاهکار نغز و هنرمندانه خودنمایی می‌کند و می‌توان گفت در ساختمان آن سر مویی فروگذاری نشده است. در آذربایجان تیمچه امیر و مظفریّه با اندازه‌های بزرگ نشان‌دهنده توان معماری آذربایجان است. از دیگر موارد قابل‌توجه می‌توان از تیمچه حاجب الدوله و تیم بزرگ تهران نام برد.

 خان یا سرا

«خان» واژه‌ای فارسی با معانی گوناگون از جمله سرای و کاروان‌سرای است که در ایران بیشتر کاربرد تاریخی دارد و در متون جغرافی‌نویسان اسلامی قرن چهارم و پنجم برای بازار شهرهای مانند ری، نیشابور، کازرون و اهواز به‌کاررفته است. برای خانه‌هایی که در سه قرن اخیر در ایران ساخته شده‌اند بیشتر واژه «سرا» یا «کاروان‌سرا» بکار برده می‌شود و تقریباً در تمامی شهرهای ایران سراها یا خان‌ها وجود دارند.

 خان یا سرا در گذشته به خانه اطلاق می‌شده و در حقیقت کاروان سراهایی را گویند که در داخل بازار برای کارهای تجاری مورداستفاده قرار می‌گرفتند و درحقیقت معادل آن «تجارتخانه» است و شامل کاروانسراهای کوچکی می‌شده که در سرتاسر طول بازار احداث می‌شدند و دفاتر تجاری و انبار برخی از کالاها در آن‌ها قرار داشته است.

 به‌عبارت‌دیگر خان به‌صورت میدانی است که در اطراف آن دکان‌ها و کارگاه‌های کوچک در یک طبقه و بعضاً سه طبقه قرار گرفته و شامل یک حیاط میانی و حجره‌های به‌هم‌پیوسته گرداگرد آن می‌شود که اغلب در میانه‌ی حیاط حوضی بزرگ قرار دارد و به‌طور معمول سراها یا خان‌ها سرباز می‌باشند. البته سراهای سرپوشیده نیز همچون سرای امیر و گرجی در تبریز وجود دارند، ولی تعداد آن‌ها نسبت‌به سراهای سرباز بسیار کم است.

 این خان‌ها یا سراها از لحاظ نوع استفاده و معماری با کاروان‌سراها تفاوت داشته و در گذشته معمولاً حیوانات بارکش کم‌تر وارد این سراها یا خان‌ها می‌شده‌اند، لیکن در پشت برخی از خان‌های مهم کاروان‌سرای بزرگی جهت فرود کاروان‌های تجاری و انبار کردن کالاها وجود داشته است. نام خان‌ها یا سراها اغلب از نام کالاهای عمده‌ای که در آن‌ها معامله می‌شده یا از نام بنیان‌گذار آن‌ها یا منشأ جغرافیایی شاغلان گرفته شده‌است، مثل سرای اتابکی یزدی‌ها. معمولاً در گذشته تعداد خان‌ها و وسعت آن‌ها در میان بازار یا در وسط شهر دلالت بر اهمیت اقتصادی و دادوستدی شهر داشته است.

 خان یا سرا در عربی و ترکی با اصطلاحات و معانی مختلف بکار برده می‌شود. در جهان اسلام اغلب با استعمال خان است در کشورهای شمال غربی آفریقا بنگاه‌های تجاری مشابه خان یا سرا با امکانات اقامت موقت برای بازرگانان خارجی را « فُندُق» گویند که برگرفته از یک واژه یونانی است. در ممالک غربی جهان اسلام همچون مصر «فندق» به‌معنای «مهمان‌سرا» بکار برده می‌شود. اصطلاح دیگری که از آغاز قرن دهم جانشین واژه خان شده «وکالة » بود که احتمالاً کوتاه شده‌ی «دارالوکالة» است که در قرن پنجم و ششم در بغداد به کاروان‌سراهای شهر اطلاق می‌شده و بعدها مترادف فندق گردید است. این واژه‌ها در قرن هفتم هم جای خود را به «خان» دادند و بعدها در ایران به‌جای خان از واژه سرا استفاده شد. بدین ترتیب می‌بینیم که کلیه مجتمع‌های تجاری با امکان سکونت تحت عناوین مختلفی چون سرا و خان، وکالة، فندق در شهرهای اسلامی از لحاظ طرح و ترکیب ساختمانی تفاوت عمده‌ای با یکدیگر نداشته‌اند و معمولاً تفاوت آن‌ها بیشتر در تعداد طبقات، شکل زمین نوع ایوان‌ها و رواق‌ها و راهروها است به‌طور مثال از نظر تعداد طبقات خان‌ها می‌توانند یک‌طبقه مثل «سرای گلشن» اصفهان باشند (که البته در ایران ندرتاً با سراهای یک‌طبقه مواجه می‌شویم) یا دوطبقه باشند مثل «سرا یا خان مادر شاه» اصفهان (مهمان‌سرای عباسی) و یا سه طبقه مثل سرای «دار عباس» تبریز.

 نحوه قرارگیری خان‌ها یا سراها نسبت‌به راسته‌ها کم‌تر دارای قاعده مشخص و معینی است، لیکن معمولاً خان‌ها در بخش‌هایی از شهرها به‌صورت اجتماع گردهم جمع شده‌اند، می‌توان اجتماع این خان ها را به سه گونه مشخص متمایز نمود:

  • اجتماع خان‌ها در اطراف معبر اصلی بازار که این شکل تجمع خان‌ها بیشتر خاص ایران است، ولی در کشورهای دیگر هم هرازگاهی دیده می‌شود (مثل مراکش) . در این شکل تجمع، خان ها در دو سوی راسته به‌صورت ردیف یا در یک مجموعه مرکزی گردهم یا در فضای میان بازارهای متقاطع قرار دارند که در واقع پیوستگی مکانی و فضایی سرا به راسته یکی از شاخص‌های اصلی بازارهای ایرانی است که منجر به تسریع در امر پیوستگی عمده‌فروشی و خرده‌فروشی می‌شود.
  • اجتماع خان‌ها یا سراها در نزدیکی بازار که معمولاً به معبر اصلی بازار راه مستقیم ندارند. این تجمع خان ها اغلب به‌صورت چندهسته‌ای در بخش‌های مرکزی شهر دیده می‌شده که در حقیقت چند دسته خان در گردهم جمع شده ومجموعه‌ای را به وجود می‌آورند (مانند خان‌های شهر قاهره) . این نوع اجتماع خان‌ها از بناهای متعلق به دوره عثمانی است.
  • اجتماع خان‌ها در کنار دروازه‌های شهری که معمولاً در کنار معابر عمومی و به‌خصوص معابر بین بازار و دروازه‌های شهر قرار دارند. (نمونه این خان‌ها را در شهرهای مراکش، مصر و الجزایر می‌توان دید).

 خان‌ها یا سراهای تجاری هنوز همچون گذشته بیشتر محل عمده‌فروشی کالاهای واردشده به بازار یا آماده صدور و دفتر نمایندگی تجارتخانه‌ها است. دفتر دلالان بزرگ و دفتر و انبار بازرگانان بزرگ محلی و بعضی کارگاه‌های پیشه‌وری نیز در این خان‌ها یا سراها جای دارد.

 از مهم‌ترین سراها که در سال ۱۲۶۷ هجری قمری در بازار تهران ساخته‌شده است سرای میرزا تقی خان امیر اتابک اعظم مشتمل بر ۳۳۶ حجره است که به «سرای اتابکی» مرسوم است. کالاهای تجارتی پس‌از ورود به شهر از طریق راه‌ها و کوچه‌های اصلی شهر به سرا یا کاروان‌سرای چسبیده به بازار می‌رسیده و در آن‌جا کالاها انبار می‌شدند. بدین ترتیب عملکرد اصلی سراها انبار و نگه‌داری کالاها بوده و گاهی نیز برای فعالیت‌های دفتری و تجاری از آن استفاده می‌شده است. فضای سرا از نظر فنی به شکلی ساخته‌شده است که در هوای گرم‌وسرد زندگی در آن به‌مراتب باصرفه‌تر و آسان‌تر از نمونه‌ها های امروزی آن مثل پاساژ است. نمونه‌هایی از این سراهای قدیمی هنوز هم در شهرهای تهران قزوین و کاشان پابرجا هستند، در شهر ری نیز یک نمونه وجود داشته که متأسفانه تخریب شده و به‌جای آن پاساژ ساخته‌اند.

 راسته

 «راسته بازار» به خیابان اصلی بازار که اصناف در آن قرار دارند گفته می‌شود و «رسته» به‌معنای صنف بوده و در بخش‌های مختلف راسته اصلی قرار می‌گرفته است.

 معمولاً هر بازار شامل یک یا چند راسته اصلی و چندین راسته فرعی می‌باشد که به دیگر عناصر اصلی و مهم بازار متصل می‌شوند.

 در گذشته هر صنفی راسته خاص خود را داشت که مشاغل و صنف‌های دیگر در آن راه نداشتند و آن بخش معمولاً بنام همان صنف مشهور می‌گشت، مثل : رسته کفاش‌ها، مسگران و… که هر کدام در و دروازه ای داشتند و به‌هنگام غروب آن را می‌بستند، زیرا اکثر دکان‌ها در جداگانه نداشتند و تنها برخی پوششی از پرده داشتند و گاه با تخته دکان خود را می‌بستند.

 راسته منجر به ساخت محیطی آزاد برای خریدار شده که با مراجعه به رسته مخصوص می‌تواند جنس مورد نظر خود را خریداری کند. راسته بخشی از بازار است که به فروش یک جنس اختصاص داشته است. رسته‌ها معمولاً روبه‌روی هم قرار ندارند و سعی می‌شود برای جلوگیری از ایجاد ازدحام به‌صورت چهارراه ساخته شوند. رسته‌هایی مثل راسته مسگران را به دلیل سروصدای آن دور از مشاغل دیگر می‌ساختند. رسته‌های معروف کرمان نمونه‌های خوبی در این مورد هستند.

 راسته یا گذرگاه اصلی و فرعی مسیری نسبتاً طولانی است که در دو طرف آن دکان‌ها و فروشگاه‌های به‌هم‌پیوسته در یک ردیف رو به سوی گذرگاه‌ها دارند.

 استاد کریم پیرنیا معتقد است «راسته دالان بزرگ و اصلی بازار است که گاهی چند تا بوده است» این گذرگاه‌ها معمولاً محور اتصال مرکز شهر و خیابان‌های اطراف و جاده‌های خارج از شهر است.

 ضمناً، در ورودی، تأسیسات و سایر بخش‌های خصوصی‌تر تجاری و رفاهی بازار نیز غالباً در طول یکی از همین راسته ها قرار داشته و معمولاً راسته‌ها یک‌طبقه هستند « طول راسته‌ها متفاوت بوده و به شهادت متون تاریخی گاه به یک یا دو فرسخ می‌رسیده است. به‌استثنای بعضی بازارهای بزرگ مانند اصفهان و تهران که عرض محورهای اصلی راسته‌ها ۴ تا ۸ متر و برخی محورهای فرعی به ۵ متر می‌رسیده است.

 کوچه‌های تنگ بیشتر محصول قرن سیزدهم بود و احتمالاً قبلاً مسکونی بوده و بعداً به بازار پیوسته‌اند. از مهم‌ترین خصوصیات راسته‌ها، به‌عنوان عنصر بنیادی بازار، نبودن خانه‌های مسکونی در میان آن‌هاست، مگر در انتهای راسته بازار به کوچه‌های خانه‌دار معمولی می‌پیوندد. راسته های بازار را معمولاً براساس تجمع افراد یک صنف یا رسته تولیدکنندگان و عرضه‌کنندگان یک کالای ویژه در جوار یکدیگر از هم تفکیک می‌کنند.

 راسته‌ها معمولاً براساس تفکیک مشاغل و کالاها به وجود می‌آیند و در هر راسته نوعی کالای مخصوص به معرض فروش گذاشته می‌شود.

 راسته‌ها مسیرهای اصلی بازارها می‌باشند که یا موازی هم (مثل تهران) یا متقاطع بوده‌اند، وقتی دو راسته اصلی همدیگر را قطع می‌کردند چهارسو یا چهارسوق به‌وجود می آمده است که از مهم‌ترین بخش‌ها و نقاط بازار بشمار می‌رفته و بازرگانان بزرگ در این محل حجره داشتند در بازارهای ایران در محل تقاطع دو راسته اصلی بازار که در برابر مسجد یا قیصریه قرار داشته گنبد را بلندتر بنا می‌کردند که این قسمت را چهارسو یا چهارسوق گنبددار می‌نامیدند.

 راسته های معروف در بازارهایی چون اصفهان، کرمان، یزد، تبریز و شیراز و کاشان یافت می‌شوند. در بعضی شهرها به مناسبت‌های این مسیرها طولانی می‌شدند، مثل بازار زنجان که طولانی‌ترین بازار سرپوشیده ایران است. دلیل آن نیز سرمای زیاد و طولانی شهر است. خوی نیز بازاری چند برابر مقیاس بازاری خود (بدلیل سرمای هوا دارد) . بنابراین گاهی طولانی بودن راسته‌ها نتیجه عوامل محیطی است.

 در بسیاری از شهرهای خاورمیانه بخش مرکزی راسته‌ها سرپوشیده است لیکن این قانون در همه موارد صادق نبوده و در مناطقی با آب‌وهوای مرطوب همچون کرانه‌های دریای خزر برای راسته‌های اصلی نیز سقف ثابتی وجود ندارد.

 در غالب بازارها، بخش‌های مرکزی و پررفت‌وآمد راسته‌ها به دکان‌های خرده‌فروشی و بخش‌های کناری و پیرامونی به کارگاه‌ها پیشه‌وران اختصاص داشته است، سبک شمردن صنایع دستی و انحلال کارگاه‌ها در برخی از راسته‌های بازارها به خارج شدن حجره و مغازه از شکل سنتی خود انجامیده است تا جایی‌که در بسیاری از راسته‌های بازارهای امروز چون بازار تهران، ما مغازه‌های ویترین دار به سبک امروزی را شاهدیم.

 چهارسو یا چهارسوق

 در کشورهای اسلامی عرب‌زبان از واژه عربی سوق (بازار) و مصغر آن سویقه (بازارچه ) استفاده می‌شود. در دوره عثمانیان به بازار سرپوشیده اصلی و بزرگ «چارشی» گفته می‌شد که برگرفته از چهارسو یا چهارسوق فارسی دری و چهارسوگ فارسی میانه بوده‌است.

 بعضی‌ها معتقدند این واژه ابتدا برای دکان‌های چهار طرف بدستان بکار می‌رفته و سپس به‌معنای بازار سرپوشیده تعمیم یافته است. در عربی در وقف‌نامه سلطان محمد فاتح به‌جای چارشی ترکیب عربی «الجوانب الأربعه » به‌کاررفته است.

 چهار سوق در محل برخورد دو راسته اصلی مرکز تجاری ممتازی به‌خصوص در بازارهای ایران و افغانستان پدید می‌آورد که عموماً چهار بازار از آن منشعب می‌شود و معماری آن از سایر قسمت‌های راسته متمایز و دارای ظرافت و تزیینات داخلی بیشتری است. در بعضی شهرها چهارسو به‌صورت هسته مرکزی اقتصاد شهر درمی‌آید و معمولاً سر آن پخ دارد و در واقع چهارسوق چهارراه بازار است. چارسوها معمولاً هشت گوش هستند و کار کنج سازی در آن‌ها با ظرافت و دقت خاص صورت‌گرفته و در هر کنج ۱ تا ۳ حجره و ۱ راه پله بنا شده‌است. سقف همه آن‌ها گنبدی شکل است و ارتفاع بعضی از آن‌ها به ۵۰ متر می‌رسد.

 گوشه سازی‌ها و تزیینات داخلی فراوانی که در چهارسوق‌ها بکار برده شده در تقاطع بازارچه‌ها چهارسوق‌های سرپوشیده ای را به وجود آورده که دیوار گنبدی آن‌ها با کاشی‌های زیبا به‌طرز چشمگیر و جالبی تزیین شده‌است.

 در گذشته چارسوها محل استقرار داروغه و محتسب بوده‌است که به امور انتظامی بازار و نظارت بر اوزان و مقادیر و قیمت‌ها می‌پرداخته‌اند. درهنگام برپایی جشن‌های ملی و مذهبی بازاریان نیز در آراستن چهارسوها هنرنمایی می‌کرده‌اند. به گفته سفرنامه‌نویسان، برخی از شاهان ایران به‌ویژه شاه عباس صفوی از میهمانان خارجی در داخل بازار و در محل چهارسوق پذیرایی می‌کردند. از میان معروف‌ترین چهارسوق‌ها می‌توان از چهارسوق بزرگ بازار تهران و بازار وکیل شیراز و بازار شاهی اصفهان یاد کرد که از جنبه معماری و نوع تزیینات در ایران بی‌نظیر است.

 در واقع، چهارسوق ها از لحاظ کارکرد ارتباطی و اجتماعی شبیه میدان‌های مهم ارتباطی در شهرها هستند و همین عملکرد را در سطح بازار سنتی ایفا می‌کنند. معمولاً فضاها و فعالیت‌های تجاری و بعضاً اجتماعی مهم در کنار چهار سوق‌ها جای می‌گیرند، این بدین معناست که چهارسوق حائز ارزش مکانی خاصی در سطح بازار سنتی هست و به‌عنوان یک مرکز ثقل مهم ازنظر کارکردی در بازار ایفای نقش می‌کند.

 عناصر تجاری و تولیدی

 کارگاه‌ها

 کارگاه‌ها مختص کارهای تولیدی و تبدیلی بوده و از چندین فضای نسبتاً وسیع متصل به‌هم تشکیل می‌شده‌اند. سازمان داخلی و فضای داخلی این کارگاه‌ها بسته به عملکرد و نوع فعالیتی که در آن‌ها انجام می‌شد متفاوت بوده‌است. کارگاه‌هایی که در قدیم وجود داشتند عبارت بودند از رنگرزی، طناب بافی و قالی‌بافی، کوزه‌گری، عصاری (که معمولاً از عصاری ها (نجاری ها) به کارگاه‌های با سقف بلند و فضای وسیع کشیده نیازمندند، مانند: در پشت بازار تجریش) آهنگری و صابون‌پزی … که امروزه بعضی از این کارگاه‌ها هنوز هم در بازارهای شهرهای مختلف دیده می‌شوند و برخی به کل از فضای بازار بیرون آمده و به دست فراموشی سپرده شده‌اند.

 در گذشته ضراب‌خانه و قهوه‌خانه هم در بازارها بوده‌است که در کنار بسیاری از کارگاه‌های فراموش‌شده از بازارهای سنتی حذف شده‌اند.

 قیصریه

 قیصریه یا قیصاریه یا قیساریه مأخوذ از واژه لاتین کاریسارئا (بازار شاهی ) است و بخشی از بازار را که اختصاص به فروش کالاهای گران‌بها و ظریف داشت «قیصریه» می‌نامیدند. به‌عبارت‌دیگر، قیصریه جایی است که کالاهای سبک و گران‌بها به فروش می‌رسد (مثل طلا فروشان و پارچه‌های قیمتی) . شاردن در وجه تسمیه بخش مذکور می‌نویسد: ایرانیان این بازار را قیصریه می‌نامند که از کلمه قیصر آمده‌است که در پارسی به‌معنای «سزار» می‌باشد و این تلفظ یا از تحریف نام سزار آمده یا از لغت آلمانی «قیصر» گرفته شده‌است. در کتب ایرانی «سزاریه» را «قیصریه» می‌نامند و شاه‌عباس کبیر این نام را به آن داده است، چون می‌گفت که این سرای را مطابق طرح رواق سزاریه (شهر قیصریه) پدید آورده است. در واقع، قیصریه از بازارهای رم شرقی اقتباس شده و الگوی اصلی آن غریب یقین از سراهای انطاکیه گرفته شده‌است. قیصریه در کشورهای اسلامی خاورمیانه به مجموعه‌های تجاری یا فروشگاه‌های سرپوشیده با شکل‌های معماری متفاوت اطلاق می‌شود که معمولاً به دادوستد کالاهای خاص اختصاص دارد و فاقد محلی برای اقامت هستند و به‌صورت سرای کشیده‌ای اند که اختصاص به کالاهای گران‌بها داشته و برای محافظت از اجناس دارای در بوده‌است.

 قیصریه در بعضی از کشورها مثل مراکش مجموعه‌ی وسیعی به شکل دالان‌های سرپوشیده یا حجره‌های یک طبقه‌ای است که در کنار هم قرار گرفته‌اند که بعضاً ممکن است بدون سقف باشند، ولی از هر دو سوی قابل بستن هستند. می‌توان گفت تخصصی‌ترین عنصر بازار قیصریه است. بعضی از قیصریه ها به شکل حیات و بی سقف ساخته می‌شوند و بعضی نیز ترکیبی از گذر با حیات بودند خصوصیات مشترک قیصریه ها عبارت‌اند از:

  • در و دربند
  • فروش منسوجات

 در ایران قیصریه گاهی شکل راسته فرعی و عریضی را دارد که کاملاً بسته است و فقط با دو در به راسته‌های اصلی یا فرعی بازار راه پیدا می‌کند، اما معماری آن معمولا از راسته‌ها ظریف‌تر و مجلل‌تر است. قیصریه به‌معنای محل کار صنعتگران و پیشه‌وران ظریف کار مانند زرگران، سوزن دوزان و گوهریان و بزازان بوده‌است که رسته بازار آن‌ها را چون رشته‌ای به‌هم متصل میکند. شمار قیصریه ها در بازار قاعده و نسبت معینی ندارد و تعداد آن‌ها بین ۱ تا ۶ در تغییر است و در هر کدام یک صنف خاص جای دارند. قیصریه دارای در یا درهای جداگانه بوده و خلوتی آن اجازه می‌داده است که کارهای هنری در آن انجام گیرد. از قیصریه های زیبا می‌توان از قیصریه ابراهیم خان کرمان، قیصریه اصفهان، قیصریه خان یزد و قیصریه وکیل شیراز نام برد. قیصریه معمولاً از پراهمیت‌ترین مراکز بازرگانی بود که عامل رونق بازار و مرکز اصلی آن نیز تلقی می‌شوند.

 دالان (ساباط یا کوچه سرپوشیده)

 به محلی گفته می‌شود که در آن اصناف مختلفی فعالیت دارند، این دالان‌ها می‌توانند طولانی و تودرتو باشند و همه دالان‌ها به‌هم مرتبط‌ اند و درعین‌حال راه‌های ارتباطی راسته‌ها  نیز هستند. درواقع دالان یا بند به راسته فرعی بازار که به وسیله دو در از دیگر راسته‌ها جدا می‌شود و بیشتر در مدخل سراها یا کاروان‌سراها قرار دارد گفته می‌شود.

 فرق دالان با راسته در این است که در دالان در کنار جنس‌های مشابه جنس‌های مختلفی نیز وجود داشته است، ولی از دید معماری فضای دالان مانند راسته های بازار بود با این تفاوت که دالانها به‌دور از هیاهوی بازار هستند، زیرا از فضای عمومی و مداوم بازار جدا می‌باشند. این ویژگی دالان‌ها را محل مناسبی برای فعالیت‌های صنعتگران و پیشه‌وران می‌ساخته است. سه دالان «ملک» در تهران را می‌توان از نمونه‌های معروف دالان‌ها دانست.

 عناصر تجاری یا با نقشه انباری

 خانبار (کانبار) یا خان انبار

 خانبار یا کانبار یا انبار کالا محوطه‌ای است بزرگ در پشت کاروان‌سراها در بازار که شامل چند کارگاه و انبار می‌شده و محل انبار اجناسی بود که در گذشته به‌وسیله‌ی چهارپایان حمل می شده و نمی‌بایست وارد بازار شود. این اجناس از راهی به موازات بازار به نام «پس کوچه» یا «پشت کوچه» در خانبارها خالی می‌شده است. خانبارها محوطه بزرگی در پشت سراها بوده و در آن‌جا چند کارگاه دستی کوچک و انبار قرار داشته‌است. مثل کارگاه بسته‌بندی یا این‌که عناصر مختلف یک جنس مثل گیوه (شامل رویه گیوه و تخت گیوه) را در آن‌جا جمع کرده و روی آن کار می‌کردند تا بعداً به سراها برده شود. معمولاً کانبار یا خانبارها در مجاورت سراها به‌عنوان محل اصلی انبار کردن و نگه‌داری کالاها بوده‌اند که به تیمچه‌ها، تیم‌ها و کاروان‌سراها به‌طور مجزا متصل می‌شدند، مانند خانبار در پشت سرای گنجعلی‌خان کرمان که هنوز بر جای مانده است.

 کاروانسرا

 احداث کاروان‌سراها در ایران سابقه‌ای بس طولانی دارد و طبق منابع تاریخی، ایران در احداث کاروان‌سراها و همچنین سیستم ارتباط مبتکر و پیش‌قدم بوده‌است.

 کاروان‌سراها یکی از عناصر عمده شهرهای اسلامی بوده‌اند. زیرا شکوفایی صنعت و کشاورزی شهرها و مناطق اسلامی، به‌خصوص در سده‌های نخستین، خمیرمایه گسترش روابط تجاری بین شهرهای سرزمین‌های اسلامی را فراهم کرد و کاروان‌سراها چه در مسیر شریان‌های ارتباطی و چه در میان عناصر شهری به‌عنوان یکی از پدیده‌های بارز جغرافیایی فزونی چشمگیری یافته‌اند. در مجموعه بناهای شهرهای اسلامی کاروان‌سراها در رابطه با بافت مرکزی شهر و شریان‌های ارتباطی شهر و روستا فضای گسترده‌ای را اشغال می‌کردند و اغلب در مجاورت دروازه‌های شهر و در امتداد خیابان‌های اصلی بازار و مسجد جامع (قلب شهر) شبکه بارزی از کاروان‌سرا وجود داشت.

 کاروان‌سراهای شهری هم به‌عنوان مرکز توقف کاروانیان و هم به‌منزله کانون فعالیت‌های بازرگانی مورد استفاده بود و حتی بعضی از آن‌ها بخشی از بازار بشمار می‌آمدند.

 در گذشته به‌سبب اهمیت خاصی که برای کاروان‌سراها قائل بودند به‌هنگام بنیان شهر جدید یا گسترش و نوسازی شهرهای پیشین توجه زیادی به احداث کاروان‌سراها معطوف می‌گردید. بدین لحاظ می‌توان کاروان‌سراها را ازجمله ارزشمندترین یادگارهای معماری ایرانی دانست که به عقیده آرتور پوپ:

 بنیاد کاروان‌سراها در ایران پیروزی بزرگ معماری ایرانی است که در هیچ جای دنیا کاربرد ویژگی‌های خاص معماری آن را نمی‌توان یافت. در بیان اهمیت کاروان‌سراها در بازارهای ایرانی به این جمله از وی نیز می‌توان اشاره نمود که: «اصول کاروان‌سرا سازی طبعاً به بازار یا مراکز فعالیت‌های تجاری و مدنی منجر شده‌است».

 طبق منابع تاریخی، که هخامنشیان پایه‌گذار کاروان‌سراها (چاپارخانه‌ها) در ایران بوده‌اند و پس‌از آن‌ها نیز حکومتها چه قبل‌از اسلام (مثل اشکانیان و ساسانیان) و چه پس‌از اسلام (مثل عباسیان و سلجوقیان، تیموریان و صفویان و قاجاریان) توجه خاصی به ساخت کاروان‌سراها داشته‌اند. خصوصاً در اوایل حکومت اسلام بر ایران طبق اشارات سفرنامه‌نویسان چون ابن حوقل و ناصرخسرو به ‌دلیل توجه خاص مسلمین به امر زیارت خانه خدا و اماکن متبرکه و توسعه تجارت به کاروان‌سراها توجه بیشتری معطوف گردید. ازاین‌رو می‌توان گفت کاروان‌سراها همیشه بدلیل موقعیت خاص قرارگیری کشور از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بودند، لیکن در بعضی از ادوار تاریخی همچون دوره صفویه امر کاروان‌سرا سازی رونق بیشتری داشته است ( کاروان‌سراهای معروف به کاروان‌سراهای عباسی که به تعداد ۹۹۹ واحد در اقصی نقاط کشور و در شهرهای مهم ساخته‌شده شاهد این مدعاست) . در این دوران کاروان‌سراها نقش هتل‌های امروزی را ایفا می‌کردند، به‌همین دلیل نیز در درون شهرها توسعه فراوانی یافتند (بعدها اغلب این کاروان‌سراهای درون‌شهری به‌صورت سراهای تجاری درآمدند و جنبه‌های سیاسی و مذهبی و نظامی … خود را از دست دادند و فقط جنبه اقتصادی خود را به‌صورت انبار کالا یا محل عرضه و دفاتر فروش حفظ نموده‌اند.

 تعریف واژه کاروان‌سرا و واژه‌های معادل آن

 کلمه کاروان‌سرا مرکب از ۲ کلمه‌ی «کاروان» و «سرا» است که به‌معنای خانه کاروانیان یا اطراق گاه کاروان‌ها است و به مکانی اطلاق می‌شود که به‌طور موقت مورد استفاده، اسکان، اطراق، بارگیری و باراندازی، پناهگاه و… کاروانیان قرار می‌گرفته و مشتق از واژه‌های پهلوی ساسانی «کاربان» یا «کاردان » به‌معنای گروه مسافران (قافله) و «سرای» به‌معنای مکان یا خانه است. رباط، ساباط، کارباط یا کاربات واژه‌هایی هستند که معادل کاروان‌سرا به‌کاررفته اند و معنای هر کدام به شرح ذیل می‌باشد:

 ساباط :

این واژه در زبان فارسی ریشه‌ای کهن داشته و جزء اول آن «سا» به معنای «آسایش» و جزء دوم آن پسوند «باط» به‌معنای ساختمان آبادی بنا و عمارت است، و بسیاری از واژه‌ها چون رباط، کاربات و خرابات جزو این‌ها آمده که به‌معنای آسایشگاه و استراحت گاه بکار می‌رفته است. ساباط به کلیه بناهایی که به‌منظور آسودن به پا می‌شده چه در شهر چه در بیرون آن اطلاق می‌شده‌است. امروز نیز ساباط را برای بناهای کوچک سرپوشیده‌ای بکار می‌برند که بر روی جاده‌ای بیرون شهر یا کنار آن‌ها ساخته‌شده و منحصر است به چند تخت گاه و آب انبار و گاهی یک یا دو تا اتاق کوچک به‌منظور رفع خستگی.

 رباط :

منحصراً به ساختمان‌های کنار راه و به‌ویژه بیرون از شهر و آبادی اطلاق می‌شود علاوه‌بر آب انبار و حوض دارای اتاق‌های متعددی گرداگرد حیاطی است که مسافران می‌توانند یک یا چند شب در آن بیاسایند، درواقع، در اوایل عصر اسلامی پاسگاه‌های مستحکم مرزی را «رباط» می‌گفتند که بعدها این واژه به استحکاماتی اطلاق گردید که وسعت کافی برای جای دادن سکنه‌ی محلی را هم داشت.

 کاربات:

به معنی خانه کاروان است و پس‌از اسلام بجای کاروان‌سرا بکار می‌رفته و مانند رباط  دارای اتاق و حوض و حیاط است که گاهی فقط دو یا سه اتاق داشته که نمونه آن در آبادی‌های کنار شاهراه‌های کهن فارس خودنمایی می‌کند.

 کاروا‌نسرا:

به رباط‌های بزرگ و جامع کاروان‌سرا گویند چه در شهر چه در بیرون از آن که علاوه ‌بر اتاق و ایوان دارای باره‌بند و طویله و انبار است و اغلب ورودی آن را بازار کوچکی بنام «علافخانه» تشکیل می‌دهد و بر روی سردر آن چند اتاق پاکیزه قرار گرفته که به «کاروان سالار» اختصاص دارد. گاهی در دو سوی سردر کاروان‌سرا و رباط برج‌هایی قرار می‌دادند که در مواقع ناامنی مورد استفاده قرار می‌گرفته است.

 دلایل تأسیس کاروان‌سراها

 دلایل تجاری و اقتصادی: در هر شهر یا منطقه‌ای ضرورت ایجاد و احداث اماکنی که بتوانند در تسهیل امر تجارت به تجار و بازرگانان کمک کنند از گذشته‌های دور شدیدن احساس می‌شده است که به‌تدریج منجر به پیدایش کاروان سراهایی در مجاورت بازارها شده‌است، به‌طوری‌که حتی قیمت‌گذاری اجناس و کالاها نیز در کاروان‌سراها انجام می‌شده‌است.

 دلایل سیاسی: اجرای تشریفات و برگزاری مراسم برای حکومتیان گاهی به‌علت وسیع بودن و داشتن محیطی مصفا در کاروان‌سراها انجام می‌شد. همچنین بسیاری از کاروان‌سراهای دولتی جهت کسب وجهه و محبوبیت در بین تجار و شهروندان توسط حکومتی‌ها ساخته می‌شد و در بسیاری از موارد محل اطلاع‌رسانی خبرچین‌های دولتی از هر حرکت کاروانیان نیز بود.

 دلایل مذهبی: گاه توقف مسافران برای انجام دادن فرایض مذهبی نظیر نماز و روزه… و گاه عامل وجود اماکن متبرکه و زیارت موجب اطراق مسافران برای مدتی  کوتاه می‌شد که نیاز به محلی برای استقرار را در این مدت در پی داشت. همین امر به ساخت بسیاری از کاروان‌سراها منجر شد.

 دلایل جغرافیایی: در مناطقی که اختلاف درجه حرارت و گرما و سرمای شدید وجود داشته نیاز به تأسیسات کاروان‌سرا کاملاً احساس می‌شده است.

 شکل و ساختمان کاروان‌سراها

 معمولاً کاروان‌سراها چهارگوش گرد یا هشت‌گوش بوده و اغلب با برج‌هایی در گوشه‌ها به شکلی متحدالمرکز با دیواره بیرونی کاملاً ساده و در ورودی و حیاط میانی که توسط چهار سوی ساختمان احاطه شده و اتاقک‌های فراوان خودنمایی می‌کنند، لیکن باید به این نکته مهم نیز اشاره کرد که شکل کاروان‌سراها تابع شش طرح اصلی ذیل است:

 کاروان‌سراهای چهار ایوانی

 کاروان‌سراهای دو ایوانی

 کاروان‌سراهای چندضلعی

 کاروان‌سراهای مدور

 کاروان‌سراهای کوهستانی

 کاروان‌سراهای مرکب و متفرقه

 که هر یک به اقتضای شرایط محیطی خصوصاً اقلیم و مصالح موجود در محل و فرهنگ مردم مناطق مختلف، دوره و زمان ساخت و سلیقه سازنده آن‌ها شکل‌گرفته است، اتاقک‌های کاروان‌سراها معمولاً کمی بالاتر از سطح زمین قرار داشت و در ساخت این کاروان‌سراها بسته به شرایط و موقعیت جغرافیایی از مصالح ساختمانی در دسترس شامل آجر، خشت، سنگ، چوب، ساروج و گچ و… استفاده می‌کرده‌اند. باری در تزیین نماهای بیرونی کاروان‌سراها از کاشی‌کاری‌ها و گچ‌بری‌ها، آجرکاری ها و گاه سنگ کاری‌های زیبایی که دقیقاً بیانگر محیط جغرافیایی آن‌ها اصل استفاده شده‌است. غالب ترین شکل کاروان‌سراها در ایران چهارایوانی با مصالح خشت و بعضاً آجر است. گاهی کاروان‌سراها بسیار ساده و منحصر به حیاط دور بسته‌ای بودند که حوضی در وسط آن قرار داشته و گاه در مناطق سردسیر به‌جای این حیاط گنبد خانه‌ای در میان کاروان‌سرا جای داشته که نقش حیاط مسقف را ایفا می‌کردید عناصر اصلی تشکیل‌دهنده فضای داخلی کاروان‌سراها عبارت بودند از:

 تعدادی اتاق برای استراحت کاروانیان

 درهای ورودی و خروجی که کاروان‌سراها معمولاً برای حفظ امنیت دارای یک در، یا بهتر بگوییم یک دالان ورودی بوده‌اند

 دیوارهای بیرونی

 ایوان‌های داخل حیاط

 حیاط که می‌توانست دارای حوض آب و گاه چاه آب و باغچه و فضای سبز یا درخت باشد

 اصطبل که گاهی از حیاط کاروان‌سرا بدین منظور استفاده می‌شده است

 آب انبار (در مناطق کم‌آب از اصلی‌ترین عناصر بوده‌است)

 برخی اوقات دراین‌میان عناصر دیگری نیز دیده می‌شده است، همچون:

 باره بند و انبار کالا

 مسجد یا نمازخانه

 برج و بارو (برج مراقبت که گاهی در دو طرف سردر کاروان‌سراها برای حفظ امنیت ساخته می‌شده‌است)

 بالا خانه و محل سکونت نگهبانان

 حجره‌های تجاری و گاهی مغازه‌هایی مثل نانوایی. از این‌گونه کاروان‌سراها می‌توان به کاروان‌سرای مهیار در ۵۲ کیلومتری جنوب اصفهان (دوره‌ی صفویه) که دارای آسیاب، نمازخانه، نانوایی، چای‌خانه و یک بازارچه بوده‌است اشاره کرد.

 در کنار شهرهای نامی و آباد گذشته به‌ویژه پایتخت‌ها مانند ری و اصفهان کاروان‌سراهای بزرگ و باشکوهی وجود داشتند که بیشتر آن‌ها نقش میهمان خانه‌ها را برای امیران و بزرگان ایفا می‌کردند و محل پذیرایی از میهمانان بزرگ بوده‌اند مثل میهمان خانه «مادر شاه» در اصفهان، کاروان‌سراهای درون‌شهری اغلب نزدیک یا چسبیده به زیارت‌گاه‌ها همچون کاروان‌سرای دوقلوی شهر ری یا مدارس معروف ساخته می‌شدند و در شهرهای بزرگ معمولاً قرابت و نزدیکی میان کاروان‌سرا و بازار وجود داشت (غالباً انگیزه ساخت کاروان‌سراهای درون‌شهری مذهبی تجاری و سیاسی بوده‌است) . البته بدلیل بعضی از موقعیت‌های خاص استراتژیکی شهر همچون قرارگیری در کنار پل‌های بزرگ نیز کاروان‌سراها ساخته می‌شدند (انگیزه موقعیت جغرافیایی) . از روی تعداد کاروان‌سراها می‌توان به اهمیت شهرهای کشورمان در گذشته پی برد، به‌طور مثال: به گفته‌ی شاردن، اصفهان دارای ۱۰۸۲ کاروان‌سرا بود که این خود معرف اهمیت این پایتخت صفوی در کشور ما می‌باشد. از نظر نوع مالکیت کاروان‌سراها معمولاً یا در تملک دولت‌ها بوده‌اند (مثل کاروان‌سرای عباسی) یا در تملک افراد، گاهی این کاروان‌سراها متعلق به فرق و گروه‌های مذهبی و قومی خاص بوده‌اند. کاروان‌سراها یا توسط افراد معمولی جهت کسب درآمد ساخته می‌شدند یا به‌صورت موقوفه جهت استفاده عمومی یا خصوصی زائرین توسط افراد نیکوکار ساخته و وقف می‌شدند (مثل کاروان‌سرای تخریب شده شهر ری) . شاید کاروان‌سراهای امروزی بسیاری از کارکردهای دیروز خود را از دست داده باشند ولی هنوز هم به‌عنوان فضای با ارزش تجاری و فرهنگی از اهمیت خاصی خصوصاً در بازارها بهره‌مند هستند اکثر کاروان‌سراهای مجاور بازار جنبه کاملاً تجاری پیدا کرده و تجار عمده هر صنف در یکی از کاروان‌سراهای مجاور یا داخل بازار به فعالیت مشغول بودند که این کاروان‌سراها جنبه اقامتی تجارتی داشته‌اند.

 میان کاروان‌سرا هایی که در شهرها و کنار بازارها ساخته شده‌اند و کاروان‌سراهای خارج از شهر تفاوت‌هایی به شرح ذیل وجود دارد:

الف. کاروان‌سراهای داخل شهری از نظر کالبد فیزیکی و پوسته خارجی با بافت شهری و بازار تلفیق شده و دارای مجموعه‌های امنیتی چون برج و قلعه نبودند، درحالی‌که در خارج از شهر معمولاً کاروان‌سراها استحکامات داشته‌اند.

 ب. به دلیل ارزشمند بودن زمین در شهرها خصوصاً در بازارها معمولاً این کاروان‌سراها کوچک‌تر از کاروان‌سرا های خارج از شهر بود و بعضاً دوطبقه بوده‌اند.

 ج. معمولاً در کاروان‌سراهای داخل بازارها یا اصطبل وجود نداشته یا یک اصطبل کوچک در پشت اتاق‌ها تعبیه می‌شده یا از حیاط کاروان‌سرا به‌عنوان اصطبل استفاده می‌شده است.

 عناصر اجتماعی و فرهنگی و مذهبی و خدماتی

 عناصر مذهبی

 مسجد

 با گسترش اسلام در مناطق مختلف ایران اولین نمود و سمبل این نظام ارزشی و تعالیم الهی، یعنی مسجد، در فضای شهری ایران خودنمایی کرد که به‌مثابه قلب مذهبی و سیاسی شهرهای اسلامی از تسلط اسلام به بعد مهم‌ترین رکن را در عناصر کالبدی شهرهای اسلامی ایفا کرده‌است. در حقیقت مسجد به‌عنوان مهم‌ترین معرفه شهرهای اسلامی و وجه تمایز این شهرها از سایر شهرها و حتی روستاها مطرح گردید، به‌گونه‌ای که در گذشته به مناطقی شهر گفته می‌شد که دارای مسجد جامعه و اذن منبر بوده‌اند.

 مسجد در شهرهای اسلامی به‌مثابه قلب شهر از نقش‌های گوناگونی برخوردار بود که یکی از آنها نقش عبادی مذهبی آن است. زیرا سازمان دینی در کشورهای اسلامی جزء لاینفک نظام اجتماعی شهر بوده و درست به‌همین دلیل مساجد جامع محور و مرکز شهرهای اسلامی نیز تلقی شده و در کنار زیارت‌گاه‌ها و دیگر عناصر مذهبی در بافت شهر که گاه آن‌ها را به‌صورت مجموعه‌ای به‌هم‌پیوسته (مانند مسجد گوهرشاد، حرم حضرت امام رضا، مدارس علمیه و حسینیه‌ها و تکایای اطراف حرم) درآورده است. این عناصر چه در کانون و مرکز اصلی شهر و چه در مراکز محلات شهر در پیوند تنگاتنگ با هم و با سایر عناصر عمده شهری در کانون تراکم جمعیت قرار می‌گیرند. پیوند فضایی عناصر مذهبی در قلب شهر یا مراکز محلات شهر با سایر عناصر فعال شهری و منزلت فوق‌العاده‌ای که این مکان‌ها نزد عامه مردم و مسلمانان دارند امتیاز مضاعفی بدان‌ها بخشیده در شهرها و اماکن زیارتی چون شهر ری (شاه‌عبدالعظیم) و تجریش (امامزاده صالح) حرم و بخش عمده‌ای از بناهای مذهبی مثل مساجد در مرکز مجموعه به‌صورت همگن منظره غالب شهری مذهبی را به نمایش می‌گذارند.

 این قطب اصلی فعالیت‌های مذهبی معمولاً در بازار و گاهی در امتداد محور اصلی آن قرار می‌گرفت.

 بازار با مسجد جامع که مرکز دینی شهر بوده ارتباط اجتماعی و کالبدی نزدیکی داشته‌اند و معمولاً مسجد جامع در کنار شاهراه اصلی شهر یا در محل برخورد شاهراه‌های اصلی جا داشته و در سوی دیگر آن بازارها قرار داشتند حتی در شهرهای اسلامی تازه‌ساز ابتدا مسجد جامع را بنا می‌کردند و سپس بازار را در کنار آن می‌ساختند. طبق تعالیم اسلام نمازگزار یا کسی که می‌خواسته به درون مسجد پای‌گذارد می‌بایست پاک باشد و مردم دین‌دار تا بدانجا بدین تعالیم پای‌بند بوده‌اند که هیچ ساختمانی را به مسجد نمی‌چسباندند و پیرامون مسجد همیشه گذر و بازار و کوچه سرپوشیده (ساباط) قرار می‌گرفت تا فرد آلوده‌ای نتواند در کنار مسجد درنگ کند یا حتی در بازارچه‌هایی که به باروی مسجد می‌پیوستند، دکان‌ها را به باروی مسجد نمی‌چسباندند و به‌جای راسته دکان‌ها طاق‌نمایی می‌ساختند که پاسخ‌گوی دهانه دکان‌های آن‌سوی بازارچه باشد، حتی اگر مدرسه‌ای در کنار مسجد بنیاد می‌شد دیوار چسبیده به مسجد را به‌جای اتاق راهرو می‌ساختند حتی اگر آن سمت برای زندگی مناسب‌تر بود بازهم آن‌جا را به‌عنوان محل زندگی و یا آشپزخانه استفاده نمی‌کردند و معمولاً اگر حمام … نیز در نزدیکی مسجد قرار داشت حتماً به واسطه میدانچه و کوچه‌هایی از مسجد جدا می‌شد، غالباً در ساخت مساجد و هم‌جواری با آن‌ها اصولی رعایت می‌شد که در بازارها و بازارچه‌های سنتی به‌وضوح قابل رؤیت و بررسی است. از طرفی معمولاً در دو یا چند سوی مساجد بازارها امتداد می‌یافتند و بالطبع سایر مؤسسات اجتماعی وابسته به بازار و مسجد، همچون کاروان‌سرا و مهمان‌خانه ها و دارالشفاء و خانقاه و آب انبار و حمام و مدارس، حسینیه‌ها و تکیه‌ها (که از دوره صفویه به بعد مرسوم گردید) پیرامون مسجد و در محدوده بازارها شکل می‌گرفتند.

 بدین‌ترتیب درمی‌یابیم که مساجد چه در کانون و مرکز اصلی شهر، چه در مراکز محلات شهری در پیوند تنگاتنگ با سایر عناصر عمده شهری خصوصاً بازار قرار داشته و در نحوه شکل‌گیری و ترتیب قرارگیری اصناف در بازار نقش مهمی را ایفا می‌نموده است.

 مزارها و امامزاده‌ها

 زیارت‌گاه‌های اولیا که اعتقاد بر آن است که از نسل امامان شیعه هستند، به امامزاده معروفند.

 امامزاده ازنظر لغوی به فرزندی از نسل امامان اطلاق می‌شود که نسبتشان به یکی از ۱۲ امام شیعه برگردد. البته واژه امامزاده و زیارتگاه، حرم یا مقبره نوادگان امامان اطلاق می‌شود. این زیارت‌گاه‌های مقدس در سرتاسر کشور پراکنده شده و در شهرها، یک ناحیه هسته‌ای مهم را به وجود می‌آورند.

 اهمیت اعتقادی این نوع فضاها باعث می‌شود که آن‌ها به مکان‌های اصلی برای دیدار و تجمع شهروندان و نیز زیارت تبدیل گردند.

 وجود امامزاده‌ها و زیارت‌گاه‌ها در ایران از چنان اعتباری برخوردار بود که در بسیاری از موارد از عمده دلایل تأسیس اولیه یا توسعه بعدی شهرها بشمار می‌آیند. به‌طور مثال در پاره‌ای شهرهای اسلامی چون مشهد قم، کربلا، نجف… زیارت‌گاه‌ها علت وجودی، قلب، هسته‌ی اصلی و باعث شکل‌گیری هویت و گسترش شهر به شمار می‌آید.

 در چنین شهرهایی زیارتگاه از دیدگاه‌های گوناگون در نقشه شهر مؤثر افتاده و چشم‌انداز عمومی شهر را به خود اختصاص می‌دهد.

 بدین ترتیب می‌توان گفت مزار بزرگان مذهبی همانند سایر بناها و اماکن متبرکه نقش بسیار مؤثری در بافت‌های شهری داشته و حتی در برخی از موارد مزارها به مجموعه‌ای شهری تبدیل می‌شوند که برای تأمین نیازهای زائران فضای عمومی و خدماتی و تجاری را در پیرامون خود به وجود می‌آورند.

 دلیل اصلی رشد شهرهایی چون مشهد، قم یا شهرری توجه شیعیان به این اماکن و رونق بازارهای این اماکن است. امامزاده‌ها و اماکن متبرکه در سرتاسر کشور پراکنده‌اند و از نظر اهمیت و مرکزیت شان در شهر و براساس انتساب آن‌ها به خاندان ائمه اطهار دارای مراتب مختلف می‌باشند، لیکن این نکته مهم در مورد همه آن‌ها صادق است که در شهرهای مذهبی زیارت‌گاه‌ها از دیدگاه‌های گوناگون در نقشه شهر تأثیر گذارده و دامنه شهر چون پیرامون دایره‌ای فاصله تقریباً یکسانی از زیارتگاه داشته و زیارتگاه به‌عنوان عنصری شاخص در فضای شهری منجر به شکل‌گیری کانون‌های جذب جمعیت می‌شود و به‌عبارت‌دیگر امامزاده‌ها زائران خود را از شهر و پس کرانه‌های شهری و روستایی مجاور پذیرا بوده و به‌همین دلیل بسیاری از این امامزاده‌ها در جوار خود دارای یک یا چند کاروان‌سرا هستند که به‌عنوان مکان‌های اجاره‌ای برای زائران مورداستفاده قرار می‌گیرند.

 این‌گونه اماکن در محلات هسته و کانون اصلی شده و به نسبت فاصله از مکان متبرکه محل رشد می‌کنند و در واقع امامزاده در این‌گونه شهرهای ایران به‌مثابه عنصر شاخص فضاهای شهری به‌ویژه در کنار بافت‌هایی چون بازارچه‌ها خودنمایی می‌کنند.

 بدین ترتیب می‌توان گفت امامزاده‌ها یا زیارت‌گاه‌ها به فراخور شمار پیروان و مشتاقان خود و نیروی جاذبه توریستی (توریست زیارتی) بر بخشی یا تمامی بافت و طرح شهر تأثیر می‌گذارد و کانونی برای اجتماع  گروه‌های گوناگون مردم، آداب‌ورسوم و تیره‌های قومی و نژادی مختلف بشمار می‌آیند، به‌گونه‌ای که این اماکن جایگاه برگزاری مراسم و آیین‌های محلی و بومی که با اسلام پیوند خورده همچون ازدواج و مراسم عزاداری و گردهمایی‌های سنتی نیز هستند.

 در مورد موقعیت مزارات دو موقعیت استقراری و کارکردی وجود دارد:

 الف. گروهی از آن‌ها در گورستان‌ها واقع‌اند مثل حرم حضرت عبدالعظیم در شهر ری

 ب. گروهی که به‌صورت منفرد در داخل بافت شهری قرار دارند مثل قدمگاه در بازار کرمان.

 گاه امامزاده‌هایی که کارکرد گورستان داشته و در مجاورت شهرها یا در حومه‌ی آن‌ها قرار داشته‌اند به‌سبب توسعه‌ی تدریجی کم‌کم وارد محدوده شهر شده و کارکرد گورستان بودن خود را از دست داده و به بخشی یا محله‌ای از شهر مبدل شده و بهجت به تدریج شکل ظاهری آن به‌صورت یک بنای متبرکه تاریخی تغییر کرده و به نسبت موقعیت قرارگیری در طول زمان از شکوه و جلال بیشتری برخوردار شده‌است. در مواردی در بازارهای شهرها امامزاده‌ها به‌صورت بنای منفرد یا مرکب از چند مجموعه شکل تکامل یافته‌ای را به خود گرفته‌اند، مانند حرم حضرت عبدالعظیم در ری که مرکب از چندین مقبره بود که بزرگ‌ترین و باشکوه ترین آن‌ها حرم حضرت عبدالعظیم است و در طول زمان به وسیله افراد و حکومت‌های مختلف بازسازی و زیباسازی شده‌است.

 مزارها به تعداد بسیار در روستاهای پاره‌ای از سرزمین‌های اسلامی به‌خصوص خاورمیانه و مناطقی که شیعیان اکثریت دارند، پراکنده‌اند چنان‌که آبادی‌های اطراف شهرهایی چون ری، قم، قزوین، گرگان و... شبکه‌ی گسترده‌ای از بناهای زیارتگاهی را به وجود آورده‌اند که به اسامی محلی مختلف چون امامزاده، شاهزاده، معصوم زاده و… خوانده می‌شوند.

 از ویژگی‌های ساختمانی امامزاده‌ها بنای گنبدی‌شکل آن‌هاست که به صور مختلف تزیین شده و معمولاً دارای دو مناره، شبستان هایی برای ادای فریضه نماز و مراسم عبادی و حیاتی است که در وسط آن حوضی جهت شستشو شو و وضو زائران تعبیه شده‌است. همین ویژگی‌ها سبب شده امامزاده‌ها بنایی بلندتر، شاخص‌تر، مستحکم‌تر و باشکوه‌تر از سایر بناهای اطراف خود باشند.

 از نظر اعتباری و مالی مزارها نیز مانند سایر مؤسسات مذهبی بدلیل دل‌بستگی اعتقادی که عامه مردم بدان دارند خودکفا بوده و در بسیاری از موارد توسط افراد خیر خصوصاً بازاریان برای آن‌ها تأمین اعتبار شده و بازسازی و نوسازی می‌شوند. البته درآمدهای حاصل از صندوق‌های نذورات، از وجوهاتی فراهم می‌شود که علاقه‌مندان و پیروان به مزار هدیه می‌کنند. این درآمدها نقش بسزایی در گسترش و نوسازی زیارت‌گاه‌ها و حتی عمران شهری و توسعه فضاهای پیرامون این اماکن دارد.

 این نوع زیارت‌گاه‌ها غالباً به موقوفات خاصی نیز اتکا دارند که از طریق آن‌ها به ایجاد فضاهای فعال شهری مؤثر پرداخته که در نتیجه به نقش‌های زیارتی و سیاحتی و آموزشی و عبادی این فضاها، نقش‌هایی چون تجاری، درمانی و اعتباری… نیز افزوده می‌گردد، به‌گونه‌ای که با ساخت فضاهایی چون حسینیه‌ها، صندوق‌های قرض‌الحسنه مؤسسات نیکوکاری، بازارها و بازارچه‌ها جهت فروش کالاهای مختلف و سوغات‌ها چهره خاصی به شهر می‌دهند، همچون اطراف شهر ری که تماماً جزئی از موقوفات حرم بود و به کاربری‌های مختلف اختصاص یافته است.

 بدین ترتیب معمولاً نواحی پیرامون حرم‌ها شامل حیاط ها، مساجد، مدارس، کاروان‌سراها و بازارها… می‌شود که مزارها به‌عنوان کانون و مرکز اصلی این فضاها بشمار آمده و خیابان‌ها و کوچه‌های بسیاری به‌صورت شعاعی از آن‌ها به اطراف منشعب می‌شوند. در بسیاری از موارد امامزاده چهره و توپولوژی شهر را تحت تأثیر و سیطره خود درآورده و دقیقاً الگوی شهر تابعیت از امامزاده یا زیارتگاهی متبرک آن می‌کند به‌گونه‌ای که در مدل شهر مشهد، قم یا ری می‌توان آن را مشاهده نمود. حتی بازارها به‌صورت انشعاباتی از بنای امامزاده منشعب شده و مناطق تجاری را شکل می‌دهند و مناطق مسکونی به‌صورت هاله‌ای به‌دور آن‌ها شکل‌گرفته و آن‌ها را احاطه می‌کنند و به وسیله چند راه معمولاً متقاطع در ناحیه حرم به منطقه مرکزی شهر متصل می‌شوند و خانه‌ها به وسیله معابر متعدد، که در گذشته باریک و پرپیچ‌وخم بوده‌اند و هنوز هم بقایای آن‌ها در برخی نقاط باقی است، به راه‌های اصلی دسترسی می‌یابند.

 مکان امامزاده در موقعیت بازار و نحوه جدایی گزینی کسبه و تجار آن نقش بسزایی را ایفا می‌نماید. درواقع الگوی قرارگیری اصناف در چنین بازارهایی از فاصله‌ی آن‌ها از مکان متبرکه تبعیت کرده و تا حدود زیادی می‌توان گفت اماکن متبرکه‌ای چون زیارت‌گاه‌ها و مزارها در جهت‌گیری خیابان‌ها و طراحی واقعی آن‌ها نقش بسزایی داشته‌اند.

 طبق نظریه مایکل بوناین که در همایش «طراحی شهر در شهرهای اولیه اسلامی و مغرب» در سال ۱۹۸۶ ارائه نموده به این نکته مهم اشاره شده‌است که جهت مساجد، جهت خیابان‌ها و طرح واقعی چندین شهر را در مغرب زمین تعیین می‌کند.

 با توجه به این نظریه ما می‌توانیم عنصر اماکن متبرکه را در اصطلاح نظریه بوناین جایگزین مسجد نماییم زیرا چنین عملکردی در مورد مزارها و زیارت‌گاه‌ها نیز صادق بوده به‌گونه‌ای که در مشهد، قم، ری و بسیاری از شهرهای دیگر می‌توانیم صحت آن را به اثبات برسانیم. درحقیقت، به‌این‌ترتیب با جایگزینی اماکن متبرکه به‌جای مسجد می‌توانیم تئوری بنایی را در شهرهای ایران نیز ثابت نماییم. زیرا همان‌طوری‌که مساجد جامعه می‌توانند طرح کلی شهر خصوصاً بازار و معبر اصلی و جهت آن را تعیین نمایند، کلیه اماکن متبرکه نیز قادرند چنین نقشی را ایفا نمایند، مسئله‌ای که دقیقاً در شهرهای اسلامی مبین حاکمیت ایدئولوژی بر ساخت‌وسازهای فضاهای شهری نیز هست.

 معمولاً مزارهای بزرگان مذهبی به‌تدریج به مجموعه‌ای شهری بدل می‌شود و فضاهای عمومی جهت تأمین نیازهای زائران در اطراف آن‌ها شکل می‌گیرد و گاه به نقطه‌ی ثقل شهر بدل می‌گردد و کارکرد اصلی شهر را تحت تأثیر خود قرار داده و آن را به شهری زیارتی مبدل می‌سازد.

 از نظر اجتماعی سیاسی اماکن متبرکه به‌منزله پناهگاه عامه مردم خاستگاه نقش‌های آزادی‌بخش و سمبل وحدت اجتماعی در شهرهای اسلامی کشور ما نیز بوده‌اند به‌گونه‌ای که در نهضت مشروطیت اماکنی چون حرم حضرت معصومه خصوصاً حرم حضرت عبدالعظیم محل بسط مشروطه‌خواهان و روحانیون بلندمرتبه مشروطه بوده‌است.

 تکیه و حسینیه

 غالباً عملکرد مذهبی میدان، تکیه و حسینیه کم‌وبیش یکسان است و از آن برای انجام دادن مراسم عزاداری ماه محرم، تعزیه، نوحه‌خوانی و روضه‌خوانی، سینه‌زنی، وعظ  و خطابه و حتی مجلس ختم و سوگواری و یا شترکشان عید قربان استفاده می‌شود.

 فضاهای تکیه یا حسینیه یکی از سمبل‌های همیاری و هم‌بستگی محله‌ای بود که به‌ویژه در ایام سوگواری‌ها مورد استفاده قرار گرفته و به‌صورت فضاهای شهری محله‌ای به ایفای نقش می‌پرداخته‌اند.

 غالباً تکایا در مرکز محله واقع می‌شدند و اگر امامزاده یا مسجدی در آن نبود تکیه یا حسینیه مهم‌ترین و شاخص‌ترین بنای مرکزی محله محسوب می‌شد.

 در گذشته فضاهایی چون تکیه و حسینیه در مسیر گذرهای اصلی شهر به‌گونه‌ای قرار می‌گرفتند که شکلی کاملاً محصور را ارائه نمایند و غالباً به‌صورت فضاهای عمومی جزء مهمی از گذر اصلی یا در ارتباط مستقیم با گذر اصلی بوده‌اند. چنان‌که تکایا در حاشیه‌ی میدانی قرار می‌گرفتند به شکلی ساخته می‌شدند که مسلط بر کل فضای میدان باشند.

 غالباً در مواقع عزاداری دسته‌های اصلی از بازار شروع به حرکت می‌کردند و جهت حرکت این دسته ها و نقاط توقف آن‌ها با تأکید بر مراکز مهم مذهبی مبین سلسله‌مراتب اجتماعی و اصناف یا محلات بوده‌است.

 در شهرهای قدیمی ایران هر شهر دارای چند محله بود و هر محله دارای یک یا چند مرکز کوچک که این مراکز محلات از طریق گذرهای اصلی، میادین، تکیه‌ها و حسینیه‌ها با یکدیگر مرتبط می‌شده‌اند.

 فضاهای تکایا و حسینیه‌ها غالباً به همت اهالی هر محله جهت برگزاری مراسم مذهبی ساخته می‌شده لیکن شهرها معمولاً دارای یک یا دو تکیه اصلی بوده‌اند.

 به‌کارگیری دو اصطلاح تکیه و حسینیه در مناطق مختلف ایران به یکسان رواج ندارد، به‌طور مثال در شهرهایی چون تهران، اصفهان، کرمان، کاشان، سمنان، آمل، بابل بیشتر از نام تکیه استفاده می‌شود و در شهرهایی مثل یزد و نائین، تفت، شیراز، اردبیل، خرمشهر و بندر لنگه حسینیه رایج می‌باشد. البته در بعضی از شهرهای حاشیه کویر همچون میبد چون حسینیه و تکیه عملکرد یک میدان را دارند به آن‌ها میدان اطلاق می‌شود.

 در این خصوص محمود توسلی می‌نویسد: «در سمنان به فضایی که در مسیر گذر بازار واقع شده و در روزهای سوگواری دسته‌های عزاداری از دو محله هم‌وزن شهر در آن‌ها گرد می‌آیند تکیه گویند. »

 در یزد دو میدان که فضاهای عمده شهر بوده‌اند تکیه نام گرفته‌اند.

 در تفت میدان‌های شهر که فضاهای اصلی شهر بوده‌اند به حسینیه معروفیت پیدا کرده‌اند.

 در تهران قدیم فضاهای شهری و محله‌ای در مسیر گذرهای اصلی به تکیه مشهور بوده‌اند.

 بر این اساس فضاهای شهری که در مسیر گذرهای اصلی بازار به میادین اصلی منتهی می‌شدند و سایر فضاهای محصوری که برای انجام دادن مراسم مذهبی در محدوده محلات فعال بوده‌اند نوعی حسینیه هستند.

 شکل فضایی تکایا یا حسینیه‌ها به‌صورت مربع، مستطیل یا هشت ضلعی می‌باشند که البته تکیه دولت تهران از این قاعده مستثنی بود و شکل متفاوتی دارد.

 گاهی نیز فضاهایی در مرکز محلات به‌صورت یک اتاق مستطیل‌شکل ساخته می‌شود که تکیه نامیده می‌شود.

 البته معمولاً فضاهای کنار مزارها و امامزاده‌ها را تکیه می‌نامند نه حسینیه. در مورد حسینیه برخی معتقدند:

 در تهران منازلی که در آن‌ها عزاداری و روضه‌خوانی برپا می‌شد موسوم به حسینیه بود، وجود این مراکز از ویژگی‌های شهرهای دوره قاجار می‌باشد.

 در واقع حسینیه‌ها بناهای مذهبی هستند که به یادبود امام حسین علیه‌السلام ساخته‌شده و در آن‌ها مردم به سوگواری شهادت آن امام و منسوبان به ایشان می‌پردازند.

 برخی از حسینیه‌ها مختص تشکل‌های حرفه‌ای مختلف می‌باشند. مثل حسینیه‌ی قنادها و بزازها، بعضی از اوقات حسینیه‌ها منتسب به محلات هستند، مانند حسینیه‌ی تکیه بالا و تکیه پایین تجریش. ازآن‌جایی‌که دسته‌های عزاداری نیز منتسب به حرفه‌های مشابه یا افراد یک محله، حرکت خود را در ایام عزاداری از یک تکیه شروع می‌کنند، فضای حسینیه یا تکایا باید نسبتاً وسیع باشد. محل استقرار حسینیه‌ها یا در مرکز فیزیکی بازارها قرار داشته یا به‌نحوی این حسینیه‌ها در گوشه‌ای از محله‌ها قرار گرفته‌اند. این موقعیت قرارگیری تکایا بیانگر این نکته مهم است که شکل‌گیری موقعیت هر مرکز محله بیش‌از آن‌که تحت تأثیر قابلیت دسترسی نقاط مختلف باشد، از سایر عوامل همچون موقعیتی خاص، توسعه‌ی تدریجی محلات و امکان دسترسی و نزدیکی به معبر اصلی تأثیر پذیرفته است.

 حسینیه‌ها شامل حیاط بزرگی می‌شوند که توسط اتاق‌هایی محصور شده‌اند.

 ساختن حسینیه‌ها نمایانگر ایمان مذهبی، شخصیت اجتماعی و اتحاد صنفی است که در بین اقشار مختلف بازاریان وجود دارد.

 حسینیه‌ها و تکایا در مناطق مرطوب معمولاً سرباز و در مناطق کوهستانی سرد و در مناطق گرم و خشک سرپوشیده و مسقف هستند.

 حسینیه‌های سرپوشیده مهم‌ترین فضای سرپوشیده بازار تلقی شده و غالباً از این فضاها در طول هفته کم‌تر استفاده می‌شود، اما درهنگام برگزاری مراسم مذهبی و سایر مناسبت‌های مشابه مورد استفاده زیادی دارند (مانند تکیه پایین تجریش) . معمولاً در تکایای داخل بازار موقعیت مسجد بسیار مهم است، بدین‌معنا که یا در درون تکایا مسجد ساخته‌شده است (مانند تکیه پایین تجریش) یا در بیرون ولی هم‌جوار با آن (مثل تکیه بالا تجریش ) . به‌عبارت‌دیگر حداقل یک مسجد در داخل یا کنار همه تکایا وجود دارد.

 فضاهای حسینیه‌ها شامل دو بخش است:

 الف. فضای باز مرکزی: در مرکز غالباً با شکلی هندسی که توسط فضاهای پیرامون محصور شده و از فضای باز معبر اصلی بازار متمایز و تفکیک گردیده است، مشخص می‌شود.

 ب. فضاهای بسته پیرامونی: شامل دکان‌ها، مساجد، بخش مسقف تکیه، ایوان‌ها، رواق‌ها و غرفه‌های طبقه بالا که معمولاً در پیرامون یا مجاور فضای باز قرار دارند.

 با توجه به این‌که حسینیه‌ها و تکایا مختص شیعیان می‌باشد، در دوره صفویه با ترویج تشیع به‌عنوان مذهب اکثریت ایرانیان، تکایا و حسینیه‌های بسیاری در سرتاسر ایران ساخته شده‌اند. ازاین‌رو اکثریت تکایا و حسینیه‌های تاریخی ایران مربوط به دوره صفویه، زندیه، خصوصاً قاجاریه است. سنت حسینیه سازی یا تکیه سازی پس‌از انقلاب اسلامی نیز در محلات شهری و در فضاهایی که به‌صورت بایر بودند احیا گردید. هرچند بسیاری از آن‌ها به‌صورت موقت بنا می‌شوند یا توسط گروهی که غالباً ریشه قومی یا محلی یا زبانی مشترک دارند ساخته یا وقف می‌گردند که معمولاً نیز دارای اسامی چون متوسلین به حضرت … و یا حسینیه شهرستان‌های مختلف همچون تبریزی‌ها و گلپایگانی ها و… هستند.

 سقاخانه

 سقاخانه‌ها فضایی با کارکردهای دوگانه هستند : از لحاظ فضایی، خدماتی به شمار می‌آیند (که آب آشامیدنی مورد نیاز عابران یا افراد مستقر در بازار را تأمین می‌کند) و براساس اعتقاد جامعه فضایی مقدس تلقی می‌شوند.

 فلسفه آب دادن و آب نوشاندن برخاسته از ظریف‌ترین درون‌مایه فلسفه و بینش اسلامی بوده و یادآور واقعه غم‌انگیز کربلا و تشنگی امام حسین(ع) و فرزندان و صحابه‌ی او می‌باشد که اغلب توسط شیعیان هم‌زمان با روضه‌خوانی سیدالشهدا و به یاد شهدای کربلا به‌وجودآمده و نشانه‌ای از مبارزه با بیداد و ستمگری بود و ازاین‌رو ماندگاری سقاخانه‌ها و نثار آب سرد و گوارا به‌صورت شعاری سیاسی مذهبی غالباً به موقوفاتی خاص وابسته است.

 به اعتقاد برخی، «سقاخانه دکان یا نیم بابی بود که آب گاهی در آن به وجود آورده و جام و پیاله ای در آن نهاده و آب آن در دسترس تشنگان گذاشته می‌شود و از زمره کارهای صواب بشمار می‌آمد» .

 البته در گذشته سقاخانه‌ها به شکل امروز نبوده‌اند و افراد آب را در سطل یا کوزه، مشک یا کشکول ریخته و در معابر به‌صورت رایگان قرار می‌دادند که کم‌کم این ظروف به ظروف بزرگ‌تر و سنگی تبدیل شده و شب‌ها برای روشنایی بر لب سقاخانه‌ها شمع روشن کرده‌اند که کم‌کم این شمع‌ها نیز جنبه تقدس پیدا کرده و شکل نذر یافتند.

 سقاخانه‌ها به اشکال مختلف چون دایره، بیضی و چهارگوش ساخته‌شده و روی آن کتیبه و نقش‌ونگارهای زیبا کنده‌کاری شده‌است و می‌توان گفت از اجزای لاینفک بازارهای اسلامی بوده و در بعضی از نقاط بازارها برای رفع تشنگی عابران به‌وجودآمده است، به‌گونه‌ای که در کتاب «نصف جهان فی تعریف الاصفهان» در تعریف اصفهان آمده‌است:

 از جمله اجزای معمول این شهرها یکی سقاخانه است که در هر محل از میدان و بازار و بازارچه و غیر آن ساخته‌شده است و آن را در بعضی امکنه و جدا به‌نحوی خاص ساخته‌اند و بعضی در بازارها بنا نمودند و به گونه‌ای ساخته‌شده برای آبخور عموم خلق که شخص به هر جای شهر که باشد تشنه نماند، آن‌هایی که جداست «مثل نه سقاخانه میدان نقش جهان » یکی محاذی بازار مسگرها و دیگری قریب محاذی آن و نیز در وسط چهارسوی شیرازی‌ها و دیگری از سر جوی شاه در اول محله لبنان و محاذی در بزرگ مسجد جامع عتیق و… در هر محل آن آب می‌نمایند و اکثر همان محل یخ فروشی نیز هست که به تابستان به خیرات یخ در آن می‌اندازند و غیر آن نیز سنگاب در این شهر متعارف است که بزرگ و کوچک و خوش‌نما … سنگاب مدور و بیضی و مربع نیز کمی هست… در دهلیز و داخل مساجد و مدارس و حمامات گذارد آب در آب می‌نمایند که مردمان صرف نمایند.

 به واسطه استحکام فلسفه وجودی سقاخانه در فرهنگ شیعیان ایرانی هنوز هم در گذرها و راسته بازارها بقایای سقاخانه‌های قدیمی پایدار باقی‌مانده و البته آب سردکن های الکتریکی تا حدودی جایگزین فرم سنتی شده‌اند. (نمونه سقاخانه‌های سنتی در بازار تهران هنوز هم مشاهده می‌شود) .

 فرهنگی و خدماتی

 مدارس

 در کشورهای اسلامی مدرسه از ابنیه مهم مذهبی تلقی می‌شود، به‌گونه‌ای که مدارس صاحب‌نام معمولاً در جوار راسته‌های بازار و یا مساجد اصلی شهر تأسیس می‌شده‌اند.

 می‌توان گفت سابقه مدارس به زمانی قبل‌از اسلام برمی‌گردد، یا به عبارت بهتر با پیدایش خط و به وجود آمدن دیوان‌خانه‌های دولتی و تجاری ضرورت وجود محلی برای تدریس آکادمیکی علوم پیدا شد. لیکن با ظهور اسلام مدرسه از ضرورت‌های اساسی جامعه اسلامی تلقی گردیده و کشورهای اسلامی خصوصاً ایران کانون علم و فرهنگ گردیدند و بالطبع مدارس در کانون توجه قرار گرفته و به‌عنوان مرکزی عمومی و مردمی در مردمی‌ترین بافت شهری یعنی بازارها جای گرفته‌اند و درست به‌همین دلیل پس‌از مساجد و امامزاده‌ها مدارس را می‌توان جزو مهم‌ترین بناهای مذهبی بازارها دانست.

 در بازارهای سنتی ایران در قدیم عموماً مدرسه علوم دینی که محل تدریس علوم الهی و بحث و گفتگو پیرامون مسائل مربوط به آنان می‌باشد وجود داشت. شاگردان این مدرسه را «طلبه» می‌نامیدند، ضمن این‌که محل سکونت بسیاری از این شاگردان در همین مدارس بود. به این مدارس علوم دینی «حوزه علمیه» می‌گویند. طرح آن‌ها شبیه مساجد است با این تفاوت که در اطراف حیاط مرکزی معمولاً حجره‌هایی برای استفاده و استقرار طلاب قرار دارد.

 عناصر فضایی - کارکردی مدارس علمیه عبارت‌اند از: حجره، مَدرَس (محل تدریس) ، کتاب‌خانه، مسجد، اتاق‌های خادم و چراغ‌دار و آبکش و سرویس‌های بهداشتی، برخی از مدارس بزرگ در گذشته حمام نیز داشته‌اند. در یک مدرسه بزرگ یا متوسط برای هر یک از کارکردهای مزبور فضای ویژه با خصوصیات کالبدی مناسب وجود دارد، اما در مدرسه‌های کوچک به نسبت کمتری به این موضوع توجه شده‌است.

 نحوه قرارگیری عناصر فضایی و کارکردی مدارس اغلب به‌این‌ترتیب است که حجره‌ها در چهار جبهه پیرامون حیاط مرکزی قرار گرفته‌اند و شکل حیات به‌صورت مستطیل کشیده یا گاهی نزدیک به مربع است. (به اتاق‌های مدارس دینی حجره می‌گویند که به‌صورت شبانه‌روزی و از طریق موقوفات یا مرجع تقلید اداره می‌شده است) .

 بعضی از مدارس تغییر عملکرد داده و تبدیل به سرا شده‌اند، مثل سرای گنجعلی‌خان که پیرنیا وجود چند اتاق بزرگ شبیه به مدرسه و بنای یک مسجد در مجاورت آن را دلیل مناسبی برای اثبات این امر می‌داند.

 مراکز آموزشی مانند مدرسه‌های مذهبی در مجاورت مسجد جامع معمولاً در میان بازار و یا نزدیکی دروازه‌های شهر قرار گرفته تا عابران در طول مسیر از آن‌ها بهره‌مند گردند، مانند مدارس بازارهای اصفهان و تبریز و یزد.

 در بسیاری موارد می‌توان مجاورت بازار با مدارس را بدلیل ارتباط تنگاتنگ بین بازاریان و علما و روحانیون دانست و حتی در بسیاری از موارد هزینه‌های تأسیس مدارس توسط بازاریان یا افراد خیر و نیکوکار برای ترویج مذهب پرداخت می‌شده که گاهی این عمل به‌صورت وقف صورت می‌گرفته است (البته در مواردی نیز این مدارس توسط حکام و دولتیان ساخته یا وقف شده‌است) . به هر صورت مدارس علمیه در کنار سایر بناهای بازارهای سنتی نتیجه امتزاج و ترکیب مناسب نهاد اقتصادی بازار با نقش‌های اجتماعی و فرهنگی آن است و در واقع یکی از عناصر حیات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی این کالبد اقتصادی بشمار می‌آید.

 از نظر شکل عملکردی مدارس علمیه به دو شکل در جوار بازارها ساخته می‌شدند یا به‌صورت «مسجد مدرسه» که تلفیقی از مسجد با مدرسه بوده‌است یا به‌صورت یک واحد مستقل با عملکرد صرفاً مدرسه.

 حمام‌های عمومی بازار

 در فرهنگ ایرانی شستشوی بدن از اهمیت بسیاری برخوردار بوده و در تعالیم زرتشت پاکی جسم منجر به پاکی روان می‌گردد. ازاین‌رو، عنصر حمام در فرهنگ ایران قبل‌از اسلام نقش مهمی داشته است.

 به عقیده پیرنیا «مردم ایران چه پیش و چه بعد از ظهور اسلام به پاکیزگی اهمیت زیادی می‌دادند اما بعد از ظهور اسلام این موضوع تشدید شده‌است. »

 قبل‌از اسلام در مذهب زرتشت کلمه «پادیاو» به‌معنای غسل یا وضو، پاک کردن و پاکیزه نگه‌داشتن و «پاتیو» به‌معنای محل تمیز کردن بکار برده می‌شده و برخی معتقدند که واژه «پاسیو» نیز تغییرشکل‌یافته همین واژه است.

 واژه «گرمابه» در ایران باستان به‌معنای ساختمانی گرم (آبه = ساختمان مثل گورابه = قبرستان یا مقبره) با ظرفی بزرگ بنام آیزن به‌جای خزینه بوده‌است. که به دلیل تقدس آب در آیین زرتشت آب استفاده‌شده به‌هیچ‌عنوان وارد آب پاکیزه نشده و یا بر روی زمین یا به آسمان پاشیده می‌شده است. با گسترش اسلام در شهرهای ایران گرمابه‌های متعددی احداث شد که اوج حرکت حمام سازی در شهرها را می‌توان دوره عباسیان دانست.

 در برخی از شهرهای قدیمی «در کنار دروازه‌ها، امتداد بازار، حمام‌هایی احداث می‌شد» که بیشتر مورد استفاده‌ی کاروانیان قرار می‌گرفته است. معمولاً در اغلب موارد حمام‌ها در گذرگاه‌های اصلی و عمومی شهر یا راسته‌های بازارها یا مجاورت مساجد (البته با فاصله) و یا در مراکز محلات و میدان‌های محله‌ای یا بازارچه‌ها بنیاد می‌شدند.

 یکی از نمودهای رعایت اصول بهداشتی در بازارها وجود حمام در طول راسته‌های بازار یا در مجاورت آن می‌باشد. معمولاً حمام‌های بازار به‌عنوان حمام‌های عمومی تأمین‌کننده بهداشت بخش مهمی از محلات اطراف بازار مطرح بوده‌اند.

 البته این نکته را باید در نظر داشت که  حمام‌ها یکی از عناصر چند عملکردی در شهرها و خصوصاً بازارها بودند بدین‌معنا که حمام‌های مهم که غالباً در بازارها قرار داشته‌اند علاوه‌بر بهداشت عملکرد تفریحی و اجتماعی نیز داشته‌اند.

 در خیلی از مواقع حمام‌ها در نزدیکی مساجد جامع ساخته می‌شدند مانند حمام معین‌الدین معلم کنار مسجد جامع یزد یا حمام امامزاده صالح و تکه پایینی در تجریش. البته نحوه ساخت حمام‌ها به‌گونه‌ای بود که کف حمام ها از کف بازار و معبر اصلی پایین‌تر بوده و بین مسجد و حمام نیز فاصله به‌صورت حایل قرار داشته است و حتی در مواردی سطح کف حمام‌ها پایین‌تر از سطح زمین بود (مثل حمام‌های تجریش) و به‌همین دلیل غالباً ورودی‌های حمام‌های قدیم چند پله پایین‌تر از سطح معبر قرار داشته است. در مورد علت پایین بودن سطح حمام‌ها دلایل زیادی وجود دارد، از جمله سوار بودن آب قنوات و چشمه‌ها برحمام، مقاومت در برابر زلزله و عدم جریان آب فاضلاب در سطح معبر. معمولاً کف معبر بازارها بلندتر از سایر قسمت‌های شهر بوده و این عامل خود باعث می‌شود که شیب همواره به‌طرف خارج از بازار بود و آب‌ها در سطح بازار راکد نماند.

 بدین ترتیب می‌توان گفت در شکل‌گیری حمام‌ها عناصری چون رطوبت، دما، مسیر دسترسی و قرارگیری در بافت شهری، آب‌های روان و ایجاد راه‌های خروجی فاضلاب‌ها نقش مهمی ایفا می‌کردند. معمولاً حمام‌ها در مکانی طراحی می‌شدند که در کنار منبع تأمین‌کننده آب قرار داشته و از نظر مالکیت یا توسط افراد خیر ساخته‌شده و وقف می‌شدند یا توسط جمعی از مردم محلات و البته بعضی از حمام‌ها نیز توسط اشخاص یا اعضای حکومتی ساخته می‌شد.

 معمولاً حمام‌های عمومی قدیمی در داخل خود از راهروها و دهلیزهای پیچ‌درپیچی برخوردار بودند که به اجزای ذیل محدود می‌شده است:

الف. اولین حمام‌های عمومی قدیمی دارای مکانی بنام «بینه» یا رختکن بود که غالباً چهار یا هشت ضلعی ساخته می‌شده و اطراف آن سکویی برای نشستن و رختکن تعبیه می‌شده که به «سر بینه» معروف بوده و در میانه این فضا حوض قرار داشته و در واقع بخش ورودی به حمام ازاین قسمت شروع می‌شده که در واقع اولین جایی بود که افراد از آن‌جا وارد حمام می‌شدند و پس‌از اتمام استحمام از آن‌جا خارج می‌شدند.

 امروزه با تغییر کاربری‌هایی که در حمام‌های قدیمی به دلایل بهداشتی اتفاق افتاده یکی از مهم‌ترین کاربردهای این بناهای سنتی تبدیل آن‌ها به موزه‌های مردم‌شناسی همچون حمام گنجعلی‌خان کرمان یا استفاده از آن‌ها به عنوان چای‌خانه یا رستوران سنتی می‌باشد که البته معمولاً قسمت بینه و سربینه حمام‌ها به ‌دلیل تزیینات و معماری زیبا بهترین مکان برای چنین فضاهایی هستند. خزینه حمام‌ها را نیز می‌توان با کمی تغییر و تبدیل به استخرهای آب گرم و فضاهای تفریحی چون سونا کرد، که معمولاً در فضاهای سنتی به شکل ابتدایی وجود داشته است.

 ب. «گرمخانه» که محل یک یا چند خزانه آب گرم و سرد بود که به اشکال هندسی مستطیل مربع، یا هشت‌ضلعی بوده و درواقع قسمت گرم و مرطوب حمام بوده‌است.

 ج. حد فاصل بین بینه و گرم‌خانه فضایی موسوم به «میان‌در» بود که به‌طور معمول سرویس‌های بهداشتی و آب‌ریزگاه در آن قرار داشته است.

 د. در وسط گرم‌خانه فضایی به‌صورت حوض وجود داشته که به «خزینه» معروف بوده، که طی سال‌های اخیر در اکثر حمام‌ها یا کلا مسدود یا پر شده‌است، در کف این حوض ( وسط یا گوشه آن) دیگی بزرگ بنام «پاتیل» بوده که زیر آن کوره حمام قرار داشته و آن را کاملاً گرم می‌کرده است (استخر سنتی آب گرم) .

 از نظر مصالح حمام‌ها اغلب از مصالح بادوام ساخته می‌شدند و بام اکثر حمام های بزرگ و مهم به‌صورت طاق یا گنبد بوده‌است که معمولاً نورگیری های سقفی با پنجره‌های زیر طاق داشته‌اند که تنظیم درجه حرارت فضای حمام توسط این روزنه ها که با شیشه‌های رنگی پوشیده شده بودند، انجام می‌شده است.

 حمام‌های عمومی در گذشته به دو صورت بوده‌اند: یا به‌صورت دو حمام جداگانه یکی مخصوص مردان و دیگری مخصوص زنان که خزینه آن‌ها به‌هم چسبیده بود و از یک منبع گرم می‌شده که اصطلاحاً به آن‌ها «حمام دوقلو» می‌گفتند. البته راه این نوع حمام‌ها از دو کوچه متفاوت بوده‌است.

 نوع دوم حمام‌هایی که مجزا بوده که در بعضی مواقع از یک حمام در ساعات مختلف روز برای زنان و مردان استفاده می‌شده، یعنی «حمام‌های نوبتی» بوده اند. البته اکثر حمام‌های درون بازار مخصوص آقایان بود که نسبت‌ به سایر حمام‌ها از اعتبار بیشتری برخوردار بوده‌اند، که از آن جمله حمام شاه و حمام نیم آورد در بازار اصفهان را می‌توان مثال زد.

 حمام‌ها در محلات یا در بازار معمولاً نقش مکان گفت‌وگو و مرکز تبادل افکار و بحث اجتماعی و سیاسی و اقتصادی را نیز ایفا می‌کردند و حتی محل ارائه خدماتی چون سلمانی و… بوده‌اند.

 زورخانه (ورزشگاه سنتی) در بازار سنتی

 ورزش باستانی در زورخانه عمدتاً برای ایجاد و تقویت روحیه پهلوانی و حفظ هم‌بستگی‌های محله‌ای و به‌کارگیری آن در مناسبات موجود در بین بازاریان نقش مؤثری را ایفا نموده و سمبل مردانگی و رشد فتوت و افتادگی در میان اقشار جامعه خصوصاً بازاریان بوده‌است. به‌همین دلیل معمولاً در بازارهای شهر یا بازارهای محله‌ای زورخانه محل تجمع اصناف و پیشه‌وران شهری بوده و هنوز هم هست.

 زورخانه‌ها مانند دیگر اماکن عمومی از روی حساب و قاعده مخصوص به خود ساخته می‌شد.

 ساختمان زورخانه شامل سقفی گنبدی‌شکل بود که گود ورزش در زیر آن در سطحی پایین‌تر و فضاهای جانبی در اطراف آن برای رختکن و محل تماشاچیان، آبدارخانه و… با چهار ستون سنگی یا آجری بنا نهاده می‌شد. و معمولاً کف گود زورخانه‌ها با خاک نرم آب زده آماده می‌شد و اغلب در ورودی زورخانه از یک ذرع - معادل 104 سانتیمتر- تجاوز نمی‌کرده و فلسفه آن نیز سر خم کردن و ایجاد تواضع و فروتنی در میان ورزشکاران بود.

 در کنار در ورودی جایگاهی مرتفع و مسلط بر گود، که با چوب طاق‌نمایی هلالی‌شکل بر روی آن بسته بودند، به‌منظور قرارگیری مرشد ساخته می‌شد.

 نکته قابل‌توجه در زورخانه‌های سنتی عدم توجه به مقام مادی پول و ثروت بود و معیار تقدم و تأخر در ورود به گود زورخانه مردانگی، پاکی و طهارت، شرافت، تقوا، زحمت، ریاضت و پیش‌کسوتی بوده‌است. به‌گونه‌ای که در فرهنگ ایرانی زورخانه دارای تقدسی خاص بوده و آن را در زمره اماکن مقدس می‌دانند و افراد بی‌وضو اذن ورود به آن را نداشته‌اند و از جمله مهم‌ترین آداب ورود به گود سجده کردن و بوسیدن کف گود بوده‌است.

 در چنین فضایی رعایت حلال و حرام، پرهیز از حرام خواری و اعمال ناپسند و شبهه‌ناک به افراد آموخته می‌شده و در حقیقت وجود این فضای روحانی برای تضمین توجه بیشتر به پروردگار و افزایش تعهدات اخلاقی در میان اقشار جامعه خصوصاً بازاریان نقش بسزایی داشته است و نشانه عملی توجه فرهنگ ایرانی اسلامی به تربیت روحی و روانی افراد جامعه بود است.

 در گذشته، زورخانه وظیفه‌ی دستگیری از مستمندان، ورشکستگان، بیماران، درماندگان و… را نیز به‌عهده داشته‌است. به‌طوری‌که به‌عنوان یک مرکز گردآوری کمک و امدادرسانی و دستگیری از افراد آسیب‌دیده نقش بسزایی را ایفا می‌کرده‌است. سمبل این حرکت سنت «گل‌ریزان» زورخانه بوده‌است (در واقع، زورخانه به نوعی عملکرد کمک‌رسانی برمبنای تعاون را در میان اقشار بازاری ترویج می‌داده) . بدین ترتیب زورخانه به‌عنوان یک سازمان تعاونی تأمین اجتماعی سنتی نیز در بازار عملکرد داشته است.

 مؤسسات اعتباری بازار

 مؤسسات اعتباری در بازارهای سنتی به‌صورت صندوق‌های قرض‌الحسنه و مؤسسات خیریه و دارالایتام بود که متأثر از این آیه شریفه می‌باشد که

 وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا 

 «و نماز به پا دارید و زکات مالتان را به فقرا بدهید و به خدا قرض نیکو دهید (برای خدا به محتاجان احسان کنید و قرض‌الحسنه بدهید. » سوره مزمل آیه 20

 و در جایی دیگر آمده :

إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعِفْهُ لَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ

«اگر به خدا (بندگان محتاج خدا) قرض نیکو (یعنی قرض‌الحسنه یا صدقه) دهید خدا بر شما چندین برابر گرداند و هم از گناهان شما درگذرد.» سوره تغابن آیه 17

 و در جایی دیگر آمده:

مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ

« آن کیست که به خدا قرض نیکو دهد قرض‌الحسنه و صدقه و احسان به فقیران کند تا خدا چندین برابر گرداند و پاداشی با لطف و کرامت او را عطا فرماید. » سوره حدید آیه 11

 بدین ترتیب، پرورش حس انفاق، تعاون و کمک به هم‌نوع در زمان گرفتاری‌ها و حتی تأمین سرمایه برای بازرگانی که ورشکسته می‌شود در تعالیم اسلامی به‌نحوی بارز و مشهود است و بر مبنای بینش اسلامی کسی که به‌نحوی از انحا به دیگران مدد رساند مشمول ثواب الهی گردیده و ذخیره‌ای برای آخرت خویش اندوخته است. درنتیجه، تأسیس مراکز اعطای قرض‌الحسنه یا بانک‌های استقراضی بدون دریافت بهره متأثر از این بینش و بازتاب آن است. در درون بافت بازار سنتی این‌گونه مراکز قرض‌الحسنه به‌عنوان یک اهرم مهم کمک‌رسانی اسلامی در جبران کمبودهای موجود نقش فعالی را ایفا نموده و بر مبنای تعاون میان اقشار بازاری شکل‌گرفته است. این‌چنین سازمان‌هایی به وحدت و هم‌بستگی اجتماعی اقشار فعال افزوده و به ضرورت امداد به گروه‌های آسیب‌دیده می‌پردازند که در حقیقت سازمانی برخاسته از جهان‌بینی و ایدئولوژی اسلامی هستند که در نهادهای اقتصادی جای گرفته و جزئی از نظام اقتصادی بازارهای سنتی اسلامی شده‌اند.

 چایخانه‌ها و غذاخوری ها

 چایخانه‌ها و قهوه‌خانه‌ها و مراکز خدماتی دیگری که به عرضه مواد غذایی می‌پردازند، در سطح بازارهای سنتی برای رفع خستگی و خوردن و آشامیدن خریداران و فروشندگان اختصاص یافته است که البته توزیع فضایی این‌گونه عناصر تابع اصولی خاص بود و معمولاً در نزدیکی اماکن متبرکه یا ورودی‌های بازارها می‌توان نمونه‌های آن‌ها را بیشتر مشاهده نمود. به‌صورت پراکنده نیز در سطح بازارها می‌توان آن‌ها را مشاهده کرد.

 در کنار این مکان‌ها می‌توان سایر مغازه‌های خدماتی چون قصابی، نانوایی … را نیز در سطح بازارها مشاهده نمود.

 شایان توجه است که اغلب توزیع این‌گونه اماکن ارائه‌دهنده خدمات در سطح بازارها تابع الگوی خاص نبود و شاید بتوان گفت تابعیت از الگوی راسته‌های بازار در این‌گونه اماکن دیده نمی‌شود. هر چند در مکان‌هایی مثل نزدیک امامزاده‌ها یا معابر فرعی متصل به بازار ممکن است تعدادی از این اماکن در کنار هم دیده شوند، ولی قانونی کلی برای استقرار آن‌ها وجود ندارد.

 عناصر ارتباطی و حفاظتی

 گذر

 در قدیم به بازارچه‌هایی که فاقد سقف بودند گذر گفته می‌شد. گذرها همان کوچه‌ها و راه‌های عبوری مابین بازارچه‌ها بوده‌اند و همچون بازارچه‌ها شامل تعدادی مغازه برای رفع نیازهای مردم آن نواحی می‌شدند، ولی حوزه فعالیت آن‌ها بسیار محدودتر از بازارچه‌ها در بازار بود.

 از مهم‌ترین گذرهای بازار تهران می‌توان گذر مستوفی‌الممالک و گذر قلی را نام برد که هر دو در حد فاصل (درخونگاه) خانقاه در خیابان بوذر جمهری غربی سابق (۱۵ خرداد) و پاچنار سابق ( خیام) قرار داشتند. از دیگر گذرهای مهم، گذر لوطی صالح و خر کچی‌ها بوده که یکی در بازار تهران و دیگری در خیابان مولوی واقع است. البته گذرهای دیگر چون سید ولی، سید اسماعیل، هفت‌تن، چهل‌تن، وزیر دفتر، شیخ هادی، قوام‌الدوله و معیر نیز از گذرهای معروف تهران هستند.

 میدان

 در داخل و گاهی در حاشیه و کنار بعضی از بازارها فضاهای بازی بنام «میدان» دیده می‌شود که در آن‌ها بازارهای روز یا ادواری برپا می‌شود. این میدان‌ها جزء جدایی‌ناپذیر و ضروری بازار به‌معنای متداول آن نیستند (به‌جز چند استثنا مهم مانند کرمان، یزد، نطنز و میدان نقش‌جهان اصفهان که با بازار اصلی وحدت و پیوستگی تمام‌عیار دارند) ، ولی در ایران همواره فضایی بنام میدان در کنار بازار موسوم بوده‌است. خیلی از این میدان‌ها به‌مرور زمان و با توسعه بازارها و نیاز بازاریان به زمین جای خود را به تأسیسات بازار داده‌اند، مثل سبزه‌میدان تهران. میدان‌ها معمولاً فضاهای باز وسیعی هستند که دارای محدوده‌ای محصور یا کمابیش معین هستند و در کنار راه‌ها یا در محل تقاطع معابر قرار می‌گیرند و دارای کارکردی ارتباطی، اجتماعی، تجاری و… یا ترکیبی از دو یا چند کارکرد می‌باشند. غالباً فضاهای تجاری یا بازار در پیرامون یا مجاور میدان قرار دارند. میدان شهر ری گوگل تجریش، سبزه‌میدان تهران، سبزه‌میدان اصفهان (میدان کهنه) و بسیاری دیگر از سبزه میدان ها در شهرهای دیگر نمونه‌ای از این‌گونه میدان‌ها هستند. گاهی حوزه کارکردی میدان‌ها بیشتر به یک ناحیه از شهر اختصاص داشته و ماهیت فعالیت و فضاهای واقع در آن‌ها نیز پاسخ‌گوی نیازهای چنین حوزه‌هایی بوده و در حقیقت این میدان‌های ناحیه‌ای نیازهای حوزه کمابیش معینی را تأمین کرده و حوزه کارکردی آن‌ها محدود به یک محله بوده که به‌علت ابعاد کوچک این نوع میدان‌ها آن‌ها را «میدانچه» می‌نامند.

 بیشتر میدان‌های شهری توسط فضاها، عناصر و احجامی که در پیرامونشان قرار داشته‌اند محصور می‌شده‌اند. البته حد محصور بودن و تناسبات فضایی آن‌ها با یکدیگر فرق داشته به‌طوری‌که میدان‌های عمومی معمولاً بسیار وسیع و دارای مقیاس اجتماعی و متناسب با تجمع افراد زیاد بودند و میدان‌های ناحیه‌ای و محلی کوچک‌تر با میدانچه و فضای محصورتر همراه بوده‌است. میدانچه‌های محله‌ها گاهی موسوم به حسینیه یا تکیه می‌باشند که در هنگام برگزاری مراسم عزاداری و تعزیه در ماه مبارک رمضان و ماه محرم مورد استفاده قرار می‌گیرند (مثل تکیه‌های بالا و پایین تجریش) . بدین ترتیب میدان‌های داخل یا در کنار بازارها گهگاه کاربرد مذهبی-سیاسی و حتی نمایشی داشته‌اند. این نوع میدان‌ها در شرایط عادی به‌عنوان محلی مناسب برای دست‌فروشان کاربرد دارند.

 میدان‌ها و میدانچه‌ها اغلب فاقد سقف هستند، البته برخی از میدانچه‌ها را که در امتداد مسیر بازار یا راه‌های پرتردد قرار داشته‌اند (مانند تکیه بالا تجریش یا تکیه پهنه سمنان ) ، سرپوشیده می‌ساختند که دراین‌صورت فضای باز وسط آن‌ها محل استقرار فروشندگان سیّار و خرده‌فروشان می‌گردید و چنانچه حجره‌هایی پیرامون آن‌ها وجود داشت به فضای تجاری تبدیل می‌شدند.

 در و دروازه‌های بازار

 در گذشته غالباً هر بازار دارای دروازه ورودی بود که شب‌ها بسته می‌شد. زیرا در آن زمان حجره‌ها توسط پارچه یا تخته بسته می‌شدند. لذا برای حفظ امنیت هنگام غروب در بازارها را می‌بستند. بعضی از بخش‌های بازار که اهمیت تجاری زیادی دارند هنوز هم دارای در ورودی هستند. ازجمله این‌گونه بازارها می‌توان قیصریه ها را نام برد که زیباترین نمونه آن‌ها قیصریه اصفهان است که سردر جالب آن به میدان بزرگ و درست روبه‌روی مسجد جامع باز می‌شود و پوششی از کاشی معرق بسیار گیرا دارد.

 حتی در شهرهایی چون ری و قزوین خانه‌ها نیز همچون کاروان‌سراها دارای یک دالان ورودی بودند.

 برای پوشش دهانه‌های بزرگ مانند چهار سوق‌ها و تیمچه‌ها از گنبد ها و کاربندها استفاده می‌کردند.

 دهانه‌های بزرگ را به کمک تویزه های متقاطع می‌پوشاندند، لذا هم از نظر زیبایی موفق می‌شدند حجم‌ها و شکل‌های بدیع و ظریفی بسازند و هم می‌توانستند به استحکام این بناها بیفزایند.

 به‌طورکلی می‌توان دروازه‌ها را به دو دسته تقسیم کرد:

 الف. دروازه‌های بیرونی

ب. دروازه های درونی

 دروازه‌های بازارها جزو دروازه‌های درونی هستند. در بعضی از شهرها حتی در میان محلات نیز در و دروازه دیده می‌شود که مبین اختلافات محلی یا عدم امنیت محله‌ها بوده‌است.

 هم‌اکنون نیز در بازار اصلی و سنتی شهرهایی چون اصفهان، شیراز، تهران و شهرهایی که سابقه تاریخی دارند در بعضی از راسته‌ها و دالان‌ها در و دروازه دیده می‌شود.

 نکته قابل ذکر در این است که در کنار هیچکدام از درها یا دروازه‌ها فضاهای اجتماعی شکل نمی‌گرفتند، زیرا غالباً این درها جنبه امنیتی و حفاظتی داشته و محل مناسبی برای دیگر فعالیت‌های شهری نبودند. امروزه سردر ورودی بازارها به میادین یا خیابان‌های عریض متصل می‌گردد. ازاین‌رو تاحدودی توانسته‌اند نقش اجتماعی و تجاری را نیز به خود بگیرند.

منبع: کتاب ریخت شناسی بازار، دکتر آزیتا رجبی