در دوران معاصر و همزمان با تحولات صورتگرفته در نظام فرهنگی جامعه خانواده بهعنوان نهادی که بین فرد و جامعه وساطت میکند از دو طرف تحت فشار قرار گرفته است : ازیکطرف هر یک از اعضای خانواده بهدنبال کسب آزادی بیشتر برای خود بوده و تلاش کرده شکل روابط موجود در خانواده را به نفع خود تغییر دهد. عرصهی خصوصی که بهعنوان قلمرو خانواده ایجاد شد تا اعضای آن را در مقابل دنیای غیرشخصی شهر محافظت کند، اکنون بهعلت وجود تنشهای درونی و بیرونی در شرف از هم پاشیدن قرار دارد.
یکی از مهمترین حقوقها حق محرمیت و خلوت است که هر فردی آرزو دارد حیطهای خصوصی از آن خود داشته باشد. فرایند رشد حریم خصوصی و فردگرایی که با قالب «خردگرایی ابزاری» همراه بود منجر به تحول شدیدی در روابط اجتماعی و فضایی درون خانه شده است. طرح کلی واحد مسکونی نیز به تناسب از خانه ویلایی به آپارتمان و خانههای ردیفی به خانههای نیمه مجزا و کاملاً مجزا از هم تغییر کرده که نشان میدهد شکلهای سنتی معاشرت، تضعیف و در نتیجه وابستگی خانوارها به یکدیگر منتفی شده و درعوض آزادی فردی گسترش یافته است.
در این مقاله، بهطورکلی بر مفهوم محرمیت، حریم شخصی و تعاملات اجتماعی در خانههای دوران معاصر از معماری ایرانی متمرکز هستیم و در همین راستا بر تعریف محرومیت، جداسازی عملکردی در طراحی فضایی، اجزاء معمارانهی فضاهای خانه های معاصر ایران پرداخته و با الگوبرداری از اصول منظم خانههای سنتی ایرانی نکاتی چند در جهت بهبود وضعیت معماری اجتماعی در خانههای معاصر بیان میشود.
شکل خانواده و عرصه خصوصی مرتبط با آن در دوران معاصر، نشان میدهد آرزویی که بشر برای ایجاد پناهگاهی امن که شکلی خاص از نهاد اجتماعی است، دارد نمیتواند بدون چالش باقی بماند. نظم، سلسلهمراتب و فاصلههایی که در خانوادههای سنتی بزرگ وجود داشت با کاهش تعداد اعضای خانوار و تبدیل و تحول در نوع روابط بین آنها تحت فشار قرار دارد. فرآیند تحولات اجتماعی و کالبدی در خانه دوران معاصر تلاشی بودهاست برای جدا شدن از خانوادههای بزرگ (که در فضاهای مشترک زندگی میکردند) و رو آوردن به خانوادههای کوچکتر که در واحدهای مسکونی کوچکتر و مجزا از هم زندگی میکنند.
نگرش کمی به مسکن با توجه به رفع کمبود آن ازیکطرف، دیدگاه سوداگرایانه به مسکن از طرف دیگر، منجر به نادیده گرفتن بسیاری از نیازهای اساسی انسان و کیفیتهای معماری شدهاست. درحالیکه خانه در معنای محتوایی خود با مفاهیمی مانند آسایش، آرامش، امنیت روح و روان و محلی که این نیازها را تحقق میبخشد شناخته میشود، امروزه بسیاری از خانهها فاقد ارزشهای معمارانه و ویژگیهای لازم برای برآوردن نیازهای انسان هستند.
توسعه معماری معاصر در ایران، بهصورت بازتاب تحولات معمارانه ای که خود منبعث از واقعیتهای اجتماعی و فرهنگی متفاوتی بودند، باعث گردید پیوستگی محکم و منطقی بین معماری و وقایع اجتماعی و فرهنگی به وجود نیاید. ضعف سیستم ارتباطی پدیدههای فوق از طرف دیگر متأثر از فقر اتفاقات معماری و فرهنگی و دامنه محدود تأثیرگذاری آنها بر یکدیگر و بر زندگی اجتماعی است. بهطور خلاصه معیار بسیار مهم تحولات فرهنگی و اجتماعی نمیتواند نقش مهم و مستقیمی در تاریخنگاری معماری معاصر ایران داشته باشد.
هنوز با وجود اینکه معماری ایرانی از معماری سنتی خود فاصله گرفته است؛ اما خصوصیات خانههای سنتی بیشتر پسندیده میشود. گرچه افراد در خانههای سنتی زندگی نمیکنند و تلاش میکنند تا خود را با معماری مدرن وفق دهند اما در اذهان خود، همچنان یک خانهی مطلوب، خانه سنتی است. آرامش، امنیت، محرمیت و خلوت ازجمله اصولی هستند که در خانههای سنتی رعایت میشود.
شاید بتوان گفت که خانههای امروزی بیشتر از آنکه مکانی باشند برای خلوت، آسایش، آرامش و رجوع به خانواده بیشتر به خوابگاه تبدیل شدهاست. افراد در بیشتر ساعات روز، بیرون از خانه به سر میبرند و تمامی فعالیتها و حتی مهمانیها بهدور هم جمع شدن را به بیرون از خانه ارجاع میدهند و ساعات پایانی روز، به خانه میآیند. خانه باید برای ساکنین خود، خلوت و آرامش را به ارمغان بیاورد. اهل خانه باید از دیده شدن و شنیده شدن در امان باشند؛ امری که در آپارتمانهای امروزی بهندرت رخ میدهد. خلوت و محرمیت در معماری امروزی ایرانی جایگاهی کمرنگ دارد.
معماری قدیم، آرامش و امنیت را برای ساکنین خود به ارمغان میآورد. افراد از بودن در خانه لذت میبردند. درحالیکه امروزه، لذت و خوشگذرانی باید در بیرون از خانه شکل بگیرد خانه دیگر مکانی نیست که بتواند خلوت و آرامش را برای ساکنین خود فراهم آورد و افراد مهمانیهای خود را در رستوران و هتل برگزار میکنند و برای آرامش خود و اینکه بتوانند دقایقی را خلوت کنند، به پارکهای شهر میروند. خانه که قبلاً کارکردهای فراوان داشت و فضاهای زیادی در آن طراحی میشد، اکنون هم فضاهای خانه و هم کارکردهای آن بهشدت تقلیل یافته است و این امر در روحیه ساکنان بسیار تأثیرگذار است.
خانه اگر آینهی زندگی است پس خانهی مطلوب آن است که انسان را در گزینش و اتخاذ شیوه زندگی و راهی که وی را به تکامل میرساند همراهی کند. اگر شیوه زیستن را تجلی فرهنگ بدانیم، میتوان گفت که میسر ساختن آن از طریق معماری، بواسطه احترام گذاشتن، چه در ظاهر و چه در عملکرد، به رفتارها و آداب و رسومی است که فرهنگی را جاری و زنده میدارد.
شکی نیست که با تبدیل جامعه سنتی به مدرن، تغییرات عمدهای در سبک زندگی حاصل شده که به تبع آن، معماری امروز در چارچوب اصول ایرانی و اسلامی بایستی بتواند پاسخگوی آن باشد. برای مثال، امروزه حضور زنان در عرصههای اجتماعی پررنگ شده درحالیکه فضاهای متناسب با این افزایش حضور، برای آنها طراحی نشده و زنان بهطور مکرر در بهرهبرداری از فضاها و اماکن، محدودیتها و ناسازگاریها را تجربه مینماید. ازاینرو معماری معاصر در جهت پاسخگویی به نیازهای اجتماعی افراد باید راهکارهای مفیدی را ارائه دهد.
بههرحال خانوادهای ایرانی اگرچه ظاهر زندگیاش از گذشته خویش متفاوت گشته هنوز بسیاری از خصوصیات خانههای گذشته را دوست میدارد و در حسرت آنست؛ اگرچه خود میداند که نمیتواند و نمیخواهد که در چنان خانههایی زندگی کند این تمایل و دوست داشتن به آن سبب است که وی در تغییری که تجدد در زندگی او ایجاد نموده مقاومت نموده و سعی داشته تا خصوصیات زندگی خود را حفظ کند. خانههای امروز اگر بههمین میزان تمایل نیز پاسخگو باشند و به فرهنگ و آدابی که طی این سالها هنوز ریشه داده و جوانه میزند احترام بگذارند، به سوی خانه مطلوب پیش میروند.
انسان برای رسیدن به آرامش نیازمند خلوت است. بدین ترتیب خانه باید حریمی داشته باشد که ساکنش را از دیده و شنیده شدن ناخواسته باز دارد و نیز تصاویر و اصواتی را که ساکنش در خلوت خود با خود و خانوادهاش نمیپسندد از او دور دارد؛ اما این خلوت نه آنچنان باشد که وی خود را تنها و جدا از جامعه پندارد. خانه باید بهگونهای باشد که فرد در آن اختیار خلوت کردن با خود و خدای خود را داشته باشد، و درعینحال از وجود خانواده در کنار خود و همسایه در مجاورتش دلگرم باشد. این خلوت به انسان کمک میکند تا پساز گذر از هیاهوی محیط آشفتهی بیرون، خود را بازیابد و موقعیت خود را در هستی بازشناسد.
معماری خانههای امروز تلاش کمی برای ایجاد این خلوت مینماید. ما امروز درون خود خانه نیز از تصور نگاههایی که بهآسانی از خانههای روبهرو به عمق خانههایمان نفوذ میکند، در امان نیستیم و مجبوریم همان تنها روزنهای را که میتواند منظرگاه قابی از آسمان باشد، بپوشانیم. امروزه در خانههای خود بهخاطر نازکی دیوارها و نبودن حد فاصلی میان حریم خانهها دائم باید بشنویم و به روی خود نیاوریم، از حرفهای خصوصی گرفته تا خندهها و فریادها.
همچنین با رشد فردگرایی در ایران دیگر مفهوم حریم خصوصی تغییر کرده و افراد خانواده در درون خانه هرکدام اتاق مخصوص به خود دارند. نمادها و نشانههای درون خانه نیز دیگر کمتر بیانگر روح فرهنگ سنتی است. اکنون در بسیاری مواقع آن تناسب تاریخی و سنتی بین فرهنگ و خانه از میان رفته است. این امور بهمعنای قطع ارتباط بین فرهنگ و مسکن نیست بلکه این نسبت از نوع و گونهی دیگری است همانطورکه فرهنگ معاصر خود از جنس و گونهای دیگر است.
امروز ما بهعلت عدم محرمیت کمترین بهره را از فضاهای باز و نیم بازداریم و بسیاری از مواقع شاهد آن هستیم که همین حداقل موجود هم بهعلت شریک شدن با همسایگانی که خود غریبه هستند و نیز اِشراف خانههای دیگر، قابلیت استفادههایی که حیاط خانههای قدیم داشته است را ندارد. در خود خانه نیز، تنگی فضا در بسیاری از موارد باعث تلفیق فضاهای خصوصی و عمومی شده و مشکلاتی را در هنگام ورود میهمان به خانه ایجاد مینماید. تا حدی که میهمانپذیری که یکی از خصلتهای اصیل خانوادههای ایرانی است نیز به دلیل همین مشکلات کمرنگ شدهاست. دراینمیان، بیشترین مشکلات عدم رعایت حریم در خانهها البته در مورد بانوان است که خانه برایشان عرصهی کار و زندگی است و بیشترین نیاز را به داشتن آزادی عمل در حین پوشیدگی از انظار نامحرمان دارند.
مسئله محرمیت در معماری سنتی ایران با رعایت سلسلهمراتب فضایی به زیبایی هرچه تمامتر در بناها در نظر گرفته شدهاست ولی امروزه این امر نادیده انگاشته میشود. در حقیقت میتوان چنین بیان داشت که نقش علوم رفتاری در طراحی محیط نادیده گرفته شدهاست. برای توضیح بهتر مطلب، گریزی به کتاب آفرینش نظریهی معماری با تکیه بر علوم رفتاری جان لنگ میزنیم. جان لنگ در این کتاب ضمن تدوین تعریف جامعتری از عملکرد گرایی از مدل نیازهای انسان آبراهام مازلو بهره برده است. با قبول سلسلهمراتب نیازهای انسانی تعریفشده توسط مازلو که شامل نیازهای اولیه فیزیولوژیک تا نیازهای متعالیتر همچون عزتنفس، احترام، تعلق و نیاز به زیبایی و… است، رویکرد جدیدی به عملکرد گرایی پیشنهاد کردهاست.
این رویکرد طراحی آگاهانه محیط کالبدی را پاسخ مناسب به تنوع نیازهای انسانی دانسته و آن را مکمل اندیشههای خردگرا در معماری مدرن میداند. خلوت استقلال فردی را تأمین میکند و هیجانات را تخفیف میدهد و به خود ارزیابی کمک کرده و ارتباطات را تا حدی محدود و از آن محافظت میکند بنابراین خلوت از جهت رابطه بین فرد و گروه و مابقی جامعه قابل اهمیت است (دیوار، پرده، نشانهگذاری نمادین و واقعی برای تعیین قلمرو مکانی، همگی روشهایی برای تأمین خلوت هستند) یکی از دلایل نارضایتی مردم از محیط ساختهشده در دوران معاصر عدم تعیین سطح مطلوب از خلوت است. در این خانهها، خلوت بیشاز اندازه، منجر به انزوای اجتماعی افراد شده و آنها را از برخوردهای اجتماعی با هم چه در سطح خانواده و چه در سطح جامعه دور کردهاست.
همانگونه که مطرح شد طراحی خانههای سنتی در شهرهای اسلامی بهگونهای صورت میگرفته است که موضوع محرمیت در دو بعد عرصه عمومی و عرصه خصوصی رعایت شود و ازآنرو که همواره در دین مبین اسلام به مهمان دوستی و ارتباط داشتن با اعضای جامعه، دوستان و آشنایان سفارش تأکید شدهاست وجود فضایی برای پذیرش و پذیرایی از مهمان در محرمیت عمومی خانه مسلمانان، به شکلی که هر گونه دسترسی سمعی و بصری میان فضای مهمانخانه و اتاقهای خصوصی خانواده مانند اتاقخواب در خانه اسلامی مجاز نیست و طراحی خانه باید بهگونهای باشد که محرمیت میان عرصه عمومی و عرصهی خصوصی خانه بهطور کامل حفظ گردد. درحالیکه این مسئله در خانههای دوران معاصر به دلایل مختلفی از قبیل کم بودن ضخامت دیوارها و سقفها، ارتباط و توالی نامناسب فضاهای داخلی خانه و وجود اِشراف ساختمانها برهم در ساختمان اجرا نشده و حریم بَصری و صُوتی خانه را رعایت نمیشود.
در قرن اخیر و در اثر گسترش ارتباطات و سایر عوامل، شیوه معیشت و زیست در کشور، در بسیاری از موارد تغییر یافت. این موارد برخی اکتسابی از فرهنگ غربی و برخی بنابر زمان و تغییر شرایط بودهاست و قابلتوجه است که در حال حاضر شیوه زیست حالتی بینابین شیوه سنتی و شیوه زیست غربی را دارد که این مسئله تأثیر بسیار زیادی بر شیوه ساخت خانههای معاصر داشته است. از جمله مواردی که با تأثیرگذاری بر فرهنگ جامعه موجب تغییر ساختار خانههای معاصر ایرانی شدهاند عبارتاند از:
تعداد اعضای خانوار: با توجه به تغییر شیوهی زیست در خانوادهها، تعداد اعضای خانوار نیز رو به کاهش است، زیرا در جوامع شهری و جوامع روستایی که در حال استفاده از محصولات صنعتی هستند دیگر داشتن فرزند زیاد نهتنها موجب قدرت خانوادهها محسوب نمیشود بلکه در جوامع شهری با توجه به هزینهها و ابعاد مسکن مشکلزا نیز میباشد.
وسایل خانه: تغییر بسیاری از لوازم منزل از جمله مواردی است که در خانههای امروزی دیده میشود، این مسئله بدلیل تغییر تکنولوژی باعث تغییر در فضاهای مورد نیاز در خانهها میشود. یکی از مهمترین این مظاهر ورود اتومبیل شخصی، مبلمان، وسایل پیشرفته الکترونیکی و… را شامل میشود.
تخصصی شدن فعالیتها: تخصصی شدن فعالیتها یکی از مسائلی است که در جوامع کنونی بهوجودآمده و در حال تقویت است و بسیاری از فعالیتها را به بیرون از محیط خانه، کشانده است که در نهایت منجر به حذف برخی از فضاها از واحد مسکونی شدهاست.
مالکیتها و مسئولیتهای مشترک: با به وجود آمدن آپارتمانها و گسترش سریع آنها مالکیتها و مسئولیتهای مشترک نیز به وجود آمد و گسترش یافت. در خانههای سنتی، تجهیزات بخشهای یک خانه مستقل و متعلق به یک خانواده میباشد، اما در مجموعههای آپارتمانی این اشتراکها وجود دارد و از نظر اقتصادی و امنیت و صرفهجویی به نفع همه اعضای مجموعه است.(البته در معماری سنتی ایرانی در مواردی واحدهای همسایگی حضور دارند و افراد بهطور مشترک از فضاهایی استفاده میکنند، اما با این تفاوت که در این موارد جوامع بسیار همگن ترند و روابط نیز جا افتادهتر بود و در بسیاری موارد نسبتهای فامیلی بین افراد وجود دارد )
ارتباط شیوه زندگی و سازمان فضایی در خانههای معاصر نشان دادهاند که در نیمقرن گذشته، مشارکت سازمان فضایی خانههای معاصر در ارتقاء شیوه زندگی کاستی گرفته است. به حداقل رساندن استفاده از فضا و به حداکثر رسانیدن استفاده از مصالح تا آن حد که در سازمان فضایی اینگونه خانهها تنها تعداد محدودی عملکرد به شیوههای ناقص قادر به حیات هستند.
سازمان فضایی خانههای معاصر با حذف انواع فضاهای بینابینی (انواع راهروها، پیش اتاقها، پیش فضاها و حریمهای اتصالدهنده و جداکننده) توانایی خود را در ایجاد قلمروهای مختلف خصوصی و عمومی خانه برای استفادهکنندگان فضا، از یک نفر تا کل اعضای خانواده و گروههایی با تعداد بیشتر از دست داده است. بهاینترتیب، مشارکت سازمان فضایی خانه در ارتقاء کمی و کیفی شیوه زندگی معنای خود را از دست داده است و سازمان فضایی زندگی خانواده نهتنها فضایی برای خلوت پدید نمیآورد، حتی رغبتی نیز برای حضور گروهی افراد ایجاد نمیکند. حفظ حریم خصوصی خانواده، عملکرد اصلی خانههای سنتی بود. خانههای حیاط مرکزی بهطور سنتی، درجههای متنوعی از حریم و قلمرو را به نمایش میگذارد. اما در عصر حاضر حریم خصوصی قربانی عوامل اقتصادی و اجتماعی شدهاست.
تغییرات خانههای معاصر
تغییر در قلمرو استقرار فضاهای باز و بسته در مسیر به حداقل رسانیدن اتصال فضای باز و فضای بسته
تغییر در میزان استفاده از فضاهای پوشیده در مسیر کاهش و حذف آنها
تغییر در قلمرو نسبت فضاهای باز، بسته و پوشیده
غیرقابلاستفاده شدن فضاهایی از قبیل بام و زیرزمین و بهرهگیری از آسایش حرارتی آنها
بیتوجهی به مسیرها و گرایش به حذف فضاهای بینابینی
ناهمگونی فرهنگی اقشار اجتماعی ساکن در محیطهای مسکونی
براساس بررسیها، میتوان اظهار نمود که خانه بایستی براساس معیارهای مناسب تعریف شود تا بهعنوان خانهای مطلوب بشمار آید. این معیارها به شرح زیر عبارتاند از:
خانه بهمثابه مکان آرامش
خانه دارای هویتی
خانه دارای تعریف و تمایز حریمها و قلمروها
حفظ و تقویت روابط اجتماعی در خانه
خانه دربرگیرنده فضاهای عمومی
خانهای که در طراحی آن توجه به ارزشهای انسانی، سلسلهمراتب محرمیت، هماهنگی و تعادل صحیح رعایت گردد به طبع میتواند بستر مناسبی برای رشد اجتماعی انسانها باشد.
روابط همسایگی عامل بسیار مهمی در تقویت روابط اجتماعی افراد است که موقعیت مناسبی را برای اجتماعی شدن کودکان نیز فراهم میآورد. اما آنچه که امروزه در اغلب خانهها و محلههای شهر با آن روبرو هستیم کاهش روابط و مشارکت اجتماعی ساکنان در این فضاها است. در این دوران، آنچه که از نظر اجتماعی، سکونت در محلهها یا مجتمعهایی مسکونی معاصر را با مشکل مواجه میسازد همجواری گروهها و طبقات مختلفی است که در اینگونه بناها ساکن شده و رفتارهای اجتماعی متفاوتی از آنها بروز مینماید.
تفاوتهای خاصی که بین قومیتها و ملیتها و نژادهای مختلف و… در یک جامعه وجود دارد سبب پیدایش و بروز آداب و رفتار اجتماعی متفاوت در میان افراد شده و در صورت عدم هماهنگی بین گروههای مختلف اجتماعی ساکن در محله یا مجتمع مسکونی، رفتارهای سکونتی متفاوت و بعضاً متضادی که از خود بروز میدهند؛ نامناسب شدن محیط زندگی در اینگونه بناها را برای سکنه بههمراه دارد. در اینگونه مکانها بدلیل همجواری بسیار نزدیکی که بین افراد ساکن در خانهها برقرار است؛ اگر افراد ساکن از فرهنگ مشابه و یا نزدیک بههم برخوردار باشند روابط مطلوبتری بین استفادهکنندگان از بنا ایجاد شده و بهدنبال آن رضایت بیشتری برای ساکنین به وجود میآید.
فضای باز و خصوصی روابط همسایگی را رشد میدهد و روابط اجتماعی محلی موقعیت مناسبی را برای اجتماعی شدن کودکان فراهم میآورد. تجربه نشان میدهد که در صورت نبودن حیاتهای دارای خلوت در مناطق مسکونی، کنترل قلمرو خانوادگی و شکلگیری جامعه محلی با مشکل مواجه میشود. در مناطق مسکونی با خانههای تک خانواری، نسبتبه ساختمانهای آپارتمانی تعامل بیشتری بین همسایگان وجود دارد. در قلمرو خانههای تک خانواری سلسلهمراتب روشنی وجود دارد و امکان و مراقبتهای اتفاقی بیشتر است درعینحال خانهها آنقدر فاصله ندارند که قرابت کارکردی از میان برود.
اما درعینحال خانههای آپارتمانی نیز طراحیشده اند که میتوانند این فرصتها را فراهم آورند، بنابراین بهنظر نمیرسد آپارتماننشینی در مقابل زندگی تک خانواری در ایجاد این تفاوتها متغیری اساسی باشد. بهنظر میرسد شاخصهای تعیینکننده الگوهای تعامل اجتماعی، جزئیات طراحی و بالاتر از همه شیوه زندگی ساکنین باشد.
برخلاف خانههای سنتی ایران اِشراف مشکل دیگری است که علیرغم وجود جامعه اسلامی در ایران بهصورت معضلی جلوهگر شدهاست و هر چند این مشکل در معماری جدید ایران بروز نموده، لیکن استفاده نادرست از بناهای مسکونی، مسئله اِشراف را بسیار حادتر نموده است؛ و بهدنبال مشکل اِشراف، محرمیت فضاها کاملاً ازبینرفته است که این امر درگیریهای اجتماعی میان افراد را افزایش میدهد. همچنین، انتقال صدا به آپارتمانهای مجاور و احساس تجاوز به قلمرو مکانی خانوادهها، در تعامل اجتماعی بین همسایگان مشکل ایجاد میکند. در معماری دوران معاصر، افزایش ارتفاع خانه، باعث ایجاد دید به سمت خانه همسایگان شدهاست که این امر بهمثابه تجاوز به حریم خصوصی خانه همسایه محسوب شده و باید بهنحوی از آن جلوگیری شود همچنین تمامی خانهها در یک بافت شهری، در یک ارتفاع و بهصورت هماهنگ احداث نگردیده است و اختلاف ارتفاع زیادی میان بناهای مختلف شهر مشاهده میشود که این امر مسئله اِشراف خانهها برهم را تشدید میکند.
از دیگر مشکلات مرتبط با روابط اجتماعی در خانههای عصر حاضر، مسائل مربوط به شکلگیری تعاملات اجتماعی در فرزندان است. دراینراستا، بدلیل عدم توانایی والدین در تشخیص ساکنین و آشنایان از غریبهها، مشکلاتی از قبیل انزوای اجتماعی، تنهایی، ازخودبیگانگی، حریم اندک، کاهش رفتار دوستانه و یاری رسانی به تنش و تعارض میان اعضای خانواده بر فرزندان به وجود میآید. ازآنجاییکه خانواده اولین بستر شکلگیری رفتارهای اجتماعی فرزندان است این امر نیز به نوبه خود تعاملات اجتماعی در خانههای معاصر تا حد زیادی کاهش میدهد.
اصول و الگوهای طراحی و شاخصه های خانه ایرانی
خانهها مانند افراد دارای شناسنامه و اصلونسب هستند و این هویت و تبار به خانه منزلت و اعتبار میدهد. در جامعه پیشامدرن خانه کمتر جنبه موقتی دارد و خانواده اغلب تمام طول عمر خود هرگز جابهجا نمیشود و بعداز آن نیز خانه به فرزندان و نوادگان انتقال مییابد. از این طریق خانه پایگاه نسبتاً ثابتی است که ممکن است چندین نسل در آن زندگی کنند. استمرار چندین نسل در یک خانه، آن را بهمنزله حافظه عینی و مادی خانواده بدل میکند. ازاینرو حراست از خانه، بهمعنای حراست از میراث خانوادگی است.
در گذشتهای نهچندان دور، مهمترین معیار کیفیت یک خانه، آرامشی بود که خانه بهمعنای واقعی آن به ساکنینش القا مینموده است. این خانهها برمبنای اصول خانواده مهمترین نقش را در فرهنگ و جامعه ایفا میکردند و خانههای گذشته بر اساس این مهم شکل میگرفته است. در خانه سنتی فضاها مفهوم و شخصیت ویژه خود را داشتند، از هشتی ورودی و گذر از حیاط و ایوان گرفته تا زندگی در سه دری و پنج دری و استفاده از سرداب و حوضخانه تقسیمات فضایی از جهات مختلف درست بهنظر میرسید، چه از لحاظ فضای پاک و ناپاک سلسلهمراتب اندرونی تا بیرونی، جایگاه بزرگان و کودکان، مکانهای خدمات و استراحت و چه از نظر مقیاس و تناسبات همگی براساس انسان بودهاست. درحقیقت، چه در حالت نشسته و چه در حالت ایستاده هرکدام ابعاد و تناسبات را برای اجزاء معماری تعریف میکنند که باعث میشده است تا اثرات معنوی خود را بهدرستی بر ساکنین خانه بگذارد.
در این رهگذر همانطوری که در دوران معاصر «خانواده هستهای» کوچکتر و محدودتر و سادهتر از خانواده گسترده شد، «خانهی مدرن» هم کوچکتر، سادهتر و بدون رنگ و لعاب تر شد. اکنون هویتیابی و جامعهپذیری فرزندان به بیرون از خانهها منتقل گردیده و تلقی کاملاً متفاوتی از جایگاه و نقش خانه نسبتبه قبل بهوجودآمده است. بهعبارتی، خانه بهعنوان بخش کوچکی از شهر در ارتباط با شهر و نه در ارتباط با خودمان معنا پیدا میکند. در حقیقت نوعی یکدستسازی خانهها نمود پیدا کردهاست.
با توسعه شهرنشینی خانه نیز بسیاری از کارکردهای سنتیاش مانند خانه بهمثابه محل غذا خوردن، محل تفریح و آسایش، محل ملاقات و میهمانی، محل جشنها و برگزاری آیینها و محل کار و البته تولید را از دست داده است. زمانی خانه بهعنوان جاییکه خاطرات و تجربیات کودکی در آن شکل میگرفت حائز اهمیت بود. اما در عصر حاضر خاطرات ما دیگر مختص به محیط خانه نیست.
خانه و مسکن سنتی در ایران به صورتهای مختلف حامل ارزشهای دینی و باورهای اسطورهای و اعتقادی بود. اما در شرایط مدرن دیگر خانه از نمادها و نشانههای متافیزیکی خالی میشود. ساختوساز خانه تحت قواعد عقلانی که معماری و دانش مدرن و همچنین شرایط فضاهای شهری و شهرنشینی تعیین و ایجاب میکند صورت میگیرد. برای مثال در معماری ایرانی، گنبد نمادی از آسمان و ملکوت بود و به خانه صورتی از معماری مسجد و اماکن مذهبی و زیارتگاهی میداد همچنین رنگ فیروزهای، ساخت رو به قبله ساختمان، بکار بردن نمادهای دینی مانند نصب کاشیهای مزین به آیات قرآنی و ادعیه دینی و نمادهای دینی دیگر. این مجموعه به خانه روح اسلامی و دینی میبخشید اما با گسترش معماری معاصر، این جنبههای معنوی از فضای خانه دور شد. معماری معاصر به نوعی در تلاش برای استفاده مجدد از فرم، طرح، رنگها و الگوهای سنتی و تلفیق آن با تکنولوژی و مواد و دانش مدرن امروزی است نه بهدنبال بازگرداندن ویژگیهای معنوی و دینی به ساختمانها.
فردگرایی یکی از شاخصهای مهم در شکلگیری معماری معاصر خانههای ایرانی است. مراد از فردگرایی، اهمیت یافتن و ترجیح خواستههای فردی در برابر خواست ارزشها و ساختارهای کلی جامعه است. فردگرایی جنبههای سیاسی، اجتماعی و اخلاقی دارد. رشد فردیت در عرصههای مختلف جامعه میتواند در عرصههای مختلف معماری تأثیرگذار باشد. خانه یکی از این ترسها است. میل به داشتن خانهی شخصی مستقل و جدایی گزینی از خانواده، تخصیص یافتن فضای خصوصی مجزا به هر یک از افراد خانه (اتاق فرزندان، اتاقخواب والدین و… ) ، اهمیت یافتن کارکرد حریم خصوصی، تنوع یافتن سبکهای تزیین منزل، و محدود شدن روابط همسایگی همگی بخشی از فرایند فردی شدن خانه در دوران معاصر است.
غلبه ارزشهای کمی و مادی در جامعه مدرن (به تعبیر گئورگ زیمل) تمام ارکان فرهنگ مدرن را دگرگون کرده و میکند. در این دوران، خانهها پیشاز آنکه توسط ساکنان آنها ساخت و طراحی شوند، توسط بنگاههای اقتصادی «بساز و بفروش» و عمدتاً با اهداف مادی گرایانه ساخته میشوند. این امر منجر به در اولویت قرار گرفتن معیار «سود» و ارزش مادی بر ارزشهای معنوی در فرایند ساخت بنا شدهاست. در این شرایط ذائقهی زیباشناختی و ارزشهای فرهنگی ساکنان خانهها تا جایی ملاحظه میشود که موجب جذب مشتری بیشتر شوند. دراینمیان مشتریان و ساکنان خانهها نیز درهنگام انتخاب خانه با توجه به توانایی مالی خود در انتخاب فرم و معماری و بهویژه تزیینات بنا مشارکت میکنند و کمتر انطباق خانه بر خواستههای معنوی آنان در اولویت قرار میگیرد.
پیرنیا قبول دارد که خانههای گذشته از معایبی برخوردار بودند لیکن معتقد است که راهحلهای بهکارگرفتهشده در خانههای معاصر، نهتنها آنها را برطرف نکرده بلکه عیوب دیگری را هم به وجود آورده است. «در گذشته این سنت بود که مثلاً آشپزخانه جایی بود که زن خانه بتواند بهراحتی در آن کار کند و کسی او را نبیند… اما در خانههای که امروزه ساخته میشود خانم خانه برای رفتن به آشپزخانه باید از وسط میهمانها بگذرد» . درحقیقت راهکارهای اتخاذ شده در دوران معاصر حریم خصوصی خانه را برهم زده و آرامش ساکنین خانه را دچار اختلال نموده است.
علاوهبر این باید توجه ویژهای به این امر داشت که هرچند ادغام کاربری ها در یک خانه، امکان استفاده بهینه از تمام فضاهای خانه را فراهم میکند، ولیکن اختصاص دادن فضاهای ویژهای بهمنظور احترام به عقاید مذهبی در خانه اسلامی مجاز میباشد. برای مثال محرمیت خانهی اسلامی بدون در نظر گرفتن فضای تقسیم (فضای هشتی در کنار راهروی ورودی خانه) حفظ نمیشود. بهعبارتدیگر محرمیت فضای خصوصی خانواده تنها در صورتی رعایت میگردد که فاصلهی فضایی تعریفشده میان بخش خصوصی (اندرونی) و بخش پذیرایی میهمانان (بیرونی) در نظر گرفته شود بر این اساس، طراحی خانههای سنتی در شهرهای اسلامی بهگونهای صورت میگرفت که موضوع محرمیت در دو بعد عرصه عمومی و عرصه خصوصی رعایت شود.
در معماری جدید خانههای ایرانی، موقعیت خاص ورودی بهعنوان عنصری که در کمترین فاصله نسبتبه عرصه خصوصی واقع است و افراد همواره در گذر از حریم بیرون به داخل خانه از آن عبور میکنند و حریمی است که ساکنان خانه میتوانند خود را از طریق آن در پناه خانههایشان احساس کنند و درعینحال به تعاملات اجتماعی نیز بپردازند، بهشدت نادیده گرفته شدهاست. عدم وجود ورودی بهعنوان یک فضای تعریفشده نیمهخصوصی و یا نیمه عمومی که میتواند به افراد در حفاظت از حریم خصوصیشان کمک شایان توجهی کند، یکی از مهمترین معضلات معماری این خانهها است.
بهبیاندیگر باید فضای تعریفشدهای تحت عنوان ورودی در طرح خانه پیشبینیشده باشد که دراینراستا پیشبینی عواملی ازجمله تعبیه سکو، ایجاد نورپردازی، تأمین سایه و… میتواند باعث ادغام فضای خصوصی و عمومی خانه شود. وجود اینگونه عرصههای حد واسط و فضاهای گذار باعث میشود که فرد برای رسیدن به فضای باز عمومی و اتخاذ رفتارهای مناسب انرژی بیشازحد مصرف نکند و بهسادگی به فضای نیمهخصوصی مشترک با همسایگانش گام گذارد.
همانگونه که بیان شد، وجود هشتی در ورودی خانهها، جداسازی عرصههای خصوصی و عمومی، وجود حیاط مرکزی و باز شدن روزنه ها به حیاط خصوصی بهجای معبر عمومی، و درنهایت عدم ارتفاع گیریه نامتجانس بناها نسبتبه یکدیگر از مواردی هستند که در جهت رعایت حریمها در خانههای سنتی مؤثر اند. در پی این راهحلها نگاهی به خانههای امروزیمان میاندازیم تا به توانیم راهحلی را ارائه نماییم. بهنظر میرسد که در برخی از موارد با دقت و تغییر کوچکی بتوان قدمی به مطلوب نزدیک شد. در اینجا سعی میکنیم تا برخی از راهکارهای طراحی برای رعایت حریم در خانه را ارائه نماییم:
منبع: کتاب معماری اجتماعی خانه ایرانی