هنر ایران باستان

هنرایران باستان

 فلات ایران از کهن‌ترین مهدهای تمدن جهان محسوب می‌شود. موقعیت جغرافیایی خاص این سرزمین نیز در سیر تاریخی آن بی‌تأثیر نبوده است. درواقع مجاورت با سرزمین بین‌النهرین در غرب و با آب‌های آزاد و دریای خزر در جنوب و شمال، ایران را به گذرگاه اقوام مختلف با فرهنگ‌ها و عقاید متفاوت تبدیل کرده بود و همین موضوع نقش مهمی در پیشرفت‌های فرهنگی و هنری این سرزمین داشته است.

 نام ایران مشتق از نام اقوام آریایی است. آریایی‌ها دسته‌ای از اقوام هندواروپایی بودند که در اوایل هزاره اول قبل‌از میلاد به نجد (فلات) ایران آمدند و نام خود را نیز به آن سرزمین داده‌اند.

 ایران از معدود مناطقی است که آثار دوره پارینه‌سنگی از آن بدست آمده‌است هرچند اطلاعات ما از این دوره در ایران بسیار محدود است. ابزارآلات و ادوات مربوط به این دوره از غاری در ناحیه‌ای بنام تنگ پبده (واقع در کوه‌های بختیاری در شمال شرقی شوشتر) ، خراسان، بلوچستان و آذربایجان شرقی و لرستان و کرمانشاه کشف شده‌است. در لرستان علاوه‌بر این ابزار و آلات ساخته دست بشر در توابع همیان، میر ملاس و دوشه‌، کنده‌کاری‌ها و نقاشی‌های صخره‌ای نیز یافت شده‌است که قدمتشان به حدود پانزده هزار سال قبل‌از میلاد می‌رسد.

 بقایای آثاری از دوران میان‌سنگی در نواحی اطراف دریای خزر به‌دست‌آمده است و آثار مربوط به دوره نوسنگی در غار بیستون نزدیک کرمانشاه غارهای کمربند و هاتو در سواحل جنوبی دریای خزر، تپه‌های آسیاب، سراب، گنج دره، علی کش و چغا نبوت در خوزستان یافت شده‌است.

 در ایران هزاره پنجم تا سوم قبل‌از میلاد را دوره‌ی مس و سنگ می‌دانند و مثل سایر نقاط با وجود استفاده از مس در ساخت اشیاء هنوز ابزارهای سنگی ساخته می‌شده و کاربرد داشته است. آثار مربوط به این دوره در فارس، خوزستان، گرگان و دامغان یافت شده‌است.

 سده دوازدهم قبل‌از میلاد آغاز دوران آهن در ایران است. اشیای مفرغی و آهنی فراوانی که نشانه قدمت تمدن و فرهنگ این سرزمین‌اند از نواحی مختلف لرستان بدست آمده‌اند.

 نخستین محل سکونت شناخته‌شده در فلات ایران تپه سیلک، نزدیک کاشان، بوده‌است. نخستین پناهگاهای بشر در این منطقه کلبه‌هایی ساخته‌شده از شاخ‌وبرگ درختان بودند. کم‌کم ساکنان این منطقه ساخت خانه را نیز آموختند. خانه‌ها ابتدا از گل و چینه ساخته می‌شد. سپس چین جای خود را به خشت گلی داد. این خشت‌ها یک توده‌ی گلی شکل گرفته با دست و خشک‌شده در آفتاب بود که برای اتصال بهتر با انگشت فرورفتگی هایی در آن‌ها ایجاد می‌شد. خشت به دیوارها نظم بیشتری می‌داد و مانع ترک خوردن آن‌ها می‌شد. بعدها از آجر پخته‌شده بیضوی شکل و سپس از آجر صاف و مستطیل‌شکل ساخته‌شده از خاک نرم برای مصالح ساختمان سازی استفاده می‌شد.

 کف خانه‌ها با پوست درختان یا بوریا پوشیده می‌شد. گاهی برای در امان ماندن از گزند جانوران درنده خانه‌ها را روی چوب‌بست می‌ساختند. پی خانه‌ها گاهی بر سنگ نیز نهاده می‌شد. دیوارهای خارجی خانه‌ها دارای فرورفتگی و برجستگی‌هایی بود برای شکست نور و ایجاد سایه، در دیوارها برای جلوگیری از رطوبت قطعات سفال کار گذاشته می‌شد. درها کوتاه و تنگ بود با ارتفاعی حدود یک متر و پنجره‌ها معمولاً رو به سوی کوچه باز می‌شد. دیوار خانه‌ها معمولاً با رنگ قرمز رنگ‌آمیزی می‌شد، این رنگ حاصل مخلوط کردن اکسید آهن، که در فلات ایران بسیار یافت می‌شد، با عصاره میوه‌ها بود. خانه‌ها هم محل زندگی بودند و هم گورستانی برای دفن اموات و درگذشتگان، آن‌ها مرده‌ها را به‌صورت چمباتمه یعنی با دست‌وپای جمع‌شده در شکم و بدون کفن به‌همراه لوازم زندگی، نوشیدنی، غذا و حتی لوازم آرایش و نظافت مثل عطر، آیین و جواهرات در عمق پانزده تا بیست متری کف اتاق خانه‌ها دفن می‌کردند. مجراهایی نیز وجود داشت که احتمالاً از طریق آن‌ها آب داخل گورها می‌ریختند حتی در زمان‌های بعد که شیوه خاک‌سپاری مردگان تغییر یافت و گورستان‌هایی در نزدیکی دهکده ها ایجاد شد همچنان این اشیاء و لوازم با مرده دفن می‌شدند. بدن مردگان را با لایه‌ای از ماده‌ای قرمزرنگ که پودر اکسید آهن یا گل اخرا بود می‌پوشاندند، به‌همین دلیل رنگ استخوان‌های باقی‌مانده معمولاً ته رنگی از قرمز دارد. این‌ها همه نشانی از اعتقاد آن‌ها به ادامه زندگی بعد از مرگ بوده‌است.

 

ریتون سفالی مارلیک

ریتون سفالی به شکل گاو نر، مارلیک، محل نگهداری Cleveland Museum of Art

 

ریتون سفالی مارلیک

ریتون های سفالی به شکل گاو نر، مارلیک، محل نگهداری Museum of Fine Arts in Boston

 

 سایر مکان‌های باستانی شناخته‌شده در ایران عبارت‌اند از چشمه‌علی در شهرری که از کاوش‌های آن ابزارهای سنگی و استخوانی و سفالینه‌های منقوش به‌دست‌آمده، شوش، تپه گیان در نهاوند، تورنگ تپه در گرگان و تپه حصار در نزدیکی شهر دامغان که از این ناحیه علاوه‌بر ظروف سنگی و سفالی اشیاء فلزی نیز کشف شده‌است.

 اکثر باستان‌شناسان مبدأ صنعت سفال‌سازی را ایران می‌دانند. آثار سفالی به‌دست‌آمده از ایران که اغلب از درون خانه‌ها یا مقابر یافت شده‌اند و شامل جام، خمره‌های خاص ذخیره آب و غذا، کاسه، قدح، لیوان، کوزه‌های پایه‌دار، ریتون (ظروف به شکل حیوانات) و مجسمه‌هایی از حیواناتند از نواحی سیلک کاشان، شوش، قزوین، حسنلو در آذربایجان غربی، تپه مارلیک، املش گیلان و کرمانشاه بدست آمده‌اند.

 

ظرف سفالی، تپه سیلک

ظرف سفالی، تپه سیلک، محل نگهداری موزه هنر لس آنجلس

سفال پایه دار سیلک

سفال پایه دار، تپه سیلک، محل نگهداری موزه لور

 

سفال پایه دار سیلک

سفال پایه دار سیلک محل نگهداری موزه لندن اشتوتگارت

 

 طرح سفال‌های اولیه ساده و فقط شامل سلسله خطوط و اشکال هندسی بودند که با رنگ سیاه معدنی کشیده می‌شدند. سپس موضوعاتی از محیط و طبیعت اطراف نیز توجه هنرمند را به خود جلب کرده و نقوش گیاهان، پرندگان و حیوانات بخصوص بز کوهی که نمادی از آب بود در آثار سفالی آشکار شد. دیگر تصاویر منقوش عبارت‌اند از نقش شکارچیان با کمان، رقاصان، آسمان، امواج آب، کوه و نقوش هندسی مثل مثلث که نشانی از سلسله کوه‌های ایران بوده‌است. مثلاً از شوش لیوانی یافت شده با تصویر سه کوه که در میان قله‌های آن‌ها آبدانی است که نی‌هایی از آن‌ها روییده است. در این نقش‌ها که واقع‌گرایانه تصویر شده‌اند بدن جانوران در ابتدا با خطوطی ساده نقش می‌شد اما بعد از مدتی به حجم نیز توجه شد.

 

جام منقوش، شوش، لور

جام سفالی منقوش، شوش، موزه ملی ایران

 نقوش در ابتدا درون ظروف کشیده می‌شدند اما بعدها به جدار بیرونی منتقل شدند همین‌طور در ابتدا تناسب و تعادل بین اندازه‌ها رعایت می‌شد ولی بعدها با به‌هم خوردن این تناسب هنرمند ایرانی ناخواسته نوعی سبک هنری به وجود آورد، مثلاً دم یا گردن بسیار کشیده یا شاخی بسیار پهن و بزرگ در بدنی بسیار کوچک قرار می‌گرفت.

 بعضی از سفال‌ها نیز دو لایه بودند یعنی بعد از ساخت روی آن‌ها را یک لایه لعاب نازک از خاک نرم می‌گرفتند و بعد روی این لایه نقوشی ایجاد می‌کردند. رنگ‌های سفال‌ها نیز بسته به شیوه‌های مختلف حرارت دادن فرق می‌کرد.

 

جام طلای مارلیک

جام طلا، مارلیک

 در مورد این تصاویر رومن گیرشمن باستان‌شناس و مورخ فرانسوی معتقد است که ایران زادگاه سفال‌های منقوش بوده‌است و در هیچ نقطه‌ای از دنیا چنین استادی و مهارتی نمی‌توان یافت. او با توجه به نزدیکی و حتی در دوره‌ای هم‌زمان بودن اختراع خط در جلگه مجاور فلات ایران یعنی بین‌النهرین با نقاشی این نقوش آن‌ها را نیز نوعی ابتدایی از خط تصویری بشمار می‌آورد.

 سفال‌سازی در ابتدا هنری خانگی بود که هر خانواده با کوره یا اجاق سفالگری که در خانه داشت احتیاج خودش را برآورده می‌ساخت اما بعدها این هنر به‌صورت صنعت درآمد و در کنار دهکده‌ها کوره‌های سفالگری ایجاد شد. این پیشرفت در سفال‌سازی به موازات پیشرفت‌های فرهنگی و اجتماعی در زندگی بشر حاصل شده‌است. مثلاً سفال‌های خشن و ناصاف مربوط به دوره‌ای بودند که بشر خانه‌هایش را از چینه و گل می‌ساخت. هم‌زمان با ساخت خانه‌ها از خشت و آجر، سفال ها نیز به یمن اختراع چرخ سفالگری نازک‌تر و ظریف‌تر شده‌اند.

 مهرها نیز از جمله آثار ارزشمند و مفید در شناخت فرهنگ و هنر ایران باستان محسوب می‌شوند و اطلاعات خوبی از شیوه زندگی مردمان آن دوره در اختیار باستان‌شناسان قرار می‌دهند. آن‌ها نیز با نقوشی از جانوران، گیاهان، انسان، نقوش هندسی و تصاویری از جانوران تلفیقی و دیو شکل که ترکیبی از انسان و حیوان بودند، تزیین می‌شدند. در ایران قدیمی‌ترین مهرهای استوانه‌ای از شوش و مهرهای مسطح و عادی از تپه سیلک کاشان بدست آمده‌اند.

 در ایران باستان گاهی روی مهرهایی که از سنگ‌های قیمتی ساخته‌شده بودند تصاویر یا نوشته‌هایی با مضمون دعا و ورد نیز حکاکی می‌شد که آن‌ها را به گردن یا بازو می‌بستند.

 آثار فلزی فراوانی نیز از ایران به‌دست‌آمده که بیشتر مربوط به حسنلو، املش و مارلیک هستند این آثار شامل ظروف، زیورآلات و مجسمه‌هایی از حیواناتند که با آهن، برنز و طلا ساخته شده‌اند. از جمله این آثار می‌توان به جام‌های طلای مارلیک اشاره کرد.

 در کاوش‌های تپه حسنلو، علاوه‌بر بقایای قلعه یا دژی نظامی، جام زرینی نیز به‌دست‌آمده که بسیار قابل‌توجه است. در میان موضوعات و تصاویر اساطیری و مذهبی بسیاری که روی بدنه این جام وجود دارد نقش شیر و شیربانی دیده می شود که افساری بر سر و گردن شیر زده و زینی بر پشت جانور گذاشته است. در این تپه باستانی قالب‌های سنگی نیز یافت شده که فلز ذوب شده را در آن‌ها می‌ریختند و با آن‌ها شکل می‌دادند و این نشانی از پیشرفت در صنعت فلزکاری این دوره محسوب می‌شود.

 

جام زرین حسنلو

جام زرین تپه حسنلو

 

مشابه جام‌های مارلیک و حسنلو جامی نیز در کلاردشت مازندران یافت شده که بر بدنه آن نقش برجسته‌هایی از شیر دیده می‌شود. چوپانی نیز در دهکده ای بنام زیویه در استان کردستان گنجینه‌ای از اشیاء ساخته‌شده از طلا، نقره، مفرغ و عاج پیدا کرده‌است.

 

سینه بند طلا زیویه

سینه بند طلا، زیویه

 

پلاک طلا، زیویه

پلاک طلا، زیویه

 

 اما مهم‌تر از همه آثار مفرغی و آهنی لرستان اند که اغلب از درون مقابر پیدا شده‌اند. این آثار که درواقع جزء لوازم دفن شده به‌همراه مردگان بوده‌اند شامل طیف وسیعی از ابزار و وسایل مختلفی می‌شدند که ازجمله آن‌ها می‌توان به آثار زیر اشاره کرد، وسایل و تجهیزات مربوط به اسب که به شکل حیوانات درست شده بودند، مثل دهنه و مال‌بند، سلاح و تجهیزات جنگی مثل شمشیر، خنجر و سرنیزه، ظروف مختلف از جمله جام‌های بلند و باریک، ظروف سه‌پایه و ظرف‌هایی با دسته‌هایی به شکل حیوانات، مهرهایی به شکل انگشتر با تصاویر مذهبی که علاوه‌بر نشانه مالکیت بر حفظ اموال و نظر قربانی هم استفاده می‌شده‌اند، تندیس‌هایی از بت‌ها مورد پرستش آن‌ها با اشکالی از جانوران مهیب مثل بت‌های سه سر یا بت‌هایی با چشم‌ها و گوش‌های فراوان، لوح‌های چکش‌کاری شده، مجسمه‌های کوچکی از حیوانات مثل بز کوهی، ابزاری مثل تبر و کلنگ که تیغه بعضی از تبرها از دهان باز یک جانور وحشی بیرون آمده‌است، لوازم آرایش مثل زیورآلاتی با اشکال حیوانات، آیینه‌های برنزی، سنجاق‌های مفرغی سرگرد با تصاویری از حیوانات و پرندگان که اغلب در لباس و موی مرده‌ها یافت شده و قلاب کمربند با صحنه‌هایی از شکار یا موضوعات اساطیری.

 

مفرغ لرستان

مفرغ لرستان

بت های مفرغی لرستان

 

مفرغ لرستان

سنجاق سر زنانه مفرغی لرستان با نقش زنی در حال زایمان در کنار بزها

 

ازآن‌جاکه بخش عمده‌ای از این مصنوعات فلزی جنگ افزار و تجهیزات مربوط به اسب بوده‌اند می‌توان حدس زد که به قومی جنگجو و سوارکار تعلق داشته‌اند.

 در واقع فلزکاری لرستان به‌مرور زمان به سبک خاصی تبدیل شده بود که در آن پیکره‌ای از یک جانور طبیعی یا خیالی به وسیله‌ای صرفاً تزیینی تبدیل می‌شد. دامنه‌ی نفوذ این هنر که در ابتدا متأثر از هنر بین النهرین و عیلام بود بعدها به مناطق گسترده‌ای رسید، از دولت‌های ماد و هخامنشی گرفته تا اروپای مرکزی و غربی.

 هلن گاردنر آثار فلزی لرستان را منبع الهامی برای ساخت آثار فلزی در دوره‌های بعدی می‌داند. به اعتقاد او «لرستان زادگاه صنعت رونق یابنده مفرغ گری بود که در سده‌های هشتم و هفتم پیش‌از میلاد به عالی‌ترین مراحل خود رسید» .

در ادامه بخوانید:

هنر ایلام

هنر هخامنشی

هنر اشکانیان و ساسانیان