تأثیرات فیزیولوژیک و ادراکی رنگ‌ها

تأثیرات فیزیولوژیک و  ادراکی رنگ‌ها

تأثیرات فیزیولوژیک

 تأثیر رنگ‌ها بر روی انسان به دو صورت مشخص فیزیولوژیک و ادراک روانی وجود دارد.

در علوم جدید بررسی رفتارهای انسان در مقابل رنگ‌ها چه به‌صورت واکنش روان‌شناسی و چه به‌صورت واکنشی فیزیولوژیک یک‌جا مطرح و بررسی می‌شود سابقه­ی استفاده و بررسی رنگ به‌عنوان یک عامل مؤثر بر بدن انسان به ادوار باستانی مربوط می‌شود.

تحقیقات تاریخی نشان می‌دهد که در چین باستان  پزشکان از ماده‌ای قرمزرنگ برای درمان بعضی از بیماری‌های پوستی استفاده می‌کردند.

همچنین گفته‌شده یونانیان باستان از یک نوار ارغوانی رنگ برای معالجه  بیماران استفاده می‌کردند و آن را همچون رنگ‌ها جادویی می‌پنداشته­اند، اما به‌طور دقیق شروع تحقیقات در این مورد مربوط به اواسط قرن بیستم است.

 در سال ۱۹۴۹ گلد­استاین آزمایش­هایی در مورد تأثیر رنگ بر عملکرد بدن انسان انجام داد و  مشاهداتش را منتشر کرد.

آزمایش‌های  استاین روی افراد عادی انجام نشده بود. بلکه بیشتر مطالعه روی بیماران  مبتلا به پارکینسون  بوده‌است. نتایج آزمایش‌های استاین نشانگر این بود که رنگ قرمز در ازدیاد  شدت بیماری مؤثر است درحالی‌که رنگ سبز کار کردی درمانی دارد همچنین او دریافت که رنگ قرمز باعث  تهییج و رنگ سبز باعث آرامش خاطر می‌شود.

در سال 1957 جرارد طی چندین آزمایش دقیق دریافت که رنگ قرمز محرکی عصبی است و رنگ آبی برعکس و این خاصیت به‌صورت خودکار با دیدن این دو رنگ در بدن اتفاق خواهد افتاد.

در سال ۱۹۷۲ علی با دستگاه الکتروانسفالوگرام ثابت کرد که نور قرمز بیشترین و آبی کمترین اثر عصبی را دارد. 

یاکوب و هوستمیر در سال ۱۹۷۴ مشخص کردند که رنگ‌های قرمز، زرد، سبز و آبی به‌ترتیب باعث تحریک عصبی می‌شود.

در سال 1990 نتایج آزمایشهای تابش نورهای رنگی  قرمز، زرد، سبز و  آبی بر چشم، که توسط  «فریلینگ» انجام‌شده بود، در کتابی با نام «قوانین رنگ» منتشر شد.

آزمایش‌های او شامل واکنش‌های ادراکی و فیزیولوژیک می‌شوند که با توضیحات افراد مورد آزمایش ثبت‌شده بود.

فریلینگ برای ثبت نتایج آزمایش‌های خود واکنش‌های افراد مورد آزمایش را به سه دسته، تحریک‌کننده یا آرامش‌بخش، مسرت­آمیز یا ناخوشایند و فشار­آور یا راحتی آور  طبقه‌بندی کرد. نتایج این آزمایش‌ها بدین شرح بودند: 

نور قرمز:

فشار خون بی‌ثبات، تپش قلب ازدیاد  پیدا می‌کند و یک احساس ناخوشایند گرفتگی و  بغض را با خود دارد. این تابش خیره‌کننده و همواره با سردرد بود.

نور زرد:

افراد مورد امتحان آنرا مانند نور خورشید می‌دانستند و یک احساس تحریک و بی‌قراری در مغزشان به‌وجودآمده بود احساس آرامش و خوشی در آن مشاهده نشد ولی در خلال آزمایش نشانه‌های مبنی ‌بر میل به تحریک دیده می‌شد.

نور آبی و بنفش:

تمام افراد مورد امتحان احساس  مسرت بخشی داشتند آن‌ها ابراز داشتند که به یک آسایش خیلی عالی رسیدن احساس ناخوشی و فشار و تحریک در آن دیده نشد.

نور سبز:

در نور سبز احساس خوشی، قابلیت خشنودی و یک آرامش نسبی (نسبت‌به قرمز) دیده می‌شد آن‌ها آن را چیزی مثل نور مهتاب بازگو می‌کردند.

در سال ۱۹۹۴ فرانک منک با ۳۸ نفر داوطلب به‌طور بی‌قاعده تمام موارد مذکور را آزمایش کرد و نتایجی مشابه با نتایج فریلینگ به دست آورد. همچنین در آزمایشگاه منک مشخص شد که رنگ نارنجی مشابه به رنگ قرمز ولی با قدرتی کمتر عمل می‌کند و علاوه‌بر آن یک احساس مسرت­بخش نیز  بوجود می‌آورد و رنگ بنفش نیز کمی احساس اسرارآمیز ایجاد می‌کند. در آزمایش‌های منک میزان تابش نورها ۲ دقیقه بوده‌است.

البته تمام این آزمایش‌ها بر روی نورهای رنگی انجام‌شده است و کمتر تحقیقی آن‌گونه که ما به‌صورت طبیعی با رنگ مواجه می‌شویم انجام شده است، در این میان باید به یک تحقیق که گزارشی است نوشته لوئیس چسکین موسس انستیتو تحقیقات رنگ چسکین در آمریکا اشاره کرد، او در طی آزمایشی ۴ اتاق را با رنگ‌های قرمز، آبی، زرد و سبز رنگ‌آمیزی و مبلمان (پرده‌ها، صندلی‌ها و میزها) کرد. نتایج به‌دست‌آمده نیز چنین بود.

در اتاق قرمز فشار خون و تپش قلب افراد آزمایش  شونده رو به ازدیاد نهاد و افراد میل به فعالیت داشتند ولی به‌سختی در آن کاری را انجام می‌دادند، در اتاق آبی درست برعکس ضربان قلب و فشار خون افراد رو به کاهش نهاد و فعالیت آن‌ها آهنگی کند پیدا کرد.

اتاق زرد اثری بر روی  ضربان قلب و فشار خون نداشت ولی افراد شکایت از چشم ‌درد داشتند و در اتاق سبز واکنش غیرعادی مشخص نشد.

همچنین در سال 1971 دکتر یورگن شورل در یک کلینیک در سوئیس تحقیقاتی را در زمینه رنگ درمانی انجام داد و گزارش آن را منتشر کرد. فشار خون، ضربان قلب، سرعت تنفس، حواس جسمانی، اثرات درد و واکنش‌های روانی مواردی بودند که در این آزمایش موردِ مداقه قرار گرفت.

در سال 1977 مشابه آن نیز تحقیقاتی از سوی فرانک گبرت بر روی دانشجویانی که سنی بین ۲۰ تا ۴۰ سال داشتند انجام شد. در تمام این آزمایش به‌طور تقریبی مشخص شد، رنگ قرمز و زرد محرک هستند و رنگ آبی و سبز و آرام‌کننده.

در حال حاضر کروموتراپی که یکی از شاخه‌های بزرگ و مهم علم پزشکی است به‌طور قطعی ثابت کرده که تابش تشعشعات رنگی می‌تواند در درمان بسیاری از اختلالات مربوط به جریان خون و حالت روانی مؤثر باشد، چنان‌که نتایج به‌دست‌آمده از درمان کودکان مبتلا به کم‌خونی و سستی نشان می‌دهد که بعد از آن‌که کودکان مورد تابش نورهای قرمز و زرد قرار گرفتند تعداد گلبول‌های سرخ در خون آن‌ها افزایش یافته و یک چالاکی و  تحرک و احساس شادمانی در آن‌ها ایجاد شده‌است.

تجربه‌های پزشکی امروز بیانگر این است که اثر حاصل از روش رادیومتری برابر با اثر همان ماده رنگی قرمز رنگی است که پزشکان چینی از آن استفاده می‌کردند.

با بررسی تمام نتایج به‌دست‌آمده از این‌گونه تحقیقات می‌توان نتیجه گرفت که رنگ‌های دارای طول موج بلند، بیشتر از رنگ‌ها دارای طول موج کوتاه، محرک هستند.

این یافته را نباید اشتباه تفسیر کرد و یا به کار گرفت، واکنش‌های انسان در مقابل رنگ به چندین عامل وابسته است به‌طور مثال رنگ انتخابی خود دارای متغیرهای غلظت، تیرگی و روشنی، اثرات نور و بافت است.

همچنین در نظر باید گرفت که آن رنگ برای چه محصولی و در چه مکانی  به کار گرفته می‌شود و چه مدت زمانی مورد استفاده قرار می‌گیرد، طراح باید بداند که این مسائل در کجا و چه زمانی اهمیت دارد و آن‌ها را بطور صحیح بکار گیرد.

تأثیرات ادراکی 

تمام مردم در معرض هزاران پیام تبلیغاتی بصری قرار می‌گیرند که دقت کردن به هر یک از آن‌ها ممکن نیست. کارشناسان تبلیغاتی به‌دنبال راهی تازه هستند که در کمترین  مدت نگاه بتوانند تأثیر لازم را به چشم بیننده بگذارند.

در یک بررسی مشخص شده‌است که زمان میانگین برای دیدن هر محصول با توجه به تعداد روزافزون آن‌ها 25/1 تا  5/1 ثانیه برای هر فرد خواهد بود.

کارشناسان تبلیغات و فروش می‌دانند که در این زمان کوتاه فقط می‌توان از طریق ایجاد یک شوک و اثر ناگهانی بصری به مقصود خود دست یابند.

در این اثر ناگهانی در ذهن انسان، بدون این‌که باخبر باشد یک نشان و یا علامت حک خواهد شد که به‌طور ناگهان خواسته‌های او را برخواهد انگیخت. برهمین اساس و پایه امروز تولید کنندگان و کارشناسان  متوجه شکل دیگری از تبلیغات شده‌اند و آن‌ مشاهده اتفاقی است.

بسیاری از مردم هر روز به قصد خرید محصولی خاص به فروشگاه‌ها وارد می‌شوند ولی با خرید محصولات گوناگون دیگری که قصد خریدش را نداشتن فروشگاه را ترک می‌کنند. این خریدها که از طریق مشابهات اتفاقی صورت می‌گیرد در آمریکا بیش‌از ۳۳ درصد برآورد شده‌است.

در یک مشاهده اتفاقی و یک شوک ناگهانی بصری یک عامل اثر بخش رنگی وجود دارد. همچنین مشخص است که شدت یک رنگ به ضرورت مترادف و هم‌معنی با قابلیت دید داشتن نیست.

آزمایش‌ها و تجربه‌ها نشان می‌دهد که ارزش توجه به رنگ‌ها نتیجه خیلی از خصوصیات طبیعی رنگ‌ها و  آثار روانی آن‌ها است که به‌طور خودبه‌خود تولید می‌شوند. به‌طور کلی مردم عادت دارند که چیزهای خوشایند خودشان را ببینند تا چیزهای ناخوشایند.

به‌معنای دیگر مردم از دیدن چیزهای ناخوشایند چشم‌پوشی می‌کنند و  چون رنگ‌ها خیلی زودتر از طرح و شکل دیده می‌شوند ترکیب های رنگی ارجحیت  بیشتری دارند.

متخصصان با انجام آزمایش‌های ویژه تا حد زیادی مشخص کرده‌اند که کدام رنگ‌ ها  زودتر دیده می‌شوند در انجام یکی از این آزمایش‌ها، یک سطح که با سطوح کوچک‌تر از رنگ‌های مختلف تشکیل شده بود در کسری از یک ثانیه به داوطلبان آزمایش نشان داده شد و سپس از آن‌ها خواسته شد اولین رنگی که دیدن مشخص سازد نتایج چنین بود:­ نارنجی، قرمز، آبی، سیاه، سبز، زرد، بنفش و خاکستری به ترتیب اولین رنگ‌هایی بودند که دیده می‌شدند.

در تحلیل این آزمایش گفته‌شده که رنگ نارنجی و قرمز که از رنگ‌های گرم محسوب می‌شوند دارای بیشترین مقدار توجه و دریافت هستند، اما رنگ‌هایی که بعد از رنگ زرد قرار دارند دریافت آن بیشتر حاصل و نتیجه ذوق و سلیقه فردی است و مورد محبوب عموم نیستند، همچنین دریافت رنگ آبی ارزش خاصی ندارد چرا که این رنگ مورد پسند و محبوب اکثر مردم هست و دلیل بالا بودن مقدار توجه به آن در این آزمایش نیز همین علاقه‌مندی بوده‌است.

به‌واقع بیشتر رنگ‌های قابل دید رنگ‌های زرد، نارنجی، قرمز و سبز هستند.

انجام این آزمایش در شکل توسعه‌یافته ثابت کرد که عامل اصلی توافق دریافت رنگ‌های بصری است و تنها امکان دست یافتن به یک ترکیب رنگی اثر بخش استفاده از رنگ‌های عامه‌پسند نیست، بلکه شدت اختلاف رنگ‌ها، همجواری رنگ­ها، اثرگذاری نور، غیر متعارف بودن رنگ، عاملهای دیگری هستند که میتواند برای جلب توجه مورد استفاده قرار گیرد.

در یک نتیجه کلی باید گفت این قواعد باعث ازدیاد و تشدید توجه بیننده به نماد هویتی محسوب می‌شود، به‌طوری‌که در یک نگاه کوتاه این نماد در ذهن بیننده ماندگار خواهد شد

در یک تصویر تأثیراتی بیش‌از خصوصیات یک رنگ وجود دارد. هر رنگ بر روی زمینه­ای قرار می‌گیرد که تحت تأثیر آن خواهد بود. این تأثیرات که ما آنان را به­نام هم‌جواری متقابل نام‌گذاری می‌کنیم، گاهی بیننده را نیز فریب می‌دهد

آزمایش‌ها نشان می‌دهد اگر رنگ‌ها مکمل باشد یک  اغراق در شدت اختلاف رنگی بین زمینه و موضوع  تصویر به وجود خواهد آمد. هم چنین چشم ما رنگی را که بر روی یک زمینه تیره قرار گرفته باشد روشن تر خواهد دید، همین‌طور برعکس.

از طرفی دیگر نیز رنگ‌ها دارای اثر چشم فریبی نیز هستند برای مثال گاهی در تصور بزرگی و کوچکی موضوع ما را به ‌اشتباه می‌اندازد چنان‌که یک چهارضلعی با رنگ آبی روشن بزرگ‌تر از  چهار ضلعی با همان اندازه به‌نظر خواهد رسید که با رنگ تیره‌رنگ شده باشد.

همچنین یک شکل هندسی با رنگ روشن بر روی یک زمینه تیره بزرگ‌تر به نظر خواهد رسید تا  این‌که همان شکل با رنگ تیره بر روی زمینه روشن، این قاعده اخیر نشانگر این نکته است که رنگ‌ها در خوانایی و یا ناخوانایی حروف نیز می‌توانیم نقشی تعیین­کننده داشته باشند.

جدول زیر که حاصل نتایج آزمایش‌های کارل بور­گراف بر رنگ نوشتار و رنگ زمینه آن‌هاست به‌ترتیب از آزمون 1 تا آزمون ۳۰ به ما آگاهی می‌دهد که کدام رنگ نوشتار بر کدام زمینه‌ی رنگی خوانای بیشتری خواهد داشت.

 

اثر رنگها بر خوانایی

 این اطلاعات مرتب شده نتیجه آزمایش خواندن با حروفی به ارتفاع یک و نیم سانتی‌متر بر روی کادرهای 10*25 سانتی‌متر است.

البته در تحلیل این آزمایش گفته شده‌است که، عوامل دیگری در این مورد دخالت دارد که باید طراح با کشف آن‌ها و استدلال‌های منطقی ارجحیت  هر یک را تشخیص دهد و هر یک را بطور مؤثر بکار گیرد برای مثال تابلوهای اعلام راهنمایی و رانندگی بزرگ‌راه‌ها و جاده‌های بیرون شهری به خاطر سرعت خودروها باید دارای حداکثر اندازه ممکن حروف باشد تا از فاصله دور خوانده شود به همین علت رنگ حروف سفید و رنگ زمینه تیره انتخاب می‌شود تا حروف بزرگ‌تر به‌نظر برسد. رنگ سبز تیره و یا آبی تیره زمینه آن‌ها نیز به‌خاطر خاصیت آرامش بخشی آن رنگ انتخاب‌شده است. 

 

تابلو راهنمایی بزرگراه

 

منبع: کتاب رنگ و ارتباطات